🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🍃🌸 علمدار 🌸🍃 #قسمت_پنجاه_و_نه
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#نیمه شعبان
#راوی :حمید "فضل الله" نژاد
براي شب نيمه شعبان کارها هماهنگ بود. قرار شد ابتدا سينا، كه آنوقت
پنج ساله بود، بخواند و بعد چند نفر از دوستان. آخر هم خود سيد مداحي كند و مولودي بخواند.
همه چيز برنامه ريزي شده بود. سيد مجتبی قبل از ظهر به بیمارستان رفته و عصر در منزل بود. حال خوبی نداشت. خیلی ضعیف شده بود.
غروب بود. براي مراسم سينا را آوردم. مراسم با خواندن او شروع شد. همه
چيز طبق برنامه پيش ميرفت. نوبت رسيده بود به خود "سيد". اما خبري از او نشد.
همه منتظر بودند؛ اما نیامد. برای اولین بار مراسم بدون سيد به پايان رسيد.
ناراحت بودم که چرا نیامده. آخر مراسم به ما خبر دادند سيد حالش بد شده و او را دوباره به بيمارستان بردهاند. بچهها هم برايش دعا كردند.
٭٭٭
آخر شب رفتم بيمارستان پيش سيد. صبح او را مرخص كردند و به خانه
آوردند. اما دوباره حالش بد شد و به بيمارستان منتقل شد.
خودم را به بيمارستان "امام خميني(ره)" ساري رساندم. "سيد" اوضاع خوبي نداشت.
ميگفتند دست و پاهايش ورم كرده. بدنش كبود شده و ...
ميخواستم او را از نزديك ببينم. اما اجازه ندادند.
طاقتم تمام شد. شروع كردم به داد و فرياد! من سید را خیلی دوست داشتم.
خیلی به او وابسته بودم. با اینکه پسرداییاش بود و از كودكي با هم بزرگ شده
بوديم، اما به نوعی معلم و استاد من نیز بود.
در جبهه هم با اينكه در يك منطقه نبوديم ولي سعي ميكرديم طوري
مرخصي بگيريم كه همديگر را ببينيم. بعد هم داماد خانواده علمدار شدم. ما همیشه با هم بودیم.
اما حالا سيد در آن وضع قرار داشت. نميدانستم چه کنم.
با سر و صداي من سيد مجتبي متوجه حضورم شد. خودش واسطه شد كه بروم پيشش. روپوش و ماسك زدم و رفتم به ديدن يار.
روز نیمه شعبان را در کنار سید بودیم. روز بعد دوباره به بیمارستان رفتم. نگاه به چهره سید عید من را عزا کرد. فشار سيد روي چهار بود. يكي از كليه هايش از كار افتاده بود. كلية ديگرش هم به درستي عمل نميكرد. طحال را هم قبلًا برداشته بودند.
به علت نداشتن طحال، بدن سيد در برابر بيماريها ضعيف شده بود. آنقدر
سم در خونش زياد شده بود كه كبد و ريه هم درگير شده بود.
از سوي ديگر عوارض شيميايي وضعيت را بدتر كرده بود. سيد با تمام وجود درد ميكشيد، اما فقط لبخندي ميزد و هرچند لحظه یک بار ميگفت
"يا زهرا(سلام الله علیها)"
👈صلوات
🍃کانال شهید ابراهیم هادی🍃
✨@hekayate_deldadegi✨
نگاه تو همان چای اول صبح است؛
تازه ودلنشین وزیبا...🌸
#صبحتون_پر_از_عطر_رضوی_ع
#پر_از_نور_نگاه_شهدا
🆔 @hekayate_deldadegi
عشق شمایی "یاصاحب الزمان(عج)"
#برای_دوست_شهیدم
@hekayate_deldadegi
سلام سلام
یه چند لحظه لطفا وقت بذارین و این پست رو 👇 بخونین. ممنون
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
سلام سلام یه چند لحظه لطفا وقت بذارین و این پست رو 👇 بخونین. ممنون
"بسم الله الرحمن الرحیم"
با سلام
کانالی که معرفی میشه با نام "وعده ی دیدارِ ما " مربوط به معرفی شهداست و اولین کانال ماست که خادمی شهدا رو توش میکنیم. تا قبل از این در تلگرام بوده و "ان شاءالله" از این به بعد در ایتا . احتمالا براتون پیش اومده که دنبال مزار شهید خاصی میگشتین که آدرسی از ایشون پیدا نمیکردین و یا دنبال زندگی نامه ای از ایشون بودین. اینجا کنار ما به دنبال لاله ی گمشده ی خودتون باشین
... "وعده ی دیدار ی ما" گلزار شهدا ، قطعه ی ... 😊
"ان شاءالله" مطالب قبل رو تکرار میکنیم واسه اعضای جدیدمون. کپی مطالب آزاد با ذکر صلوات برای سلامتی و ظهور "آقا امام زمان(عج)" ...
میهمانِ شهدا ،،، خیلی خیلی خوش آمدین. میتونین شهداتون رو معرفی بفرمایین تا توی اون کانال برای بقیه بزرگواران هم باب آشناییتی بشه ... ممنون. ارتباط به ما 👇
@Moontazer313
کانال دوم ما مربوط به شهیدان بزرگوار "آقا ابراهیم هادی و آقا محسن حججی" هستش که همسن جاست 👇
@hekayate_deldadegi
دعوتید از طرف شهدا ، منتظرتون هستیم . 🕊🌹
🌷"یاعلی مدد"🌷
🍁
"بسم الله الرحمن الرحیم "💫✨
"خداوندا" ...
همانگونه که چشمهایمان را
از خواب بیدارکردی
قلبهای ما را ازغفلت بیدارکن
و همانگونهکه جهان را
به نور صبح روشن گرداندی
زندگیمانرا به نور هدایتت منور بگردان
سلام روزتون زیبا ودلتون پر از شادی به حرمت "صلوات بر محمد وال محمد
🌸✨اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم"
سلام صبحتان بخیر "ان شاءالله" ❤💜💛💙❤
✅ همچون برادرم "ابراهیم هادی"
🍃 که هم عاشق "حضرت زهرا(سلام الله علیها)" بود
🍃هم پیرو مکتب خانم بود
🍃گمنام هم همچون مادرش "حضرت زهرای مرضیه « سلام الله علیها »" به مقام شهادت رسید.
@hekayate_deldadegi
#شهیدان_زنده_اند_نزدپروردگارروزی_میگیرند
🌺هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر
گویم گرفته ای، زِ عنایت رها مکن...
ای که مرا خوانده ای
راه نشانم بده
#هادی_دلها_ابراهیم_هادی
@hekayate_deldadegi
🍃🌹🍃
"کوچک ولی بزرگ"
بهش میگفتن: «آخه توکه پسر نیستی، چه جوری می خوای بجنگی!؟» میگفت: دفاع از وطن که زن و مرد و پیر و جوون نداره. هر کس باید هر کاری از دستش بر میاد، بکنه.
با اینکه سنش خیلی کم بود اصلاً از جنگ و جبهه نمیترسید. به کسایی هم که میترسیدن میگفت: «وقتی دشمن اومده تو شهرتون، چرا نشستید و هیچ کاری نمیکنید!؟ همه باید مبارزه کنن».
🌹شهیده سهام خیام🌹
علت شهادت: اشغال هویزه و اصابت تیر مستقیم رژیم بعث عراق.
"امام علی(علیه السّلام)"
در حقيقت "خداوند" جهاد را واجب گردانيد و آن را بزرگ داشت و مايه پيروزى و ياور خود قرار داد.
به "خدا" سوگند كار دنيا و دين جز با جهاد درست نمىشود.
الکافی، جلد5، صفحه8
#چادرهای_سرخ
روزنامه کیهان، شماره 18629، به تاریخ85/07/08، صفحه10
@hekayate_deldadegi