فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نام زیـبـای پــدر
با سیم و زر باید نوشت
خوب و عـالی
با عـیاری معتبر باید نوشت
برکت نــان و نمک از همـت
والای اوست
این چنین گویم
که نامش تاج سر باید نوشت
#روز_پدر_مبارک و ولادت امام علی(ع)مبارک باد💚🌹
✍ @hekayate_qurani
شکـــر خــــدا کـه نام علی در اذان ماست
ما شیعه ایم وعشق علی هم از آن ماست
از یاد علی زبان و دهـان خستـه کی شود
اصلا زبان برای همین در دهــــــان ماست
ما شیعـه زاده ایم و خـــــدا را هزار شکر
این شیعــــه زادگی شرف خاندان ماست
ما عاشــــق علی شــــده ایم وبدون شک
این هم ز پاک دامنـــــی مــــادران ماست
✍ @hekayate_qurani
.
در بهترین مکان متولد شد(کعبه)
در بهترین روز متولد شد(جمعه)
جانشین بهترین پیامبر بود(محمد)
همسر بهترین زن دنیا بود(فاطمه)
پدر بهترین بچه های دنیا بود(حسن حسین)
در بهترین ماه به شهادت رسید (رمضان)
در بهترین شب ضربت خورد(اول قدر)
در بهترین شب شهید شد(دوم قدر)
در بهترین حالت بود که ضربت خورد(نماز)
در بهترین حالت نماز بود (سجده)
ای بهترین بهترین ها دستم را بگیر✋
میلاد باسعادت حضرت علی
علیه السلام مبارک باد🌹
✍ @hekayate_qurani
.
🌿امام علی (ع) و مستمری دادن به نصرانی بازنشسته
🏥پیرمرد نصرانی، عمری كار كرده و زحمت كشیده بود، اما ذخیره و اندوخته ای نداشت، آخر كار كور هم شده بود. پیری و نیستی و كوری همه با هم جمع شده بود و جز گدایی راهی برایش باقی نگذارد؛ كنار كوچه می ایستاد و گدایی می كرد. مردم ترحم می كردند و به عنوان صدقه پشیزی به او می دادند و او از همین راه بخور و نمیر به زندگانی ملالت بار خود ادامه می داد.
تا روزی امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام از آنجا عبور كرد و او را به آن حال دید. علی به صدد جستجوی احوال پیرمرد افتاد تا ببیند چه شده كه این مرد به این روز و این حال افتاده است، ببیند آیا فرزندی ندارد كه او را تكفل كند؟ آیا راهی دیگر وجود ندارد كه این پیرمرد در آخر عمر آبرومندانه زندگی كند و گدایی نكند؟ .
كسانی كه پیرمرد را می شناختند آمدند و شهادت دادند كه این پیرمرد نصرانی است و تا جوانی و چشم داشت كار می كرد، اكنون كه هم جوانی را از دست داده و هم چشم را، نمی تواند كار بكند، ذخیره ای هم ندارد، طبعا گدایی می كند. علی علیه السلام فرمود:
«عجب! تا وقتی كه توانایی داشت از او كار كشیدید و اكنون او را به حال خود گذاشته اید؟ ! سوابق این مرد حكایت می كند كه در مدتی كه توانایی داشته كار كرده وخدمت انجام داده است. بنابر این برعهده ی حكومت و اجتماع است كه تا زنده است او را تكفل كند. بروید از بیت المال به او مستمری بدهید »
📚وسائل ، ج /2ص 425.
✍ @hekayate_qurani
4_5863758466560033184.mp3
5.6M
🎙تو مراد من، تو نجات من، به حیات من، به ممات من ( #مدح_امیرالمؤمنین "علیه السلام")
🔺بانوای: حاج میثم مطیعی
🎉 #ولادت_مولا_امیرالمومنین
♡••࿐
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
✍ @hekayate_qurani
.
⚖مجازات زودرس قطع رحم
🦋روزی امیر مؤمنان علی(ع)، خطبه می خواند در ضمن آن، فرمود:
اعوذ بالله من الذنوب التی تعجل الفنا
پناه می برم به خداوند، از گناهانی که موجب زودرسی هلاکت خواهند شد.
عبدالله بن کواء (منافق سرکش) گفت: ای امیر مؤمنان! آیا گناهانی که موجب مکافات زودرس است، وجود دارد؟
امام علی: آری، وای بر تو، و آن گناه قطع رحم (بریدن پیوند خویشاوندی) است، چه بسا خاندانی هستند، با اینکه از حق دورند، ولی بر اثر همکاری و خدمت به همدیگر، به گرد هم آیند، و همین کار موجب می شود که خداوند به آنها روزی می رساند، و چه بسا افراد پرهیزکاری که تفرقه و درگیری افراد خاندانشان، قطع رحم بینشان، موجب شود که خداوند آنها را از روزی و رحمتش، محروم سازد.
📚داستانهای اصول کافی
📚 باب ان ابجن یأتیهم... حدیث 6، ص
✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#افرادیکهاذیتمیشنوندنبینند
جل الخالق! با فتوای علمای کردستان عراق این نبش قبر انجام شد! این جنازه متعلق به دختر خانومی است که دو سال پیش فوت کرده است و اهل حجاب و حیا و پاکدامنی و نماز بوده و هیچ وقت نمازش را ترک نکرده است، مخصوصا نماز شب! علت کندن قبرش این است که قبری در کنار قبر او هست که صاحب قبر بی نماز و اهل عصیان و گناه بود و همیشه درون قبر عذابش می دادند و دختر از صدای عذاب قبر کناری اذیت می شد و مرتبا به خواب پدرش می آید و می گوید جنازه من را بیرون بیاورید و جای دیگر دفن کنید! بالاخره با اصرار دو ساله پدر، علما، فتوای نبش قبر می دهند و سبحان الله جسد بعد از دو سال سالم سالم مانده است! به خاطر اعمال صالح و اقامه نمازی که داشت! کلیپ را برای همه بفرستید تا با دیدن این کلیپ شاید از خواب غفلت بیدار شدند و به فکر آخرت افتادند!🙏
✍ @hekayate_qurani
.
💚🕋 داستان ولادت امام علی(ع)در داخل کعبه
سعید بن جبیر از یزید بن قعنب نقل کرده که من با عباس بن عبدالمطلب و گروهی از فرزندان عبدالعزّی در مقابل کعبه نشسته بودیم که ناگهان فاطمه دختر اسد مادر امیرالمؤمنین (ع) که 9 ماهه باردار بود و درد زایمان طاقت او را گرفته بود، ظاهر شد، (۵) پس فاطمه گفت: پروردگارا! به تو و پیامبران و کتابهایی که از طرف تو نازل شده اند، ایمان دارم و سخن جدّم ابراهیم خلیل را تصدیق میکنم؛ او که این خانه عتیق را بنا کرد. پس به حق آن کسی که این خانه را ساخت، و به حق کودکی که در رحم دارم، ولادت این کودک را بر من آسان فرما!»
یزید بن قعنب در ادامه نقل میکند: ما دیدیم که خانه خدا از پشت شکافته شد (محل مستجار) و فاطمه داخل خانه شد و ما دیگر او را ندیدیم، و دیوار دوباره به حال اوّل برگشت، به ذهن ما رسید که قفل در خانه خدا را باز کنیم، ولی باز نشد، «فَعَلِمْنا اَنَّ ذلِکَ اَمْرٌ مِنَ اَمْرِ اللّه ِ. عَزّوجَلّ؛ (۶) پس دانستیم که این مسئله کاری است از طرف خدای عزیز و جلیل». چند روز این مادر و کودک در درون خانه خدا میمانند. راستی در این چند روز مادر چه خورده و چه نوشیده؟ و دیگر نیازهای خویش را چگونه برآورده نموده است؟... اگر کمترین دقت و تأمّلی در این مسائل انجام گیرد، بی گمان به فضیلت والای این نوزاد و مادر میتوان پی برد که چگونه معجزات متعددی به احترام آن دو انجام میگیرد؛ شکافته شدن دیوار خانه خدا و به هم آمدن آن، ماندن چهار روز در درون خانه، پاک بودن نوزاد از آلودگی زایمان وگرنه در درون خانه خدا راه نمییافت، استفاده از غذای بهشتی و...! خوب است
در ادامه گزارش را از زبان فاطمه بنت اسد بشنویم: وقتی از خانه بیرون آمد، گفت: (۷) به راستی من بر زنهای پیش از خود برتری یافتم؛ زیرا آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون) خدا را پنهانی در جایی عبادت کرد که دوست نمیداشت در آن مکان (یعنی کاخ فرعون) خدا را عبادت کند، مگر در حال ناچاری؛ و به راستی مریم دختر عمران درخت خشک خرما را با دستش تکان داد تا رطب تازهای از آن بخورد، ولی من داخل خانه خدا شدم و از میوههای بهشتی آن استفاده بردم.» * در ادامه روایت میلاد حضرت علی (ع) آمده است: مولود نورانی که در درون خانه خدا به دنیا آمده و چهار شبانه روز از او و مادرش با غذای بهشتی پذیرایی شده، برای نام گذاریش نیز خدای خانه باید تصمیم بگیرد، نه پدر و مادر و یا پدربزرگ و مادربزرگ؛ و چنین هم شد، خداوند منّت خویش را بر او کامل نمود و با جملاتی از عالم غیب به گوش فاطمه مادر نوزاد رساند که او را چه نام نهد.
از فاطمه بنت اسد در تاریخ نقل شده است که میگوید: (۸) پس هنگامی که خواستم [از کعبه] خارج شوم، هاتفی [از غیب] مرا ندا داد:ای فاطمه [او را]به نام علی نام گذاری کن! پس او علی است و خدای علیّ اَعْلی است که میگوید: به راستی، اسم او را از اسم خودم جدا ساختم و او را به ادب خود پرورش دادم و او را بر پیچیدگیهای علم خود آگاه ساختم و او کسی است که... بر بام خانه من اذان خواهد گفت و مرا تقدیس و تمجید خواهد نمود. پس خوش به حال کسی که او را دوست بدارد و اطاعتش کند و وای بر کسی که او را دشمن بدارد و نافرمانی کند.» آن گاه فاطمه بنت اسد روی به خانه کرد. شخصی به سرعت خود را به ابوطالب و خانواده او رساند و بشارت ولادت علی (ع) را داد. همه خانواده که در پیشاپیش آنها محمد مصطفی (ص) قرار داشت، به استقبال فاطمه و نوزادش آمدند، محمد مصطفی (ص) نوزاد را در بغل گرفت و زبان خویش را در دهان او قرار داد و اذان و اقامه در گوش او خواند. آن گاه ابوطالب شتران زیادی را به عنوان ولیمه این نوزاد قربانی کرد و تمام مردم را به خانه خویش دعوت نمود؛ به این صورت که اوّل هفت بار خانه خدا را طواف کردند، آن گاه داخل خانه ابوطالب روند و بر علی (ع) سلام کردند. (۹)
(۹) ۱. الفصول المهمة، ص. ۱۲ ـ۱۳؛ بحارالانوار، ج. ۳۵، ص. ۸. ۲. مستدرک حاکم، ج. ۳، ص. ۴۸۳. ۳. شرح قصیده عبدالباقی افندی، ص. ۱۵. ۴. مروج الذهب، ج. ۲، ص. ۳۴۹؛ شرح الشفاء، ج. ۱، ص. ۱۵۱؛ موسوعة التاریخ الاسلامی، ج. ۱، ص. ۳۰۶ ـ. ۳۱۰. ۵. بحارالانوار، داراحیاء التراث العربی، ج. ۳۵، ص. ۸، حدیث ۱۱؛ ر. ک: خصائص امیرالمؤمنین، للشریف الرضی، ص. ۳۹؛ الغدیر، علاّمه امینی، ج. ۶، ص. ۲۲. ۶. همان. ۷. بحارالانوار، ج. ۳۵، ص. ۸. ۸. بحارالانوار، ج. ۳۵، ص. ۹، ذیل حدیث ۱۱. ۹. بحار، ج. ۳۵، ص. ۱۸؛ اعلام الهدایه، ج. ۲، ص. ۵۰
✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سه گام با امام علی (ع)
گام اول:
دنیا دو روز است...یک روز با تو و روز دیگر
علیه تو
روزی که با توست مغرور مشو و روزی که
علیه توست ناامید مشو...
زیرا هر دو پایان پذیرند ...
🍃🌷
گام دوم:
بگذارید و بگذرید ..... ببینید و دل نبندید .
چشم بیاندازید و دل نبازید.... که دیر یا
زود ...... باید گذاشت و گذشت...
🍃🌷
گام سوم:
اشکها خشک نمیشوند مگر بر اثر قساوت قلبها
و قلبها سخت و قسی نمیگردند مگر به سبب زیادی گناهان ...
✍ @hekayate_qurani
.
✍دزد جوانمردی!
اسب سواری ، مرد افلیجی را سر راه خود دید که از او کمک می خواست . مرد سوار دلش به حال او سوخت . از اسب پیاده شد و او را از جا بلند کرد و روی اسب گذاشت تا او را به مقصد برساند .
مرد افلیج وقتی بر اسب سوار شد ، دهنه ی اسب را کشید و گفت :
اسب را بردم ، و با اسب گریخت!
اما پیش از آنکه دور شود صاحب اسب ، داد زد : تو ، تنها اسب را نبردی ، جوانمردی را هم بردی!
اسب مال تو ، اما گوش کن ببین چه می گویم! مرد افلیج اسب را نگه داشت .
مرد سوار گفت:
هرگز به هیچ کس نگو چگونه اسب را به دست آوردی ، زیرا می ترسم که دیگر هیچ سواری به پیاده ای رحم نکند!
«برگرفته از گلستان سعدی»
✍ @hekayate_qurani
.
👹منبر خرابه شیطان
روایت شده است که صبح آن شبی که پیامبر صلی الله علیه و آله به معراج تشریف بردند و همه جا را دیدند، شیطان خدمت پیامبر آمد و گفت: یا رسول الله! شب گذشته که به معراج تشریف بردید، در آسمان چهارم، طرف چپ “بیت المعمور” منبری بود، شکسته و سوخته و به رو افتاده، آیا آن منبر را شناختی؟ آیا میدانی آن منبر متعلق به کیست؟
💠حضرت فرمودند: خیر، آن منبر متعلق به کیست؟ شیطان عرض کرد: آن منبر من بود، بالای آن مینشستم و ملائکه پای منبرم نشسته و من آنها را موعظه میکردم، ملائکه از عبادت و بندگی من تعجب میکردند. وقتی که تسبیح از دستم میافتاد، چندین هزار ملک برخواسته تسبیح را میبوسیدند و به دست من میدادند. اعتقاد من این بود که خداوند مخلوقی برتر از من خلق نفرموده است. اما امر بر عکس شد و رانده درگاه الهی شدم و الان از من بدتر و ملعونتر در درگاه احدیت کسی نیست
امیر المومنین حضرت علی (ع) درباره عبادت شیطان و عاقبت او می فرماید: پس از کار خدا درباره ابلیس پند گیرید که کردار دراز مدت او را تباه و کوشش فراوانش را بر باد داد و این به سبب لحظه ای تکبر و سرکشی بود.
✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان جالب طلبه ای که داماد شاه شد!
✍ @hekayate_qurani
.
✨داستان زنی که به عقد فرزند خود درآمد
امیرالمومنین علیه السلام به وشاء فرمود: به محلتان برو! زن و مردی را بر در مسجد می بینی با هم نزاع می كنند آنان را به نزد من بیاور، وشاء می گوید بر در مسجد رفتم دیدم زن و مردی با هم مخاصمه می كنند، نزدیك رفتم و به آنان گفتم امیرالمومنین شما را می طلبد، پس همگی به نزد آن حضرت رفتیم . علی علیه السلام به جوان فرمود: با این زن چكار داری؟
جوان : یا امیرالمومنین ! من این زن را با پرداخت مهریه ای به عقد خود در آوردم و چون خواستم به او نزدیك شوم ، خون دید و من در كار خود حیران شدم . امیرالمومنین علیه السلام به جوان فرمود: این زن بر تو حرام است و تو هرگز شوهر او نخواهی شد. مردم از شنیدن این سخن در اضطراب و متعجب شدند. علی علیه السلام به زن فرمود: مرا می شناسی؟
زن : نامتان را شنیده ، ولی تاكنون شما را ندیده بودم . علی علیه السلام تو فلان زن دختر فلان و از نوادگان فلان نیستی؟ زن : آری ، بخدا سوگند. حضرت امیر: آیا به فلان مرد، فرزند فلان در پنهانی بطور عقد غیر دائم ، ازدواج نكردی و پس از چندی پسر زاییدی و چون از عشیره و بستگانت بیم داشتی طفل را در آغوش كشیده و شبانه از منزل بیرون شدی و در محل خلوتی فرزند را بر زمین گذارده و در برابرش ایستاده و عشق و علاقه ات نسبت به او در هیجان بود،دوباره برگشتی و فرزند را بغل كردی و باز به زمین گذاردی و طفل ، گریه می كرد و تو ترس رسوایی داشتی ، سگهای ولگرد اطرافت را گرفته و تو با تشویش و ناراحتی می رفتی و بر می گشتی ، تا این كه سگی بالای سر پسرت آمد و او را گاز گرفت و تو بخاطر شدت علاقه ای كه به فرزند داشتی سنگی به طرف سگ انداخته سر فرزندت را شكستی ، كودك صیحه زد و تو می ترسیدی صبح شود و رازت فاش گردد، پس برگشتی و اضطراب خاطر و تشویش فراوان داشتی ، در این هنگام دست به دعا برداشته و گفتی : بار خدایا! ای نگهدارنده ودیعه ها. زن گفت : بله ، بخدا سوگند همین بود تمام سرگذشت من و من از گفتار شما بسی در شگفتم . پس امیرالمومنین علیه السلام رو به جوان كرد و فرمود: پیشانیت را باز كن ، و چون باز كرد آن حضرت جای شكستگی پیشانی جوان را به زن نشان داد و به او فرمود: این جوان پسر توست و خداوند با نشان دادن آن علامت به او نگذاشت به تو نزدیك گردد؛ و همان گونه از خدا خواسته بودی فرزندت را حفظ كند، او را برایت نگهداشت ، پس شكر و سپاس خدای را به جای بیاور.
📚قضاوتهاي اميرالمومنين علي(ع) / محمد تقي تستري
✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿امام علی(ع)میفرمایند:
💔دردی درد ناکتر از گناه برای دل نیست و ترسی سخت تر از قبر نیست و عبرتی برای اندیشیدن و اندرز گرفتن بالاتر از یاد آوری مرگ نیست...
📚کافی ج۳ ص۳۵۷
✍ @hekayate_qurani
.
حضرت علی علیه السلام🌺🍃
مردم در دنیا دو گروهند:
گروهی تنها برای دنیا تلاش میکنند و دنیایشان آنان را از آخرتشان بازداشته است. نسبت به بازماندگان خود از فقر وحشت دارند ولی از فقر خویش (برای جهان دیگر)، خود را در امان میدانند.
از این رو عمر خود را از در منافع دیگران فانی می سازند (و دست خالی به آخرت می روند)
گروه دیگر برای آنچه بعد از دنیا است تلاش میکنند سهم آنان بدون نیاز به کار و کوشش فراوان از دنیا به آنها میرسد چنین کسانی هر دو سود را برده اند و هر دو سرا را با هم مالک شده اند. آنها در درگاه خدا آبرومندند و هرچه بخواهند خداوند از آنها دریغ نمی دارد.
📔حکمت۲۶۹
✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستور آسان خواندن نماز شب
سخنران حجت الاسلام #عالی
✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدا چه میخورد
خدا چه میپوشد
خدا..
سوال یک شاه از وزیر خود...
✍ @hekayate_qurani
خانه-جن-hekayate_quran(3).mp3
5.17M
🎧 #داستان صوتی
😱 (خانه جن 04)
قسمت چهارم
✍ ناصر کبیرزاده
🎙 گوینده: محسن فاضلی
#داستان_صوتی_خانه_جن
قسمت اول👇👇👇👇
https://eitaa.com/hekayate_quran/112
با پارت های جالب بعدی همراه ما باشید😊
✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«یکی از بیمارىهاى خطرناک، مرضى بىصداست که هیچگونه علامتى نداشته و ندارد و اما مىتواند آسیب شدیدى به شما وارد نماید.
این بیماری، مرض «عادىشدنِ نعمت» است.
این بیمارى چهار نشانه دارد:
1ـ اینکه نعمتهاى فراوانى داشته باشى، اما آنها را نعمت ندانى، و هیچگونه احساس [شکرگزارى] در قبالش نداشته باشى، گویى این که حقى کسب شده
2ـ این که وارد خانه شوى و همهى اعضاى خانواده در سلامتى بسر برند، اما «شکر خدا» را به جاى نیاورى
3ـ وارد بازار شوى و خرید کنى و تمامى مایحتاج زندگى را در چرخ دستى بگذارى و به خانه برگردى، بدون این که قدردان و شکرگذار صاحب نعمت باشى، و این امر را عادى و حق خودت در زندگى بپندارى.
4ـ هر روز در کمال صحت و سلامتى از خواب برخیزى در حالى که از چیزى نگران و ناراحت نباشى، اما خدا را سپاس نگویى!
خدایا مراقبم باش
اگر اینگونه شوم، در وضعیت خطرناکى هستم
شبتون زیبا💚🌹
✍ @hekayate_qurani
داستان کوتاه
📚 زودقضاوت نکنیم!
فرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد اما به هیچ کسی ریالی کمک نمیکرد فرزندی هم نداشت وتنها با همسرش زندگی میکرد در عوض نانوایی در آن شهر به نیازمندان نان رایگان میداد روز به روز نفرت مردم از این شخص سرمایه دار بیشتر میشد.
مردم هر چه اورا نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی در جواب میگفت: نیاز شما ربطی به من نداره بروید از نانوا بگیرید تا اینکه او مریض شد و احدی به عیادت او نرفت.
این شخص در نهایت تنهایی جان داد هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود همسرش به تنهایی او را دفن کرد اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد دیگر نانوابه کسی نان رایگان نداد.
اوگفت کسی که پول نان رامیداد دیروز از دنیا رفت!
••✾🌻🍂🌻✾••
✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ_صوت_مهدوی
💽 اگه این هفت علامت رو داری، منتظر واقعی #ظهور هستی...
🎤 #استاد_ماندگاری
🌹 #نشر_حداکثری
🖥 ببینید و نشر دهید📡
••✾🌻🍂🌻✾••
✍ @hekayate_qurani
📌
🌼ریاکاری و از بین رفتن تمام اعمال!
✍مرحوم قطب راوندی (رضوان اللّه تعالی ) روایت کرده است که : در بنی اسرائیل عابدی بود که سالها حق تعالی را عبادت می کرد . روزی دعا کرد که : خدایا می خواهم حال خودم را نزد تو بدانم ، کدامین عمل هایم را پسندیدی، تا همیشه آن عمل را انجام دهم،واِلاّ پیش از مرگم توبه کنم ؟ حضرت حق تعالی ، ملکی را نزد آن عابد فرستاد و فرمود : تو پیش خدا هیچ عمل خیری نداری! گفت : خدایا، پس عبادتهای من چه شد؟ملک فرمود :هر وقت عمل خیری انجام میدادی به مردم خبر میدادی ، و می خواستی مردم به تو بگویند چه آدم خوبی هستی و به نیکی از تو یاد کنند... خُب، پاداشت را گرفتی!آیا برای عملت راضی شدی؟
این حرف برای عابد خیلی گران آمد و محزون و ناراحت شد ، و صدایش به ناله بلند گردید . ملک بار دیگر آمد و فرمود : حق تعالی می فرماید : الحال خود را از من بخر ، و هر روز به تعداد رگهای بدنت صدقه بده . عابد گفت:خدایا چطوری؟!من که چیزی ندارم..فرمود : هر روز سیصد و شصت مرتبه، به تعداد رگهای بدنت بگو :
《سُبْحانَ اللّهِ وَ الْحَمْدُ لِلّهِ وَ لااِلهَ اِلا اللّهُ وَ اللّهُ اَکْبَر وَ لاحَوْلَ وَ لاقُوَهَ اِلاّ بِااللّهِ》
🌼عابد گفت : خدایا اگر این طور است ، زیادتر بفرما ؟ فرمود :اگر زیادتر بگویی ثوابت بیشتر است...
📚 داستانهايي از اذکار و ختوم و ادعيه مجرب, ج۱/ علي مير خلف زاده
••✾🌻🍂🌻✾••
✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💞❤️ "پدرو مادر" ❤️💞
نعمت بزرگی است
که خداوند به ما
عطا نموده است
این کلیپ خیلی زیباست
✍ @hekayate_qurani
🍁
همیشه قبل هر کاری گفتیم
مردم چی میگن
یه بار نگفتیم خدا چی میگه!
الهی و ربی من لی غیرک🙏
✍ @hekayate_qurani
🍁
✍#حکایت
کسی آمد محضر آیت الله میلانی در مشهد.
در اطراف حرم امام رضا علیه السلام مغازه داشت.
عرض کرد:
مغازه دارم در اطراف حرم، در ایامی که شهر شلوغ است و زائر زیاد، قیمت اجناس را مقداری بالا میبرم و بیشتر از نرخ متعارف می فروشم.
حکم این کار من چیست؟
آیت الله میلانی فرمود: این کار “بی انصافی” ست.
مغازه دار خوشحال از این پاسخ و اینکه آقا نفرمود حرام است کفش هایش را زیر بغل گذاشت و دست بر سینه عقب عقب خارج می شد.
آقای میلانی با دست اشاره کرد به او که برگرد!
برگشت!
آقا دهانش را گذاشت کنار گوش مغازه دار و گفت:
داستان کربلا را شنیده ای؟
گفت:بله!
گفت میدانی سیدالشهدا علیه السلام تشنه بود و تقاضای آب کرد و عمر سعد آب را از او دریغ کرد؟
گفت:
بله آقا، شنیده ام.
آقای میلانی فرمود:
آن کار عمر سعد هم “بی انصافی” بود!
چه بسیارند یزیدهای زمان.....
✍ @hekayate_qurani