ج4 هنر زن بودن.mp3
44.47M
🦋هنر زن بودن (قسمت4 )
♨️داوری های نادرست و غیر عادلانه و ظلم و تحقیر زن باعث شده که زن:
🚫_جایگاه خود را نداند.
🚫_به زن بودنش افتخار نکند.
🚫_برای مردگونه بودن تلاش کند.
✅ مباحثی که ان شاء الله قرار است در "هنر زن بودن" بررسی شود
🎵استاد محمدجعفرغفرانی
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#اندکیتامل🌱
░░░░░░░
🔸محمد رسول الله(صلیاللهعلیهوآلهوسلم):
از ما نيست كسى كه نسبت به زن و مالِ مسلمانى خيانت ورزد!
(📗الاختصاص۲۴۸)
♨️این خیانت به ناموس خود و دیگران،
طبیعتا فقط شامل ارتباطجنسی نمیشه❗️
🔻بلکه نگاه و کلام و رفتار نابجا در فضای حقیقی ...
🔻و گفتگو و چتهای بیمورد با نامحرم در فضای مجازی که خیلیهاشون در دراز مدت ایجاد رابطه و احساس عاطفی میکنه
هم مصداق #خیانت هستن‼️
#مراقبباشیم
#تقوایمجازی
#تولیدی_کامل
🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
12.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☣ ماهیت واقعی آزادی زن در غرب
🔰 تفاوت نگاه به زن در مکتب غرب و انقلاب اسلامی
☢️ چرا "تفکرات غربی و کمپین #metoo دربارهی زنان و دختران" قابل قبول نیست؟
➕مستنداتی از رفتار غرب در قبال زنان و دختران!
🌸 فرمایشات رهبر فرزانه انقلاب در مورد زنان
✅ دیدن این کلیپ فوق العاده را از دست ندهید و برای همه فمنیست های وطنی ارسال کنید
#تولیدی یکی از اعضاءمحترم کانال
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#چی_شد_چادری_شدم
میشه برامون تعریف کنید چی شد چادری شدید؟ 😍
👉🏻 @f_v_7951
منتظر خاطرات جذابتون هستیم 🤩
🔅 @hejabuni♢دانشگاه حجاب🔅
🌸خادم شهدا
🛇پوشاک بانوان حفظ حیا،یاضدحیا⁉
♦️دیدید در وصیت نامه های شهداچقدردرباره ی حجاب توصیه شده؛خب،حجاب یک حکم دینی است؛این آرمان شهیدان فراموش نشود. بیانات رهبری (95/7/5) Khamenei.ir
*جمع آوری لباسهای ناهنجارازپشت ویترین مغازه ها
https://farsnews.ir/my/c/97838
✅ الزام نشان شیماقبل ازتولیدسازماندهی مدولباس
❌متاسفانه در ویترین برخی فروشگاه های معروف شاهدلباسهای ناهنجارهستیم که سبب بدحجابی درسطح جامعه وتخریب ارزشهای ملی ومذهبی می شود،
ازاتاق اصناف وپلیس اماکن نظارت برفروشگاههاو همچنین دستفروشی لباسهای قاچاق وکارگاه های تولیدی زیرزمینی راتقاضامندیم
✅اقدام حداقلی ما مطالبه از مسئولین ذی ربط هست (گاهی باصِرف حدود یک دقیقه وقت می توانیم در رشد جامعه موثرباشیم.)
🔹درصورت تمایل هرگونه پیگیری خودرابالینک زیربه اشتراک بگذاریدومشوق ما درپیگیری جدی تراین مسائل باشید.
@Donyayefani200
لینک ارسال نظرات شما در کارگروه مطالبه گری :
@ZohorAshgh
#تولیدی
#مطالبه_گری
🏴@hejabuni|دانشگاه حجاب🎓
#گزارش
#بینالملل
💢این داستان:غرب و تعهد زناشویی...🤨
⬅️ آیا بیحجابی میتونه باعث کاهش بیبند و باری جنسی بشه ؟ 🧐
⬅️ آیا زندگی خانوادگی غربیها پایدارتر و خوشایندتره؟🙃
⬅️ بنظر شما غربیها چشم و دل سیرترند؟
◀️ آمارها چی میگن؟📚📜📑
📜 مجله ازدواج و طلاق تخمین میزنه حدود 70% از متاهلان آمریکایی حداقل یک بار در ازدواج خودشون خیانت می کنن!
◀️ برای جستجوی علت خیانت پژوهشی صورت گرفت .اولین دلیل خیانت هم در مردان آمریکایی و هم در مردان اروپایی مشترک بود. اونها اولین دلیل خیانتشان رو این جمله عنوان کردند " فردی که با او رابطهی نامشروع داشتند از نظر جنسی بسیار جذاب بود ." در واقع شایعترین علت رابطهی نامشروع مردان متاهل آمریکایی و اروپایی " جذابیت جنسی طرف مقابل " عنوان شده😏🤐
🌐 منبع:https://hackspirit.com/infidelity-statistics/
#تولیدی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_ششم 💠 گریه یوسف را از پشت سر میشنیدم و میدیدم چشمان این رزمنده د
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_هفتم
💠 یک نگاهم به قامت غرق #خون عباس بود، یک نگاهم به عمو که هنوز گوشه چشمانش اشک پیدا بود و دلم برای حیدر پر میزد که اگر اینجا بود، دست دلم را میگرفت و حالا داغ فراقش قاتل من شده بود.
جهت مقام #امام_مجتبی (علیهالسلام) را پیدا نمیکردم، نفسی برای #دعا نمانده بود و تنها با گریه به حضرت التماس میکردم به فریادمان برسد.
💠 میدانستم عمو پیش از آمدن به بقیه آرامش داده تا خبری خوش برایشان ببرد و حالا با دو پیکری که روبرویم مانده بود، با چه دلی میشد به خانه برگردم؟
رنج بیماری یوسف و گرگ مرگی که هر لحظه دورش میچرخید برای حال حلیه کافی بود و میترسیدم مصیبت #شهادت عباس، نفسش را بگیرد.
💠 عباس برای زنعمو مثل پسر و برای زینب و زهرا برادر بود و میدانستم رفتن عباس و عمو با هم، تار و پود دلشان را از هم پاره میکند.
یقین داشتم خبر حیدر جانشان را میگیرد و دل من بهتنهایی مرد اینهمه درد نبود که بین پیکر عباس و عمو به خاک #مصیبت نشسته و در سیلاب اشک دست و پا میزدم.
💠 نه توانی به تنم مانده بود تا به خانه برگردم، نه دلم جرأت داشت چشمان #منتظر حلیه و نگاه نگران دخترعموها را ببیند و تأخیرم، آنها را به درمانگاه آورد.
قدمهایشان به زمین قفل شده بود، باورشان نمیشد چه میبینند و همین حیرت نگاهشان جانم را به آتش کشید.
💠 دیدن عباس بیدست، رنگ از رخ حلیه برد و پیش از آنکه از پا بیفتد، در آغوشش کشیدم. تمام تنش میلرزید، با هر نفس نام عباس در گلویش میشکست و میدیدم در حال جان دادن است.
زنعمو بین بدن عباس و عمو حیران مانده و رفتن عمو باورکردنی نبود که زینب و زهرا مات پیکرش شده و نفسشان بند آمده بود.
💠 زنعمو هر دو دستش را روی سر گرفته و با لبهایی که بهسختی تکان میخورد #حضرت_زینب (علیهاالسلام) را صدا میزد.
حلیه بین دستانم بال و پر میزد، هر چه نوازشش میکردم نفسش برنمیگشت و با همان نفس بریده التماسم میکرد :«سه روزه ندیدمش! دلم براش تنگ شده! تورو خدا بذار ببینمش!»
💠 و همین دیدن عباس دلم را زیر و رو کرده بود و میدیدم از همین فاصله چه دلی از حلیه میشکافد که چشمانش را با شانهام میپوشاندم تا کمتر ببیند.
هر روز شهر شاهد #شهدایی بود که یا در خاکریز به خاک و خون کشیده میشدند یا از نبود غذا و دارو بیصدا جان میدادند، اما عمو پناه مردم بود و عباس یل #مدافعان شهر که همه گرد ما نشسته و گریه میکردند.
💠 میدانستم این روزِ روشنمان است و میترسیدم از شبهایی که در گرما و تاریکی مطلق خانه باید وحشت خمپارهباران #داعش را بدون حضور هیچ مردی تحمل کنیم.
شب که شد ما زنها دور اتاق کِز کرده و دیگر #نامحرمی در میان نبود که از منتهای جانمان ناله میزدیم و گریه میکردیم.
💠 در سرتاسر شهر یک چراغ روشن نبود، از شدت تاریکی، شهر و آسمان شب یکی شده و ما در این تاریکی در تنگنای غم و گرما و گرسنگی با مرگ زندگی میکردیم.
همه برای عباس و عمو عزاداری میکردند، اما من با اینهمه درد، از تب سرنوشت حیدر هم میسوختم و باز هم باید شکایت این راز سر به مهر را تنها به درگاه #خدا میبردم.
💠 آب آلوده چاه هم حریفم شده و بدنم دیگر استقامتش تمام شده بود که لحظهای از آتش تب خیس عرق میشدم و لحظهای دیگر در گرمای ۴۵ درجه #آمرلی طوری میلرزیدم که استخوانهایم یخ میزد.
زنعمو همه را جمع میکرد تا دعای #توسل بخوانیم و این توسلها آخرین حلقه #مقاومت ما در برابر داعش بود تا چند روز بعد که دو هلیکوپتر بلاخره توانستند خود را به شهر برسانند.
💠 حالا مردم بیش از غذا به دارو نیاز داشتند؛ حسابش از دستم رفته بود چند مجروح و بیمار مثل عمو #مظلومانه درد کشیدند و غریبانه جان دادند.
دیگر حتی شیرخشکی که هلیکوپترها آورده بودند به کار یوسف نمیآمد و حالش طوری به هم میخورد که یک قطره #آب از گلوی نازکش پایین نمیرفت.
💠 حلیه یوسف را در آغوشش گرفته بود، دور خانه میچرخید و کاری از دستش برنمیآمد که ناامیدانه ضجه میزد تا فرشته نجاتش رسید.
خبر آوردند فرماندهان تصمیم گرفتهاند هلیکوپترها در مسیر بازگشت بیماران بدحال را به #بغداد ببرند و یوسف و حلیه میتوانستند بروند.
💠 حلیه دیگر قدمهایش قوت نداشت، یوسف را در آغوش کشیدم و تب و لرز همه توانم را برده بود که تا رسیدن به هلیکوپتر هزار بار جان کندم.
زودتر از حلیه پای هلیکوپتر رسیدم و شنیدم #رزمندهای با خلبان بحث میکرد :«اگه داعش هلیکوپترها رو بزنه، تکلیف اینهمه زن و بچه که داری با خودت میبری، چی میشه؟»...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓