دانشگاه حجاب
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت23 با تموم شدن کلاس زودی به داخل محوطه دانشگاه اومدم چه قد
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش
💐 قسمت24
گیج شده بودم!
- درست حرف بزن ببینم چی میگی! نمیفهمم!
به هم دیگه نگاه کردن..
فائزه خواست صحبت کنه..
الناز بهش اشاره کرد که اجازه بده اون مطلب رو با من در میون بذاره..
یه کمی مِن مِن کرد و این پا اون پا شد و گفت:
- راستش...فکر کردیم دیگه چند روزی دانشگاه نمیای..
گفتیم شاید بخوای از این لحظات باقیموندت بهترین استفاده رو ببری!
دلم میخواست لِهشون کنم!
- مگه دم مرگمه که میگی لحظات باقیمونده!
یه نیشگون از دستش گرفتم و ولش نکردم..
- جون بِکن! حرف میزنی یا خودم به حرف بیارمت!
یاد این فیلمای اکشن افتادم..
الناز در حال بازجویی توسط بازپرس ویژه بود!
صدای دادش بلند شد..
- آااای آیییی... باشه میگم... میگم...
به خدا میگم!
دستش رو ول کردم...
شروع به ماساژ دادن دستش کرد
فائزه هم خفه خون گرفته بود و فقط ریز ریز میخندید!
مشتی به فائزه زد و گفت:
من کتک میخورم تو میخندی!
اصلا خودت بگو..
فائزه هم زیر بار نمیرفت!
داشتن دست دست میکردن...
صبرم داشت برا تعطیلات میرفت..
آماده شکار شده بودم که الناز متوجه شد و گفت میگم میگم...
اول از همه حسابی فاصله امنیتیش رو حفظ کرد
خوب که فاصله گرفت ادامه داد...
- گفتم شاید چند روزی نیای تا بهتر بتونی تمرکز کنی..
واسه مسابقه منظورمه..
گفتیم شاید بخوای خودت رو واسه رقابت با ماآماده کنی!
چند قدمی دنبالشون دویدم...
هر دو با نیش باز پا به فرار گذاشتن..
بیشتر از این نمیشد توی دانشگاه ضایع بازی درآورد..!
دو سه نفری که چشمشون به ما افتاد واسمون آه و افسوس خوردن..
- خیلی مسخره ای الناز!
که پس نون قرض هم میدین... ها؟
واسه تو هم حالا دارم فائزه.. صبرکن!...
یکی طلبتون!
یک ساعته من رو مسخره خودشون کردن!
یه روده سالم توی شکم این دوتا نیست!
نمیدونم این کرم های اینا چرا خواب ندارن و مدام از سر و کولشون بالا میرن!
تب خشمم که پائین اومد جرئت کردن و نزدیکم شدن..
خود اعتماد به نفس با همه فک و فامیلش حتی اجدادش باید بیان پیش این 2 تا درس بگیرن!
اسم من بد در رفته!
به خودم امیدوار شدم!
✍ مجتبی مختاری
🆔 نظرات درباره رمان
@mokhtari355👈
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
ازاوندستهآدمایینباشیمکه
تویسهشبِقدرهزارانقولبهخداو..
امامزمانمیدن؛امابعدازاینایاممیشن
همونآدمِسابقِگنهکار..!🚶🏽♂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بیانات #استاد_انصاریان
▪️بی حجابی ⇩
#لجبازی با خداست یا بندهی خدا ؟؟؟
🔹خدا میگه دخترم من روزیت رو بهت دادم، با کی لجبازی می کنی.
خواهرم جرم پروردگارچیه که با قرآنش مخالفت میکنی، حیف نیست؟!
شب ۲۳ ماه رمضان /۲۴ فروردین ۱۴۰۲
#حجاب
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🚨
امروز آغاز طرح شناسایی افراد کشف حجاب کرده توسط دوربینهای هوشمند است. به طور قاطع باید از این طرح شجاعانه که توسط سردار رادان آغاز شده حمایت کنیم.
(برخی از) این کشف حجابهای فعلی سازمان یافته و از سوی دستگاههای امنیتی غربی با هدف آندلس سازی ایران طرح ریزی شده است.
💡 سید علیرضا آلداود
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🚨 امروز آغاز طرح شناسایی افراد کشف حجاب کرده توسط دوربینهای هوشمند است. به طور قاطع باید از این ط
1_4250743635.mp3
7.49M
⚠️هشدار : اگر از پلیس در طرح مقابله با بیحجابی حمایت نکنیم و پلیس مجبور به عقب نشینی شود ، اوضاع #حجاب کشور به مراتب وخیم تر خواهد شد!
✅دم پلیس گرم که دست از وظیفهی خود نکشیده....
❓اما آن ۳۰ نهادی که در قضیهی حجاب مسئول هستند کجایند که پلیس انقدر در وسط میدان تنهاست؟
#پلیس_وظیفه_شناس_متشکریم
@hejabuni
28.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 قسمت بیست و پنجم
📢دوره آموزشی رایگان
🎉 #سوالات_خواستگاری
🎙 دکتر مسلم داوودی نژاد
═ೋ❅☕️❅ೋ═
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
🌻🌱|°• حدیث خانم تو سن ۱۴ سالگی داره کارشناسی ارشد میخونه، خواهرشم نابغه هست و تا ۴ سالگی فقط با شن
ما نمیذاریم بایکوت بشن
همه جا رو با اسمشون پر میکنیم
دانشگاه حجاب
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت24 گیج شده بودم! - درست حرف بزن ببینم چی میگی! نمیفهمم! ب
🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش
💐 قسمت25
فائزه مثلا خواست بحث رو عوض کنه....
- بچه ها 3 روز بیشتر تا آزمون باقی نمونده چیزی خوندین؟
همین که دختر باشی کافیه که چند دوری مواد آزمون رو قورت داده باشی!
اگه درس خون هم باشی که دیگه واویلا!
از آخر هم بگی وااای نشد اونطوری که دلم میخواد بخونم!
پسرا که سر این موضوع زیاد ما رو دست میندازن!
ما هم حالشون رو بگیریم بد نیست!
من موندم اینا فازشون چیه که تا دم امتحان راست راست راه میرن و بر و بر همدیگه رو نگاه کنن.
البته تک و توک توشون درس خون هم پیدا میشه..
که باید جزء نوادر تاریخ ثبت بشن!
بله بله.. دختر درس نخون و بیخیال هم داریم ولی کم..
نمونش الناز! که فقط دنبال بازیگوشیه!
دقیقا عکس فائزه!
فکر میکنم هر دختری توی عالم درس نخونه سهمش رو فائزه گرفته!
اصلا استراحت حالیش نیست.
لامصب روی هر چی دختره کم کرده!
حتی بین کلاس ها و توی دورهمی ها هم کتاب دستش میگیره!
طوری که آدم هوس میکنه موهاشو بکشه و کتاب رو توی حلقش فرو کنه!
والا.... دیگه شورش رو در آورده
ابروهام رو انداختم بالا و با چشمایی گرد نگاهش کردم:
- وااا! فائزه؟!!! همین کارا رو میکنی بچه ها برات حرف در میارن دیگه!
نکنه از دیروز که اطلاعیه رو دیدی شروع کردی به خوندن!
آزمون هوش و اینجور چیزاست! دقیقا چی توقع داشتی بخونیم!!
الناز بی هوا آروم یکی با دست پس کله فائزه زد و گفت:
- شیرین میزنی فائزه جون..!
من اصلا نفهمیدم چی به چی هست تو میگی خوندین یا نه!
فائزه فهمید سوتی داده با خنده طبیعیش کرد!
انگار نه انگار که اصلا حرفی زده!
رو کردم به الناز و با کنایه گفتم:
چیش رو نفهمیدی عزیزم؟
هوش نمیدونی چیه یا دقت؟؟
الناز گفت:
- هوش و دقت و تمرکز که واضحه.. اینقدرش رو خودمم فهمیدم!
ولی قدرت بیان و منطق بیان دیگه چه صیغه ایه ؟!
- فائزه هم به نشونه تایید سری تکون داد:
- آره منم گیج شدم! فرقشون چیه؟!
چشماشون به سمت من چرخید، منتظر بودن ببینن مغز کُلِشون چه جوابی داره بگه!
- اوووم...خب ...
داشتم توی ذهنم دنبال جمله مناسب میگشتم تا براشون توضیح بدم که الناز انگشتاش رو به حالت التماس توی هم قلاب کرد و گفت:
- خواهشا هانیه! خواهشا! اگه نمیدونی علافمون نکن و از خودت نباف!
خندم گرفته بود... بین بچه ها توی استدلال آوردن و به قولی بافتن ید طولایی داشتم.
طوری که خیلی وقتا مطلبی رو با استدلال واسه بچه ها ثابت میکردم و همه قبول میکردن ولی بعدا گندش در میومد که اصلا اینطور نبوده و کلا از بیخ و بُن اشتباه بوده.
- خدا نکشتت الناز! اتفاقا توی راه که میومدم روی این موضوع فکر کردم!
به نظرم قدرت بیان در مورد نحوه گفتگو و چینش کلمات و طرز بیان و ایناست.
یعنی اینکه خوب بتونی حرف بزنی و قشنگ استدلال کنی
ولی منطق بیان کاری به قشنگ حرف زدنت نداره بلکه میخواد محتوای اون استدلال ها درست و قانع کننده باشه و مو لای درزش نره!
معما چون گردد مساله آسان شود!
فائزه طوری که انگار از اولش میدونسته چی به چیه افسوسی برا الناز خورد و گفت:
- مساله به همین ساده ای رو نفهمیده بودی؟!
خوبه همین ده ثانیه قبل خودش گفت منم گیج شدم!
الناز متفکر به من و فائزه نگاه می کرد..
فائزه ادامه داد...
- بذار برات مثال بزنم...
فرض کن...
فرض چرا؟
چرا راه دور برم..
همین هانیه رو ببین!
میشه یکی مثل هانیه بافتنیش خوب باشه و قدرت بیان خوبی داشته باشه
ولی محتوا و منطق صحبت هاش علمی و درست نباشه!
عجب رویی داره...!
با مشت به شونه فائزه زدم و چشم غره ای براش رفتم!
- فائزه جون حالا لازم نیست هر توضیحی میخوای بدی با من تطبیقش کنی!
لااقل اگه تواضع نداری و از خودت نمیخوای خرج کنی ، از الناز مایه بذار...!
اینقدر گرم صحبت بودیم که متوجه خلوت شدن اطرافمون نشده بودیم!
ده دقیقه ای از شروع کلاس گذشته بود و ما عین شنگول و منگول داشتیم با هم حپه انگول حرف میزدیم
قبل اینکه غیبت بخوریم به سرعت میگ میگ رفتیم سر کلاس.
✍ مجتبی مختاری
🆔 نظرات درباره رمان
@mokhtari355👈
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
29.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 قسمت بیست و ششم
📢دوره آموزشی رایگان
🎉 #سوالات_خواستگاری
🎙 دکتر مسلم داوودی نژاد
═ೋ❅☕️❅ೋ═
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓