eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.8هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.8هزار ویدیو
184 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
دانشگاه حجاب
🌹🌹#سجده_عشق 🖌 نویسنده : عذرا خوئینی قسمت:سی وچهارم 🌺صدای زنگ تلفن تو خونه پیچید زود کفش هام
🌹🌹 رمان 🖌 نویسنده : عذرا خوئینی قسمت سی و پنجم 🌸نگاهی به ساعت مچی دستم انداختم انگار زمان به کندی پیش می رفت یا شاید هم برای من دیر می گذشت، از استرس زیاد رنگ و روم  پریده بود اصلا نمی تونستم به خودم مسلط باشم. موبایل رو از کیفم درآوردم و شمارش رو گرفتم تا بوق خورد قطع شد!! 🌺 از دور ماشینی رو دیدم که وارد کوچه شد جلوتر رفتم یک لحظه احساس کردم محسن برام دست تکون داد! اما لیلا پشت فرمون بود نگاهش رنگ نگرانی گرفت، لبخند کمرنگی زدم و بدون هیچ حرفی سوار ماشین شدم... ❄سرم رو به شیشه تکیه داده بودم بارون شدیدی می اومد. با انگشتم روی شیشه بخار گرفته قلب کوچیک کشیدم، این مسیر برام آشنا بود انگار قبلا اومده بودم. بغض داشت خفم می کرد طاقت نیوردم و گفتم:_بالاخره نگفتی چی شده کجا داریم میریم؟!. 🌷ماشین رو کنار خیابان نگه داشت نیم نگاهی به من انداخت و با صدایی که سعی می کرد عادی جلوش بده گفت:_محسن برگشته!!. خشکم زد! دهانم از حیرت باز موند دلم می خواست یک بار دیگه جملش رو تکرار کنه از خوشحالی داشتم بال در می آوردم 🌾یکدفعه بلند زد زیر گریه!! با بهت نگاهش کردم سر در گم شده بودم  برای چی گریه می کرد؟!.، چند دقیقه ای گذشت یکم آرومتر شد بینیش رو بالا کشید و اشکاش رو پاک کرد_من یه عذرخواهی بهت بدهکارم! حتی اگه نبخشی هم حق داری! 🌹تمام این مدت از محسن خبر داشتیم می دونستیم که مجروح شده، نمیخوام کارم رو توجیه کنم ولی خودش نخواست به تو چیزی بگیم.... از بیمارستان که مرخص شد رفتیم خونه داییم.... 🍃دیگه چیزی نمی شنیدم دنیا رو سرم خراب شد، از عصبانیت دندونم رو بهم فشردم و با ناراحتی گفتم: _چطور دلت اومد مخفی کنی! مگه ندیدی جلوی چشمات ذره ذره آب شدم، فکر نمی کردم اینقدر بی احساس باشی ! 🍂دیگه نمی تونستم نفس بکشم فضای ماشین حالم رو بد می کرد سریع پیاده شدم اشکام با قطره های بارون یکی شده بود جلوی اولین تاکسی رو گرفتم  باید باهاش حرف میزدم....... ادامه دارد.... 🌹 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام رفیق خیلی ها میگن فلانی اهل گناه های کبیره ست اما چقد اوضاع مالی‌ش خوبه خب من جوابش رو از کلام امیرالمومنین امام ❤️علی❤️ میدم: ای فرزند آدم! 📌زمانی که می‌بینی خداوند انواع نعمت‌ها را به تو می‌رساند در حالی که تو معصیت کاری بترس ... 🌱‌نهج البلاغه حکمت ۲۵🌱 👤 M.H.Koobchi 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 یه کلام حرف حساب ... 🔹درست نیست بگیم:👇 🔸فلانی چون ماسک زده حتما آدم خوبیه! 🔸اما میتونیم بگیم ماسک زدن قطعا کار خوبیه و نزدنش نشونه بی‌توجهی به سلامتی خود و دیگرانه ... 🔹دقیقا داستان حجابم همینه👌 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب
🔰 | نظر آقا درباره حجاب ♨️ توئیت مدیر اندیشکده راهبردی سعداء در پاسخ به مصاحبه همسر آقامصطفی خمینی درخصوص 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
هدایت شده از دانشگاه حجاب
میشه برامون تعریف کنید چی شد چادری شدید؟ 😍 👉🏻 @f_v_7951 منتظر خاطرات جذابتون هستیم 🤩 🔅 @hejabuni♢دانشگاه حجاب🔅
؟ امروز سه تا خاطره کوتاه از سه نسل مختلف براتون آوردم. خیلی جالبن... 😍 1️⃣ فضول‌های بدحجاب سلام به همهههه شما عزیزان من الحمدلله چش که باز کردم👀 چادری به دنیا اومدم و هستم و میمونم؛ اما، اما... سختی هم کم نکشیدم از دست کسایی که...! 😞 من بخاطر بیماری برادرم چند سال با تهران سر و کار داشتم. با اینکه بعضی‌هاشون خیلی خوب بودن ولی خانم‌های بزرگ توی متروی تهران -به من که ۸ سالم بود- میگفتن: "چرا از الان چادر میپوشی؟ درش بیار..." حالا یا با خشونت یا مهربونی😐🙈 ۱۴ساله و قمی هستم. 2️⃣ رادیو معارف سلام علیکم خدا قوت من از وقتی برنامه‌های رادیو معارف را گوش دادم و با دستورات دین اسلام آشنا شدم، چادری شدم و از حجاب خودم کاملا راضیم و احساس بسیار خوبی دارم. زمانی که با رادیو معارف آشنا شدم، ۳۵سالم بود از قم 3️⃣ دوستان چادری‌ام از شهر دیگر چی شد چادری شدم‼️ در شهر ما دختران، زیاد چادر نمی پوشیدند. وقتی دانشگاه کاشان قبول شدم، دوستان چادری جدیدم خیلی روی من تاثیر گذاشتند. ✅ • طوری که هم چادری شدم و هم بعد از فارغ‌التحصیلی علاوه بر کار و تحصیلات در رشته دانشگاهی‌ام با علاقه شدید، مدرک طلبه سطح دو حوزه خواهران را به صورت غیر حضوری گرفتم تا در تبلیغ اسلام تواناتر شوم.🌷 من ۴۷ سالمه و این خاطره برای خیلی وقت پیشه از کرمانشاه ــــــــــــــــــــ □ ارسال خاطرات: @f_v_7951 🎓 @Hejabuni | دانشگاه‌حجاب 🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
و اما قسمت پایانی رمان سجده عشق👇
دانشگاه حجاب
🌹🌹 رمان #سجده_عشق 🖌 نویسنده : عذرا خوئینی قسمت سی و پنجم 🌸نگاهی به ساعت مچی دستم انداختم ا
🌹🌹 رمان 🖌 نویسنده : عذرا خوئینی قسمت : سی و ششم ؛ قسمت پایانی 🌸با صدای راننده که گفت رسیدیم به خودم اومدم کرایه رو حساب کردم و پیاده شدم نگاهی به اطراف انداختم یاد اون شب افتادم که بخاطر نذری اومده بودیم چقدر زود گذشت. 🌺 به کوچه که رسیدم پاهام قفل شد قدرت حرکت نداشتم نمی دونستم چطوری با محسن روبرو بشم با چیزهایی که شنیدم ته دلم خالی شده بود یعنی قبولم می کرد؟ شاید نظرش نسبت به من عوض شده بود 🌾هنوز دستم رو زنگ نرفته بود که در باز شد ، هول شدم و عقب تر رفتم. فاطمه خانم هم دست کمی از من نداشت چند لحظه ای نگام کرد. صدام می لرزید چشمام پر از اشک شد. _ شما دیگه چرا؟ مثل مادرم بودید چرا دلتون به حال من نسوخت؟ 🌴با شرمندگی سرش رو پایین انداخت و گفت: _حلالم کن می خواستم بهت بگم ولی محسن مانعم شد. _الان کجاست؟ می خوام ببینمش. از در فاصله گرفت به اتاقی که پنجرش سمت حیاط بود اشاره کرد. وارد حیاط شدم و سراسیمه از پله ها بالا رفتم ولی با حرفی که زد میخکوب شدم! 🍂_پسرم هر دو چشمش رو از دست داده ، میگه نمی خواد تو رو اسیرخودش کنه، کنار کشید تا به زندگیت برسی! 🍀زانوهام سست شد محسنم نابینا شده بود؟یعنی دیگه نمی تونست جایی رو ببینه؟!. روی همون پله نشستم قلبم چنان تیر کشید که دستم رو قفسه سینم مشت شد. 🌷با لکنت گفتم:_من..که..می..می تونم... ببینمش... اونم.. یک دل..سیر. دستم رو به نرده تکیه دادم و به سختی بلند شدم تمام بدنم سنگین شده بود هر قدمی که بر می داشتم انگار ساعت ها طول می کشید تو همین چند دقیقه به اندازه چند سال پیر شدم... 🌻دستگیره رو چرخوندم در که باز شد بالاخره دیدمش. به نماز ایستاده بود وقتی یک دستش رو برای قنوت بالا برد تازه فهمیدم دست دیگش حرکت نمی کنه! ❤به سجده که رسید کنارش نشستم چفیه ای که دور گردنش بود رو به صورتم کشیدم صدای گریم بلند شد. 🍃شونه هاش می لرزید چه خلوت خوبی با خدا داشت که البته من بهم زدم. نمی دونم چقدر گذشت ولی دلم آروم گرفته بود. ⭐نمازش رو که تموم کرد  با لحنی که سعی می کرد سرد باشه گفت:_عمرت رو پای من تلف نکن برو سراغ زندگیت. مطمئن باش دلخور نمیشم تو لیاقت خوشبخت شدن رو داری. ❤🌷_زندگیم تویی کجا برم؟ به خیال خودت می خوای در حقم فداکاری کنی؟ اجازه نمیدم جای من تصمیم بگیری وقتی انتخابت کردم یعنی هدفت رو هم قبول کردم. 🌹چون راهی که رفتی برای من هم مهم و با ارزش بود. هیچی عوض نشده، تو همون محسنی منم همون گلاره یک درصد هم به احساسمون شک نکن. _خواهش می کنم برو. اینجا نمون! از ترحم خوشم نمیاد. می تونم از پس زندگیم بربیام. بغض سختی گلوم رو می فشرد چند ساعتی می گذشت ولی دیگه هیچ کلمه ای بینمون رد و بدل نشده بود . 🌱کیفم رو برداشتم و بلند شدم زن داییش بلافاصله گفت : کجا عزیزم؟ در اتاقش باز شد من از اون سرسخت تر بودم و از حرفم کوتاه نمی اومدم. _دیگه مزاحمتون نمیشم باید برم خونه... 🌸می دونستم که پشت سرم ایستاده بود بخاطر همین با شیطنت گفتم:_به محسن هم بگید هیچ وقت نمی بخشمش! نمی تونه با این کارها نظرم رو عوض کنه فقط دلم رو می شکنه!! 🍀فعلا خداحافظ. هنوز چند قدمی بیشتر برنداشته بودم که زنگ صداش دوباره بی قرارم کرد: شب عیده نمی خوای کنار ما باشی؟!. 🌼با تعجب چرخیدم سمتش. _ نباید جای تو تصمیم می گرفتم اما همش بخاطر خودت بود. ولی...خانوادت چی؟ مطمئنم  که راضی نمیشن. 💖تو دلم غوغایی بود از خوشحالی تو پوست خودم نمی گنجیدم می دونستم که طاقت قهر و ناراحتیم رو نداشت. _مامانم که تو تیم ماست حتما بابام رو راضی می کنه ...همه با خوشحالی دست زدند فاطمه خانم صورتمون رو بوسید و برای خوشبختیمون دعا کرد. 🌾نگاهم به لیلا افتاد  از خوشحالی اشک می ریخت لبخندی زدم و کنارش نشستم و در آغوش هم جای گرفتیم. 🍃بهار را با تو یافتم. در لحظه ناب عاشقی در ساعت تحویل عشق هفت سین نگاهت را بر لوح قلبم هک کردم تا ماندگار بماند عیدی بهار ، با تو به تولد سال می روم که هزار و...اندی سال شود عمر عاشقی 🔚پایان 🌹 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️ انّا لله و انّا الیه راجعون ▪️ ایت الله فاطمی نیا دار فانی را وداع گفتند... چقدر ایشان بر ترک گناهان به ویژه اخلاقی و زبانی ، تاکید می‌نمودند. امید است که مراقبت کنیم و پیرو سخنانش باشیم. 🌿 به روح طاهرشان صلواتی هدیه نماییم تسلیت🏴😭 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️ هشدار ⚠️ آقایون ببینند! مخرب ترین تأثیری که بی توجهی مرد به زنش، می گذارد این است که دیگر، زن احساس رضایت قلبی نسبت به شوهرش ندارد و از وجود او آرامشی نمی گیرد.😔 درنهایت آسیب های خانوادگی دامن گیر جامعه می شود...💔😥 💡 بــرنامه تـلویـزیـونی چــــراغ 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🔷🔹سبڪ زندگی استاد فاطمی نیا در منزل: (از زبان فرزندشان): روزی قرار بود با پدر جايی برويم. وقتی ايشان امدند، ديدم ڪه عبا بر تن ندارند. علت را جويا شدم ، گفتند مادرت خوابيده و عبای من را روی خود ڪشيده. گفتم آخر بدون عبا ڪه آبرو ريزی است. ايشان فرمودند اگر آبروی من به اين عباست و آنهم در گرو بيدار شدن مادرت می باشد ، من نه اين عبا را می خواهم و نه آن ابرو را! 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
✨🌸🌿|°• چــادرم را عاشــــــ❤️ـــــــقم 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
♨️ به نظرتون چرا در طول چند سال اخیر پوشیدن چادرهای نگین دار و عباهای زنانه با رنگ‌های متنوع در بین خانم‌های مذهبی رایج شده‌است؟ ♨️ تا حالا به فرآیند رشد پیج‌های حجاب استایل‌های مذهبی دقت کرده اید؟ 📍حجاب استایل‌ها چه آثاری در فرهنگسازی حجاب‌دارند؟! مثبت یا منفی؟؟؟ https://www.farsnews.ir/my/c/139199 حتما حمایت کنید👆 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
da.pdf
4.46M
پی دی اف رمان جذاب " دا " نویسنده : سیده زهرا حسینی 📚 رمان بوک Romanbook.ir اگر تا حالا این رمان زیبا رو نخوندید 👌 پیشنهاد میکنم حتما مطالعه کنید 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
malake_mishavad_fatemi_nia_271647.mp3
4.21M
🔰 پادکست زیبا با بیان شیوای ▪️ مرحوم استاد فاطمی نیا 🔰علاج رذائل اخلاقی و عواقب خطرناک ملکه شدن زشتی ها در وجود انسان 🔸 بانک صوتی تبیان 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
⭕️ جائیه که رو بدن بچه یکساله خالکوبی میکنن!! اما بعد میان از شیوه فرزند داری اسلامی ایراد میگیرن! چقدر این عکس ناراحت کننده است😔 👤 سبحان برکتی 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸آهنگ دُمِ خروس 🔹نوجوونای دهه هشتادی‌ها 👆 🔸برسه به دست مصی پولی نژاد! 📌 ما ما 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا