#ماجراهای_من_و_مترو
رسیدم پایین، قطار رفته بود.
دستم داشت خواب میرفت بخاطر بچه به بغل بودن طولانی.
چندتایی صندلی خالی بود اما یه خانم اشاره کرد بیا اینجا. یه خانم شل حجاب. قصد داشتم برم جلوتر اما دعوتش رو رد نکردم.
نشستم.
گفت: آخی نینی دارین؟
گفتم: آره 😊
- میشه ببینمش؟
+ بله 😊
و حین ذکر گفتن و تعویذ، روی بچه رو باز کردم.
یه کم قربون صدقهش رفت.
گفت: اسمش چیه؟
و بدون فرصت دادن به من، پرسید: محمد؟
گفتم: آره 🙂
خودش باورش نمیشد درست حدس زده باشه!
- جدی؟
+ آره
- صاحب اسمش نگه دارش باشه.
+ ممنونم 😊 انشاءالله
چند لحظه ای ساکت شد و گفت یکی از اقوام ما حامله که بود بهش تو سونو گفتن احتمالا بچه ت ناقص الخلقه است و این حرفها. ولی اون گفت «هرچی میخواد باشه، من اسمش رو محمد گذاشتم. سپردم به صاحب نامش. هرچی باشه نگهش میدارم و بزرگش میکنم». الانم پسرش بزرگ شده ماشالا انقد خوشکل و عزیز!
گفتم: آخی... خدا خیرش بده... چه دل بزرگی... 🥰
گفت: آره... ظاهرش خیلی مذهبی نیست ولی دل خدایی داره. نگاه به ظاهر منم نکن، درسته لاک دارم ولی نماز هم میخونم. حالا بندهی خدا میخواد قبول نکنه نکنه، خدا قبول میکنه.
در حالی که تو دلم میگفتم والا ظاهرتم تو این افتضااااح ول شده ای که الان داریم میبینیم و خون به جگر شدیم، خیلی هم عالیه، با لبخند گفتم: خدا حفظ تون کنه.
و ساکت شدم
اونم دوباره سرش رفت تو گوشی؛
با همون ناخن های کاشته، بازی…
با خودم کلنجار میرفتم.
باید بهش بگم که نماز و ناخن کاشته با هم جمع نمیشه؟ چون وضو و همه غسلهاش باطله؟
یا نه، اینجوری که این گفت، یعنی خودش میدونه که وضوش باطله؟
آره میدونه! ولی خب... شاید نیاز به یه تذکر و تلنگر داره؟
یادم افتاد به دوستم.
چندروز پیش تعریف کرد که تو دانشگاه (یکی از دانشگاه های علوم پزشکی)، یه نفر رو قرار بوده جذب کنن. ایشون به عنوان رده بالاتر همون اول باهاش صحبت میکنه و میگه بخشی از قوانین اینجا، قوانین پوشش حرفه ای هست و من رو رعایت ظاهر و نداشتن آرایش و لاک و... حساس هستم. روابط ما اینجا باید علمی و حرفه ای و سالم باشه و همکار و مراجعه کننده آقا داریم و باید رعایت کنیم.
و روز بعد اون خانم زنگ میزنه به دوستم و میگه اومدم آرایشگاه ناخن های کاشتهمو ریموو کنم.
دوستم با چند جمله باعث شده بود این فرد یه مسئله #شرعی پایهای رو رعایت کنه و برگرده به #طهارت.
افتادم دنبال دوباره باز کردن سر صحبت.
+ خسته داری از سر کار برمیگردی یا درس و دانشگاه؟
- هیچکدوم... امروز حالم خوب نبود... نرفتم... الان دارم میرم هوایی بخورم
+ آخی... انشاءالله زندگی تون همیشه به شادی و خوشی
- ممنون
قطع مکالمه 🙄
جور نمیشد و نمیچسبید چرا🤪
بیخیال«غیرمستقیم» شدم!
گفتم: نماز ظهر و عصرتو چند رکعتی میخونی؟
نگاه متعجبانه کرد و خندید.
+ از کجا میدونی ظهر چند رکعته مغرب چند رکعت؟
- از همون ۹ سالگی بهمون گفتن دیگه.
با خنده گفتم خب ببین همونی که اونو گفته و شما قبول کردی، اینم گفته که لاک و ناخن کاشته مانع وضوئه دیگه 😅 نمازم که بی وضو نمیشه😊نمیشه اونو قبول کنی اینو نکنی دیگه😉 کامله! یا همهشو قبول کن یا هیچی😁
با خنده و نرمش گفت: همهشو قبول دارم
+ ای ول 🥰
+ حالا آرایشگاه و گروه بهت معرفی کنم برا ریموو ناخن؟
خوش رو بود کلا.
خندید و گفت: نه، خواهرم آرایشگاه داره. هم میکاره هم ریموو میکنه.
گفتم خب پس خداروشکر. برو پیشش برات برداره ناخن ها رو 😉😎
خندید. «باشه» ای گفت که احتمالا از سر تعارف و شیرین موندن تعامل بود.
و بعد تشکر کرد: ممنون که گفتی، ممنون که تذکر دادی
+ قربون شما، خواهش میکنم. انشاءالله زندگیت روبه راه باشه.
قطار اومد.
- همچنین. خدا حفظش کنه (بچه رو)، خداحافظ.
+ خداحافظ تون 🥰
@hejrat_kon
پینوشت:
متأسفانه آرایشگرها برای رونق کارشون احکام فقهی نادرستی رو درباره کاشت ناخن جا انداختن و رواج دادن! یعنی «وضو و غسل جبیره». که با یک تماس کوچک با دفتر مرجع تقلید میشه متوجه شد که این #جبیره درست نیست و اینجا جبیره جایی نداره (مگر اینکه مثلا مانعی ایجاد شده و شخص، فردا میتونه برطرفش کنه. تو اون مدت محدود، تا رفع مانع، میتونه جبیره وضو بگیره و ادامه ماجرا. نه اینکه کلا همه وضو و غسل هاش رو نیت جبیره کنه!)
این داشتنِ دائمیِ مانع، یه فاجعه ایجاد میکنه ها. يعنی این فرد علاوه بر بی نماز بودن (ولو اینکه به زعم خودش میخونه)، کلا از حیض و جنابت پاک نیست چون با ناخن کاشته یا لاک زده، غسل صحیح نیست.
البته تأکید میکنم هرکس حکم مرجع خودش رو بخونه.