eitaa logo
بـهـتـࢪیـن زیـنـت《حـجـاب》
875 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
179 فایل
شروط👈 @Sharayetcanal بیسیم چیمون👇 https://harfeto.timefriend.net/16622644184270 بیسیم چی📞 🌸خواهَࢪاا_خواهَࢪاا🌸 +مࢪڪز بگوشیم👂🏻 -حجاب!..🌱 حجابتونومُحڪَم‌بگیرید حتۍ،توۍفضاۍمجازۍ📱 اینجابچِه‌هابخاطِࢪِحفظِ‌چادُࢪِ ناموس‌شیعِه.. مۍزَنَن‌به‌خطِ دشمݩ
مشاهده در ایتا
دانلود
😂 تازھ چشمان گرم شده بود ڪه ناگهان یڪی از بچہ ها پتو را از روے صورتمان کنار زد و گفت :نخوابید ، نخوابید 😑 می خواهیم دستھ جمعے دعاے وقت‌خواب بخوانیم .😃👌🏼 هر چقدر گفتیم «بابا پدرت خوب ، مادرت خوب ، بگذار براے یڪ شب دیگر ، دست از سࢪ ما بردار، حال و حوصلہ اش را نداریم.»😐✋🏻 اصرار ڪرد که فقط یڪ دقیقہ ، فقط یڪ دقیقہ همہ به هر ترتیبے بود یڪی یڪی بلند شدند و نشستند 😃 شاید فڪر می کردند که حالا می خواهد سوره واقعہ ، تلفیقے و آدابے که معمول بود بخواند و بہ جا بیاورد ، که با یڪ قیافه عابدانه ای شروع کرد:😂 بسم الله الرحمن الرحیم همه تڪرار کردیم بسم الله الرحمن الرحیم و با تردید منتظر بقیہ عبارت شدند ، اما بعد بسم الله ، بلافاصلہ اضافہ ڪرد :« همہ با هم می خوابیم » بعد پتو روے سرش ڪشید 😂 بچہ ها حسابے ڪفری شده بودند ، بلند شدند و افتادند به جانش و با یڪ جشن پتو از خجالتش در آمدند😉😂
😉😄😂 در مدتی که در حلب بود، زبان عربی را دست و پا شکسته یاد گرفته بود. اگر نمی‌توانست کلمه‌ای را بیان کند با حرکات دست و صورتش به طرف مقابل می‌فهماند که چه می‌خواهد بگوید.🙄 یک‌روز به تعدادی از رزمنده‌های نبل و الزهراء درس می‌داد. وسط درس دادن ناگهان همه دراز کشیدند!🙄 به عربی پرسید: چتون شده؟! گفتند: شما گفتید دراز بکشید!😐😂 به جای این که بگوید ساکت باشید، کلمه‌ای به کار برده بود که معنی‌اش می‌شد دراز بکشید!😄 به روی خودش نیاورد، گفت: می‌خواستم ببینم بیدارید یا نه!😁 بعد از کلاس که این موضوع را برای دوستانش تعریف کرد، آن‌قدر خندید و خندیدند که اشک از چشمانشان جاری شد.😅😂 راوی: همرزم شهید
📿 . رفیقم مۍگفت لب مرز یه داعشۍ رو دستیگیر کردیم . داعشۍ گفت تــا ساعت¹¹ من رو بکشید تـا نهار رو با رسول خدا و اصحابش بخورم! . اینام لـج کردن ساعـت‌² کشتنش ،گفتـن حالا برو ظرفاشون‌رو بشــور 😂🤞🏼! •┈┈••✾❣✾••┈┈•
*--↳🖤📓↲-- • هواخیلی‌سرد‌بود فرمانده‌گردانمون همه‌بچه‌هارو‌صدا‌زد بعد‌باصدای‌خیلی‌بلند‌گفت کی‌خسته‌هست؟ همه‌با‌هم بلند‌و‌پرانرژی‌گفتیم‌دشمن! ادامه‌داد کی‌خسته‌هست؟ _دشمن! کی‌سردشه؟ _دشمن! فرمانده‌گفت:آفرین،خوبه حالا‌برید‌به‌کارتون برسید پتو‌کم‌بود،به‌گردان‌ما‌نرسید😂😂