دانشگاه حجاب
. 🔴اثرات زیانبار #برهنگی_زنان🔴 #قسمت_سوم 💯"گسترش دامنه #فحشا" و "افزايش فرزندان #نامشروع"، از دردن
.
🔴اثرات زیانبار #برهنگی_زنان🔴
#قسمت_آخر
⭕️هنگامى كه #جامعه، #زن را با "اندام برهنه" بخواهد، طبيعى است روز به روز تقاضاى آرايش بيشتر و خودنمايى افزونتر از او دارد.😕
🚺در جوامعی که زن را از طريق #جاذبه_جنسی اش وسيله تبليغ كالاها و دكور اتاق هاى انتظار، و عاملى براى جذب جهانگردان و سياحان و... قرار میدهند، شخصيت زن تا سر حد يك #عروسك، يا يک #كالای_بى_ارزش سقوط میكند، و #ارزشهاى_والاى_انسانى او به كلى به دست فراموشى سپرده میشود، و تنها افتخار او #جوانى و #زيبايى و #خودنمایی اش میشود.😐
به اين ترتيب مبدل به وسيلهاى خواهد شد براى اشباع #هوسهاى_سركش يك مشت آلوده فريبكار و انساننماهاى ديو صفت.⚡️
🔺در چنين جوامعی چگونه يك زن میتواند با #ويژگیهاى_اخلاقی اش، #علم و #آگاهى و #دانایی اش جلوه كند، و حائز مقام والايى گردد⁉️
📖برگرفته از تفسیر نمونه، آیت الله ناصر مکارم شیرازی
🎓 دانشگاه حجاب 🎓
🌺 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 🌺
دانشگاه حجاب
. #چالش شماره 1⃣ #مسابقه 😏 ای بابا... چه قدر گیر میدین به آدم؟! 🤔 "دلت پاک باشه ؛ ظاهر که مهم نیس
#پاسخ_شماره 9⃣2⃣
🚺 پاسخگو : خانم نرجس
🏞 سن و شهر : ۲۰ساله از استان فارس
✍متن پاسخ :
بهش میگم خواهر گلم عزیز دلم
تویی که دلت پاکه اما تن بیگناهت اسیر لباسای تنگ و چسبونه!
خواهر عزیزم تویی که دوست داری جذاب و خوش تیپ باشی اما بهت #تلقین کردن که خوشتیپی فقط با بدحجابی ممکنه😐
تو دختر معصومی که اسیر دوستای ناباب و ناجور شدی و اونا نمیزارن ندای دلِ پاکتو بشنوی😇
تو خانومِ تحصیل کرده و با فرهنگی که میخوای جلوی خانواده شوهرت کم نیاری و اونا دوسِت داشته باشن!
تو دختر مظلومی که دوست داره حیا و شرمشو حفظ کنه اما مادرش از بچگی راه و روش بدحجابی رو نشونش داده فقط🙁
تو خواهر نازنینی که دوست داره چادر سرش کنه اما از طعنه و تمسخر دوست و آشنا می ترسه
بانو، خواهرم، دختر پاک و معصومم، تا کی؟ تا کی میخوای اسیر این و اون باشی؟ اسیر هوس اطرافیان و مُدِ روز و سلیقه ی دوستا و نظر آشنا و فامیل باشی؟؟
عزیزم، 😍 پروانه ی زیبای من، از پیله ی اسارت بیرون بیا😌
اجازه نده کسی برات تصمیم بگیره
تو مجبور نیستی واسه اونا زندگی کنی،
به هیچکس ربطی نداره تو چی میپوشی
نازنینم تو حتی شیک ترین لباسا رو هم بپوشی باز محاله کسی پیدا بشه که ازت ایراد نگیره!!
در ضمن یه لحظه فکر کن بدحجابی چه فایده ای برامون داره؟؟
میگی جذاب و خوشکل میشی؟
جلب توجه میکنی؟
بیشتر دوسِت دارن؟!!!
اصلا به #فرض_محال که اینطور باشه، جذابیتت چقدر موندگاره؟
چند دقیقه؟چند ساعت؟چند سال؟
تا ابد جوون میمونی؟ تا ابد زنده ای؟
به خدا قسم ارزش تو خیلی بالاتر از #عروسک شدنه!!
خواهرم تو یه پروانه ای که تو پیله ی مُد اسیره؛
پیله رو باز کن و با حجابت بیا بیرون😍
و جسم و روح در ارتباطن وقتی جسم سالم باشد روح انسان هم سالمه که امام صادق میفرمایند:فساد ظاهر ناشی از فساد باطن است
🎓دانشگاه حجاب🎓
💕 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 💕
💢 #دختران_و_حجاب
⚠️برخی از خانمهای #محجبه تصور میکنن راه تربیتی حجاب برای دختراشون آزاد گذاشتن اونا تا #سن_بلوغ هست😟 و دختر نابالغ رو با هر نوع لباسی و مثل #عروسک میارن بیرون و فکر میکنن اینطوری وقتی دخترشون به سن تکلیف رسید با روی باز #حجاب رو انتخاب میکنه❗️ در صورتی که اینطور نیست و اتفاقا این کار باعث میشه وقتی دختر به سن بلوغ رسید پذیرش و تحمل حجاب براش سخت بشه چون تا حالا تجربهش نکرده😐
✅درستش اینه که حجاب رو پله پله از #کودکی به دخترامون آموزش بدیم ...
و باید به این نکته توجه کنیم که در روایات برای دختران و پسران نابالغ هم #حریم مشخص شده ...💯
#تولیدی
🎓 دانشگاه حجاب 🎓
🌸 eitaa.com/joinchat/1938161666Cd17b99a872 🌸
@hejabuni (2).mp3
557.2K
❌مامانی! من عروسک نیستم
مامان خوبم! ❤️
می دونم دوست داری منو خوشگل کنی و به همه نشون بدی...
اما...
به من فرصت انتخاب بده🙏
#تولیدی
#خانم_نام_آور
#عروسک
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
#داستان_واقعی.... ✨ #راز_درخت_کاج...🌲🍃 #قسمت_سی بعضی مواقع مهری و مینا، زینب را با خودشان به جلسات
#رمان_راز_درخت_کاج...🌲🍃
#قسمت_سی_و_یڪ
بعد از عروسی با جعفر، آرزو داشتم که ماه #محرم و #صفر توی خانه ی خودم روضه ی حضرت عباس(ع) و امام حسین(ع) و علی اکبر(ع) بگذارم و خانه ام را سیاه پوش کنم.
سالهای سال مستاجر بودیم و یک اتاق بیشتر در دستمان نبود. مدتی هم که خانه ی شرکتی به ما دادند، بابای بچه ها راضی به این کار نبود.
جعفر حتی از اینکه تمام من تمام ماه محرم و صفر را سیاه می پوشیدم، ناراحت بود.
من هر چه به اش می گفتم که من نذر کرده ی امام حسین(ع) ام و باید تا آخر عمر، محرم و صفر سیاه بپوشم، او با نارضایتی می گفت: مادرت نباید این نذر را تا آخر عمرت می کرد.
یک شب از شبهای محرم خواب دیدم در حیاط خانه شرکتی ، بزرگ شده و یک آقایی با اسب داخل خانه آمد. آن آقا دست و پایش قطع بود. با یک چوبی که در دهانش بود، به پای من زد و گفت: روسری ات را سبز کن.
من می خواستم جواب بدهم که من نذر کرده هستم و باید این دو ماه سیاه بپوشم. اما او اجازه نداد و گفت: برای علی اکبر حسین، برای علی اضغر حسین، روسری ات را سبز کن.
این را گفت و از خانه ی ما رفت. با دیدن این #خواب فهمیدم که خدا و امام حسین راضی نیستند که من بدون رضایت شوهرم دو ماه سیاه بپوشم.
خواب را برای مادرم تعریف کردم. مادرم گفت : حالا که شوهرت راضی نیست و ناراحت است ، روسری سیاه را دربیاور.
خودش هم رفت و برای من روسری سبز خرید.
سفر به مشهد برای من مثل سفر کربلا بود. دخترم #زینب هم که برای اولین بار مسافر امام رضا (ع) شده بود، سر از پا نمی شناخت.
من بارها و بارها برایش قصه رفتن به کربلا در سن پنج سالگی و نه سالگی را گفته بودم، از قبر شش گوشه ی حسین(ع) ،از قتلگاه ، از حرم عباس(ع).
زینب هم شیفته ی زیارت شده بود. او می گفت : مامان حاضر نیستم در مشهد یک لحظه بخوابم. باید از همه ی فرصت برای زیارت استفاده کنیم.
زینب در حرم طوری زیارتنامه می خواند که دل سنگ آب میشد. زنها دورش جمع می شدند و زینب برای آنها زیارتنامه و قرآن می خواند.
نصف شب در مسافرخانه مرا از خواب بیدار می کرد و می گفت: مامان پاشو، اینجا جای خوابیدن نیست. باید حرم برویم.
من و زینب آرام و بی سروصدا می رفتیم و نماز صبح را در حرم می خواندیم و تا روشن شدن هوا به خواندن #قرآن و #زیارت مشغول می شدیم.
زینب از مشهد یک سری کتابهای مذهبی خرید، کتابهایی درباره ی علایم #ظهور امام زمان(عج).
کلاس دوم راهنمایی بود،اما دل بزرگی داشت. دخترها که کوچک بودند عروسک های کاغذی داشتند. روی تکه های روزنامه عکس عروسک را می کشیدند و آن را میچیدند و با همان عروسک بازی می کردند. یک بار که زینب مریض شده بود ، برای اولین بار یک #عروسک اسباب بازی برایش خریدم.
مینا و مهری و شهلا عروسک نداشتند. زینب عروسک خودش را دست آنها میداد و میگفت: این عروسک مال همه ی ماست.
من یک سرویس غذاخوری اسباب بازی برای همه ی دخترها خریده بودم، ولی عروسک را فقط برای زینب که مریض بود گرفته بودم. اما او به بچه ها میگفت: عروسک را برای ما خریده اند.
بعد از برگشتن از مشهد، زینب #کتابهایی را که خریده بود به مهری و مینا داد. او می خواست با دادن این سوغاتی باارزش، آنها را در سفر و زیارتش شریک کند.
#ادامه_دارد....
#نویسنده_معصومه_رامهرمزی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓