📗 کتاب صوتی #گلستان_یازدهم "خاطرات همسر سردار شهید علی چیت سازیان" قسمت 5⃣ 🎙با صدای #شیما_جان_قربان ‎‌✾࿐༅ eitaa.com/hejabuni

🍀 با افتخار قانون حجاب را گردن میگیرم 🔸دکتر بانکی پور از طراحان اصلی قانون حجاب در مجلس: در صورتی که هر اتفاقی هم در اثر اجرای قانون حجاب رخ دهد، بنده این قانون را با افتخار گردن میگیرم! ‎‌✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni

#ماه_رجب 📝 تو روایات اومده: اگر کسی پنجشنبه، جمعه و شنبه ی ماه‌های حرام (مثلا ماه رجب) رو روزه بگیره، ثواب ۹۰۰ سال عبادت میبره. 🤯 این آخرین فرصته که میتونید این سه روز رو روزه بگیرید. اگر امروز روزه هستید که خوش به حالتون... دو روز آینده هم روزه بگیرید. 👌🏻 اگه روزه نیستید این ذکر رو هفتادبار بگید تا به ثواب روزه امروز برسید و دو روز بعدی رو روزه بگیرید: 👇🏻 « سُبـحانَ الْـاِلٰـهِ الجَلـیـل، سبــحانَ مَـن لا یَنـبَغِی التّسـبـیحُ إلّا لَـه، سبـــحانَ الأعَـــزِّ الأکــرَم، سبــحانَ مَــن لَبِـــسَ الْعِــزَّ وَ هُــو لــه اَهْــل » 🪴 ‎‌✾࿐༅ https://eitaa.com/hejabuni

❣سلام مادر و پدر عزیز چقدر خوشبختید که دختر زهرایی نصیبتون شده و دخترتون چقدر خوشبخته که پدر و مادرش شماهایید.🌹 میدونستید دارید جهاد میکنید؟ حجاب یه دختر، هم باعث سالم موندن خودشه هم جامعه بقیه دوستاشو هم به این جمع محجبه های دردونه دعوت کنید. همه شون یه تیکه نورن و فرشته های خدان #مادرانه #حجاب_کودکان ♡‎‌✾♡࿐༅ eitaa.com/hejabuni

🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 163👇

🔥 مستند داستانی دوربرگردان تجریش 💐 قسمت 163👇 انگاری روزگار هم دوسم نداره... از بچگی آرزوی تعطیلی مدرسه رو داشتم. یه روزم که استاد مریض بود و میشد یه نمه بیشتر بخوابم ، اونم نشد.! از آخرم نفهمیدم این حال و احوالم ثمره وجدان پاکمه یا واقعا مریضه و یه تختش کمه! داشتم کارام رو می‌کردم و حاضر میشدم برم دانشگاه که دیدم دوباره سر و کلش پیدا شد. یه کناری ایستاده بود و طلبکارانه من رو نگاه میکرد! انگار نه انگار که چند روز روی مخمه! نه عذرخواهی نه چیزی! تازه زارتی خیره شده بود بهم و سعی داشت با نگاهش بخوردَم! رو که نیست، سنگ پا قزوینه! بهش توجه نکردم و جلوی آینه مشغول خودم شدم. انگار سوی چشمام کم شده بود. توی آینه خودم رو پیدا نمیکردم. در واقع سنگینی نگاهش مانع دیدنم شده بود. همه وجدان دارن، منم وجدان دارم! اول صبحی حوصله سر و کله زدن و دعوا و درگیری نداشتم. هوفی کشیدم و از روی کلافگی ماتیک رو پرت کردم روی میز آرایش. با عرض معذرت یکی دوتا فحش ریز هم زیر لب بهش دادم. وجدان فلان فلان شده... خستم کرده بود... اون روز رو بدون آرایش رفتم... بلکه این وجدان صاحب مرده دهنش بسته بشه و ریخت و قیافش رو کمتر ببینم! مدام درگیری درونی... کار هر روزم شده بود. حال نداشتم کوتاه میومدم و حال داشتم تا اخرین نفس می‌جنگیدم. خود درگیری مزمن پیدا کرده بودم. شده بودم عینهو این دیوونه ها! فائزه هنوز نمیدونست، ولی مامان مهربونم کم و بیش از چالش پوششم خبردار شده بود. واقعا یه مادر نمونه تحت هر شرائطی سنگ صبور بچشه! مامان منم همینطور! در این زمینه هیچوقت کمبودی توی زندگی حس نکردم! هر کی مادرش فوت کرده خدا رحمتش کنه. مهربونی یه مادر از درون میجوشه... جوششی که توصیف شدنی نیست. به خصوص اگر بفهمه دچار یه چالش شدید شدی و داری شیش میزنی! اونوقته که هر چی از بچگی تا الان اذیتش کردی میاد جلوی چشماش. و برات اساسی جبران میکنه. جبران ها.😁 صد رحمت به فائزه! کاش میشد لااقل اون برام جبران میکرد! آخه مامانم به تنهایی صد تا مثلش رو‌ میشوره و پهن میکنه روی بند تا خشک بشن! و این شد که مامانم خیلی بدتر از یه دوست خیلی تخس حسابی سر به سرم گذاشت و اذیتم کرد.. میدونم که نمونه این مامانای خوب و دوست داشتنی همه جای دنیا هست. مامانایی که واقعا عاشق بچه هاشونن و وقتش که بشه تا بتونن حرصشون میدن و حتی یه ذره هم مضایقه نمیکنن! اینکه میگم حتی یه ذره واقعا حتی یه ذره ها! یه ذره که میگم یعنی حتی کوچکتر از کوچکترین ذره. یه چیزی تو مایه های کوانتوم و کوارک. شاید هنوز به کم کوچکتر! خلاصه که فرهنگ درست مصرف کردن رو از مامانا باید یاد گرفت. اصلا اهل اسراف نیستن و نمیذارن چیزی این وسط مسطا هدر بره. اونایی که میگن مامانتون پایه نیست بدونن... اینجور وقتاست که میشه پایه بودن یه مادر رو با پوست و گوشت و خونت کامل لمس کنی. خدا نگهدارشون باشه 😅 از شوخی گذشته، مامانم اگر چه سر به سرم می‌ذاره و عمدتاً کلافم میکنه ولی کاملا قابل لمسه که حتی اذیت کردناش هم از روی صمیمیته. و من از عمق وجودم عاشقشم و دوستش دارم. داشتم فکر میکردم چه قدر خوبه که فاصله سنی بین من و مامانم کمه. درسته اذیتش میکنم و اونم خیلی بیشتر اذیتم میکنه. ولی همین که همدیگه رو میفهمیم و با هم دوستیم و اگه قراره روی مخ هم باشیم عمدی هست نه به خاطر درک نکردن خودش کلی نعمته. تعجب میکنم از اونایی که دیر ازدواج میکنن و دیر بچه دار میشن! اونوقت چه طوری میتونن با بچه هاشون رفیق بشن و هم رو بفهمن؟ خب دیگه سخنرانی بسه. اصلا به من چه که دیگران چه کار میکنن! خودم کم درد دارم که بخوام واسه بقیه نسخه ببیچم؟! خدا برا کسی نیاره. درد وجدان بدتر از قوز بالا قوزه. کارش شده همین که مدام مثل اجل معلق بیاد و آرامشم رو بگیره و بره! واقعا خسته شده بودم. وقتش شده بود یه بار برای همیشه قضیه رو فیصله بدم! من که میدونم دردم چیه! با از این پله به اون پله رفتن نه مشکلی حل میشه، نه چیزی فراموش میشه! اینکه یه عمر بسوزم و بسازم که نشد زندگی! از قدیم گفتن جنگ اول به از صلح آخر! ۲ راه بیشتر نیست: یا خفش میکنم یا درمان! پس باید کار رو یکسره میکردم...! ✍️ مجتبی مختاری 🆔 نظرات رمان 👈 @mokhtari355 ═ೋ❅📚❅ೋ═ eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872

📗 کتاب صوتی #گلستان_یازدهم "خاطرات همسر سردار شهید علی چیت سازیان" قسمت 6⃣ 🎙با صدای #شیما_جان_قربان ‎‌✾࿐༅ eitaa.com/hejabuni