فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨امشب قبل از خواب
❄️زمزمه کنیم
✨اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ
❄️امُورِنا خَیْراً
✨خداوندا 🙏
❄️آخر و عاقبت کارهاے
✨ما را ختم به خیرکن
❄️آمین
شبتون پراز آرامش🌙✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺روزتون معطر🌺🍃
🍃به عطر خوش صلوات
🌺بر حضرت محمد ص
🍃و خاندان پاک و مطهرش
🌺اللّهُمَّصَلِّعَلي
🍃مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🌺وَعَجِّلفَرَجَهُــم
┏━━✨✨✨━━┓
✨﷽✨
⚜ حکایتهای پندآموز⚜
«پاداش دسته گل اهدایی»
✍یکی از کنیزان امام حسین علیه السلام خدمت حضرت رسید، سلام کرد و دسته گلی تقدیم آن حضرت نمود. حضرت هدیه آن کنیز را پذیرفت و در مقابل به او فرمود: تو را در راه خدا آزاد کردم.
انس که ناظر این برخورد انسانی بود از آن حضرت با شگفتی پرسید: چگونه در مقابل یک دسته گل بی ارزش او را آزاد کردی؟!چون ارزش مادی یک کنیز به صدها دینار طلا می رسید.
حضرت با تبسمی حاکی از رضایت خاطر بود فرمود: خداوند اینگونه ما را ادب کرده، چون در قرآن کریم می فرماید: وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا
🏻اگر کسی به شما نیکی کرد او را نیکی و با رفتار شایسته تری پاسخ دهید.
📖سوره نساء آیه۸۶
و من فکر کردم، از هدیه این کنیز بهتر این است که در راه خدا آزادش کنم.
📚 بحار جلد۴۴ صفحه۱۹۴
↶【به ما بپیوندید 】↷
______________________
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
✍سخنرانی استاد پناهیان
🎥موضوع: خدایا! حالم خوب نیست!
↶【به ما بپیوندید 】↷
____________
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨
#پندانه
🔴 گذشته، آینه آینده
✍گویند پادشاهی غلامی داشت که در آغاز چوپان بود و با گذشت زمان، در دربار پادشاه صاحب منصب شد.
او اتاقی داشت که هر روز صبح به آن سر میزد و هنگام خروج بر در اتاق قفلی محکم میبست. گذشت تا اینکه درباریها گمان کردند غلام گنجی در اتاق پنهان کرده است و موضوع را از روی حسادت به گوش پادشاه رساندند.
پادشاه دستور داد وقتی غلام در اتاقش نیست در را باز کنند و گنج نهان را به محضر شاه بیاورند. به این ترتیب، ۳۰ نفر از بدخواهان به اتاق غلام ریختند، قفل را شکستند و هرچه گشتند چیزی نیافتند جز یک چارق کهنه و یک دست لباس مندرس که به دیوار آویخته شده بود.
در نتیجه، دست خالی پیش شاه برگشتند و آنوقت سلطان به خنده افتاد که《غلام مردی درستکار است. آن لباسهای مندرس مربوط به دوره چوپانی اوست و آنها را در اتاقش آویخته تا روزگار فقر و سختیاش را به یاد داشته باشد و به رفاه امروزش غَرِّه نشود.》
↶【به ما بپیوندید 】↷
______________________
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
مثل گندم باش!!!👉👉👉
زیر خاک می بَرندش ،
باز می روید پُرتر ...
زیر سنگ می بَرندش ،
آرد می شود، پُربهاتر ...
آتش می زنندش ،
نان می شود، مطلوب تر ...
"ذات" باید ارزشمند باشد.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
7.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قطاره امام علی(ع)
🌷 امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) :
👌 حسود ، پُر حسرت است ، و گناهانش مضاعف است.
📚 میزان الحکمه ، ج3 ص 104
┏━━✨✨✨━━┓
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🦋حکمت موانع زندگی
📚در زمانهای گذشته، پادشاهی تخته سنگی را در وسط جاده قرار داد و برای این که عکس العمل مردم را ببیند، خودش را در جایی مخفی کرد.بعضی از بازرگانان و ندیمان ثروتمند پادشاه بیتفاوت از کنار تخته سنگ میگذشتند؛ بسیاری هم غر میزدند که این چه شهری است که نظم ندارد؛ حاکم این شهر عجب مرد بیعرضهای است و... . با وجود این، هیچکس تخته سنگ را از وسط برنمیداشت
نزدیک غروب، یک روستایی که پشتش بار میوه و سبزیجات بود، نزدیک سنگ شد. بارهایش را زمین گذاشت و با هر زحمتی بود تخته سنگ را از وسط جاده برداشت و آن را کناری قرار داد. ناگهان کیسهای را دید که زیر تخته سنگ قرار داده شده بود. کیسه را باز کرد و داخل آن سکههای طلا و یک یادداشت پیدا کرد. پادشاه در آن یادداشت نوشته بود: «هر سد و مانعی میتواند یک فرصت برای تغییر زندگی انسان باشد.
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌺#حکایت
شخص ساده لوحی مكرر شنيده بود كه خداوند متعال ضامن رزق بندگان است
و به هر موجودی روزی رسان است.
به همين خاطر به اين فكر افتاد كه به گوشه مسجدی برود و مشغول عبادت شود و از خداوند روزی خود را بگيرد.
به اين قصد يك روز از سر صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد همين كه ظهر شد از خداوند طلب ناهار كرد.
هرچه به انتظار نشست برايش ناهاری نرسيد تا اينكه شام شد و او باز از خدا طلب خوراكی برای شام كرد و چشم به راه ماند.
چند ساعتی از شب گذشته درويشی وارد مسجد شد و در پاي ستونی نشست و شمعی روشن كرد و...
از «دوپله» خود قدری خورش و چلو و نان بيرون آورد و شروع كرد به خوردن.
مردك كه از صبح با شكم گرسنه از خدا طلب روزی كرده بود و در تاريكی و به حسرت به خوراك درويش چشم دوخته بود.
ديد درويش نيمی از غذا را خورد و عنقريب باقيش را هم مي خورد بی اختيار سرفه ای كرد. درويش كه صدای سرفه را شنيد گفت:
«هركه هستی بفرما پيش» مرد بينوا كه از گرسنگی داشت می لرزيد پيش آمد و بر سر سفره درويش نشست و مشغول خوردن شد.
وقتی سير شد درويش شرح حالش را پرسيد و آن مرد هم حكايت خودش را تعريف كرد. درويش به آن مرد گفت:
«فكر كن اگر تو سرفه نكرده بودی من از كجا می دانستم كه تو اينجايی تا به تو تعارف كنم و تو هم به روزی خودت برسی؟
شكی نيست كه خدا روزی رسان است اما يك سرفه ای هم بايد كرد!»
فقط فکر کردن به هدف، هیچ تاثیری در رسیدن به هدف ندارد.
اگر خواهان تغییرات هستی
همین حالا اقدام کن؛ اقدامی هرچند کوچک یک راه را برایت باز میکند.
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
هر چيزی که اذیتت میکنه، داره صبر کردن رو بهت یاد میده
هر کسی که ترکت میکنه، داره بهت یاد میده چجوری رو پاهای خودت بایستی
هر چيزی که عصبانیت میکنه داره بهت بخشش و شفقت رو یاد میده
هر چيزی که ازش متنفری داره بهت عشق بی قید و شرط رو یاد میده
هر چيزی که ازش میترسی داره بهت شهامت مقابله باهاش رو یاد میده
و هر چیزی که نمیتونی کنترلش کنی داره بهت چگونه رها کردن رو یاد میده!
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
روزی حضرت موسی به خداوند عرض کرد: ای خدای دانا وتوانا ! حکمت این کار چیست که موجودات را میآفرینی و باز همه را خراب میکنی؟ چرا موجودات نر و ماده زیبا و جذاب میآفرینی و بعد همه را نابود میکنی؟
خداوند فرمود : ای موسی! من میدانم که این سوال تو از روی نادانی و انکار نیست و گرنه تو را ادب میکردم و به خاطر این پرسش تو را گوشمالی میدادم. اما میدانم که تو میخواهی راز و حکمت افعال ما را بدانی و از سرّ تداوم آفرینش آگاه شوی. و مردم را از آن آگاه کنی. تو پیامبری و جواب این سوال را میدانی. این سوال از علم برمیخیزد. هم سوال از علم بر میخیزد هم جواب. هم گمراهی از علم ناشی میشود هم هدایت و نجات. همچنانکه دوستی و دشمنی از آشنایی برمیخیزد.
آنگاه خداوند فرمود : ای موسی برای اینکه به جواب سوالت برسی، بذر گندم در زمین بکار. و صبر کن تا خوشه شود. موسی بذرها را کاشت و گندمهایش رسید و خوشه شد. داسی برداشت ومشغول درو کردن شد. ندایی از جانب خداوند رسید که ای موسی! تو که کاشتی و پرورش دادی پس چرا خوشهها را میبری؟ موسی جواب داد: پروردگارا ! در این خوشهها، گندم سودمند و مفید پنهان است و درست نیست که دانههای گندم در میان کاه بماند، عقل سلیم حکم میکند که گندمها را از کاه باید جدا کنیم. خداوند فرمود: این دانش را از چه کسی آموختی که با آن یک خرمن گندم فراهم کردی؟ موسی گفت: ای خدای بزرگ! تو به من قدرت شناخت و درک عطا فرمودهای.
خداوند فرمود : پس چگونه تو قوه شناخت داری و من ندارم؟ در تن خلایق روحهای پاک هست، روحهای تیره و سیاه هم هست . همانطور که باید گندم را از کاه جدا کرد باید نیکان را از بدان جدا کرد. خلایق جهان را برای آن میآفرینم که گنج حکمتهای نهان الهی آشکار شود.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✨توکل یعنی
✨اجازه بدهی
✨خدا خودش
✨تصمیم بگیرد
✨تو فقط دعا کن
✨و به ارادهی خدا
✨ایمان داشته باش
✨دعایت به زودی
✨مستجاب میشود
✨چون خداوند به اندازه
✨امیدت به تو میبخشد
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi