دانشگاه حجاب
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت #قسمت_سی_و_سوم به روایت حانیه این خود درگیریه آخرش هم کار دستم میده.
#رمان_مذهبی_ازجهنم_تابهشت
#قسمت_سی_و_چهارم
به روایت حانیه.
......................................................
_هوم؟
یاسمین: هوم و..... بی ادب بگو جونم.
_ یاسی حوصله داریا. صبح زود زنگ زدی آدمو بیدار کردی توقع جونم هم داری؟
یاسمین : از کی تا حالا ساعت 11/5 صبحه زوده؟ زود حاضرشو بیایم دنبالت بریم بیرون.
_ کجا؟
یاسمین : پنج دقیقه دیگه حاضریا. بای
وای . اگه الان با این مانتو برم که مسخرم میکنن بچه ها. اگرم نرم که.....
بیخیال بزار مسخره کنن بهتر از تیکه های این آدمای هوس بازه . تصمیم داشتم به جای اینکه خودمو برای همه عرضه کنم بزارم همه حسرت دیدن زیبایی هام رو داشته باشن. فقط باید بعدا میرفتم چند دست دیگه مانتو و شال میگرفتم.
سریع دست و صورتمو شستم و همون مانتو و روسریم رو پوشیدم و رفتم دم در. دقیقا همزمان با باز کردن در ماشین نجمه جلوی در ترمز کرد.
نجمه: این چیه؟
_ چی؟
نجمه: عاشق شدی؟
_ تو دهات شما ادم عاشق میشه باحجاب میشه؟
یاسمین : فکر کنم عاشق بچه بسیجیه شده که باحجاب شده.
_ ببند بابا. حالا از کجا میدونی بسیجی بوده ؟
شقایق :خب حالا حرف نزن بیا بالا.
یاسمین جلو و شقایق عقب نشسته بود. طبق معمول همشون شالاشون کلا افتاده بود و البته کلی هم آرایش داشتن. دقیقا تیپ قبلی خودم. نشستم پیش شقایق و نجمه راه افتاد.
شقایق: خب حالا بتعریف.
_ چیرو؟
شقایق: قضیه با حجاب شدنتو دیگه.
_ به این نتیجه رسیدم که با حجاب امنیتم بیشتره. دیگه کمتر بهم تیکه میندازن ، بعدشم چرا من باید زیبایی هام رو حراج کنم برای همه ؟
یاسمین: اینا حرفای امیرعلیه نه؟
_اره. راهنمایی های اونه. و واقعا هم به نظرم درسته. تا حالا اینجوری به حجاب دقت نکرده بودم تازه در کنار این ، ندیدی اون پسره هم فکر میکرد ما از خدامونه که بهمون تیکه بندازن .
نجمه : حرف مردم برات مهمه؟
_ نه ولی نجمه تنها برداشتی که میشه از ظاهر ماها کرد تشنه توجه بودنه . بعدش هم اصلا اگه اون آقا و دوستاش واقعا گشت بودن ، حالا مامان بابای من هیچی ، جواب مامان و بابای خودتونو چیجوری میخواستید بدید؟ تو که خاله های حساس من و مامان خودتو که میشناسی.
شقایق :بیخیال فعلا
نجمه: موافقم
.
نجمه: خب رسیدیم بپرید پایین.
واای عاشق پارک آب و آتش بودم. وقتی پیاده شدیم یکم که به اطرافم دقت کردم احساس کردم نگاه های بقیه نسبت به من رنگ احترام گرفتن و دیگه از اون نگاه های پر شهوت و چشمک ها خبری نبود. یه حس خاصی داشتم همون احساس ارزشی که امیرعلی ازش حرف میزد....
نجمه: بچه ها بیاید بریم بشینیم رو اون صندلیا
_ بریم .
.
یاسمین: تانی تو برو پشت شقایق وایسا.
_ اه . یه ساعته دارید عکس میگیرید پاشین بریم بابا. خسته شدم.
شقایق : ضدحال. چته تو؟ تازه دوساعت هم نیست که اومدیم.
_ خسته شدم بابا . هی عکس عکس عکس.
یاسمین: راست میگه بیاید بریم .
داشتم میرفتم به سمت ماشین که صدای زنگ گوشی متوقفم کرد.
دیدن اسم فاطمه روی گوشی؛ نمیدونم چرا ؛ ولی لبخند رو مهمون لب هام کرد.
_ جونم؟
فاطمه: سلام خانوم. خوبی؟؟؟
_ مرسی تو خوبی؟
فاطمه: فدات شم. به خوبیت. حانیه من دارم میرم کلاس ، تو هم میای باهم بریم شاید دوست داشته باشی؟
_کلاس چی؟
فاطمه: ببین حلقه صالحین بسیجه. کلاس خوبیه.
_نه بابا. بیخیال. حالا بعدا یه روز باهم قرار میزاریم میریم پارکی جایی.
فاطمه : باشه عزیزم. فعلا....
_ بای
_یاعلی....
درقلب من انگار کسی جای تورا یافت اما
افسوس که این عاشق دل خسته نهانش کرده
#ادامه_دارد
#ح_سادات_کاظمی
🇮🇷 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
Part22_جان شیعه اهل سنت.mp3
3.02M
📚رمان " جان شیعه، اهل سنت"(22)
♥️" عاشقانه هاای برای مسلمانان"
رویکرد این اثر وحدت شیعه و سنی است. “جان شیعه، اهل سنت” رمانی بلندی است که حکایت از ازدواجی خاص و زندگی مشترکی متفاوت از چیزی که تا به حال در رمان های عاشقانه خوانده ایم، می کند. این کتاب فراتر از تصور مخاطبانش به مفهوم واقعی اتحاد و برادری بین شیعه و سنی پرداخته است.
✍ اثر فاطمه ولی نژاد
🇮🇷 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
10.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 زنان، نخستین پاسخدهندگان
🔺رهبرانقلاباسلامی:اوّلين پاسخدهندگان به همهی دعوتهاى بزرگ انقلابى بانوان هستند، مادران و همسران هستند كه فرزندان و شوهران را تشويق میکنند به حضور در ميدانهاى پر خطر.
🗓 ۱۳۶۶/۱۱/۱۷
🇮🇷 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
🇮🇷| #از_نگاه_دیگران (۴)
🔘هنری کسینجر ، مشاور رئیس جمهوری آمریکا در دهه 70 اعتراف میکند...
#تولیدی | #دهه_فجر
🇮🇷@hejabuni | دانشگاه حجاب🎓
دانشگاه حجاب
🔴به روز باشیم ⭕️ از حجیت انداختن امام جامعه! 📝 هشدار به همه دلسوزان انقلابی 🔸 مسئله کرونا را هرگ
8.02M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴به روز باشیم
🔊 کسانی که داعیه ولایتمداری در آخرالزمان دارند ببینند ...
❗️فقط اندکی تامل
🇮🇷 @hejabuni | دانشگاه حجاب 🎓
#گزارش
#بینالملل
♨️دختری که در ایالت کارناکاتا به نماد مبارزات برای حق داشتن پوشش اسلامی تبدیل شده، گسترش تنش ها نسبت به مسئله پوشش در هندوستان
🔻یک ویدئوی دیگر هم بسیار در شبکههای اجتماعی دست به دست شد که نشان میداد جماعتی مرد با شالهای زعفرانی به یک زن برقعپوش نزدیک میشوند و شعار میدادند "سلام بر خدای رام". زن درحالی که مسئولان مدرسه او را همراهی و از محل دور میکردند فریاد میزد "اللهاکبر".
🔻این زن بعد به روزنامه اکسپرس هند گفت مدیر دبیرستان به او اطمینان خاطر داده که از او حمایت خواهد کرد:
🔻"چند دختر مسلمان دیگر هم به همین شکل توهین و تمسخر شدند. مدیر و مسئولان مدرسه هیچوقت مانع برقع ما نشدند پس چرا من باید به حرف دیگران گوش کنم."
🔻مسئولان دبیرستان گفتند آنها به دانشآموزان اجازه حضور در مدرسه با حجاب را دادهاند و فقط از آنها خواستهاند حجابشان را سر کلاس درس بردارند. اما دانشآموزان که همگی لباس اجباری یکدست مدرسه را به تن داشتند میگفتند باید اجازه داشته باشند موی سرشان را در کلاس بپوشانند
🔻موضوع حجاب پیشتر در چند دبیرستان کارناتاکا پیش آمده بود اما وقتی عکس دانشآموزان معترض به برداشتن حجاب در اودوپی در شبکههای اجتماعی منتشر شد ابعاد ماجرا گسترش یافت.
🔻پس از آن دانشآموزان هندو شروع کردند با شال زعفرانی به کلاس رفتن و این باعث شد مسئولان مدرسهها اصرار کنند که نه حجاب نه شال هیچیک مجاز نیستند.
🌐منبع:https://www.cnn.com/2022/02/10/india/hijab-karnataka-india-protest-intl-hnk/index.html
#تولیدی
🌸 @hejabuni | دانشگاه حجاب🎓