eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.4هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
188 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♨️ممکن است پرده ها روی که نیمه برهنه داخل ویترین ایستاده اند بسته شود 🔻شورای محلی شهر "آمستردام" ایده هایی را برای پاکسازی تصویر شهر به رای گیری می برد. این امر با آنچه سیاستمداران به عنوان «گردشگران مست» توصیف می کنند که حرکات تحقیر آمیز و نامطلوب به زنان پشت شیشه انجام می دهند، مبارزه می کند. 🔻این شورا در حال جنگیدن با «گردشگری مزاحم » است که ناشی از جذب مشروبات الکلی، فاحشه خانه ها و کشیدن حشیش در ملأ عام است. 📌از یک طرف با مشکلات ناشی از فساد و فحشا مواجه هستن و صدای مردم در اومده از طرف دیگه چون فحشا رو به یک صنعت توریستی تبدیل کردن و از این راه تجارت می کنن نمی تونن برای مشکلات به وجود آمده چاره ای پیدا کنن 🌐منبع:https://www.dailystar.co.uk/news/world-news/blow-brit-stag-dos-amsterdam-2873510?int_source=amp_continue_reading&int_medium=amp&int_campaign=continue_reading_button#amp-readmore-target 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ 108ستاره سهیل سالن بزرگی را در برابرش دید که ده قالی سه در چهار، آن را فرش کرده بود.
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ 109ستاره سهیل مرد خواننده، به ستایش امام علی علیه السلام و غلامشان قنبر پرداخت و ختم جلسه را اعلام کرد. در دلش لحظه شماری می‌کرد که زودتر مراسم بعدی شکرگزاری برسد تا بتواند دوباره این هیجان و شور را تجربه کند. بعد از تمام شدن جلسه شکرگزاری، نگاهی به ساعتش انداخت. طبق روال همیشه، آن زمان باید از کلاس زبان به خانه برمی‌گشت. البته چون عمو تماسی نگرفته بود، برایش جای امیدواری داشت. مجلس در حال آماده شدن برای پذیرایی بود. دلش می‌خواست همه دوستانش را آنجا ببیند، و با آن‌ها حرف بزند، اما قوانین به او اجازه چنین کاری را نمی‌داد. چند بار تلاش کرد با چشمانش حلقه قبل از خود را از نظر بگذراند، اما موفق نشد. دهانش را نزدیک گوش مینو برد. -مینو من باید برم. خیلی دیر شده. -الان پذیرایی میارن، بمون خودم برسونمت. -نه باید برم. -هرطور راحتی، باشه برو. به اتاق رفت تا وسایلش را بردارد. کیفش را که برداشت، نگاهش به کیف مینو افتاد. درش باز بود. گل سفید خشک شده‌ای میان وسایلش به چشمش خورد. ناخودآگاه یاد مهمانی باغ کیان افتاد. صدای نفس‌های تندش به گوشش خورد. سرش را تکان داد و استغفراللهی گفت. از فکری که راجع به مینو کرد، در دلش خجالت کشید. با افکاری مزاحم، از اتاق خارج شد. قبل از خروج از سالن نگاهش به چهره‌های آشنایی افتاد که رفتن او را نظاره می‌کردند. در آن میان چهره دلسا با همان غرور هميشگي و دماغ عمل کرده‌اش کمی ته دلش را خالی کرد؛ دوست داشت مانند بقیه تا آخرین لحظه میان جمع باشد. نگاه تلخ دلسا را تا زمانی‌که قدم در خانه گذاشت همراه داشت، اما چنان سرخوشی از مراسم دریافت کرده بود که دلش نمی‌خواست با چنین چیز کوچکی خرابش کند. ✅کپی فقط در فضای مجازی آزاد ✅ در صورت داشتن سوال، به آیدی نویسنده پیام دهید👇(طوبی) @tooba_banoo 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ #رمان 109ستاره سهیل مرد خواننده، به ستایش امام علی علیه السلام و غلامشان قنبر پرداخت
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ 📚 110 ستاره سهیل -سلام سلام.. خوبی عفت‌جون؟.. به‌به! چه بویی راه انداختی! آش رشته است؟ عفت ملاقه به دست، در چهارچوب آشپزخانه ظاهر شد. سرتاپای ستاره را برانداز کرد. با اینکه لباس‌هایش را عوض کرده بود؛ اما می‌ترسید، عفت با آن چشمان از حدقه بیرون زده‌اش، داشت نشانی از مهمانی را پیدا می‌کرد؟ -سلام! چه کبکت خروس می‌خونه؟ معلومه تا این موقع کجا بودی؟ ستاره همانطور که به اتاقش می‌رفت، از پشت‌سر جواب داد. -به عمو گفتم، کلاس زبانم طول می‌کشه، تازه هوا زود تاریک می‌شه، اگه تابستون بود، الان هنوز روشن بود، کلی وقت داشتم بیام خونه! بعد خودش هم از حرفی که زده بود، حسابی خندید. از اتاق خواست بیرون بیاید، که گوشی‌اش زنگ خورد. فرشته بود. چیزی در دلش فرو ریخت. از اینکه با فرشته حرف بزند، دچار عذاب وجدان می‌شد؛ اما کم به او خوبی نکرده بود. در اتاق را بست و رو به روی آینه قرار گرفت. موهایش را یک طرف صورتش کشید. از استرس لبش را گاز گرفت. -الو! سلام فرشته جون. -کجایی خانم؟ غریبی می‌کنی با ما؟ نکنه هنوز سرما خوردگییت خوب نشده هان؟ -نه عزیزم خداروشکر خوب شدم. دیگه امتحانای آخریمو دادم تموم شد. راستش بابت اون شب خیلی شرمنده شدم. وقتی یادم میاد.. -ای بابا! مگه چه کار کردیم؟ یه ساعت با هم بودیم. -آخه تو که نمی‌دونی.. بیخیال ولش کن. فرشته احساس کرد چیزی است که به او مربوط می‌شود، آن‌قدر اصرار کرد تا ستاره ماجرا را بگوید. -یادش میفتم، آب می‌شم از خجالت! راستش.. کلیدا تو جیب پشتی کیفم بودن ولی من فکر کردم.. جاشون گذاشتم. هنوز جمله‌اش تمام نشده بود که فرشته آن‌طرف تلفن، از خنده داشت منفجر می‌شد. -وای! ستاره.. وای! خدا! دلم... -فرشته خوبی؟ می‌خندی یا گریه می‌کنی؟ -آخ دختر، خیلی بامزه بود! سلام به اون کلیدت برسون، بگو خوب اون شب سه نفر رو سرکار گذاشتی! بازم ازین کارها بکن، شاید بتونیم خوشکل خانم ببینیم. ستاره ازینکه فرشته او را با خانواده خودش جمع بسته بود، حسابی خوشحال شد و زد زیر خنده. از پشت تلفن صدای مردی را شنید. فرشته جوابش را داد. -نه بابا گریه کجا بود، داشتم می‌خندیدم. نه عزیز برو، منم چند دقیقه دیگه میام. -فرشته جان، مزاحمت نباشم. نه قربونت برم. پس هروقت تونستی بیا. منتظرتم. با خداحافظی از فرشته، صدای وارد شدن عمو به خانه را شنید. حس عجيبی ترکیبی از خوشی و هیجان را داشت. با همین احساساتش به استقبال عمو رفت و تا جایی که توانست، آن شب سر سفره چنان بذله گویی کرد که اخم‌های عفت را هم به خنده باز کرد. ✅کپی فقط در فضای مجازی آزاد ✅ در صورت داشتن سوال، به آیدی نویسنده پیام دهید👇(طوبی) @tooba_banoo 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
به عشق سردار❤️ یه سوپرایز واستون دارم😊 کسب درآمد حلال، زیاد و کم دردسر💎 ولی الان نمیگم.. یه کوچول
اینم از قولی که دادیم دیر شد ولی الحمدلله انجام شد فقط به عشق شما تا الان بیدار مونده بودم 👇
دانشگاه حجاب
به عشق سردار❤️ یه سوپرایز واستون دارم😊 کسب درآمد حلال، زیاد و کم دردسر💎 ولی الان نمیگم.. یه کوچول
💯 اینجا یاد میگیری 🛠 چه طور آیندت رو بسازی 📿 چه طور ثروتمند با خدا بشی 🔮 چه طور آرزوهات واقعیت بشه ❤️ eitaa.com/joinchat/2624848127C5fa3e55e4a تشکیل شده توسط موسس دانشگاه حجاب🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part11_مسئله حجاب.mp3
10.64M
🧕حجاب از دیدگاه شهید مطهری 11 📌حدود پوشش از نظر اسلام(1) 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
6.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آهای کوه غیرت صدامونو داری...؟💔 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا