﴾﷽﴿
.
رفته بودند جنوب.
توی فکه یکی از رفقایش مدح و روضه "حضرت زهرا(سلاماللهعلیها)" میخواند. یکدفعه "روحالله" بلند شد و گفت: #سید رسیدی به گوشواره...از "رقیه(س)" بخون... از بیابونهای داغ... پای برهنه... دستهای سنگین دشمن...😭
میگفت و بلند بلند گریه میکرد.
از خود بی خود شده بود.
همه با دیدن حال "روحالله" به گریه افتادند.
عاشق "حضرت رقیه(سلاماللهعلیها)" بود.
.
همین که شنیده بود تکفیریها تا حرم "حضرت رقیه(سلاماللهعلیها)" رسیده بودند داشت دیوانه میشد. بی قراریهایش بیشتر شده بود.
حتی نمیتوانست به راحتی غذا بخورد میگفت:
من نباید الان اینجا باشم و اون حرومیها برسند نزدیک حرم حضرت رقیه، من باید برم...
.
انقدر بیقرار کرد تا او را پذیرفتند، آن هم به حضور و با بهترین مرگها...
.
التماس دعا
.
*سالروز شهادتشون به ماه قمری*
*شادی روحشون صلوات🌹*
@ shahid_roohollah_ghorbani