🔸🔶 صفحه ۱۹۵ قرآن کریم
هدیه ازطرف"شهید ابراهیم هادی وشهید حججی" به"حضرت زهرا(س)"
#صلوات
کانال شهید ابراهیم هادی
@hekayate_deldadegi
۲۹ خرداد ۱۳۹۷
💢امام على (عليه السلام) :
الغَشُوشُ لِسانُهُ حُلوٌ و قَلبُهُ مُرٌّ
دغلكار، زبانش شيرين است و دلش تلخ
📚غررالحكم حدیث 1575
@hekayate_deldadegi
۲۹ خرداد ۱۳۹۷
۲۹ خرداد ۱۳۹۷
۲۹ خرداد ۱۳۹۷
۲۹ خرداد ۱۳۹۷
۲۹ خرداد ۱۳۹۷
هدایت شده از کانال شهید ابراهیم هادی
#حاج_احمد_متوسلیان:
هر شهرى که توسط اسرائیلىها محاصره شده آزاد خواهیم کرد و اسرائیل را به سقوط میکشانیم.
۲۸ خرداد ۱۳٦۱
آخرین سخنرانی
پادگان زبدانی سوریه
💠 @Alamdarkomeil
۲۹ خرداد ۱۳۹۷
۲۹ خرداد ۱۳۹۷
۲۹ خرداد ۱۳۹۷
🌷" ابراهیم هادی دیگر "🌷
🍃🌸 علمدار 🌸🍃 #قسمت_دوم
🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
#حسینیه
#راوی : سید رمضان علمدار (پدرشهید)
چه روزگاری بود. زندگیها مثل حالا راحت و بی دردسر نبود. برای به دست آوردن یه لقمه نان حلال، باید صبح تا شب کار ميکردیم.
زنها هم توی خانه صبح تا شب مشغول بودند. همه در تلاش بودند تا چرخ زندگی بچرخد.
ُآن دوران شصت سال گذشته است. آن موقع من جوان بودم و مجرد و سخت مشغول کار. صبح زود وسایلم را برميداشتم و ميرفتم سمت مغازه. تا شب مشغول کفاشی بودم.مدتی که گذشت از محله دروازه بابل به محله بخش هشت ساری نقل مکان کردیم. آن موقع بود که خانه نسبتا بزرگی خریدیم. پدرم، آقا سید علی اکبر، را همه ميشناختند؛ پیرمردی که مهمترین کارش
عمل به "دستورات خدا" بود. همه احترام او را داشتند.ندیده بودیم عمل خلافی از او سر بزند. همیشه با فرزندانش با محبت بود. به
همراه هم مسجد و ... ميرفتیم.
برای ما صحبت ميکرد. پدرم راه "خدا و اهل بیت(علیهم السّلام)" را به فرزندانش مي آموخت و آنان را با عشق " آقا ابا عبدالله(علیه السّلام)" بزرگ ميکرد. محله بخش هشت ساری (خیابان پیروزی فعلی) شرایط امروزی را نداشت.
مردم تشنه معارف "اهل بیت (علیهم السّلام)" بودند. اما مراکز مذهبی بسیار کم بود.محرم نزدیک بود. پدرم مشغول به کار شد! یکی از اتاقهای بزرگ خانه
ما را سیاهپوش کرد! پیرمرد، با نیت پاک خود اولین حسینیه را در محله ما راه اندازی کرد.شرایط به خوبی مهیا شد. حالا برای محرم مکانی بود که مردم از آن استفاده کنند. حسینیه شده بود مرکز فرهنگی برای اهل محل. روزها خانم ها مي آمدند و جلسه داشتند. احکام، قرآن و ... شبها هم جلسات آقایان برقرار بود سخنرانی، عزاداری و ... ایام ویژه، مثل محرم و فاطمیه، هم که جای خود را داشت.خانه ما سه اتاق نسبتا بزرگ داشت که یکی شده بود حسینیه. همه اهالی حرمت آنجا را داشتند. در "حسینیه نماز و قرآن و دعا" ميخواندیم. مرحوم پدرم، آقا سید علی اکبر، حق بزرگی گردن همة فامیل و اهل محل
داشت. او با اخلاص برای "خدا" کار ميکرد. دست کوچک و بزرگ محله را ميگرفت و آنها را با "خدا و اهل بیت (علیهم السّلام)" آشنا ميكرد. خیلی ها در همان حسینیه و جلسات هفتگی مسیر زندگیشان تغییر یافت.
👈صلوات
🍃کانال شهید ابراهیم هادی🍃
✨ @hekayate_deldadegi ✨
۲۹ خرداد ۱۳۹۷
۳۰ خرداد ۱۳۹۷