🏴چهرۀ حقیقی امام سجاد علیهالصلاةوالسلام؛
➖ چهرۀ یک مبارزِ
➖ خستگیناپذیرِ
➖ آشتیناپذیرِ
➖ قهرمانِ
➖ پیگیری است که با تدبیر تمام، با دقت کامل، راهها را میشناسد و انتخاب میکند و بهسمت هدفها این راهها را میپیماید.
✨ خودش خسته نمیشود و دشمن را خسته میکند.
📃 بیانات امام خامنهای در تاریخ ۱۳۶۵/۷/۴
📚 کتاب حلقۀ سوم «انسان ۲۵۰ساله»
هدایت شده از مدرسه زندگی
🇮🇷 همایش مجازیِ "مدرسهٔ تبیین"
📮به مناسبت آغاز حکومت صفویه عصر شکوفایی دینی، فرهنگی و تاریخی زنان ایران زمین
💭عنوان:
زنانِ پیشرانِ عصر صفویه
📚بررسی تحلیلی بانوان فعال و اثرگذار دوران صفوی در ابعاد مختلف فرهنگی، مذهبی، اجتماعی و...
📆 زمان : پنجشنبه، ۴مردادماه، ساعت ۱۴ تا ۱۵
📍 مکان:
https://www.skyroom.online/ch/nehzat_123/nezamtabeen
با حضور:
🎙 آقای دکتر حسن زاده، پژوهشگر، طراح یک فنجان طرح فرهنگی
🎙جناب آقای دکتر استاد قهرمانی نژاد
🎙سرکارخانم دکتر صادقی پری
♻️دبیر همایش سرکارخانم پیکری
#عصر_صفویه #همایش_مجازی
#زنان_پیشرو
ـــــــــــــــــــــــ
🤚 لبیک یا زینب
🌐 مبلغات شبکه ساز مدرسه تبیین
https://eitaa.com/nahzattabeen
بسم الله الرحمن الرحیم
🔸 آموزش چگونه بنویسم
اول از همه لازمه بدونیم تو این دوره چه چیزایی قراره یاد بگیریم😊
آشنایی با مهارتهای نوشتن کاربردی نوشتن هدف این دوره است.
نوشتن تنها استعداد نیست. نوشتن مهارت است. این فرصت را داریم که این مهارتها را با هم تمرین کنیم.
✨برای اولین جلسه یاد میگیریم که
خیلی آسان ذهن را قبل از نوشتن متن اصلی آماده کنیم.
شما هم میتوانید، نوشتن سخت نیست.😌
#تولید_محتوا #آموزش
🆔️ @hekayat_kade
7.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥دیدم بعضیها نوشتند هیئتهایی که دخترها بیحجاب شرکت میکنند موجب جذب بیشتر جوونها به دین و امام حسین(ع) و ... میشه!
یاد این خاطرهی بامزه افتادم
تا انتها ببینید و بشنوید.🤌
#حکایت #حجاب #محرم
🆔️ @hekayat_kade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای نادرشاه افشار و سائلِ نابینا؛
در حرم امام رضا علیه السلام
حجت الاسلام دکتر #عالی
#حکایت #سائل
🆔️ @hekayat_kade
🔝«جون» کیست؟
جون کسی بود که امیرالمومنین (ع) او را به 150 دینار خرید و به ابوذر بخشید.
هنگامی که ابوذر را به منطقه «ربذه» تبعید کردند جون برای کمک به همراه ابوذر رفت و بعد از رحلت ابوذر به مدینه بازگشت و در حضور امیرالمومنین (ع) بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبی (ع) و سپس به حضور امام حسین (ع) رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد.
هنگامی که جنگ در روز عاشورا شدت گرفت او خدمت امام حسین (ع) آمد و برای میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست.
حضرت فرمودند: در این سفر به امید عافیت و سلامتی همراه ما بودی، اکنون خویشتن را به خاطر ما مبتلا مساز
«جون» خود را بر پای امام حسین (ع) انداخت بوسید و گفت: ای پسر رسول خدا، هنگامی که شما در راحتی و آسایش بودید من کاسهلیس شما بودم و حال که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنم؟
«جون» با خود فکر کرد: من کجا و این خاندان کجا؟!
بنابراین گفت: آقای من، بوی من بد است و شرافت خانوادگی هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا اباعبدالله، لطف فرموده مرا بهشتی نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگی به دست آورم و رو سفید شوم. نه آقای من، از شما جدا نمیشوم تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد. جون میگفت و گریه میکرد به حدی که امام حسین(ع) گریستند و اجازه دادند.
جون پیرمردی 90 ساله بود، ولی بچهها در حرم با او انس فراوانی داشتند وقت زمان رفتنش به میدان رسید به کنار خیمهها برای خداحافظی و طلب حلالیت آمد، که صدای گریه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هر یک را به زبانی ساکت کرد و به خیمهها فرستاد.
جون مانند شیری غضبناک روی به دشمن کرد با تمام توان خود جنگید تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخمهای فراوانی به او وارد کردند.
هنگامی که روی زمین افتاد، امام حسین (ع) سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست و دست مبارک خود را بر سر و صورت جون کشید و فرمود: «بارالها، رویش را سفید و بویش را خوش فرما و با خاندان عصمت (ع) محشورش نما».
از برکت دعای حضرت، روی غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوی عطر از وی به مشام رسید. چنانکه وقتی بدن او را بعد از 10 روز پیدا کردند صورتش منور و بویش معطر بود.
#حکایت #جون #امام_حسین #محرم
🆔️ @hekayat_kade