eitaa logo
حجاب و عفاف
42.7هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
5.8هزار ویدیو
24 فایل
ادمین های کانال خواهران @sadate_emam_hasaniam @yazahra_67 @shahid_40 و همچنین تبادل وتبلیغ👇 @yazahra_67 وتبادل حمایتی نداریم 💐حجاب بوته ی خوشبوی گل عفاف است🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ دوباره صبح شد... قبل از اینکه گوشیتو برداری و گروه و کانالهارو چک کنی! دست به سینه بذار و اول به ولی نعمتت سلام بده... 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
حقا که تو از سلاله ی فاطمه ای با خنده ی خود به درد ما خاتمه ای زیباتر از این نام ندیدم به جهان سید علی حسینی خامنه ای سلامتی رهبر عزیزمان صلوات✋ 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
☑️والارض بعد ذلک دحاها... 🔸اعمال روز و شب دحوالارض ✅️روزه این روز فضیلت زیادی داشته و یکی از چهار روز سفارش شده در سال است 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
🌹🍃 بـانـــ💖ــو... چہ خـوب ایـــن تیرگــــــے را بہ جان میخــرے❤️ تا دنـیایـے زیر روشـنے چادرت آرام بمــاند...😌👌 . 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
آن ڪس ڪھ لباس حیاء بپوشد ڪسے عیب او را نبیند ⌍☝️🏻🌿 ⌌ 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
°•|♥️ چادرازانسان‌کوه‌میسازد! یک‌کوه‌پرابهت.. کوه‌کہ‌باشی...↯ آرامش‌ِزمین‌میشوی.. کوه‌کہ‌باشی...↯ همنشینِ‌آسمان‌میشوی... کوه‌کہ‌باشی...↯ دراوجی.. کوه‌کہ‌باشی...↯ دیگران‌راهم‌به‌اوج‌می‌رسانی #کانال_حجاب_و_عفاف🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
.
حجاب و عفاف
.
چادر به تو چهره ای دگر خواهد داد چون جلوه ماه‌ی روی ماه در ظلمت 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نمازی مجرب برای ازدواج ، به دست آوردن شغل ، مسکن و دیگر حاجتها ؛ دکتر رفیعی میگویند اجازه این نماز از حضرت بقیة الله گرفته شده است 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حفظه‌الله: ♨️ عده ای فکر می‌کنند یک مسئله جزئی است ، درحالیکه اشتباه می کنند، این بسیار مسئله مهمی است 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
•"✾͜͡🍬. 〖 🤍〗 . . عاشـق خــدایـی هستـم ڪــہ مـرا [ ریحــانہ‌ی خلقـتـش ] نامیـده اسـٺ🧡 . . - درلَفافھٔ‌خورشید؛ ٺُوتندیسِ‌روشنےازنورۍ😌🌤 "✾͜͡🍬. 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
202030_424104218.mp3
10.26M
❀°°.. کاری از ندای گروه همدلان با صدای شمس الدین سرودی سرودی درمورد حجاب 💚 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
🌱♡♥... آیت الله جوادی آملی : اسلام زن را در سایه حجاب و سایر فضایل به صحنه می آورد تا معلم عاطفه ، دقت ، درمان، لطف ، صفا ، وفا ، و مانند آن شود . (زن در آینه جمال و جلال ص 372) 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•🙂🌿° هی دختر...:)) توبا یکی‌ازکامل‌کننده‌های‌ِزیبایی این‌دنیا‌هستی...✌️:)❤️'! 💎 ..🍃•° 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
از شهدا به شما:  📞📞📞
                
              قرارمون این نبود.
             بی حجابی نبود.
             بی غیرتی نبود.
قرارشدبعدازماها <راهمان> روادامه بدید اما دارید(راحت) ادامه میدید...
        

چفیه هامون خونی شدتا چادری خاکی نشود

عکس ماهارومیبینید عکس ما عمل میکنید

ماشهیدنشدیم که مرغ ومیوه ارزان بشه ماشهیدشدیم که بی حیایی ارزان نشود
حرف  اخر ....این رسمش بود


این رسمش نبود...💔😔

🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادت باشہ؛🍃🌸 چــادُرت‌فقط‌براےرضاےِ خداسٺ‌ولاغیر.. اگــرچـــادُرےڪـه‌بھ سر انداختــه‌اے ، خُـدایۍات‌نمۍڪُنــد ؛ نیــّتت‌را اصلاح‌ڪن...♥️:) ^↯^ استوری حجاب تولیدی کانال🌱✨ 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
🌸از تا 🌸 🦋داستان تحول خانم الهام قاجار وقتی به چشماش نگاه می کردم که می گفت :همه مسخرم میکنند، گفتم: چه روزگار شگفتی! بگذار اغیار هرگز درنیابند،که این همه در کام ما چه شیرین است ، بگذار اغیار هرگز درنیابند که این قلبهای ما از چه اشتیاق و شور و نشاطی مالامال است و سر ما در هوای کدامین یار خود را از پا نمی شناسد، بگذار اغیار هرگز درنیابند...🦋 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجاب و عفاف
🌾#رمان_بی_تو_هرگز 🌾قسمت #دهم دستپخت معرکه چند لحظه مکث کرد ... زل زد توی چشم هام👀 ... _
🌾 🌾قسمت فرزند کوچک من هر روز که می گذشت علاقه م بهش بیشتر می شد… لقبم “اسب سرکش” بود … و علی با اخلاقش، این اسب سرکش رو رام کرده بود … چشمم به دهنش بود ،تمام تلاشم رو می کردم تا کانون محبت و رضایتش باشم … من که به لحاظ مادی، همیشه توی ناز و نعمت بودم  می ترسیدم ازش چیزی بخوام …  علی یه طلبه ساده بود … می ترسیدم ازش چیزی بخوام که به زحمت بیوفته … چیزی بخوام که شرمنده من بشه… هر چند، اون هم برام کم نمیذاشت. مطمئن بودم هر کاری که برام می کنه یا چیزی برام می خره، تمام توانش همین قدره ... خصوص زمانی که فهمید باردارم😌.... اونقدر خوشحال شده بود… که اشک توی چشم هاش جمع شد…دیگه نمی گذاشت دست به سیاه و سفید بزنم …  این رفتارهاش… حرص پدرم رو در می آورد…👌 مدام سرش غر می زد که… _تو داری این رو لوسش می کنی نباید به زن رو داد … اگر رو بدی سوارت میشه و… اما علی گوشش بدهکار نبود … منم تا اون نبود… تمام کارها رو می کردم… که وقتی برمی گرده… با اون خستگی… نخواد کارهای خونه رو هم بکنه☺️ فقط بهم گفته بود از دست احدی، …حتی پدرم، چیزی نخورم… و دائم الوضو باشم و…👌 منم که مطیع محضش شده بودم. باورش داشتم …  9 ماه گذشت … 9 ماهی که برای من،… تمامش شادی بود😊 …اما با شادی تموم نشد … وقتی علی خونه نبود، بچه به دنیا اومد … مادرم به پدرم زنگ زد تا با شادی خبر تولد نوه اش رو بده…  اما پدرم وقتی فهمید …بچه دختره… با عصبانیت به مادرم گفت… _لابد به خاطر دختر دخترزات… مژدگانی هم می خوای؟…😤 و تلفن رو قطع کرد … مادرم پای تلفن خشکش زده بود … و زیرچشمی با چشم های پر اشک بهم نگاه می کرد … ✍نویسنده: 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄
🌾 🌾قسمت زینت علی مادرم بعد کلی دل دل کردن...حرف پدرم رو گفت ... بیشتر نگران علی و خانواده اش بود ... و می خواست ذره ذره،… من رو آماده کنه… که منتظر رفتارها و برخورد های اونها باشم ... هنوز توی شوک بودم … که دیدم علی توی در ایستاده ... تا خبردار شده بود، … سریع خودش رو رسونده بود خونه ... چشمم که بهش افتاد گریه ام گرفت ... نمی تونستم جلوی خودم رو بگیرم ...  خنده روی لبش خشک شد ... با تعجب به من و مادرم نگاه می کرد ... چقدر گذشت؟ نمی دونم ... مادرم با شرمندگی سرش رو انداخت پایین ... - شرمنده ام علی آقا ... دختره ...😞😓 نگاهش خیلی جدی شد ... هرگز اون طوری ندیده بودمش ... با همون حالت، رو کرد به مادرم ... _حاج خانم، عذرمی خوام… ولی امکان داره چند لحظه ما رو تنها بزارید ...  مادرم با ترس ... در حالی که زیرچشمی به من و علی نگاه می کرد … رفت بیرون ...  اومد سمتم و سرم رو گرفت توی بغلش ... دیگه اشک نبود... با صدای بلند زدم زیر گریه ... بدجور دلم سوخته بود ... - خانم گلم ... آخه چرا ناشکری می کنی؟ ...😊 ... زندگیه ... خدا به هر کی کنه بهش دختر میده ... و هم دختر بود ...😊 و من بلند و بلند تر گریه می کردم ... 😩😭 با هر جمله اش، شدت گریه ام بیشتر می شد ... و اصلا حواسم نبود، مادرم بیرون اتاق ... با شنیدن صدای من … داره از ترس سکته می کنه ... 👶💞👶💞 بغلش کرد ... در حالی که بسم الله می گفت و صلوات می فرستاد، … پارچه قنداق رو از توی صورت بچه کنار داد ... چند لحظه بهش خیره شد ... حتی پلک نمی زد ... در حالی که لبخند شادی صورتش رو پر کرده بود ... دانه های اشک از چشمش سرازیر شد ...  - بچه اوله و این همه زحمت کشیدی ... حق خودته که اسمش رو بزاری ... اما من می خوام پیش دستی کنم ... مکث کوتاهی کرد ... _زینب یعنی زینت پدر ... پیشونیش رو بوسید ... خوش آمدی زینب خانم ...😍😘 و من هنوز گریه می کردم ... اما نه از غصه، ترس و نگرانی😢 ادامه دارد... ✍نویسنده: 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄