♨️حساب اعمال 👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی 🎤مرحوم #شیخ_احمد_کافی 😞 اعمال مردم آخر الزمان....مثل خونه های بنا سازیه 😱 یک روز هممونو میارن کنار حوض 🎵صوتی 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓

دختر حرمله در اوج حسادت می گفت: خوش به حالش که رقیه چه عمویی دارد...💔🥀 #محرم #پروفايل ویژه محرم #تولیدی 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓

🔺 آزاد از مد 🔺 🔸میخوام آزاد باشم🙃 آزاد از مدل و قیافه های تکراری🙄 🔸میخوام شبیه خودم باشم😎 با سلیقه و استعداد و رؤیاهای خودم نه اونی که تو قاب ماهواره و فضای مجازی دیده میشه 😒 🔸میخوام اون طوری باشم که خدا حظّ کنه از دیدن خوبیهای درونیم... نه بنده ی خدا از دیدن زیبایی های ظاهریم... 💓من یه دخترم، دختری عفیفِ دست نیافتنی برای نامحرمان و آزاد از مُدهای زورکی 💓 🔸بعضی یادشون رفته خودشون باشن ^_^ بانو اعتماد به نفس و اتّکا به خدا داشته باش :-) چون تو بهترینی ;-) ای ریحانه ی خدا 🌸 #تولیدی_کامل #کم_حجاب #جوان #نوجوان #پیروی_از_مد #احساسی 🏴 @hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓

🎥 پاسخ استاد رحیم پور ازغدی به دو سوال مهم ❓ آیا حجاب اسلام، حجاب سختی است؟ ❓ ارزش و کرامت زن در قبل از اسلام چه گونه بود؟ 👌قبل از اسلام در ایران حجاب فقط مال طبقات بالا بود # تصویری 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓

🔺از آزادی نفس اماره ها تا آزادی روح ها؛ 🔺 از لشکر یزید، تا سپاه زینبی؛ 🔺میتوانی عمر سعد شوی، یا حر... 🔀 انتخاب با توست... 🏴هرروز عاشورا و هر زمین کربلاست... 👈تو یاور امام زمانت می شوی ؟ 👈حر می شوی ؟ 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓

🖤🥀🖤🥀🖤🥀🖤🥀 من از آن روز کـــه در بنــــدتوام آزادم 🖤🥀🖤 چهارمین شب و تشنه ی نگاه ارباب😔 کاش‼️ در شب چهارم نهیب زنی بر من‼️ بسان تلنگری که بر حُر زدی تا؛ چهره ام گشوده شود که همچو حر آزاده و رو سفید شوم... آمده ام با حریت و توبه که بگویم: لبیک یا حسین ع🖤 #شب_چهارم #حر #تولیدی_کامل 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓

🔄میانبر به ابتدای کانال 👆 @hejabuni

✨﷽✨ 🍃🌸📚🌸🍃 📚 #معرفی_کتاب 📖کتاب: #شبیهِ_مریم 📝نویسنده: #اکرم_صادقی 🖇انتشارات: #مسجد_مقدس_جمکران 🔺رمان تاریخی «شبیه مریم» روایتی از زندگی پرفراز و نشیب خادمه حضرت زهرا(س) 🔹 بانو فضّه زنی از دیار نوبه(آفریقایی)، خادمه حضرت فاطمه(س) یکی از زنان عالم و پرهیزکار اسلام و از راویان حدیث حضرت زهرا سلام الله علیهاست. از ویژگی‌های انحصاری ایشان این است که بیست سال پایان عمر مبارکشان، تمام گفت‌وگوهای معمول و روزانه زندگی‌اش صرفاً با آیات قرآن بود😇. 💯 «شبیه مریم» رمانی است از زندگی این بانوی با تقوا و خطیب توانا که طبابت 👩‍⚕ و علم کیمیا 👩‍🔬 می‌دانست و سعادت همجواری با خاندان اهل بیت علیهم‌السلام و بهره‌گیری از آن دریای معرفت نصیبش شد. 🏴 @hejabuni I دانشگاه حجاب 🎓

🔴به روز باشیم جواب دندان شکن مادورو به اظهارات رئیس‌جمهور کلمبیا مادورو رئیس جمهور ونزوئلا؛ در پاسخ به ادعای ایوان دوکه رئیس جمهور کلمبیا: دوکه گفته دنبال خرید موشک ایرانی هستیم، وقتی اون ها فناوری پیشرفته ای دارن، چرا که نه؟! 🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓

#گزارش #بین‌الملل ♨️کمپانی نتفلیکس روی دست هالیوود بلند شده و با تولید فیلم های مبتذل صدای مردم خودشون رو هم درآورده 🎬کمپانی فیلم سازی "نتفلیکس" بخاطر فیلمی که در بنر تبلیغاتی اون عکس دختران نوجوانی هست که پوشش تحریک کننده و نامناسب دارن و نوجوانان را منحرف می کند به شدت مورد انتقاد قرار گرفت 🔻نتفلیکس عذرخواهی کرد و عکس بنر تبلیغاتی رو جایگزین کرد ولی محتوای اون تغییری نکرده.در این فیلم داستان دختر ۱۱ ساله مسلمانی روایت میشه که قید و بندهای دینش رو رها می کنه و به کلاس رقص میره 🔻در یک روز ۲۰۰۰۰۰ امضا در اعتراض به این فیلم جمع شد 🌐منبع:https://metro.co.uk/2020/08/20/netflix-accused-sexualising-girls-release-cuties-13152644/ #تولیدی 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓

بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌛عاشقی به افق حلب🌜 #قسمت_هفتادُ_هشتم به روایتی امروز آخرین روز مدرسه قبل از اردوی راهیان نور بود... تمام ساعت کلاس حواسم به فردا بود. زنگ که خورد ،برای اولین بار برای رفتن از مدرسه خیلی زیاد عجله داشتم... امروز باید تغذیه ام را آماده میکردم. به خانه که رسیدم مامان زهرا در آشپزخانه بود... بوی کتلت تمام خانه را برداشته بود. +سلام مامان مهربونم ...خوبی؟ -سلام خوشگل مادر...خسته نباشی عزیزم.خوبم دخترم تو چطوری؟ از مدرسه چه خبر؟ +خداروشکر...انقد ذوق فردا رو دارم که اصلا نفهمیدم مدرسه چطور گذشت... -سفرت بی خطر باشه دخترم...تغذیه ات رو برات درست کردم. میذارم یخچال...فکر کن ببین چیزی لازم داری بریم تهیه کنیم... +دستت درد نکنه مامانم...الهی فداتبشم من. چرا شما زحمت کشیدی؟ -از دست این زبون تو دختر...اینطوری قربون صدقه من‌میری از فردا من دلم برات یه ذره میشه ... خندیدم و مامان را محکم در آغوشم فشردم. خلاصه تمام وسیله هایم را در چمدانی بزرگ جمع کردم و با خیال راحت روی تخت نشستم و به اطرافم نگاه کردم... در اتاق به شدت باز شد و قامت عمو محمد در چهارچوب در نقش بست... +عمو فکر کنم باید یه کاغذ بچسبونم پشت در که توش نوشته باشه ،لطفا قبل از ورود به اتاق در بزنید😕 -یه بار شد من بیام تو حرف نزنی؟ +خب عمو هر دفعه میای با ورود هیجان انگیزت منو سکته میدی... -حرف نزن بچه پاشو لباساتو بپوش بریم بیرون... از آنجایی که خیلی دلم میخواست این چند ساعت بگذرد و راهی سفر شوم چشمی گفتم و بلند شدم تا آماده شوم... ادامه دارد... ✍نویسنده: #میم_سلیمی 🌜🌹 @hejabuni 🌹🌛