eitaa logo
اندرحکایت این دل
16 دنبال‌کننده
210 عکس
40 ویدیو
0 فایل
من و جُدا شدن از مُرتَضی؛ خدا نکند سلام بر حضرت عشق عَلی مُرتَضی علیه‌السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
خدای متعال ایمانِ ناآگاهانه را قبول ندارد و ارج و ارزشی برایش قائل نیست، و این چنین ایمان هایی را به شدت توبیخ می‌کند. خوش به حال آن کسانی که ایمانِ خود را از روی آگاهی، از روی درک، از روی شعور و از روی فهم انتخاب می کنند..!
7.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به قول حاج حسین یکتا: داری یه رفیق خوب که تو میدون مینِ گناه دستتو بگیره، و نذاره که به گناه بیوفتی؟!
رمز موفقیت.mp3
2.05M
امام اولین کاری که کرد، سیلی زدن به ترس بود... رمز موفقیت امام بود❤️
AUD-20210518-WA0115.mp3
2.74M
نمازشب وامام زمان(عج)😇 💠 کاش در نافله ات نام مرا هم ببری... التماس_دعای_فرج 🤲
23.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فرق برکت و رزق و نعمت *اندرحکایت این دل 🌹🌹🌹 https://eitaa.com/hekayat1 دلنوشته،شعر،متن‌های ادبی،داستان‌های کوتاه https://ble.ir/hekayat1*
خلاقیت جذاب و متفاوت در روز برفی *اندرحکایت این دل 🌹🌹🌹 https://eitaa.com/hekayat1 دلنوشته،شعر،متن‌های ادبی،داستان‌های کوتاه https://ble.ir/hekayat1*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چندنفر جلوی ماشینی رو می‌گیرن برا دزدی، اما بوق ماشین طرف صدای گلوله میده! ببینید چطور دزدا فرار می‌کنن😂😝 *اندرحکایت این دل 🌹🌹🌹 https://eitaa.com/hekayat1 دلنوشته،شعر،متن‌های ادبی،داستان‌های کوتاه https://ble.ir/hekayat1*
📚 روزی یک مرد ثروتمند پسر خردسالش را به یک روستا برد تا به وی نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی ميکنند چه قدر فقیر هستند. آن دو، یک شبانه روز در خانه ی کوچک یک روستايي مهمان بودند. در راه برگشت و در پایان سفر مرد از پسرش پرسید: نظرت در خصوص مسافرتمان چه بود ؟ پسر جواب داد:خوب بود پدر! پدر پرسید:آیا به زندگی آن ها توجه کردی؟ پسر جواب داد:آری پدر! و پدر پرسید:چه چیزی از این سفر یاد گرفتی ؟ پسر اندکی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در منزل چند درخت داریم و آن ها چندین یا چندصد درخت ما در حیاطمان یک فواره داریم و آن ها رودخانه ای دارند که انتها ندارد. ما در حیاطمان فانوسهای تزئینی داریم و آن ها ستاره ها را دارند. حیاط ما به دیوارهایش محدود ميشود ولی باغ آن ها بی انتهاست. با گوش دادن حرفهای پسر زبان مرد بند آمده بود. پسر بچه اضافه کرد:سپاسگزارم پدر تو به من نشان دادی که ما چه قدر فقیر هستیم. *اندرحکایت این دل 🌹🌹🌹 https://eitaa.com/hekayat1 دلنوشته،شعر،متن‌های ادبی،داستان‌های کوتاه https://ble.ir/hekayat1*
اینو یه جا پین کنید، بنویسید که جلوی چشمتون باشه و دقیقا توی تمام روابط دوستی، اجتماعی، عاطفی و حتی خانوادگی‌تون هم پیاده کنید؛ «حتی اگر برای مردم دراز بکشید تا از رویتان رد شوند، بسیاری از آن‌ها شاکی خواهند بود که به اندازه‌ی کافی پهن نیستید! مراقب باشید که وقت و انرژی باارزش خود را فقط برای افرادی خرج کنید که ارزشش را دارند.» 🌺 *اندرحکایت این دل 🌹🌹🌹 https://eitaa.com/hekayat1 دلنوشته،شعر،متن‌های ادبی،داستان‌های کوتاه https://ble.ir/hekayat1*
گویند به عموےِ خود ارادتــ داری این بار قسم بہ دست عبـاس بیا ♥ *اندرحکایت این دل 🌹🌹🌹 https://eitaa.com/hekayat1 دلنوشته،شعر،متن‌های ادبی،داستان‌های کوتاه https://ble.ir/hekayat1*
✍چون تیشه مباش و جمله بر خود مَتَراش چون رنده ز کارِ خویش، بی‌بهره مباش ✍تعلیم زِ ارّه گیر در امرِ معاش نیمی سوی خود میکِش و نیمی میپاش ✍دانی که چرا خدا تو را داده دو دست؟ من معتقدم که اندر آن، سِرّی هست ✍یعنی با یک دست به کار خویشتن پردازی با دستِ دِگر، ز دیگران گیری دست *اندرحکایت این دل 🌹🌹🌹 https://eitaa.com/hekayat1 دلنوشته،شعر،متن‌های ادبی،داستان‌های کوتاه https://ble.ir/hekayat1*