eitaa logo
حکایت و داستان قرآنی روایت پند حدیث آموزنده زیبا خواندنی معجزه کلیپ صوتی مذهبی اسلامی
17.9هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
4.7هزار ویدیو
15 فایل
﷽ 💚منبع انواع حکایات و روایات‌ جذاب مذهبی،داستان وپندزیبا 💚🌹حضورشما باعث دلگرمی ماست🌹💚 . 💚لطفا کپی باذکرصلوات🙏🌹 . . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه‌ تایید و نه‌ رد می‌شوند . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﷽ سـ❤️ـلام دوستان عزیزم ✨ امروزتون پر از شادی و سلامتی و ثروت ✨ ‌ همیشه تبسم بر لب داشته باشید.... 😊 اولین نماد درونی اعتماد به‌ نفس، "رضایت خاطر" است. شما برای اینکه در خود اعتماد به ‌نفس ایجاد کنید، باید حالت تبســــ😊ـــم بگیرید. بدون تبسم از منزل خارج نشوید. از همه مهمتر، در تنهائی هم تبسم داشته باشید. تبسم و خندیدن، ”هورمونی" را در مغز ترشح می‌کند که ترشح این هورمون هنگام درد، سبب تسکین درد می‌شود. به‌خصوص هنگام وقوع مشکل، لبخند بزنید. جمله تاکیدی امروز : من تندرست وسرشار از انرژی هستم خدایا شکرت🙏 🖍 با خودت 👈 میدانم که تحت فرمان ذهن من است. من با قدرت به کائنات میگویم من امروز تحت هر شرایطی، بهترین روز زندگی ام را تجربه میکنم. "خدایا سپاسگزارم"🙏 روزتان پر از انرژی های مثبت و جذبهای عالی👌 💚 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
امام علی علیه السَّلام می فرمایند: آبرويت جامد است كه درخواستِ تو قطره قطره آن را آب مى كند، پس بنگر كه آن را نزد چه كسى فرو مى ريزى. 📚حکمت 346 نهج البلاغه داستان‌ها و پندهای اخلاقی اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✍دو برادر از شهر خوی در سال 1343برای کار به تهران رفتند. با جسم نحیف، توانِ انجام کارگری نداشتند و بعد از دو روز کارگری در میدان تره‌بار تهران که برای یک هفته پول غذایشان درآوردند مجبور شدند به دنبال کار آسان‌تری بگردند. آنان در منزل خواهر خود به عنوان میهمان آمده بودند که برای یک هفته آنجا ساکن شدند. 👨‍🦳مشهدی قنبر که یکی از آن‌ دو برادر است و اکنون پیرمردی 75 ساله در شمال تهران و از سرمایه‌داران بنام است خودش نقل می‌کند، که حتی به خواهرشان نگفته بودند برای کار به تهران آمده‌اند که آنان را هم دل نگران بابت اقامت طولانی‌شان در منزل‌شان نکنند، چون شوهر خواهرش، بلیط اتوبوس شهری در دکّه‌ای کوچک می‌فروخت و درآمد چندانی نداشت و خانه کوچک اجاره‌ای‌اش در خیابان جی برای خودش و همسرش تنگ بود، چه رسد برای دو نفر میهمان آن هم برای اقامتی طولانی مدت!!! 🎻مشهدی قنبر نقل می‌کند، روزی به ناگاه به مغازه سمساری گذرمان می‌افتد. در مغازه یک تار کهنه را دیدیم و بعد از کلی چانه‌زنی آن را به قیمت دوازده ریال خریدیم. خوشبختانه سمسار، اندکی زدنِ تار می‌دانست و به برادرم رجب در چند دقیقه گرفتن کوک در دست و سیم‌ها را یاد داد. ‼آن دو برادر در خیابان لاله‌زار که محلی پرتردد به خاطر وجود سینماهای زیاد بود می‌ایستادند و یکی تار می‌زد و دیگری کاسه‌ای می‌گرفت تا سکه‌های اهدایی رهگذران را جمع کند. گاهی هم در خیابان راه می‌افتادند و به خیابان‌های اطراف می‌رفتند. 🌏مشهدی قنبر می‌گوید: دو سه روز گذشت و ما شکر خدا درآمدمان خوب بود، طوری که می‌توانستیم با چنین کسبی تا یک ماه خانه‌ای کوچک اجاره کنیم. بعد از یک هفته که فقط شب‌ها به خانه می‌رفتیم، از خواهر و دامادمان خداحافظی کردیم و تصمیم گرفتیم شب‌ها در ترمینال استراحت کنیم. مدت یک ماه که گذشت من ناراحت بودم که نمی‌توانستم تار بزنم و فقط کاسه دستم بود و برادرم دستان و انگشتانش خسته می‌شد. مشهدی قنبر می‌گوید: روزی عصر بود که چهارده تومان کاسب شده بودیم. در لاله‌زار دیدم جوانی که از ما کم سن‌تر بود، در درگیری و شلوغی باجه سینما، بساط دست‌فروشی‌اش که فروختن تخمه بود، بهم زده بودند و کل سرمایه‌اش بر زمین ریخته و لگد شده بود و بسیار گریه می‌کرد، با برادرم تصمیم گرفتم کاسبی آن روز را به او بدهم، ولی برادرم با اظهارِ فقر مخالفت کرد و من نصف آن که سهم خودم بود به آن کودک دادم تا اشک چشمی پاک کرده باشم. 🚌همان شب در ترمینال خواب بودم که در خواب دیدم یک تکه چوب را دو سیم مسی نازک بسته‌ام و من هم مطرب شده‌ام و مردم مرا استقبال می‌کنند. مشهدی قنبر می‌گوید: اعتقادمان خیلی بود با این که خیلی خسته می‌شدیم ولی نمازمان ترک نمی‌شد. او می‌گوید گفتم: خدایا! آن چوب و سیم برسان. در نزدیکی لاله‌زار، در کنار سطل زباله کُمدی را دیدم که بیرون انداخته بودند. رفتم و تخته لایِ کُمد را درآوردم و به مغازه الکتریکی رفتم و قدری سیم تلفن گرفتم، و با چهار میخ سیم‌ها را روی تخته بستم و چوبی کوچک به عنوان مضراب ساختم. 🔥برادرم که از من بزرگ‌تر بود عصبانی شد و به من گفت: این مسخره بازی‌ات را جمع کن، اگر هم قصد جمع کردن آن نداشتی کنار من نباید ساز بزنی.... گفتم: برادر عصبانی نشو، یک روز کنار هم بزنیم در فاصله‌ای کوتاه، اگر ضرر کردی از فردا کاری را می‌کنیم که تو می‌خواهی... 🥀برادرم پذیرفت، و واقعا خداوند بر من غوغایی کرد و رؤیای من صادقانه شد. وقتی من در کنار برادرم تار می‌زدم مبلغی که مردم به من می دادند سه برابر مبلغ کاسبی برادرم بود. چون آنان فقر مرا می‌دیدند و بر من بیشتر کمک و ترحّم می‌کردند و در کنار برادرم که تار واقعی داشت بیشتر به من می‌دادند چون گمان می‌کردند من دلم می‌شکند..... 🌓سر شب چون پول‌ها را روی هم می‌گذاشتیم برادرم خوشحال بود. روزی زنی که تار قلابی مرا دیده بود برای من تاری نو خرید. گفتم: نمی‌خواهم! تعجب کرد. گفتم: «ثروت من در فقر من است و این خواستِ خدا بر من است و من اگر آن تار به دست گیرم کسب‌ام از رونق می‌افتد...» 📝مشهدی قنبر در خاتمه می‌گوید: این خاطره از زندگی خود به شما گفتم به این دلیل که نخست بدانیم که وقتی به درگاه خدا برای طلبِ روزی و طلبِ خیر پناه می‌بریم خود را دست خالی و ورشکسته چون حضرت موسی نبی ببینیم که گفت خدایا! من فقیرم و هر چه بر من فرستی محتاج‌ام! ✅دوم این‌که بدانیم هرگاه خود را نزد ثروتمندی فقیر یافتیم، هرگز بر این خواسته خدا شک نکنیم و به او یقین داشته باشیم که خدا ما را بیشتر از او دوست دارد و روزی‌مان را از جایی که هرگز گمان نمی‌کنیم می‌دهد. داستان‌ها و پندهای اخلاقی اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
7.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥«مکالمه ابلیس با خدا» کسی که درعالم قیاس کرد ابلیس بود.... مبادا به درد ابلیس دچارباشیم مباداشیطانی باشیم و در ادعای مسیراهل البیت.... اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
زندگی دیگران را نابود نکنیم جوانی از رفیقش پرسید : کجا کار میکنی ؟ پیش فلانی، ماهانه چند میگیری؟ ۵۰۰۰. همه‌ش همین؟ ۵۰۰۰ ؟ چطوری زنده‌ای تو؟ صاحب کار قدر تو رو نمی دونه، خیلی کمه ! یواش یواش از شغلش دلسرد شد و درخواست حقوق بیشتر کرد ، صاحب کار هم قبول نکرد و اخراجش کرد ، قبلا شغل داشت، اما حالا بیکار است. زنی بچه‌ای را به دنیا آورد، زن دیگری گفت : به مناسبت تولد بچه‌تون، شوهرت برات چی خرید ؟ هیچی ! مگه میشه ؟! یعنی تو براش هیچ ارزشی نداری ؟! بمب را انداخت و رفت، ظهر که شوهر به خانه آمد، دید که زنش عصبانی است و .... کار به دعوا کشید و تمام. پدری در نهایت خوشبختی است، یکی میرسد و میگوید‌ : پسرت چرا بهت سر نمی‌زند ؟ یعنی آنقدر مشغوله که وقت نمیکنه ؟! و با این حرف، صفای قلب پدر را تیره و تار میکند این است، سخن گفتن به زبان شیطان. در طول روز خیلی سؤال ها را ممکن است از همدیگر بپرسیم؛ چرا نخریدی؟ چرا نداری؟ یه النگو نداری بندازی دستت؟ چطور این زندگی را تحمل میکنی؟ یا فلانی را؟ چطور اجازه میدهی؟ ممکن است هدفمان صرفا کسب اطلاع باشد، یا از روی کنجکاوی یا فضولی و... اما نمی‌دانیم چه آتشی به جان شنونده می‌اندازیم ! شر نندازیم تو زندگی مردم. واقعا خیلی چیزا به ما ربطی نداره! ┅═ೋ❅✿💥✿❅ೋ═┅ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎ | خداوندا … بدون نوازشهای تو، بدون مهر و محبت تو، بدون عشق تو …💕 میان دست های زندگی مچاله میشویم ! خدایا … نوازش و مهربانیت را از ما نگیر! |الهی آمین🤲| اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همه اشخاص و اتفاقات در زندگی شما انعکاسی است از درونيات شما درک اين قانون باعث مىشود هرگز سعی نكنيد دیگران را کنترل و قضاوت کنید درون خود را بنگريد... 💚 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به گذشته بر نگردید... اهمیتی ندارد گذشته را چگونه گذراندید، ممکن است با مشکلات زیادی روبرو شده باشید و این مشکل همچنان در زندگیتان حضور داشته باشد اما جهان هستی به گذشته شما کاری ندارد و تنها چیزی که مهمه فرکانس اکنون شماست. هم اکنون تصمیم بگیرید که روند زندگیتان را تغییر دهید و به آنچه دوست دارید بیندیشید ... فرکانستان را از نخواستنی ها به خواستنی ها تغییر دهید تا جهان برای شما بهترینها را ارسال کند - نگویید نمیشود... - نگویید نمی خواهم.... - نگویید هر بار شکست میخورم... - نگویید دیگر نمیشود این زندگی را درست کرد. از پیله ناامیدی در بیا و به خداوند توکل کن، او منتظر است تا تو برخیزی و در مسیر امید قدم بگذاری.. 🖍 با خودت تکرار کن 👇 ✨ امروز تمام همدست می‌شوند تا آرزوی مرا محقق گردانند و من در برآورده شدنش ایمان کامل دارم. "خدایا سپاسگزارم" زندگیتون پر باشه از اتفاقات زیبـا و دلنشین و خاطره‌انگیز🍃🌺 💚 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
❤️(ردّپا) ✍ 🔷 شبي مردي در رؤيا بود. او در خواب ديد كه با معبودش در طول ساحل قدم ميزند، و در پهنه‌ی آسمان صحنه هائي از زندگيش آشكار مي‌شود. در هر صحنه، او متوجه شد دو اثر ردپا بر روي ماسه‌ها هستند. يكي متعلق به او وديگري از آن معبودش. زماني يك صحنه از زندگي گذشته اش را ديد. اوبه ردپاها در روي ماسه نگاه كرد. 🔸متوجه شد در بعضي مواقع در طول مسير زندگيش، فقط يك ردپا وجود دارد. اوهمچنين متوجه شد كه اين اتفاق در مواقعي رخ ميدهد كه در زندگيش افت كرده و غمگين و افسرده است، اين موضوع او را واقعاً پريشان كرد. او از معبودش سؤال كرد: "بار خدايا تو گقته بودي كه مصمّمي مرا حمايت كني و با من در طول راه زندگي قدم برميداري اما من متوجه شدم در مواقعي كه در زندگيم آشفته‌ام، فقط اثر يك ردپا وجود دارد. من نميفهمم چرا من وقتي به تو نيازدارم تو مرا ترك ميكني؟ 🔹معبودش پاسخ داد: "عزيزم، آفریده‌ی عزيز من، من ترا دوست دارم و هرگز ترا ترك نخواهم كرد. در مواقعي كه رنجي را تحمل ميكني، زمانيكه تو فقط اثر يك ردپا را مي‌بيني، آن همان وقتيست كه من تو را روي شانه هايم حمل ميكنم." ✍ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
◆◇◆◇◆✨🦋✨ ◆◇◆◇◆ یک جزوه‌ای که به دستم رسیده بود که توش هفتصدتا از لذت‌های رایگان دنیا رو جمع کرده بود: «بوی بدن نوزاد، خاروندن جای کش جوراب، خنکی اون طرف متکا، وقتی می‌رسی یک جای شلوغ و همون موقع یکی از پارک در میاد، وقتی می‌رسی به چراغ راهنما همون موقع سبز می‌شه، وقتی توو جیب شلوار پارسالت پول پیدا می‌کنی و... اما راز پُشت تمام این هفتصدتا نکته این بود که تو توی اون لحظه درگیر لحظه‌هایی؛ اگه در همون لحظه تو به گذشته یا آینده فکر می‌کردی لذتش خراب می‌شد؛ زندگی هم همینه؛ زندگی هنر زندگی کردن در لحظه‌ست هیچ‌کس نمی‌دونه فردا رو می‌بینه یا نه و اگه کسی اینو بدونه که شاید فردایی نباشه، معنی زندگی رو می‌فهمه... اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 🍀روایت زیبای که با امام زمان(عج) شوخی داشت! ✅سهم شما به نیت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان(عج) 🤲 اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
امیرالمؤمنین عليه السَّلام می فرمایند: ✨العاقِلُ يَعْتَمِدُ على عَملهِ، الجاهِلُ يَعْتَمِدُ على أمَلهِ ✨ 🍀خردمند به عمل خود تكيه مى كند و نادان به آرزوهايش .... 📚غررالحكم داستان‌ها و پندهای اخلاقی اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi