eitaa logo
دانشگاه حجاب 🇮🇷
12.7هزار دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
4.2هزار ویدیو
224 فایل
نظرات 🍒 @t_haghgoo پاسخ به شبهات 🍒 @abdeelah تبلیغ کانال شما (تبادل نداریم) 🍒 eitaa.com/joinchat/3166830978C8ce4b3ce18 فروشگاه کانال 🍒 @hejabuni_forooshgah کمک به ترویج حجاب 6037997750001183
مشاهده در ایتا
دانلود
از جهنم تا بهشت 🌺👇
دانشگاه حجاب 🇮🇷
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_هفتاد_و_يكم میوه هارو خشک میکنم و تو ظرف میذارم. با صدای زنگ به
_ اره. چطور ؟ عمو:هیچی. همینطوری. راستی یه سوال. تو چرا بعد از آرمان با کسی دوست نشدی؟ با شنیدن اسم آرمان استرسم بیشتر و تمام وجودم پر از نفرت میشه . همه خاطرات بد ، برام دوره میشه ، اما بدترین چیز اینه که من هنوز به امیرحسین حقیقت رو نگفتم و فوق العاده از بیانش میترسم. _ چطور مگه؟ شما که میدونید من اهل این چیزا نبودم و نیستم . عمو: اها. باشه. عمو جان من الان کار دارم حالا بعدا بهت میزنگم. _ باشه. خوشحال شدم. به زن عمو سلام برسونید. عمو_باش. بای تلفن رو قطع میکنم و کیفم رو دوباره از روی شونم برمیدارم که گوشی رو توش بزارم که چشمم به کسی میخوره که شروع تمام اتفاقات تلخ زندگیم رو رقم میزنه. کیف و گوشی روی زمین میوفتن . امیرحسین سریع به طرفم برمیگرده و با تعجب بهم نگاه میکنه . امیرحسین : چی شد؟ با بهت و ترس سرم رو تکون میدم و زیر لب زمزمه میکنم: هیچی. امیرحسین خم میشه و گوشی و کیفم رو از رو زمین برمیداره. چند ثانیه با آرمان چشم تو چشم میشم ، پوزخندی میزنه و سریع از اونجا میره. امیرحسین بلند میشه، کیف و گوشی رو دستم میده و مسیر نگاهم رو دنبال میکنه. اما به جایی نمیرسه. امیرحسین :حانیه سادات. چی شده؟ چرا رنگت پریده؟ برای اولین بار جمع از روی اسمم برداشته میشه ، احساس میکنم امیرحسین هم خیلی به هم ریخته ، انگار که استرس اون بیشتره ، یه لحظه با فکر کردن به این که ممکنه از دستش بدم حالم بد میشه، پاهام توانشون رو از دست میدن و در اخرین لحظه به پیرهن امیرحسین چنگ میزنم ........ ترسم نرسد بي تو به فردا دل من 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فاطمه ولی نژادPart36_جان شیعه اهل سنت.mp3
زمان: حجم: 5.65M
📚رمان " جان شیعه، اهل سنت"(36) ♥️" عاشقانه هاای برای مسلمانان" رویکرد این اثر وحدت شیعه و سنی است. “جان شیعه، اهل سنت” رمانی بلندی است که حکایت از ازدواجی خاص و زندگی مشترکی متفاوت از چیزی که تا به حال در رمان های عاشقانه خوانده ایم، می کند. این کتاب فراتر از تصور مخاطبانش به مفهوم واقعی اتحاد و برادری بین شیعه و سنی پرداخته است. ✍ اثر فاطمه ولی نژاد 🌸@hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
وقتی میخوایم بریم مسافرت خونه رو مثل دسته‌ی گل میکنم ..تا اگه یوقت حادثه‌ای برام پیش اومد آبروم پیش کسانی که بعد مرگم خونه زندگیمو میبینن نره! چقد حواسم به خونه‌ی دلمه که از آلودگی و گناه پاک باشه؟ چقد نگران صحرای محشر و ریختن آبروم پیشگاه حضرت زهرا (س) هستم؟🤔 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
3.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟣 وقتی پول ندارم چجور ازدواج کنم⁉️ 🤨 🎙 استادعباس‌ولدی‌بیگی 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🎏 💟عید نوروز و فضای صمیمانه ای که بر روابط با دوستان و اطرافیان در این ایام حاکم است، فرصت مناسبی را ایجاد خواهد کرد تا قدمی هرچند کوچک برای ترویج حجاب برداریم😍 💖 1-برای تبلیغ حجاب خوب فکر کنید و نکته بین باشید: ابتدا یک قلم🖊 و کاغذ📝 بردارید و حداقل یک ساعت در مورد چند و چون آن خوب فکر کنید. سعی کنید خودتان را به جای کسانی بگذارید که حجاب را رعایت نمی کنند، در اینصورت دوست دارید با شما چگونه رفتار شود؟! باید خوب فکر کنید، عجله نکنید و از کارهای شتابزده که امروزه در جامعه بسیار انجام می شود و به یک ضد تبلیغ تبدیل شده است؛ اجتناب کنید. ادامه دارد•°• 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
✍ چه قدر خوب میشد چند خانمی که مسلط به زبان انگلیسی باشن برای بخش بین الملل دانشگاه حجاب به کمکمون میومدن. 📱@mokhtari9091
‌‌‌‌‌‌‌🚌⃢⃟🍊 دوست خوبِ من🍊 از حرف‌هایی كه مردم درباره‌ت میزنن نگران نشو. ‌‌⇦ فقط به این فکر کن که داور خداست ؛ من در برابر اون رو سفيدم یا نه؟ بزار اين خط‌کش؛ معیار قضاوت زندگیت باشه تا بیراهه نری! اصلا بزار آدما هرسازی دلشون میخواد بزنن، تو جایِ رقصیدن، هندزفری بزار صدای خدا رو گوش کن✨ 🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
هدایت شده از دانشگاه حجاب 🇮🇷
میشه برامون تعریف کنید چی شد چادری شدید؟ 😍 👉🏻 @f_v_7951 منتظر خاطرات جذابتون هستیم 🤩 🔅 @hejabuni♢دانشگاه حجاب🔅
؟ سلام پرسیدین چی شد که چادری شدم؟ هیچی به سن تکلیف رسیدم💙😁😍 خودم گفتم، والدینم هم منو بردن مغازه، با اینکه کم دست بودن من گرونترین پارچه رو انتخاب کردم اونا هم برام خریدن مادرم خیاط هستن خودشون برام دوختنش توی مدرسه تقریبا هیچکس نمیپوشید. من بابت این باید به همه جواب پس میدادم. اما خودم دوست داشتم. خانواده هم ازم حمایت کردن. اولش کلاس اولی خریدم. پوشیدم. جمع کردنش برام خیلی سخت بود. اما بازم دوستش داشتم. دیگه همه خانواده بسیج شدن که فاطمه کوتاه بیا دو سال صبر کن بعد بپوش. و تقریبا ازم گرفتنش 😄 منم بچه بودم. دلم می‌خواست بپوشم ولی زورم بهشون نمی‌رسید. دلیل آوردن بلد نبودم اما دوستش داشتم. دوست داشتم پوشیده باشم. یه حس فطری قوی بود. که چون لجباز هم بودم و اعتمادبه‌نفس و عزت نفسم بالا بود مزید بر علت شد موفق شدم ۹ سالگی بپوشمش سن الان ۳۲ شهر کنگاور از استان کرمانشاه ــــــــــــــــــــ ارسال خاطرات: @f_v_7951 🌸 @hejabuni | دانشگاه‌حجاب 🎓
از جهنم تا بهشت 🌺👇