eitaa logo
حکایت و داستان قرآنی روایت پند حدیث آموزنده زیبا خواندنی معجزه کلیپ صوتی مذهبی اسلامی
16.1هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
5.3هزار ویدیو
29 فایل
﷽ 💚منبع انواع حکایات و روایات‌ جذاب مذهبی،داستان وپندزیبا 💚🌹حضورشما باعث دلگرمی ماست🌹💚 . 💚لطفا کپی باذکرصلوات🙏🌹 . . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه‌ تایید و نه‌ رد می‌شوند . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
در هر چیزی که برایتان اتفاق میافتد خیری نهفته است دعا کن صبر کن نظاره کن ┅✿🍂❀💛🌷❀🕊✿┅┅ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
داستان حضرت شهربانو دختر یزد گرد سوم 🧕مادر امام سجاد (ع) به نام شهر بانو، یکی از دختران یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی بود، حضرت شهربانو پس از فتح ایران به دست سپاه اسلام، به صورت اسیر وارد مدینه شد! امام باقر(ع) فرمودند: وقتی دختر یزدگرد را (شهربانو) به اسیری گرفته و وارد مدینه کردند، دختران مدینه برای تماشایش جمع شده بودند. هنگامی که وارد مسجد شد از پرتوش درخشان گشتند(کنایه از اینکه حاضران در مسجد با دیدن جمال او، شاد و شگفت زده شدند) عمر به او نگریست، او رخسار خود را پوشید و به فارسی گفت« اف بیروج بادا هرمز» ( وای! روزگار هرمز سپاه شد) عمر(که زبان فارسی را نمی دانست) گفت: آیا این دختر به من ناسزا می گوید؟ سپس متوجه او شد تا او را بفروشد. امیر المومنینی (ع) به عمر گفت: تو این حق را نداری، اختیار انتخاب را به خودش واگذار کن، هر مردی را او به شوهری برگزید، مهریه اش را از سهم بیت المال همان مرد، حساب کن. عمر رای علی (ع) را پذیرفت و به شهربانو اختیار داد، شهر بانو جلو آمد و دستش را به شانه امام حسین (ع) نهاد، علی (ع) به او فرمود: نامت چیست؟ او پاسخ داد: جهانشاه. حضرت فرمود: بلکه نا م تو شهر بانویه باشد، سپس به حسین (ع) فرمود: « یا ابا عبدالله لیلدن لک منها خیر اهل الارض» ای حسین! حتماً از این دختر، بهترین شخص روی زمین، برای تو متولد می شود 1 . حضرت علی (ع) از شهر بانو پرسید:« از پدرت در حادثه فیل سواران (و شکست سپاه ایران) چه سخنی را به خاطر داری؟» شهربانو در پاسخ گفت: به خاطر دارم که پدرم درآن هنگام می گفت:« هرگاه ارده خداوند برچیزی غالب شد، همه آرزو در برابر آن خوار گشته و ناکام گردد، و هرگاه مدت عمر و شوکت به پایان رسید، مرگ خواهد رسید و چاره ای جز تسلیم شدن در برابر آن نیست.» 🌺حضرت علی (ع) فرمودند:« براستی پدرت چقدر نیکو سخن گفته است، همه امور در برابر مقدرات الهی خوار و تسلیم می گردند، تا آنجا که وقتی اجل فرا رسید، بر تدبیر و خواهشهای انسان، چیره و پیروز گردد.» 📚زنان مرد آفرین تاریخ، ص169. ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره): 🌸برای اینکه بدانید اعمالی را که انجام می دهید مورد قبول خداوند قرار می گیرد یا نه ببینید بعد از هر عمل چه کاری را انجام می دهید : ✔۱- الطاعه بعد الطاعه دلیل علی قبول الطاعه ؛ 👌اگر طاعت پشت طاعت انجام می دهید دلیلی بر مورد قبول قرار گرفتن طاعت های شماست. ✔۲- الطاعه بعد المعصیه دلیل علی غفران المعصیه ؛ 👌اگر بعد از معصیت و گناه ، طاعتی انجام می دهید دلیلی بر بخشیده شدن آن معصیت است. ✔۳- المعصیه بعد الطاعه دلیل علی رد الطاعه ؛ 👌اگر بعد از طاعتی ، گناه و معصیتی انجام دهید ، دلیلی بر عدم پذیرش و رد شدن آن طاعت شماست. ✔۴- المعصیه بعد المعصیه دلیل علی خذلان العبد ؛ 👌اگر همینطور گناه و معصیت پشت گناه و معصیت انجام شود ، وای به حال آن بنده که در زیانکاری وحشتناکی است❗️😔 ‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
2.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عالی عالی عالی عالی و تا هزار بار عالی بود👏 شدیدا توصیه می کنم این کلیپ فوق العاده زیبا رو ببینید و لذت ببرید❤️ ┏━━✨✨✨━━┓ ❄️ ❄️ ┗━━✨✨✨━━┛ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔸یاد خدا🔸 🍃✨نقل است ؛ دلسوخته ‏اى هر شب خدا را مى‏ خواند و ذكر "الله" از دهان او نمى ‏افتاد. در همه حال لفظ "الله" بر زبان داشت و يك دم از اين ذكر، نمى ‏آسود. 🍂✨شبى شيطان به سراغش آمد و گفت: اين همه الله را لبيك كو؟ چگونه او را اين همه مى‏ خوانى و هيچ پاسخ نمى ‏شنوى؟ اگر در اين ذكر، سودى بود، بايد ندايى مى ‏شنيدى و لبيكى مى ‏آمد. 🍃✨مرد، شكسته دل شد و به خواب رفت . در خواب حضرت خضر را ديد كه به او مى ‏گويد: چه شد كه از ذكر بازماندى؟ گفت: همه عمر او را خواندم، هيچ پاسخ نشنيدم. 🍂✨اگر بر در كسى چند بار بكوبند، پاسخى شنوند . من سال‏ها است كه الله مى‏ گويم و لبيك نمى ‏شنوم. ترسم كه مرا از خود رانده باشد و سزاوار لبيك نباشم . 🍃✨خضر گفت: هرگاه كه او را خواندى، او تو را پاسخ گفته است . گفت: چگونه؟ گفت: همين كه او را مى ‏خوانى، او تو را حال و توفيق داده است كه باز بيايى و الله بگويى . آن الله گفتن‏هاى تو، لبيك‏هاى خدا است . 🍂✨اگر رد باب بودى، آن توفيق نمى ‏يافتى كه باز آيى و باز او را بخوانى . بدان كه اگر در دل تو سوز و دردى است، آن سوز و گدازها، همان فرستادگان خدا هستند كه از جانب خدا تو را پاسخ مى ‏گويند و به درگاه او مى ‏كشانند. 🍃✨اگر ديدى كه جاهلى و غافلى، خدا را نمى ‏خواند، بدان كه خدا بر دهان و دل او قفل زده است، و اگر اهل دلى پيوسته خدا را خواند، آن از توفيق و اراده حق است كه خواسته است بنده‏ اش به درگاه آيد و نالد. 🍂✨پس اگر چون گذشته ذكر بر لب داشتى، بدان كه او تو را بدين كار گمارده است و اگر به ذكر و مناجات، رغبت نداشتى، پس همو تو را اجازت نفرموده است. ┏━━✨✨✨━━┓ 🍁 🍁 ┗━━✨✨✨━━┛ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
حضرت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله) به حضرت عزرائیل (ع) فرمودند : آیا امتم سختی مرگ را درک خواهد کرد. فرشته عرض کرد: بله .اشک از چهره مبارک خاتم الانبیا جاری شد. خداوند متعال فرمودند : ای محمد(ص) اگر امت تو بعد از هر نماز را بخواند، وقت مرگ یک پایش در دنیا و پای دیگرش در بهشت خواهد بود. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🌹🌹🌼🌼🌹🌹🌼🌼 مردی به خدمت امام صادق(علیه السلام) آمد و عرضه داشت : من مرتکب گناهی شده ام. امام صادق(علیه السلام) فرمود :خدا می بخشد. آن شخص عرضه داشت :گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگ است. امام فرمود: اگر به اندازه ی کوه باشد خدا می بخشد. آن شخص عرضه داشت: گناهی که مرتکب شده ام خیلی بزرگتر است. امام فرمود : مگر چه گناهی مرتکب شده ای؟ وآن شخص به شرح ماجرا پرداخت. پس از اتمام سخن امام رو به آن مرد کرد و فرمود: خدا می بخشد من ترسیدم که نماز صبح را قضا کرده باشی! ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
7.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞فیلم : داستان عجیب زمان: ۷ دقیقه و ۴ ثانیه این کلیپ و از دست ندهید ┏━━✨✨✨━━┓ ❄️ ❄️ ┗━━✨✨✨━━┛ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
مرحوم مشهدی حسن یزدی که از صالحین و منتظران حضرت بقیة الله ارواحنافداه بوده است می گوید: تقریبأ در سال ۱۳۵۰ شمسی یک روز صبح زود به کوه خلج ( کوهی در قسمت قبله مشهد) رفتم و آنجا مشغول زیارت خواندن و توسل به امام زمان علیه السلام شدم و حال خیلی خوبی داشتم و با آن حضرت مناجات می کردم‌ و می گفتم : آقاجان! ای کاش زودتر ظهور می کردید و من هم ظهور شما را درک می کردم. پس از توسل از کوه پایین آمدم و به منزل رفتم قدری استراحت کنم . نمی دانم درعالم رویا بود یا در خواب و بیداری دیدم در همان مکان روی کوه خلج هستم و آقا و مولایم صاحب الزمان (ع) در حالی که دستهایشان را بر پشت گذاشته بودند، خیلی غریبانه و اندوهناک به طرف شهر مشهد نگاه می کردند. عمق نگاه حضرت مرا دیوانه کرده بود٬ چشم های زیبای او با من حرف می زد... گفتم: آقاجان تشریف بیاورید داخل شهر( منظورم ظهور حضرت بود) حضرت فرمودند: «من در این شهر غریبم !» گفتم : آقا! قربانتان بشوم٬ اگر کاری دارید من برای شما انجام دهم. فرمودند: « ما کارکنان ( شیعیان ) زیادی داریم، ولی آنها حق ما را می خورند و اکثرأ یک قدم برای ما برنمی دارند و به یاد ما نیستند!!!» در این لحظه به خود آمدم ؛ خود را در خانه دیدم و در فراق آن امام مهربان و غریبم بسیار اشک ریختم. 📚 ملاقات با امام عصر ص ۱۰۲ مطلع الفجر ص ۲۰۷ ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
1.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☝️☝️ ازتلنگرهایی که خدا واسمون میفرسته استفاده کنیم ✅یکی ازبهترین کلیپ های 🛑قرآن پر از تلنگرهای مخصوص برای اتفاقات لحظه ای و حساس وسرنوشت ساز زندگیمونه☝️😊 ┏━━✨✨✨━━┓ ❄️ ❄️ ┗━━✨✨✨━━┛ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✨﷽✨ ✍درسی از امام باقر علیه السلام یکى از اصحاب امام محمّد باقر علیه السلام که در کوفه ، مکتبِ قرآن داشت و زنان را نیز آموزش مى داد، روزى با یکى از زنان شاگرد خود شوخى لفظى کرد. پس از گذشت چند روزى از این جریان ، در مدینه منوّره به ملاقات آن حضرت آمد. و چون وارد منزل حضرت گردید، امام علیه السلام با تندى و خشم با او مواجه شد و فرمود: هر که در خلوت مرتکب گناهى شود، از عقاب و قهر خداوند متعال در امان نخواهد بود؛ و سپس افزود: به آن زن چه گفتى ؟ آن شخص از روى شرمسارى و خجالت در حالت سکوت ، با دست هایش ، صورت خود را پوشاند؛ و آن گاه حضرت به او فرمود: دیگر چنین نکن و از کردار خویش توبه نما. 📚خرایج راوندى : ج 2، ص 594، معرفة الرجال : ص 173، ح 295. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi