eitaa logo
حجاب و عفاف
42.6هزار دنبال‌کننده
12.5هزار عکس
5.8هزار ویدیو
24 فایل
ادمین های کانال خواهران @sadate_emam_hasaniam @yazahra_67 @shahid_40 و همچنین تبادل وتبلیغ👇 @yazahra_67 وتبادل حمایتی نداریم 💐حجاب بوته ی خوشبوی گل عفاف است🍃
مشاهده در ایتا
دانلود
❀✿❀ ⃟ 🌸 ⃟❀✿❀ تا نیمه هاے شب، خیابان ها را طے ڪرد و به دستان یخ زده اش، ها مے ڪرد. وقتی به خانه رسید ڪه ڪفش هاے غریبه اے را پشت در دید. حدس زد چه ڪسے به خانه شان آمده براے همین خونش به جوش آمد. _مرتیکه پیر خجالت نمیڪشه میاد خاستگارے حورا. الان حسابشو میرسم. اےن بار خیلے جدے وارد خانه شد و قدم هاے محڪمش را سمت پزیرایے به زمین ڪوباند. مادر، پدرش و سعیدے از جا پریدند و به مهرزاد عصبانے خیره شدند. _اینجا چه خبره؟ _صداتو بیار پایین مهرزاد. چه خبرته؟ رو ڪرد به پدرش و گفت:دیگه اون مهرزاد همیشه مطیع و فرمان بر مُرد. من مے خوام بدونم این مرتیڪه اینجا چه غلطے مے ڪنه. ابروهای هر سه نفر بالا پرید و صداے در اتاق آمد. مهرزاد فهمید ڪه مونا و مارال بیرون امدند و حورا از پشت در شاهد گفتگوے او هست بنابرین تمام جرات و جسارتش را یک جا جمع ڪرد و گفت: چرا خشڪتون زده؟ دارم میگم این مرتیڪه اینجا چه غلطے مے ڪنه؟ سعیدی با چشماتچن از خشم قرمزش او را نگاه مے ڪرد و پدرش جلو امد. _حرف دهنتو بفهم پسره بے خاصیت. صداتو بیار پایین واسه من صدا بلند مے ڪنه. احترام خودتم نگه دار. یڪم شعور خوب چیزیه آقاے سعیدے مهمون ما هستن. به اخم پدرش توجهے نڪرد و گفت:من بے شخصبتم، بے خاصیتم، بے شعورم، اصلا من خود ڪثافتم اما شما ڪه پاک و طاهرے چشمات ڪور شده از ثروت این مرتیڪه. براے همین راضے شدے ڪه حورا رو دو دستے تقدیمش ڪنے بره. صدای سیلے ڪه به گوشش خورد نه تنها او را ساڪت نڪرد، بلڪه جرے تر شد و ادامه داد:خوبه آفرین.. باریڪلا پدر نمونه. جلو مهمون میزنے تو گوش پسرت.. پاره تنت.. هه _تو.. _آره من تن پرورم و هیچ ڪارے بلد نیستم. بے عرضه و تنبلم میدونم اما دیگه تحمل رفتاراتون رو ندارم. برگشت سمت مادرش و گفت:حورا به ما هیچ بدے نڪرده مامان ڪه این جورے باهاش رفتار مے ڪنے. یا اینڪه خوشحالے از این ڪه اون به زودے از این خونه بره. چرا؟ چون دختر خواهرشوهرته.. اگه دختر خاله ام بود رو چشمات میزاشتیش. مرےم خانم به اوج انفجار رسیده بود اما مهرزاد به ڪسے حق حرف زدن نمے داد. باز برگشت سمت پدرش و گفت:شما چرا به دختر خواهرت بد ڪردی...نمیدونم.. چرا گذاشتے زن و دخترت این همه ازارش بدن.. برام سواله.. ڪاش یڪم.. فقط یڪم احساس مسئولیت میڪردے و میفهمیدے حورا جز ما ڪسے رو نداره. صورتش را ڪج ڪرد و با چشمان خیسش گفت:اگه مے خواے بازم بزن.. بزن دیگه. ڪاش به جاے ڪتک زدن اون دختر بے چاره منو میزدین.. داد زد:انقدر میزدین ڪه بمیرممم چون حقم بود. عقب عقب رفت و گفت:اما..اما حق حورا.. نه ڪتک بود نه توهین نه تهمت نه تحقیر.. حقش آرامش بود با دل دریایے ڪه اون داره با خداے مهربونے ڪه اون داره لیاقتش بهترین هاست.. 🧕 𝐣𝐨𝐢𝐧↠https://eitaa.com/hejab_va_efaf313 ═✧❁🌷یازهرا🌷❁✧┄