CQACAgQAAxkDAAEbpkJf9AkBQysTCptWyIoE5Fa0KudEwgACRBcAAhPhaFOHDmEMTMkXlB4E.mp3
3.59M
⭕️در آخر الزمان گروهی هستن که
اعمال رو انجام میدن اما عمق دینی ندارن
♦️امر به معروف و نهی از منکر رو واجب نمیدونن و فقط جایی که مطمئن باشن براشون ضرر نداره، انجام میدن!
🎤 حجت الاسلام عالی
💠 #واجب_فراموش_شده 😔
🎙 #سخنرانی_کوتاه
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
:
💢 #سقط_جنین سوغات #فمینیسم
⭕️در فرهنگ غربی که فرزند برای مادر نقش مزاحم داره، مادران غربی برای حذف این مزاحم به بدترین شکل ممکن در تلاشن😔
⭕️به گفته کارولین گراگلیا:
«امکان نداره کسی فمینیست باشه و در عین حال ضد سقط جنین هم باشه» 😐
🔴قانونی در آمریکا به نام "قانون Roe"(قانونی شدن سقط جنین💉) وجود داره ...
💢از این بدتر و وحشتناکتر این که 👇
😱"ویلیام گاردنر" میگه :
«از سلولهای نوزاد کشته شده که هم سالم و هم خیلی تازه ست برای تحقیقات پزشکی استفاده میشه ... من حتی جنین ٧ ماهه را بیدرنگ سقط میکنم، چون چربی خیلی زیادی داره که میشه ازش به صورت تجاری بهره برد... و بافت جنینهایی که خودشون سقط میشن معمولاً به خوبی جنینهایی که عمدا سقط میشن نیست» 😰
♨️درواقع امروزه به طور عادی همون اعمال شنیعی که پزشکان هیتلر انجام میدادن، به دست پزشکان آمریکا تو دانشگاهها و بیمارستانهای معتبر این کشور در حال انجام شدنه ...(جرج گرانت)
📖منبع: کتاب «شعار برابری در تابوت صورتی»
#تولیدی_کامل #فمینیست #فمنیسم
#سقط
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
8.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#سخنرانی_کوتاه
حواسټ هسٺ
جلوی ڪے سرپیچے مےڪنی⁉️
داره نگات مےڪنه ...
🎙 استاد رائفے پور
📽 #کلیپ_تصویری
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
چرانمیخوایدقبولڪنید..
خـداۍفضایمجازےوخدایفضاۍ
واقعے،یڪیه؟/:
طرفتودنیاۍواقعےهرچیبگۍُداره!😐
تقوادارهادبدارهحجـابدارهسربہزیره
نمازشاولوقتھ،بانامحرمدرحدِسلامعلیڪ
صحبٺمیڪنهو ..
اما ڪافیه یڪے تو فضاے مجازے بهش بگه:
داداش/ابجـے :|
ازخودبیخـودمیشهانگاریقنـدتودلـشآبمیشه...نشددیگه!
یانمیخوایبگیریڪهخداحواسشبهتهست
یاداریبخاطرهبندههایخدابندگۍمیڪنے :)
#تقوا_در_فضای_مجازی 🚫
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
هدایت شده از دانشگاه حجاب
سلسله خاطرات «چی شد چادری شدم»
خاطرات واقعی از کسانی که در همین روزگار چادری شدند
🔅 @hejabuni♢دانشگاه حجاب🔅
#چرا_چادری_شدم؟
🔹این قسمت: که چی بشه؟
من موقعی که به سن تکلیف رسیدم دوست نداشتم چادر سرم کنم. به خاطر این که دختر داییم چادری نبود.
یک شب به خواهرم گفتم که دوست ندارم چادر سرم کنم ، خواهرم گفت بیا بشین تا حرف بزنیم...😊
گفت برای چی چادر رو دوس نداری ؟
الکی گفتم چادرم استین نداره اذیت میشم .
خواهرم هیچ چی نگفت...
پیش خودم گفتم دیگه از فردا می تونم بدون چادر برم بیرون😊
صبح که بیدار شدم خواهرم یه هدیه برام خریده بود با عجله بازش کردم🎉
دیدم.....یه چادر آستین داره🙁
خواهرم گفت خوب اینم از چادر آستیندار حالا راضی شدی ؟
من دلیل دیگه ای آوردم گفتم هوا گرمه نمی تونم چادر بپوشم😅
خواهرم کمی فکر کرد گفت: پس خانمهای باحجاب شهرهای گرم ایران و کشورهای گرم رو چی میگی ؟
من دیگه کم اوردم
حرصم در اومد گفتم پس دختر دایی رو چی میگی 😠 خیلی از من بزرگتره اما چادر نمیپوشه موهاش رو هم می ذاره بیرون. 😤
خواهرم گفت من مشکلی ندارم ... میتونی موهاتو بذاری بیرون و بری تو خیابون .
ولی موهاتو بذاری بیرون که چی بشه ؟
اینو که گفت من موندم چی بگم
حرفی نداشتم🙁
اومدم با خودم فکر کردم دیدم خواهرم راست میگه اصلا موهام رو بزارم بیرون که چی بشه؟ 🤔
از اون روز تا حالا چادر سرم می کنم😊 و درموردش مطالعه کردم.
البته خیلیها اذیتم کردن و مسخرم کردن...👿
ولی من گفتم بذار هر چی می خوان بگن... مهم اینه که من عاشق چادرمم و با دلیل حجاب دارم ☺️
🌹من ۱۳ سالمه از اصفهان
🎓 @hejabuni | دانشگاه حجاب ❤️
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم ❌ گزارش باورنکردنی از زندگی در کره جنوبی ❌ گزارشی که هرگز نشنیدید!! ❌ آرزوی دختران ک
🔴به روز باشیم
توصیه مهم و سنگین رهبری به دولت سیزدهم چه بود؟
🔺مقام معظم رهبری روز شنبه در دیدار با هیأت دولت سیزدهم توصیه های مهمی داشتند. اولین و مهمترین توصیه ایشان به دولت جدید انقلابی، «بازسازی انقلابی عرصه های مدیریتی در همه بخش ها» بود. دستوری بی سابقه و سنگین که متاسفانه رسانه ها ترجیح دادند بیشتر قسمت دوم آن یعنی «عقلانیت انقلابی» و «گفتمان عقلانیت» را مورد توجه قرار دهند.
🔹توجه به تک تک کلمات ایشان در این توصیه اهمیت و حساسیت و اولویت آن را بیشتر نمایان می کند. ایشان در همان فرازهای ابتدایی سخنانشان خطاب به دولت فرمودند: «همتتان را متمرکز کنید بر این که یک بازسازی انقلابی و البته عقلانی و فکورانه در همهی عرصه های مدیریتی ان شاالله به وجود بیاید.» ایشان می فرمایند بازسازی انقلابی در همهی عرصه های مدیریتی! نه برخی بخش ها؛ نه فلان سازمان یا وزارتخانه؛ همهی بخش ها!
🔹در ادامه مجدداً بر این قید مهم تاکید می کنند و همه بخش های مدیریتی را نام می برند: « در همهی بخش ها، بخش های اقتصادی، بخش های سازندگی، بخشهای مربوط به سیاست خارجی و دیپلماسی، بخشهای خدمت رسانی به مردم، بخشهای علمی و فرهنگی و غیره؛ در همهی بخشها یک تحرک انقلابی باید به وجود بیاید.»
🔹 با انقلاب اسلامی نظام سیاسی تغییر کرد؛ اما در نظام اجرایی در موارد بسیاری فقط اسامی عوض شد؛ بدون اینکه ساختارها در خدمت اجرای آرمان های انقلاب قرار بگیرد. الگوهای توسعه وارداتی هم ساختارهای اجرایی را مسخ کرده و کشور را از پیشرفت واقعی محروم کردند. اینکه رهبری برای چندمین بار از عقب ماندگی در عدالت سخن گفتند، یکی از دلایلش همین ساختارهاست. ایشان پس از تاکید بر بازسازی انقلابی و عقلانی عرصه های مدیریتی، از عقب ماندگی در عدالت سخن گفتند و رسوم و روشهای مدیریتی را از دلایل مهم آن برشمردند.
🔻سکان دار انقلاب امروز دولت انقلابی رئیسی را فرصت تغییر و اصلاح ساختار معیوب مدیریتی بر اساس ریل انقلاب تشخیص داده اند. سید ابراهیم رئیسی در مراسم تنفیذ گفته بود برنامه دولتش تحول در کشور با استناد به بیانیه گام دوم انقلاب است. این بیانیه، سند تحول مدیریتی کشور بر اساس ریل گذاری انقلاب اسلامی ست. نخبگان باید هوشمندانه این مطالبه رهبری و همچنین وعده دولت را به رأس مطالبات تبدیل کنند و از مشغول شدن به حاشیه ها و اکتفا به حداقل ها خودداری کنند تا این بهترین و تنها فرصت بازسازی مدیرتی کشور و حل اساسی مشکلات از بین نرود.
✍#رها_عبداللهی
🏴 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗نگاه خدا💗
#قسمت_سیوپنج
به خانه رسیدم.
امیرحسین جلو دویید.
منم دست به صورتش کشیدم.
- سلام عزیزم .
مریم داشت تو اشپز خونه غذا درست میکرد.
- سلام سارا جان ،کلاست تمام شد؟
- نه کلاسامو عوض کردم.
به اتاقم که رفتم، خشم سر تا پای وجودم را گرفت.
- مریم خانم ،مریم خانم؟
-جانم؟
- عکسای روی میز اتاقم کجاست؟
-سر جاشون
- شوخیت گرفت نیست که؟
-منظورم اتاق حاج رضاست
هاج و واج نگاهش کردم.
- سارا جان من نیومدم تو این خونه که خاطرات گذشته تونو از یاد ببرین ،همانطور که دلم نمیخواد امیر حسین باباشو فراموش کنه.
چیزی نگفتم وبه اتاقم برگشتم.
"این زن چقدر فکر بزرگی داره."
روی تختم دراز کشیده بودم که عاطی زنگ زد. مختصری گفتم که کلاسهایم را جابه جا کردم. اما اصل ماجرا را نگفتم.
دلم میخواست بخوابم ولی فکرو خیال ولم نمیکرد.
حرف ساناز توی سرم میچرخید.
-یه بچه مذهبی پیدا کن و به حاجرضا معرفی کن جای شوهر.
یعنی امیرطاها قبول میکرد؟ امکان نداره! دوست نداشتم پایم را در دانشگاه بگذارم.
کم کم خوابم برد.
-آجی سارا پاشو بیا شام بخوریم.
لبخندی زدم و گفتم : تو برو من میام.
به آشپزخانه که رسیدم، بلند سلام کردم.
ادامه دارد...