رهبر انقلاب: حملهی سحرگاه امروز به سوریه یک جنایت است/رئیسجمهور آمریکا، رئیسجمهور فرانسه و نخستوزیر انگلیس جنایتکارند
🔻رهبر انقلاب، هماکنون در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی:
🔹حملهی سحرگاه امروز به سوریه یک جنایت است. بنده صریحاً اعلام میکنم رئیسجمهور آمریکا، رئیسجمهور فرانسه و نخستوزیر انگلیس جنایتکارند و جنایت کردند؛ طَرفی هم نخواهند بست، سودی هم نخواهند برد؛ همچنانکه در سالهای گذشته در عراق، سوریه، افغانستان حضور پیدا کردند و از این قبیل جنایات انجام دادند و سودی هم نبردند.
@hekayate_deldadegi
❁ ﷽ ❁
دیروز سالروز شهادت شهید محسن قوطاسلو
#_۵گلواژه_صلـــوات
🕊هدیه به شهید محسن قوطاسلو
رسانه اولین شهیدمدافع حرم ارتش🇮🇷
@shahid_mohsen_ghotaslo
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#کردستان
#راوی: رضا علیپور
روزهای دوران آموزشی بسیار سخت بود. تعداد نفرات شرکت کننده بیشتر از ظرفیت دوره بود. بنابراين تدارکات بسیار ضعیف عمل ميکرد. غذا کم بود. حتی نان هم به سختی پیدا ميشد! در مدت دوره آموزشی منجیل، حسرت یک روز غذای سیر به دل ما مانده بود! با این حال شوق حضور در جبهه همه مشکلات را برطرف ميکرد. بعد از پایان دوره آموزشی، نیروها برای اعزام به جبهه تقسیم شدند. بسیاری
از نیروها علاقه داشتند که به جبهه جنوب بروند. تشکیل تیپ "25 کربلا" شامل بسیجیان استانهای شمالی علاقه بچه ها را برای حضور در جنوب بیشتر کرده بود.
مجتبی به من گفت: "حالا که همه دوست دارند به جنوب بروند بیا ما به کردستان برویم!". بالاخره راهی کردستان شدیم. آن ایام مصادف بود با آغاز زمستان و پایان عملیات والفجر 4 بر روی ارتفاعات منطقه پنجوین. نیروهای اعزامی از منجیل در یگان "جندالله" مریوان مستقر شدند. سپس تعدادی از آنها به پایگاه ساوجی در پنجوین منتقل شدند.
شرایط کردستان بسیار عجیب بود. ما برای اولین بار به منطقه اعزام شده بودیم. بیشتر نیروهای ما شانزده یا هفده ساله بودند. ما باید مدتی بسیار طولانی در پاسگاههای مرزی یا بر روی ارتفاعات مي ماندیم. وقتی به پاسگاه ميرفتیم تا حدود یک ماه به هیچ چیزی دسترسی نداشتیم.
حتی رادیو هم آنجا نبود.
وقتی کسی مجروح یا مریض ميشد تا چند روز وسیله ای برای انتقال او نبود.
٭٭٭
جادهای در مسیر مریوان داشتیم که به محور جانوران معروف بود! البته نام این مسیر بعدها تغییر کرد. هر روز ساعت نُه صبح نیروهای ارتش تأمین جاده را انجام ميدادند و ساعت پنج عصر تأمین جاده جمع ميشد. و تا صبح فردا هیچ کس جرئت تردد
در جاده نداشت. چند نفر از بچه ها با یک خودرو از مریوان به سمت پایگاه در حرکت بودند. نزدیکی پایگاه خودروی آنها پنچر ميشود. همزمان با فرارسیدن ساعت پنج، تأمین جاده جمع شد. ما هم از آنها خبری نداشتیم.
روز بعد وقتی سراغ جاده رفتیم. با یک خودروی سوخته مواجه شدیم! عصر روز قبل، وقتی ساعت پنج فرارسید و تأمین جاده جمع شد، با شلیک یک گلوله آرپیجی خودرو منهدم شده بود. دو پیکر سوخته در داخل ماشین مانده بود. که آنها را به قرارگاه منتقل
کردیم. آری، وضعیت امنیت کردستان به این صورت بود. در چنین شرایط امنیتی "سید مجتبی" یکی از بهترین نیروهای پایگاه ما بود. روحیه مدیریتی "سید" از همان روزها به خوبی مشخص بود. وقتی به اطراف پایگاه ميرفتیم منطقه را به خوبی برای ما تشریح ميکرد. نقاطی که ممکن بود دشمن از آن طریق نفوذ کند مشخص ميکرد و ...
حضور ما در کردستان تا اوایل سال 1363 به طول انجامید. در آن مقطع بود که به جنوب اعزام شدیم و به لشکر "25 کربلا" رفتیم.
"سید مجتبی" مدتی در گردان "یا رسول(صلی الله علیه و آله و سلم)" و سپس به گردان "امام حسین (علیه السّلام)" و بعد به گردان "مسلم(علیه السّلام)" رفت و تا پایان جنگ در همین گردان ماند.
👈صلوات
🍃کانال شهید ابراهیم هادی🍃
✨ @hekayate_deldadegi ✨
🌷﷽🌷
ای شهیدوالا اگردر زمین بودی
امروز تولدت بود
امازمین برای وجودت حقیر بود
آسمانها جای تو بود.
تولدتون مبارک
۲۶فروردین سالروز زمینی شدنت مبارک.
🍃🌸 @hekayate_deldadegi