🍃🌸🍃
دمی با " آقا ابراهیم هادی "
#مجلس_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_۲
در عمليات فتحالمبين كه ابراهيم مجروح شده بود سريع او را به دزفول منتقل كرديم و در سالني كه مربوط به بهداري ارتش بود و مجروحين زيادي در آنجا بستري بودند قرار داديم. سالن به قدري شلوغ بود و مجروحين آه و ناله ميكردند كه هيچ كس آرامش نداشت. بالاخره يک گوشهاي رو پيدا كرديم و ابراهيم رو روي زمين خوابانديم. پرستارها هم زخم گردن و پاي "ابراهيم" رو پانسمان كردن در آن شرايط كه اعصاب همه به هم ريخته بود و سر و صداي مجروحين بسيار زياد بود ناگهان "ابراهيم" با صدايي رسا شروع به خواندن شعر زيبايي در "وصف حضرت زهرا(سلام الله علیها)" کرد كه رمز عمليات هم "نام مقدس ايشان(سلام الله علیها)" بود.براي چند دقيقه سكوت عجيبي سالن رو فرا گرفت .هيچ مجروحي ناله نميكرد. انگار همه چيز رديف و مرتب شده بود. به هر طرف كه نگاه ميكردي آرامش موج ميزد و قطرات اشك بود كه از چشمان مجروحين و پرستارها جاري ميشد. همه آرام شده بودند ، وقتي خواندن "ابراهيم" تمام شد، يكي از خانم دكترها كه مُسن تر از بقيه بود و حجاب درستي هم نداشت و خيلي هم تحت تأثير قرار گرفته بود جلو آمد و سريع گفت: "من كاري به محرم و نامحرم ندارم! تو هم مثل پسرمي " و بعد نشست و سر "ابراهيم" رو بوسيد و گفت: "فداي شما جوونها". قيافه "ابراهيم" ديدني بود، گوشهاش سرخ شده بود. بعد هم از خجالت ملافه را روي صورتش انداخت .
📚منبع:نرم افزار برای دوست شهیدم
@hekayate_deldadegi
🍃🌸🍃
دمی با " آقا ابراهیم هادی "
#مجلس_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_۳
جبهه كه بوديم توسلهای "ابراهيم" بيشتر به "حضرت صديقه طاهره(سلام الله علیها)" بود و هميشه روضه "حضرت(س)"رو ميخواند. وقتي هم كه مجروح شده بود و در بيمارستان نجميه تهران بستري بود هنگامی كه دوستاش به ملاقاتش میاومدن شروع به روضه خواندن میکرد. ميگفت: " بعد از توكل به "خدا(متعال)"، توسل به "حضرات معصومين(علیهم السّلام)" مخصوصاً حضرت زهرا (سلام الله علیها)" كار سازه".زماني هم كه خبرنگار مجله پيام انقلاب با "ابراهيم" مصاحبه كرد و پرسيد: "چگونه در عمليات فتحالمبين پيروز شديد؟" "ابراهيم" جواب داد:"ما در فتحالمبين جنگ نكرديم ما راهپيمايي ميكرديم و فقط «يا زهرا (سلام الله علیها)» ميگفتيم."
📚منبع:نرم افزار برای دوست شهیدم
@hekayate_deldadegi
🍃🌸🍃
دمی با " آقا ابراهیم هادی "
#مجلس_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_۳
جبهه كه بوديم توسلهای "ابراهيم" بيشتر به "حضرت صديقه طاهره(سلام الله علیها)" بود و هميشه روضه "حضرت(س)"رو ميخواند. وقتي هم كه مجروح شده بود و در بيمارستان نجميه تهران بستري بود هنگامی كه دوستاش به ملاقاتش میاومدن شروع به روضه خواندن میکرد. ميگفت: " بعد از توكل به "خدا(متعال)"، توسل به "حضرات معصومين(علیهم السّلام)" مخصوصاً حضرت زهرا (سلام الله علیها)" كار سازه".زماني هم كه خبرنگار مجله پيام انقلاب با "ابراهيم" مصاحبه كرد و پرسيد: "چگونه در عمليات فتحالمبين پيروز شديد؟" "ابراهيم" جواب داد:"ما در فتحالمبين جنگ نكرديم ما راهپيمايي ميكرديم و فقط «يا زهرا (سلام الله علیها)» ميگفتيم."
📚منبع:نرم افزار برای دوست شهیدم
@hekayate_deldadegi