eitaa logo
حکایت و داستان قرآنی روایت پند حدیث آموزنده زیبا خواندنی معجزه کلیپ صوتی مذهبی اسلامی
17.7هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
4.7هزار ویدیو
20 فایل
﷽ 💚منبع انواع حکایات و روایات‌ جذاب مذهبی،داستان وپندزیبا 💚🌹حضورشما باعث دلگرمی ماست🌹💚 . 💚لطفا کپی باذکرصلوات🙏🌹 . . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه‌ تایید و نه‌ رد می‌شوند . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
... شخص ساده لوحي مكرر شنيده بود كه خداوند متعال ضامن رزق بندگان است و به هر موجودی روزی رسان است. به همين خاطر به اين فكر افتاد كه به گوشه مسجدی برود و مشغول عبادت شود و از خداوند روزی خود را بگيرد. به اين قصد يك روز از سر صبح به مسجد رفت و مشغول عبادت شد همين كه ظهر شد از خداوند طلب ناهار كرد. هرچه به انتظار نشست برايش ناهاري نرسيد تا اينكه شام شد و او باز از خدا طلب خوراكی برای شام كرد و چشم به راه ماند. چند ساعتی از شب گذشته درويشي وارد مسجد شد و در پای ستونی نشست و شمعي روشن كرد و... از توبره ی خود قدری خورش و چلو و نان بيرون آورد و شروع كرد به خوردن. مردک كه از صبح با شكم گرسنه از خدا طلب روزی كرده بود و در تاريكي و به حسرت به خوراک درويش چشم دوخته بود. ديد درويش نيمی از غذا را خورد و عنقريب باقيش را هم می خورد بی اختيار سرفه ای كرد. درويش كه صدای سرفه را شنيد گفت: «هركه هستی بفرما پيش» مرد بينوا كه از گرسنگي داشت می لرزيد پيش آمد و بر سر سفره درويش نشست و مشغول خوردن شد. وقتی سير شد درويش شرح حالش را پرسيد و آن مرد هم حكايت خودش را تعريف كرد. درويش به آن مرد گفت: «فكر كن اگر تو سرفه نكرده بودی من از كجا می دانستم كه تو اينجايی تا به تو تعارف كنم و تو هم به روزی خودت برسي؟ شكی نيست كه خدا روزی رسان است اما يک سرفه ای هم بايد كرد!» ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔆 عادت‌ها به مرور کنترل ما را به دست می‌گیرند خارپشتی از یک مار تقاضا کرد که بگذار من نیز در لانه تو، مأوا گزینم و هم‌خانه تو باشم. مار تقاضای خارپشت را پذیرفت و او را به لانه تنگ و کوچک خویش راه داد. چون لانه مار تنگ بود، خارهای تیز خارپشت هر دم به بدن نرم مار فرومی‌رفت و او را مجروح می‌ساخت. اما مار از سر نجابت دم برنمی‌آورد. سرانجام مار گفت: نگاه کن ببین چگونه مجروح و خونین شده‌ام. می‌توانی لانه من را ترک کنی؟ خارپشت گفت: من مشکلی ندارم، اگر تو ناراحتی می‌توانی لانه دیگری برای خود بیابی! عادت‌ها ابتدا به‌صورت مهمان وارد می‌شوند. اما دیری نمی‌گذرد که خود را صاحبخانه می‌کنند و کنترل ما را به دست می‌گیرند. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
6.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
میدانی دلتنگی چیست؟ دلتنگی آن است که جسمت نتواند به آنجایی برود که جانت آنجا میرود💔😭 اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
ما را نگاهی از تو تمام است اگر کنی... ♥️ یادم نمیرودهمه عزتم تویی من پای سفره توشدم محترم حسین! اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬دنبال ناموس مردم بیفتی دنبال ناموست می افتند شک نکن👌👌 دنیا دار مکافاته 🎙استاد دانشمند ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
😥😥 قرآن کریم، روضه عطش حضرت سیدالشهدا علیه السلام را یاد می کند مرحوم آیت الله تولایی خراسانی در سخنرانی خود در مسجد مروی تهران، در سال1383قمری می فرمود: يكى از انبائات غيبی قرآن را بگويم و از همانجا وارد روضه شوم. قرآن مى ‏فرماید:«كهيعص، ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيّا، إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا» به حسب آنچه از امام زمان ارواحنا فداه نقل شده است، در يكى از توقيعاتى كه به آن حضرت نسبت مى ‏دهند، مى ‏فرمايد: اين از خبرهاى غيبى خداست كه خدا در قرآن فرموده، «كاف» اشاره به كربلاى ابى عبدالله علیه السلام است؛ يعنى پسر حبيب من، حسينِ فاطمه من، به كربلا مى‏ آيد و در كربلا او را شهيد مى‏ كنند. هاء اشاره به هلاكت آن بزرگوار است؛ يعنى حسين علیه السلام در كربلا شهيد خواهد شد. ياء اشاره به کشنده او، يزيد بن معاويه لعنه الله است، يعنى بر اثر فرمان سلطنتى يزيد، حسين را در كربلا شهيد مى‏ كنند. اين‌ ها شما را خيلى به حال نياورد. امّا اين كلمه همه را منقلب مى‏كند. كلام سر آن دو حرف بعد است. در كربلا حسين علیه السلام را شهيد مى ‏كنند. يزيد او را هلاک مى ‏كند، ولى چه جور؟ عين، یعنی حسين را با حال عطش و تشنگى، سر از بدنش جدا مى ‏كنند. نمى ‏دانم اين عطش امام حسين چه اثرى داشته است كه خداوند در قرآن از تمام مصائب او، از همين مصيبت عطش یاد می‌ کند. جبرئيل به آدم گفت: «وَ لَوْ تَرَاهُ يَا آدَمُ وَ هُوَ يَقُولُ وَا عَطَشَاهْ وَا قِلَّةَ نَاصِرَاهْ حَتَّى يَحُولَ الْعَطَشُ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ السَّمَاءِ كَالدُّخَان» عجب چيزى بوده اين عطش. این عبارت از امام حسين علیه السلام نقل شده است که فرمود: «يا قَوْمِ! اسْقُونِي شَرْبَةً مِنَ الْماءِ فَقَدْ نَشَفَتْ كَبِدِي مِنَ الظَّمآءِ» اين لايه‌ هاى ته نهرها را ديده ‌ايد؟ گاهى ته نهر رسوب مى‏كند. نهر وقتى خشک مى ‏شود، لایه‌ هایی می‌ ماند. بعد آفتاب که مى ‏تابد، اوّل، رطوبت را مى ‏كشد و ريزه ريزه اين ‌ها را خشک مى‏ كند. بعد، کم کم تَرَک پيدا مى‏ شود. لايه ‌های ته نهر قاچ قاچ می ‌شود. ایجاد این تَرَك ‌ها را عرب «نَشَفَت» مى‏گويد. سيدالشهدا علیه السلام جگرش را تشبيه به «نشفت» کرده است. پس صدا زد ای لشگر! يک جرعه آب به من بدهيد! ای لشگر! جگرم قطعه قطعه شد. اى امان! دو سه شعر از جودى بخوانم: فرياد كه بيداد فلك جان مرا سوخت سوزعطش آخر دل ‌بريان مرا سوخت فرياد كه جان مى ‏دهم و در دمِ مردن افغان يتيمان به حرم جانِ مرا سوخت فرياد كه از دست برفت اصغر بى ‌شير برق ستم اين شاخه ريحان مرا سوخت داشت داد تشنگى مى ‏زد، يك‏وقت ديدند ولوله راه افتاد. ديدند حوسه لشكر بلند شد، همین كه نگاه كردند، ديدند سر آقا بالاى نى... (سخنرانی های مدرسه مروی تهران، مجلس سیزدهم، سال 1383 قمری) ✅ «اللّهمّ عجّل لولیّک الفرج» ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
مردی به پیامبر خدا، حضرت سلیمان، مراجعه کرد و گفت: ای پیامبر میخواهم به من زبان یکی از حیوانات را یاد دهی. سلیمان گفت: تحمل آن را نداری. اما مرد اصرار کرد. سلیمان پرسید: کدام زبان؟ جواب داد: زبان گربه ها! سلیمان در گوش او دمید و عملا زبان گربه ها را آموخت. روزی دید دو گربه با هم سخن میگفتند. یکی گفت: غذایی نداری که دارم از گرسنگی میمیرم! دومی گفت: نه، اما در این خانه خروسی هست که فردا میمیرد، آنگاه آن را میخوریم. مرد شنید و گفت: به خدا نمیگذارم خروسم را بخورید، آنرا فروخت! گربه آمد و از دیگری پرسید: آیا خروس مرد؟ گفت نه، صاحبش فروختش، اما گوسفند نر آنها خواهد مرد و آن را خواهیم خورد. صاحب منزل باز هم شنید و رفت گوسفند را فروخت. گربه گرسنه آمد و پرسید آیا گوسفند مرد؟ گفت : نه! صاحبش آن را فروخت. اما صاحبخانه خواهد مُرد و غذایی برای تسلی دهندگان خواهند گذاشت و ما هم از آن میخوریم! مرد شنید و به شدت برآشفت. نزد پیامبر رفت و گفت گربه ها میگویند امروز خواهم مرد! خواهش میکنم کاری بکن ! پیامبر پاسخ داد: خداوند خروس را فدای تو کرد اما آنرا فروختی، سپس گوسفند را فدای تو کرد آن را هم فروختی، پس خود را برای وصیت و کفن و دفن آماده کن! حکمت این داستان : خداوند الطاف مخفی دارد، ما انسانها آن را درک نمی کنیم. او بلا را از ما دور میکند ، و ما با نادانی خود آن را باز پس میخوانیم !!! اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
پنج توصیه کاربردی از امام هادی علیه‌السلام ✨♥️ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
13.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عالم همه قطره و دریاست حسین ، خوبان همه بنده و مولاست حسین ، ترسم که شفاعت کند از قاتل خویش ، از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🌙خدايا ✨در این شبهای نورانی ✨ به حرمت آقامون ✨امـام حسيـن (ع) ✨بـرای همـه ی مـا ✨خیـر و برکت ✨سـلامتی ✨آرامش و پیشرفت ✨زنـدگی پراز خوشبختی ✨ عبـادت مورد قبول و ✨پراز استجابت دعا قرار بده 🌙 شبتون در پناه خدا 🌸 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
◾️عبّاس علمدار کجایی که حسین یار ندارد ◾️تنها شده او یـاور و سرلشکـر پیکار ندارد ◾️یار دِگـری روبـروی دشمـن غـدّار ندارد ◾️هنگامه رزم است و دگر میر سپهدار ندارد ⚫️ فرارسیدن تاسوعای حسینی تسلیت باد. ╔═════════ ೋღ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi ღೋ ═════════╗