eitaa logo
دانشگاه حجاب
13.8هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.8هزار ویدیو
184 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
🎃ازدست‌دادن‌حافظه‌تاریخی‌ومیراث فرهنگی 💢این روزا تو سطح شهر که قدم میزنی پر شده از تم هالووین ؛از مغازه های تولد گرفته تا قنادی و دست فروشا... تا فضای مجازی و آموزش گریم ترسناک و دکور هالووین 🧐ریشه‌ی جشن! چیه؟ خبر ندارن... 😏اصلا براشون مهم نیست... مهم تبعیت و الگوبرداری از اوناس 😱😰خودشو ،بچه شو شبیه زامبی و خون آشام گریم میکنه و با یه ارّه دنبال اون طفل معصوم میکنه و تا پای سکته بچه رو پیش میبره 😕اسمشم گذاشته جشن ‼️ .... 🙃اونوقت تو اعیاد مذهبیمون به اون لطافت و شادی فریاد میزنه: "ای متحجّر عرب پرست! من آریایی‌ام" 💢مخلص کلام چیزی که امروز تو رفتار بعضی‌ها وجود داره، نه تنها روشنفکری نیست، بلکه به‌نوعی بی‌توجهی به ریشه‌ها، فرهنگ‌ اصیل و تمدن کهن و پربار خودمونه 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👹☠نگاهی جنجالی به مشهورترین هنرپیشه ((madona)) به جایگاه زن در غرب واروپا 😔الان روبه روی شما مثل یک کفش پاکن جلو درایستاده ام😭 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
گل بانو میدونے؟ چادرے بودن هنره👌 چادرے که با حیا و عفاف همراه باشه🌱 با وقار و متانت❤️ چادری‌ای که شٵن این پوششو حفظ کنه🌱 نه شبیہ بعضے چادرےهایے ڪه این روزا خیلے عجیب🤔 دارن تڪـ🍄ـــثیࢪ میشن تو فضاے مجازے و مثلا ترویج حجــاب میکنن❗️اونم با ظاهࢪ و توصیہ‌هایے ڪاملا برخلاف آموزه‌هاے دینے و ڪلام خالق مهربونمون❤️ 🌸 @‌hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم #کوروش به چه کسی افتخار خواهد کرد؟ 🔻 #زمانـــه | ملی گرا اگر حقیقتا ملی گرا باشد ش
🔴به روز باشیم جزئیات بیمه شدن زنان خانه‌دار و دختران مجرد سازمان تأمین اجتماعی: 🔹مشمولین این قانون تمامی زنان ۱۸ تا ۵۰ ساله هستند و درباره افراد بالای ۵۰ سال نیز میزان سابقه بیمه‌پردازی قبلی به حداکثر سن موردنظر اضافه می‌شود. 🔹از دیگر ویژگی‌های خاص بیمه زنان خانه‌دار امکان انتخاب نرخ پرداخت حق‌بیمه و دستمزد مبنای پرداخت حق‌بیمه است. 🔹متقاضیان می‌توانند با ورود به سامانه خدمات غیرحضوری سازمان تامین اجتماعی به آدرس اینترنتی www.es.tamin.ir نسبت به انعقاد قرارداد و پرداخت حق بیمه اقدام کنند. tn.ai/2599662 @TasnimNews 🌸@‌hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_سوم 💠 دیگر گرمای هوا در این دخمه نفسم را گرفته و وحشت این جسد نجس، ق
✍️ 💠 چانه‌ام روی دستش می‌لرزید و می‌دید از این جانم به لب رسیده که با هر دو دستش به صورتم دست کشید و به فدایم رفت :«بمیرم برات نرجس! چه بلایی سرت اومده؟» و من بیش از هشتاد روز منتظر همین فرصت بودم که بین دستانش صورتم را رها کردم و نمی‌خواستم اینهمه مرد صدایم را بشنوند که در گلویم ضجه می‌زدم و او زیر لب (سلام‌الله‌علیها) را صدا می‌زد. هر کس به کاری مشغول بود و حضور من در این معرکه طوری حال حیدر را به هم ریخته بود که دیگر موقعیت اطراف از دستش رفت، در ماشین را باز کرد و بین در مقابل پایم روی زمین نشست. 💠 هر دو دستم را گرفت تا مرا به سمت خودش بچرخاند و می‌دیدم از مصیبتی که سر ناموسش آمده بود، دستان مردانه‌اش می‌لرزد. اینهمه تنهایی و دلتنگی در جام جملاتم جا نمی‌شد که با اشک چشمانم التماسش می‌کردم و او از بلایی که می‌ترسید سرم آمده باشد، صورتش هر لحظه برافروخته‌تر می‌شد. می‌دیدم داغ غیرت و غم قلبش را آتش زده و جرأت نمی‌کند چیزی بپرسد که تمام توانم را جمع کردم و تنها یک جمله گفتم :«دیشب با گوشی تو پیام داد که بیام کمکت!» و می‌دانست موبایلش دست عدنان مانده که خون در نگاهش پاشید، نفس‌هایش تندتر شد و خبر نداشت عذاب عدنان را به چشم دیده‌ام که با صدایی شکسته خیالش را راحت کردم :«قبل از اینکه دستش به من برسه، مُرد!» 💠 ناباورانه نگاهم کرد و من شاهدی مثل (علیه‌السلام) داشتم که میان گریه زمزمه کردم :«مگه نگفتی ما رو دست امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) امانت سپردی؟ به‌خدا فقط یه قدم مونده بود...» از تصور تعرض عدنان ترسیدم، زبانم بند آمد و او از داغ غیرت گُر گرفته بود که مستقیم نگاهم می‌کرد و من هنوز تشنه چشمانش بودم که باز از نگاهش قلبم ضعف رفت و لحنم هم مثل دلم لرزید :«زخمی بود، داشتن فرار می‌کردن و نمی‌خواستن اونو با خودشون ببرن که سرش رو بریدن، ولی منو ندیدن!» 💠 و هنوز وحشت بریدن سر عدنان به دلم مانده بود که مثل کودکی از ترس به گریه افتادم و حیدر دستانم را محکم‌تر گرفت تا کمتر بلرزد و زمزمه کرد :«دیگه نترس عزیزدلم! تو امانت من دست (علیه‌السلام) بودی و می‌دونستم آقا خودش مراقبته تا من بیام!» و آنچه من دیده بودم حیدر از صبح زیاد دیده و شنیده بود که سری تکان داد و تأیید کرد :«حمله سریع ما غافلگیرشون کرد! تو عقب نشینی هر چی زخمی و کشته داشتن سرشون رو بریدن و بردن تا تلفات‌شون شناسایی نشه!» 💠 و من می‌خواستم با همین دست لرزانم باری از دوش دلش بردارم که نجوا کردم :«عباس برامون یه اورده بود واسه روزی که پای داعش به شهر باز شد! اون نارنجک همرام بود، نمی‌ذاشتم دستش بهم برسه...» که از تصور از دست دادنم تنش لرزید و عاشقانه تشر زد :«هیچی نگو نرجس!» می‌دیدم چشمانش از عشقم به لرزه افتاده و حالا که آتش غیرتش فروکش کرده بود، لاله‌های را در نگاهش می‌دیدم و فرصت عاشقانه‌مان فراخ نبود که یکی از رزمنده‌ها به سمت ماشین آمد و حیدر بلافاصله از جا بلند شد. 💠 رزمنده با تعجب به من نگاه می‌کرد و حیدر او را کناری کشید تا ماجرا را شرح دهد که دیدم چند نفر از مقابل رسیدند. ظاهراً از بودند که همه با عجله به سمت‌شان می‌رفتند و درست با چند متر فاصله مقابل ماشین جمع شدند. با پشت دستم اشک‌هایم را پاک می‌کردم و هنوز از دیدن حیدر سیر نشده بودم که نگاهم دنبالش می‌رفت و دیدم یکی از فرمانده‌ها را در آغوش کشید. 💠 مردی میانسال با محاسنی تقریباً سپید بود که دیگر نگاهم از حیدر رد شد و محو سیمای او شدم. چشمانش از دور به خوبی پیدا نبود و از همین فاصله آنچنان آرامشی به دلم می‌داد که نقش غم از قلبم رفت. پیراهن و شلواری خاکی رنگ به تنش بود، چفیه‌ای دور گردنش و بی‌دریغ همه رزمندگان را در آغوش میگرفت و می‌بوسید. حیدر چند لحظه با فرماندهان صحبت کرد و با عجله سمت ماشین برگشت. 💠 ظاهراً دریای این فرمانده نه فقط قلب من که حال حیدر را هم بهتر کرده بود. پشت فرمان نشست و با آرامشی دلنشین خبر داد :«معبر اصلی به سمت شهر باز شده!» ماشین را به حرکت درآورد و هنوز چشمانم پیش آن مرد جا مانده بود که حیدر ردّ نگاهم را خواند و به عشق سربازی اینچنین فرمانده‌ای سینه سپر کرد :« بود!» 💠 با شنیدن نام حاج قاسم به سرعت سرم را چرخاندم تا پناه مردم در همه روزهای را بهتر ببینم و دیدم همچنان رزمنده‌ها مثل پروانه دورش می‌چرخند و او با همان حالت دلربایش می‌خندد... ✍️نویسنده: 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5767333001906096812.mp3
2.88M
‍ 🎙 👤 استاد 📝 توصیه به تخلیه هیجانات 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯 نگاه به غرب از عینک حقیقت 😔قدم زدن زن در خیابان های بروکسلمیگن تو بروکسل کسی مزاحم زنان نمیشود 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
✅ نقشه‌ی جامع هویت زن در منطق اسلام 🔺رهبرانقلاب‌اسلامی: نقشه‌ی جامع هویّت زن در منطق اسلام این است؛ مادر خوب، همسر خوب، مجاهد فی‌سبیل‌الله، در عین حال کدبانو، مدیر خانه، و در عین حال عابد و بنده‌ی خدای متعال. و در نهایت، فاطمه‌ی زهرا (سلام الله علیها) نشان داد که زن میتواند به رتبه‌ی عالی عصمت برسد که اینها خصوصیّات این بزرگوار است. ➡️ ۱۳۹۹/۱۱/۱۵ @Khamenei_Reyhaneh 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
❓چرا جامعه به سمت و بی بندوباری رفته؟چرا در کارهای خوب چشم و هم چشمی نمی کنیم؟ ✨امروزه آنقدر سرگرم دنیای پُر از تبلیغات و فریب شده‌ایم ومعیار‌هایی که به اجبار سعی می‌کنند به ما بگویند خوب و زیبا نیستیم و باید تغییر کنیم آنقدر پُررنگ و غالب شده‌اند که به راحتی ممکن است خودمان را گم کرده و احساس کنیم تا دیگران ما را تائید نکنند، آرام نمی‌گیریم. ما خیلی مواقع گمان می کنیم فلان تیپ و لباس یا فلان سرگرمی را دوست داریم در حالی که در واقع نه تنها آن‌ها را دوست نداریم و با آن‌ها راحت نیستیم بلکه خیلی هم از آن‌ها فاصله داریم و برای‌مان درد سرسازند. 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
#پرسش_پاسخ #رقابت_ناسالم #چشم_و_هم_چشمی ❓چرا جامعه به سمت #بدپوششی و بی بندوباری رفته؟چرا در کاره
❓چرا جامعه ما به سمت و بی بندوباری پیش رفت؟ چرا توی کارهای خوب با هم رقابت نمی کنیم؟ 🔍اگر دقت کنیم رواج بدپوششی ناشی یک رقابت ناسالم و چشم و هم چشمی هست.هر خانم یا دختر خانمی نگاه می کنه به دوستان یا اقوامش و با خودش میگه:👇👇👇👇 🙍‍♀ چطور سوسن شلوار 👖کوتاه می پوشه تازه عکس بی حجابم می‌ذاره تو پیجش نه شوهرش ناراحت میشه نه تو فامیل کسی جرات داره حرفی بزنه بهش پس منم دوس دارم مثل سوسن بشم... 👀عههه دیدی مائده چادرشو برداشته چه تیپای جذابی میزنه،منم دلم میخواد مثل مائده بشم زیر چادر مانتوهام دیده نمیشن همه فک می کنن بد تیپم من 👠دوست دارم امروزی باشم الان دیگه همه همینطوری لباس می پوشن اگه من مثه بقیه نباشم خیلی ضایع س 🎒توی کلاس مون فقط من و چند نفر دیگه هستیم که موهامونو بیرون نمی‌ذاریم.چه کاریه اگه منم موهامو بیرون بذارم دوستام تحسینم می کنن ⁉️می دونید چشم و هم چشمی ناسالم چه زمانی اتفاق میوفته؟ وقتی ما اعتماد به نفس نداریم و به جای اینکه به خودمون توجه کنیم روی دیگران تمرکز می کنیم،به جای اینکه از این واقعیت قدردانی کنیم که ما قوی تر با اراده تر و پیش خدا محبوب تر هستیم از خودمون نا امید می شیم و سعی می کنیم از واقعیت خودمون دور بشیم و فرار کنیم 🌀دیدن موارد زیاد بدپوششی مارو بی انگیزه نکنه.مگه خود همین افراد بدپوشش نمیگن سعی کن خودت باشی هرطور که هستی؛ پس با همین پوشش برتر و کاملی که انتخاب کردی،بذار دیگران از اراده و صلابت تو الگو بگیرن.مگه نمیگن قضاوت نکنیم؛کسی اجازه نداره شما رو بخاطر پوشش تون قضاوت کنه و انگ اُمُل بودن به شما بزنه. ♨️با تقویت اعتماد به نفس و دورکردن باورهای غلط به راحتی می تونیم کاری کنیم که دیگران از ما و سبک پوشش و زندگی مون الگو بگیرن نه ما از اونها.🙏به امید شکل گیری یک رقابت سالم در جامعه که در اون ارزش ها رواج پیدا کنن 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم جزئیات بیمه شدن زنان خانه‌دار و دختران مجرد سازمان تأمین اجتماعی: 🔹مشمولین این قان
🔴به روز باشیم 🌟لخت کردن سارق؛ الگویی برای مواجهه با عملیات در منطقه خاکستری 🔸️هفتم ژانویه ۲۰۲۰ یعنی حدود چهار روز پس از ترور ناجوانمردانه حاج قاسم عزیز در فرودگاه بغداد، موسسه واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک گزارشی تحت عنوان "عملیات در منطقه خاکستری: مقابله با شیوه جنگ نامتقارن ایران" منتشر کرد که در آن، به کاخ سفید توصیه شده بود باید دست به اقداماتی ایذایی علیه ایران بزند که خسارات ناشی از آن، به اندازه‌ای نباشد که تهران را وارد یک جنگ تمام عیار با آمریکا کند. جان کلام این بود که از آنجائیکه آمریکا دیگر از عهده هزینه‌های جانی و مالی و آبرویی جنگ برنمی‌آید، بهتر است یک استراتژی جنگ نامتقارن تعریف کند و در سطحی (منطقه خاکستری) با ایران وارد درگیری شود که ضربه را وارد کند، اما این ضربه پایین‌تر از آستانه جنگ باشد. نفس اتخاذ این رویکرد، برای آمریکایی که قدرت نظامی‌اش با ناو و موشک و هواپیما سنجیده می‌شود، نوعی پذیرش تحقیر بود، لکن در جعبه‌ابزار سیاست‌خارجی واشنگتن، حمله نظامی دیگر کارکردی نداشت. چندی پیش مجله فارین افریز تعبیر جالبی داشت: شکست آمریکا در عراق و افغانستان و سوریه و لیبی، باعث شده است تهدیدهای نظامی آمریکا دیگر ترسناک نباشند. 🔸️پس از ترور شهید فخری زاده، راقم این سطور در یادداشتی عنوان کرد که این اقدامات در چارچوب همان "عملیات در منطقه خاکستری" رخ می‌دهد و آخرین مورد نخواهد بود. اگر در مواجهات چند سال اخیر با آمریکا دقیق شویم، از این دست موارد باز هم می‌توان یافت. سرقت کشتی ایرانی حامل سوخت در مسیر ونزوئلا را نیز باید در این چارچوب دید. ضرورت داشت با توجه به کنار گذاشته شدن گزینه حمله نظامی و جایگزین شدن عملیات در منطقه خاکستری، سیاست پدافندی متناسب از سوی تهران تدوین و اجرا شود. یعنی اگر ما زمانی برای مقابله با حمله نظامی احتمالی آمریکا، قایق‌های تندور و موشک‌انداز تدارک دیدیم یا برد و دقت موشک‌هایمان را متناسب با منافع منطقه‌ای آمریکا تنظیم کردیم، باید متناسب با رویکرد جدید آمریکا و تهدیدات جدید ناشی از آن، طراحی لازم را می‌کردیم. قاعدتا بهترین الگو برای مواجهه با عملیات در منطقه خاکستری، برآورد و پیش‌بینی عملیات دشمن و "ضربه ضمن دفع حمله" است. یعنی ما ضمن اینکه حمله ایذایی دشمن را دفع می‌کنیم، برای پیشگیری از حملات بعدی، خسارت مادی-معنوی این حمله را باید بالا ببریم. به نظر می‌رسد ماجرای جلوگیری از سرقت نفت ایران و مصادره نفت کش سارقان آمریکایی یک الگوی مناسب برای مواجهه با عملیات در منطقه خاکستری است و باید مدون شده و به سطوح و حوزه‌های دیگر تعمیم یابد. می‌توان نام این مدل را "لخت کردن سارق" گذاشت که استعاره‌ای هم از بی‌آبرو کردن است و هم از تصاحب دارایی‌ها. دشمن یک عملیات ایذایی تدارک دیده و اجرایش کرده است. اما نه تنها موفق نشده، بلکه هزینه آبرویی سنگین و خسارت مادی متناسبی نیز دیده است. به سرعت باید دادگاهی برای بررسی موضوع تشکیل شده و کشتی توقیف شده مصادره شود. هنری کیسینجر در کتاب نظم جهانی، جمله‌ای دارد که درباره خود آمریکا باید این اصل را رعایت کرد: "اگر متجاوزی از پیامد عملش بجز بازگشت به حالت قبل از تجاوز از چیز دیگری نترسد، آیا تکرار این عمل در جای دیگر محتمل نیست؟" 🔸️به سبزپوشان دلیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بابت این حماسه‌آفرینی تبریک عرض نموده و از صمیم قلب از آنان تشکر می‌کنیم. سید یاسر جبرائیلی @syjebraily 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانشگاه حجاب
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_سی_و_چهارم 💠 چانه‌ام روی دستش می‌لرزید و می‌دید از این #معجزه جانم به لب
✍️ 💠 حیدر چشمش به جاده و جمعیت رزمنده‌ها بود و دل او هم پیش جا مانده بود که مؤمنانه زمزمه کرد :«عاشق و !» سپس گوشه نگاهی به صورتم کرد و با لبخندی فاتحانه شهادت داد :«نرجس! به‌خدا اگه نبود، آمرلی هم مثل سنجار سقوط می‌کرد!» و در رکاب حاج قاسم طعم قدرت را چشیده بود که فرمان را زیر انگشتانش فشار داد و برای خط و نشان کشید :«مگه شیعه مرده باشه که حرف و روی زمین بمونه و دست داعش به کربلا و نجف برسه!» 💠 تازه می‌فهمیدم حاج قاسم با دل عباس و سایر شهر چه کرده بود که مرگ را به بازی گرفته و برای چشیدن سرشان روی بدن سنگینی می‌کرد و حیدر هنوز از همه غم‌هایم خبر نداشت که در ترافیک ورودی شهر ماشین را متوقف کرد، رو به صورتم چرخید و با اشتیاقی که از آغوش حاج قاسم به دلش افتاده بود، سوال کرد :«عباس برات از چیزی نگفته بود؟» و عباس روزهای آخر آیینه حاج قاسم شده بود که سرم را به نشانه تأیید پایین انداختم، اما دست خودم نبود که اسم برادر شیشه چشمم را از گریه پُر می‌کرد و همین گریه دل حیدر را خالی کرد. 💠 ردیف ماشین‌ها به راه افتادند، دوباره دنده را جا زد و با نگرانی نگاهم می‌کرد تا حرفی بزنم و دردی جز داغ عباس و عمو نبود که حرف را به هوایی جز هوای بردم :«چطوری آزاد شدی؟» حسم را باور نمی‌کرد که به چشمانم خیره شد و پرسید :«برا این گریه می‌کنی؟» و باید جراحت جالی خالی عباس و عمو را می‌پوشاندم و همان نغمه ناله‌های حیدر و پیکر کم دردی نبود که زیر لب زمزمه کردم :«حیدر این مدت فکر نبودنت منو کشت!» 💠 و همین جسارت عدنان برایش دردناک‌تر از بود که صورتش سرخ شد و با غیظی که گلویش را پُر کرده بود، پاسخ داد :«اون شب که اون نامرد بهت زنگ زد و می‌کرد من می‌شنیدم! به خودم گفت می‌خوام ازت فیلم بگیرم و بفرستم واسه دخترعموت! به‌خدا حاضر بودم هزار بار زجرکشم کنه، ولی با تو حرف نزنه!» و از نزدیک شدن عدنان به تیغ غیرت در گلویش مانده و صدایش خش افتاد :«امروز وقتی فهمیدم کشونده بودت تو اون خونه خرابه، مرگ رو جلو چشام دیدم!» و فقط مرا نجات داده و می‌دیدم قفسه سینه‌اش از هجوم می‌لرزد که دوباره بحث را عوض کردم :«حیدر چجوری اسیر شدی؟» 💠 دیگر به ورودی شهر رسیده و حرکت ماشین‌ها در استقبال مردم متوقف شده بود که ترمز دستی را کشید و گفت :«برای شروع ، من و یکی دیگه از بچه‌ها که اهل آمرلی بودیم داوطلب شناسایی منطقه شدیم، اما تو کمین داعش افتادیم، اون شد و من زخمی شدم، نتونستم فرار کنم، کردن و بردن سلیمان بیک.» از تصور درد و که عزیز دلم کشیده بود، قلبم فشرده شد و او از همه عذابی که عدنان به جانش داده بود، گذشت و تنها آخر ماجرا را گفت :«یکی از شیخ‌های سلیمان بیک که قبلا با بابا معامله می‌کرد، منو شناخت. به قول خودش نون و نمک ما رو خورده بود و می‌خواست جبران کنه که دو شب بعد فراریم داد.» 💠 از که عشقم را نجات داده بود دلم لرزید و ایمان داشتم از کرم (علیهم‌السلام) حیدرم سالم برگشته که لبخندی زدم و پس از روزها برایش دلبرانه ناز کردم :«حیدر نذر کردم اسم بچه‌مون رو حسن بذاریم!» و چشمانش هنوز از صورتم سیر نشده بود که عاشقانه نگاهم کرد و نازم را خرید :«نرجس! انقدر دلم برات تنگ شده که وقتی حرف می‌زنی بیشتر تشنه صدات میشم!» دستانم هنوز در گرمای دستش مانده و دیگر تشنگی و گرسنگی را احساس نمی‌کردم که از جام چشمان مستش سیرابم کرده بود. 💠 مردم همه با پرچم‌های و برای استقبال از نیروها به خیابان آمده بودند و اینهمه هلهله خلوت عاشقانه‌مان را به هم نمی‌زد. بیش از هشتاد روز در برابر داعش و دوری و دلتنگی، عاشق‌ترمان کرده بود که حیدر دستم را میان دستانش فشار داد تا باز هم دلم به حرارت حضورش گرم شود و باور کنم پیروز این جنگ ناجوانمردانه ما هستیم. ✍️نویسنده: 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Part05_خون دلی که لعل شد.mp3
5.63M
کتاب صوتی ( 5) "خاطرات حضرت آیت الله خامنه ای از زندان ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب" 💚 بسیار شنیدی وجذاب 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
دانشگاه حجاب
❇️حجاب‌حضرت زهرا(سلام‌الله‌علیها) 🔰در تاريخ نقل شده كه حضرت فاطمه زهرا (س) وقتي مي‌خواستند به بيرون
🌻چــــــــــادر و جلـــــباب حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ❇️ چادر و جلباب قرآني كه حضرت فاطمه زهرا (س) در بيرون منزل و در مواجهه با نامحرم از آن استفاده كرده اند چه رنگي داشته ؟ ⬅️پاسخ: قرآن به زبان عربي مبين نازل شده است و براي عرب زبانان قابل فهم بوده است؛ ⬅️ بنابراين، بايد بررسي نمود كه زنان صدر اسلام، كه نخستين مخاطبان آيه ي جلباب بوده اند، از واژه ي جلباب چه برداشتي داشته اند 🌼 📃در كتاب سنن ابي داود از امّ سلمه، همسر گرامي پيامبر اكرم (ص) قضيه اي نقل شده است كه بیانگر برداشت زنان عرب آن زمان از رنگ جلباب است. 💟وقتي آيه ي جلباب «يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ» (۲۰) نازل شد، زن‌هاي انصار از خانه هايشان خارج شدند، درحالي كه پوشش‌هاي مشكي داشتند؛ گويي كلاغ بالاي سر آن‌ها نشسته است. 🔰در كتاب عون المعبود، شرح سنن ابي داود در توضيح قضيه ي ياد شده، آمده است: چون پوشش‌هايي كه زنان انصار به عنوان جلابيب از آن استفاده كرده بودند داراي رنگ مشكي بوده است، آنابه كلاغ كه رنگ آن مشكي است تشبيه شده اند. 💠بعضي از تفاسير مهم، مانند تفسير الدر المنثور سيوطي، روح المعاني و تفسير الميزان نيز در ذيل آيه ي جلباب جريان تاريخي فوق را نقل كرده اند. 💠علاوه بر شاهد تاريخي مذكور، كه سكوت پيامبر اكرم (ص) در مقابل رنگ مشكي پوشش زنان انصار، نيز دليل بر تقرير و تأييد آن است، ❇️شواهد لغوي فراواني نيز براي اثبات اين مدعا وجود دارد كه اساساً در ريشه ي لغوي جلباب رنگ مشكي اخذ شده است👇 💠 در لغت از ريشه ي جُلب است و يكي از معاني جُلب در بسياري از كتاب‌هاي لغوي معتبر، تيرگي و سياهي است ؛ مثلاً جُلب الليل به معناي سياهي شب آمده است. 💠ابن منظور، صاحب كتاب لغت معتبر لسان العرب، پس از نقل شعري كه بخشي از آن «و جُلب الليل يطرده النهار» است تصريح نموده كه گوينده ي شعر از جُلب، سواد و سياهي را اراده كرده است. 💠علاوه بر اين، در بعضي از كتاب‌هاي لغوي معتبر، شواهدي از زبان عربي نقل شده، كه جُلب در آنها به معناي تيرگي و سياهي به كار رفته است؛ 💠هم چنين در برخي از كتاب‌هايي كه درباره ي انواع لباس‌هاي اسلامي نوشته شده اند، جلباب به پوشش گسترده ي مشكي كه زن روي لباس‌هاي ديگر مي‌پوشد معنا شده است. ⬅️از مجموع شواهد لغوي، تفسيري و تاريخي مذكور، به روشني استفاده مي‌شود كه رنگ جلباب و چادر زنان عرب هنگام نزول آيه ي شريفه، مشكي بوده است؛ 👇👇 بنابراين، مي‌توان گفت كه چادر مشكي منشأ و ريشه ي قرآني دارد.👌 _____ 📘 منبع کتاب حجاب شناسي چالش‌ها و كاوش‌هاي جديد/ مولف حسين مهدي زاده تهيه كننده مركز مطالعات و پژوهش‌هاي فرهنگي حوزه علميه 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌ ضرب المثلهایی که به اشتباه،وارد و رایج شده درفرهنگ ما ❌عیسی به دین خود ،موسی به دین خود ❌ یا.......خفقان امربه معروف 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🌱هر حركتى كه براى دفاع از زن انجام مي‌گيرد، بايد آن رعايت عفاف زن باشد. ➡️ ۱۳۷۶/۷/۳۰ @Khamenei_Reyhaneh 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
AUD-20211104-WA0023.mp3
6.69M
🌺🌺🌺 وصیت نامه شهید دانش آموز مهرداد عزیزالهی .. 🥀سیزده آبان روز استکبار ستیزی بردانش آموزان مبارک باد 🥀یاد وخاطره شهدای ۱۳ آبان گرامی باد 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
😳♨️تاثیرات منفی بر مغز جوانان 1⃣کاهش عزت نفس : در دنیای امروز ، بسیاری از نوجوانان می خواهند کمد لباس خود را به طور مرتب با شیک ترین طرح های موجود در بازار به روز کنند. این موضوع ارتباط به داشتن خانواده ای ثروتمند دارد .از آنجایی که در مورد اکثر نوجوانان در سراسر جهان چنین نیست، این امر منجر به کاهش عزت نفس می شود. 💰 به عنوان مثال، در بیشتر کلاس ها، چند فرد پولدار وجود دارند که مورد احترام و تحسین اکثر دانش آموزان هستند. وقتی این بچه‌ها با شیک‌ترین لباس‌ها، کفش‌ها و ماشین‌ها به مدرسه می‌روند، دانش‌آموزان دیگر احتمالاً فکر می‌کنند که با این بچه‌ها تناسب ندارند آنها شروع به احساس عصبانیت، حسادت و حسادت نسبت به سایر نوجوانان می کنند . این در نهایت منجر به کاهش عزت نفس و اعتماد به نفس میشود. 2⃣ درگیر شدن در رقابت شدید : لباس ها، کفش ها، ماشین ها و خانه هایی که امروز مد شده اند، فردا منسوخ می شوند.البته راهی برای رقابت با مد وجود ندارد زیرا مد همیشه مثل آب و هوا تغییر خواهد کرد و این رقابت بی پایان منجر به ناراحتی ، عصبانیت حسادت و .. میشود. 3⃣تصویر نادرست از بدن خویش : اکثر مدل های صنعت مد ظاهری متفاوت با اکثر مردم جامعه دارند. نگاه کردن به مدل های خاص منجر به انتظارات غیر واقعی از بدن خود در افراد میشود. بعضی از زنان به منظور پیروی از صنعت مد به خوردن قرص های لاغری و اختلالات خوردن دچار میشوند. 🌐منبع:https://www.nichemarket.co.za/blog/fashionista/negative-effects-fashion-young-mind 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓