eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.4هزار دنبال‌کننده
8.9هزار عکس
3.9هزار ویدیو
188 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
این تصاویر را ببینید👆 میشود دو روایت برای آن تعریف کرد! 🎞روایت اول: 🔻ببینید بی شرمی تا کجا رسیده که از چفیه که نماد عشق و ایثار و جهاد است ؛ را در فست شوهای مرفهین بی درد که بویی از اسلام و انقلاب نبرده اند استفاده کردند!!! چرا هیچ نظارتی بر این مسائل نیست؟ 🎞روایت دوم: 🔺یک طراح لباس هلندی برای پاسداشت مقاومت ملت مظلوم فلسطین ؛ در طراحی های جدید خود از چفیه فلسطینی به عنوان نماد مقاومت استفاده کرد! 🚨اغلب موارد از همین شیطنت و بازی رسانه ای بدون تحقیق ضربه خوردیم. 🌸 @Hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پاسخی به شبهه 📌 یک سلبریتی در مورد ازدواج سلام الله علیها در ۹ سالگی 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🎓🔹💄 آینده‌اے را خواهیم ساخت ڪہ زنان ؛ براے دیده‌شدن پولشان را صرف ڪنند نه 🌸 @hejabuni ‌| دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ 📚 #رمان ستاره سهیل (نجات از دایره) قسمت 129 آرش دستش را در هوا تکانی داد و درحالی‌ک
⭐️⭐️⭐️ ⭐️⭐️ ⭐️ 📚 130ستاره سهیل(نجات از دایره) صداهای مختلف، میان ترانه کوبنده درحال پخش، گم و گم‌تر میشد. دختری را که مینو، پریسا معرفی کرد، در حال پذیرایی نوشیدنی بود. نزدیکش که رسید، ستاره خودش را به سمت مخالف کشاند و مشغول مرتب کردن شالش شد. ضربان قلبش مانند گنجشکی وحشت زده، بالا رفته بود. از دور نگاهش به محراب افتاد که لیوان نوشیدنی را برداشت. صورتش را برگرداند و خودش را مشغول صاف کردن بلندی لباسش کرد. بیشتر می‌خواست نظاره‌گر اوضاع باشد، تا شرکت کننده در مراسمی که از خط قرمزهایش ساعت‌ها بود، گذر می‌کرد. جوان‌ها با حالی که دست خودشان نبود، در رفت و آمد بودند و ابراز خوشحالی می‌کردند، غافل از اینکه در آن هیاهو، بوسه شیطان بر پیشانی‌شان را حس نمی‌کردند. ستاره انگار آن وسط، مانند ماهی که فریب طعمه قلاب را خورده باشد، گیر افتاده بود و داشت تقلا می‌کرد از میان جمعیت خودش را بیرون بکشد. سرانجام موفق شد از میان دستان شیطان که به سویش دراز شده بود، سُر بخورد و خودش را به اتاقِ گوشه سالن برساند؛ ستاره متوجه نشد، دستان پاکی که قرآن را لمس کرده، او را از میان دریای طوفانی گناه بیرون کشید. صدای ضربان قلبش گوشش را کر کرده بود. با پشت دست عرق روی پیشانی‌اش را گرفت. به‌طرف پنجره‌ی اتاق رفت و آن را به سمت خودش کشید و باز کرد. صدای نفس‌های تندش را بیشتر از ترانه بیرون اتاق دوست‌داشت. نفسش که آرام گرفت، دستش را روی قلبش گذاشت. نگاهی به دستانش انداخت. احساس می‌کرد مرتکب گناه بزرگی شده باشد. دو قطره اشکی را که روی گونه‌هایش بود به سرعت پاک کرد و تلاش می‌کرد خودش را آرام کند. دوباره سرش را به بیرون پنجره هدایت کرد و چند نفس عمیق کشید. جریان نفس کشیدنش که طبیعی شد، انگار چشمانش هم به کار افتاده باشند‌؛ پنجره رو به پشت باغ باز می‌شد. فضای نسبتاً وسیعی، بدون هیچ درختی. انگار که هنوز آن قسمت نوسازی نشده و مصالح ساختمانی روی زمین ریخته بود. صدای خش‌خشی دوباره ضربان قلبش را هوشیار کرد. خوب که دقت کرد چهار نفر را دید که در تاریکی به‌آرامی راه می‌روند. ناخودآگاه دستش را روی قلبش گذاشت، تا مبادا کسی صدای تپشش را بشنود. رگی از پشت گردنش تیر کشید و عرق سردی که دوباره روی پیشانی‌اش نشست، بدنش را به لرزه انداخت. چهار مرد با فاصله نسبتاً کمی از هم، در حال عبور کردن از پشت باغ بودند و چیزی شبیه به فرش لوله شده را به‌آرامی حمل می‌کردند. زمانی که به‌نزدیک پنجره رسیدند، ستاره خودش را کمی عقب کشید و آرام پنجره کشویی را کشید تا بسته شود. طوری نفس می‌کشید که شانه‌هایش هم تکان می‌خورد، قلبش داشت بر سینه‌اش می‌کوبید و احساس می‌کرد هرلحظه ممکنه است سکته کند. وحشت تمام سلول‌های وجودش را پر کرده بود که مینو وارد اتاق شد. -خاک تو سرت! ستاره فرار کردی؟ جیغ کوتاهی از ترس کشید. -وای... تویی...فرار نکردم...حالم بد شد.. نمی‌تونستم تو اون جمعیت نفس بکشم، داشتم خفه می‌شدم. دلش می‌خواست به مینو ثابت کند که اُمل نیست، ولی حقیقت این بود که ستاره اُمل نبود، بلکه اصیل بود و اصالتش اجازه نمی‌داد که مانند بقیه، به رفتارهای خودش بی‌تفاوت باشد. ✅کپی فقط در فضای مجازی آزاد ✅ در صورت داشتن سوال، به آیدی نویسنده پیام دهید👇(طوبی) @tooba_banoo 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جلسه پرسش و پاسخ دبیرستان دخترانه_1.mp3
33.75M
🎙⭕️جلسه پرسش و پاسخ دبیرستان دخترانه ➖چرا حجاب اختیاری نباشه؟ ➖چرا هر جور خواستیم نماز نخونیم؟ 🆔 @TablighGharb 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌾🌾 ای قطب عالم امکان 💚 مهــــدے جانم 🎵سرکار خانم خدایاری 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓