eitaa logo
حکایت‌‌کده
181 دنبال‌کننده
839 عکس
613 ویدیو
39 فایل
🔸️ حکایت‌کده بستری مناسب برای گردآوری حکایات تبیینی و سودمند در امر تبلیغ است. ▫️انواع حکایات تعلیمی، اخلاقی، اعجاب آور و.. را از اینجا بخوانید: جهت ثبت پیشنهادات و ارتباط با ادمین: @Hekayatkade_ad آدرس سایت: https://wikihekayat.ir/ انجمن ویکی حکایت📜
مشاهده در ایتا
دانلود
دست در دست حسین 🔺 وهب بن عبدالله کلبی جوان مسیحی که به همراه مادر و همسرش به کاروان سید الشهدا پیوست... در میانه جنگ نزد مادرش آمد و پرسید: آیا از من راضی هستی... مادر شرط رضایتش را شهادت در راه امام حسین علیه‌السلام قرار داد.. 🆔️ @hekayat_kade
دست در دست حسین 🔺 جون بن حوی قتاده مطمئن نبود به او اذن میدان داده می‌شود یا نه!! در روز عاشورا از امام رخصت خواست تا به میدان برود... بعد از شهادتش امام او را در آغوش کشید و در حقش فرمود: بارخدایا او را سفید گردان و با ابرار محشور نما و بین او و محمد و آل محمد صل الله علیهم اجمعین آشنایی برقرار بفرمآ🤲 🆔️ @hekayat_kade
16.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️ روضه‌ وداع؛ گریه‌های شهید مطهری برای آخرین لحظات حیات حضرت سید الشهداء(ع) 🆔️ @hekayat_kade
«هدیه‌ای برای خدا» 🔺بخش اول : اشاره 👈 ماجرای شهادت وهبِ تازه مسلمان‌ از اصحاب امام حسین (ع) ✏️ حضرت آیت الله خامنه‌ای: شهادت شهدای کربلا نه فقط به سبب تشنه بودنشان افضل از همه‌ی شهادتهاست بلکه فضیلت بیشتر شهدای کربلا به سبب موقعیّتی است که در آن شهید شدند. در مقطع حسّاسی این حادثه اتّفاق افتاد؛ که اگر اتّفاق نمی‌افتاد، طومار دین بکلّی درهم پیچیده میشد. اصحاب سیّدالشّهدا (ع) از کلّ بشر مستثنا هستند و در طول تاریخ بشر ما کسی را مثل آن هفتاد و دو نفر پیدا نمیکنیم. حضرت در شب عاشورا فرمود: من بهترین اصحابی که دیدم، شما هستید؛ و باوفاترین و نیکوعمل‌ترین خویشاوندانی که دیدم، شما خویشاوندان هستید. [در بین اصحاب سیدالشهدا در کربلا] وهب یک جوان مسیحی است که تازه مسلمان شده بود. 🆔️ @hekayat_kade
«هدیه‌ای برای خدا» 🔺بخش دوم : گفتگوی وهب و مادرش برای پیوستن به کاروان امام حسین(ع) 🔍 ادامه👇 🆔️ @hekayat_kade
«هدیه‌ای برای خدا» 🔺بخش سوم : نبرد جانانه وهب با دشمن 🔍 ادامه👇 🆔️ @hekayat_kade
«هدیه‌ای برای خدا» 🔺بخش چهارم :جانفدای حسین (ع) 🔍 ادامه👇 🆔️ @hekayat_kade
«هدیه‌ای برای خدا» 🔺بخش پنج : شهادت وهب و واکنش مادر وی 🔍 ادامه👇 🆔️ @hekayat_kade
«هدیه‌ای برای خدا» 🔺بخش ششم : تحقیر دشمن توسط مادر وهب امام حسین خطاب به مادر و همسر وهب: بهشت منزلگاه اوست به خیمه ها برگردید ___ این پیرزن سر جوانش را برداشت. بوسید، خاک را با دستش از اطراف صورت او پاک کرد... بعد با صدای بلند فریاد زد گفت: ما این هدیه ای را که در راه خدا دادیم پس نمی گیریم سر را پرتاب کرد طرف دشمن 🔍 ادامه👇 🆔️ @hekayat_kade
«هدیه‌ای برای خدا» 🔺بخش هفت : سرانجام 💭 جوانهاى ما، ایده‌آلشان على‌اکبر است، نوجوانان ما، مظهرشان، سرمشقشان، قاسم‌ بن‌ الحسن است. 💭 پیرمردهاى ما، مى‌روند به طرف حبیب‌بن‌مظاهر و مسلم‌بن‌عوسجه؛ 💭مادرها مى‌روند به طرف مادر آن جوان تازه مسلمان، که جوانش را فرستاد به میدان جنگ، وهب‌بن‌وهب را، یک جوانى تازه که هم مسلمان شده، مسیحى بوده. خودش آمده میدان جنگ، مادرش آمده، همسرش آمده، چه آب حیاتى است این اسلام انقلابى، این چه کیمیایى است. 🆔️ @hekayat_kade
▪️بعد از حسین 🚩 نور چشم زینب سلام الله علیها هنگام عبور کاروان اسرا از قتلگاه، حضرت زینب سلام‌الله‌علیها خود را بر بدن برادر انداخت و گفت: برادرم! به خدا می سپارمت و می روم..🥺 ای نور چشمم سلام مرا به جدم، پدر و برادرم برسان و برای آنان ظلم و ستم را که از این فرومایگان به ما رسیده است، بازگو کن.. 🆔️ @hekayat_kade