eitaa logo
حکایت‌‌کده
180 دنبال‌کننده
839 عکس
613 ویدیو
39 فایل
🔸️ حکایت‌کده بستری مناسب برای گردآوری حکایات تبیینی و سودمند در امر تبلیغ است. ▫️انواع حکایات تعلیمی، اخلاقی، اعجاب آور و.. را از اینجا بخوانید: جهت ثبت پیشنهادات و ارتباط با ادمین: @Hekayatkade_ad آدرس سایت: https://wikihekayat.ir/ انجمن ویکی حکایت📜
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃| عالمی که شدت تأثّر از شیوع فساد و گناه، موجب مرگش شد! مرحوم شهید دستغیب نقل کرده است: صاحب ملکه تقوی مرحوم آقا میرزا مهدی خلوصی رحمة‌الله علیه که قریب بیست‌سال توفیق رفاقت با ایشان نصیب من شده بود نقل کرد که: در زمان عالم عامل و زاهد عابد آقای میرزا محمدحسین یزدی اعلی الله مقامه، در باغ حکومتی مجلس ضیافت و جشن مفصلی برپا شده و در آن مجلس جمعی از تجار که در آن زمان لباس روحانیت پوشیده بودند دعوت داشتند. در آن مجلس انواع فسق و فجور که از آن جمله نواختن و رقصیدن مطرب کلیمی بود، فراهم کرده بودند. تفصیل مجلس مذکور را خدمت مرحوم میرزا خبر آوردند، ایشان سخت ناراحت و بی‌قرار شدند. و روز جمعه در مسجد وکیل شیراز پس از نماز عصر به منبر رفت و گریه بسیاری نمود و پس از ذکر چند جمله موعظه فرمود: «ای تُجّاری که فُجّار شُدید! شما همیشه پشت سر علماء و روحانیون بودید. در مجلسی فسقی که آشکارا محرمات الهی را مرتکب می‌شدند رفتید و به جای آنکه آنها را نهی کنید با آنها شرکت نمودید، جگر مرا سوراخ کردید و دل مرا آتش زدید. خون من برگردن شما است.»  پس از منبر به زیر آمد و به خانه تشریف برد. شب برای نماز جماعت حاضر نشد به خانه‏‌اش رفتیم، احوالش را پرسیدیم. گفتند: میرزا در بستر افتاده است. خلاصه روزبه‌روز تب او شدیدتر شد به طوری که اطباء عاجز شدند. بالاخره سر شش ماه میرزا از دنیا رفت. (داستان‌های شگفت) با ما همراه شوید 👇 🍃| https://eitaa.com/hekayat_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃| درب خونه علامه حلی رو نصب شب زدن!!!برای ازدواج😉😆 عزب:مجرد با ما همراه شوید 👇 🍃| https://eitaa.com/hekayat_kade
22.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 بهترین بیمه برای زندگی 🔻 یک راننده‌ای هست که مرا به شهرهای مختلف می‌برد، یک روز آمد به من گفت که روزی می‌خواستم به خانه بروم یک پیرمردی دست بلند کرد، ایستادم به پیرمرد گفتم کجا می‌روی؟ گفت فلان جا. دیدم مسیرم می‌خورد. گفت عمو جان من پول ندارما. یاد حرف شما افتادم، گفتم بگذار یک نفر را هم برای رضای خدا ببرم. 🔹️ سوارش کردم و او را تا خانه رساندم، داخل کوچه هم او را بردم. وقتی دم در خانه رساندم گفتم پیرمرد است دستش خالیست، ممکن است خجالت بکشد، یک ۱۰ تومن ۲۰ تومن گذاشتم کف دستش و پیرمرد خوشحال شد و رفت. 🔸️ برگشتم خانه، خانه ما طبقه سوم بود مهمان داشتیم، بچه‌ای داشتم که چهار دست و پا راه می‌رفت لای در باز بود، او آمده بود بیرون. از طبقه سوم از درز پله‌ها سه طبقه بچه به پایین افتاد. گفتیم بچه مرده، آمدیم پایین دیدیم در ماشین لباسشویی باز بوده است و بچه داخل لباس‌ها افتاده و دارد می‌خندد. خانمم خوشحال شد و من زیر گریه زدم، خانمم گفت بچه سالم است، گفتم من امروز به حرف حاج آقا گوش کردم و یک مسافر را برای رضای خدا بردم، این درگیر کردن مردم با صدقه، حالا صد بار برو روی منبر بگو صدقه دفع بلا می‌کند، فایده ندارد. یک قدم کارت را برای خدا بردار. "استاد ماندگاری " با ما همراه شوید 👇 🍃| https://eitaa.com/hekayat_kade
اصل اول در مدیریت زمان چیست ؟.mp3
6.78M
✨ اصل اول برنامه ریزی میگه: برای کوچیک ترین واحد زمانی خودت هم برنامه داشته باش (حتی ثانیه و دقیقه ها🕰) با ما همراه شوید 👇 🍃| https://eitaa.com/hekayat_kade
VID_20240429_131809_457_152.mp3
3.15M
🍃|وظایف پدر و مادر دکتری داره خرجش رو باباش داده اما قرآن بلد نیست ⚠️تو قیامت جلو پدرت رو میگیری، چرا زبان انگلیسی یادم ندادی؟! با ما همراه شوید 👇 🍃| https://eitaa.com/hekayat_kade
8.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔘 وظیفه جامعه مدرسین! 🎦 نکته ای که آیت الله سیفی مازندرانی به آیت الله یزدی گفت با ما همراه شوید 👇 🍃| https://eitaa.com/hekayat_kade
🔹ضرب‌المثل ها و هوش مصنوعی 👌چندتاشو تونستید حدس بزنید؟ اگه نفهمیدی پایین نوشتم… ‌‌ ‌ ۱. دوستی خاله خرسه ۲. مثل کبک سرش را زیر برف کرده است ۳. شتر در خواب بیند پنبه دانه ۴. دیوار موش داره، موش هم گوش داره ۵. آب که سربالا بره قورباغه ابوعطا می‌خونه ۶. مثل خر در گل ماندن ۷. گرگی در لباس میش ۸. موش تو سوراخ نمی‌‌رفت جارو به دمش می‌بست ۹. مار در آستین پروراندن ۱۰. به بوی کباب آمدیم دیدیم خر داغ می‌کنند با ما همراه شوید 👇 🍃| https://eitaa.com/hekayat_kade