فـرق روز خوب و روز بد را
حال ما تعیین میکند،
و فـرق حال خوب تا حال بد را
ذهنمان...
اگر ذهن مثبت اندیش بـاشد،
حال خوب و روز خوش است...
امـا امان از ذهن منفی که حال را خراب و
روز را تباه میکند.!
مراقب ذهنتان باشید شاید امروز روز ترقی و رشد شما باشد،اما با ذهن منفی نمیتوانید درکش کنید و به راحتی از آن بگذرید..!
𝚃𝚑𝚘𝚜𝚎 𝚠𝚑𝚘 𝚕𝚘𝚜𝚎 "𝚝𝚘𝚍𝚊𝚢" 𝚠𝚒𝚕𝚕 𝚗𝚎𝚟𝚎𝚛 𝚏𝚒𝚗𝚍 "𝚝𝚘𝚖𝚘𝚛𝚛𝚘𝚠"!
آنان که "امروز" را از دست میدهند، هرگز "فردا" را نخواهند یافت!
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 زن بدکاره و عنایت رسول خدا صلی الله علیه و آله
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
مولای من ! چگونه در آتش آرام گیرم در حالی که همه امید من عفو و گذشت توست ، عفو و گذشتی که به طور مکرّر در قرآن مجید به گناهکاران پشیمان وعده داده ای ؟
پروردگارا ! چه بسیار تهی دستان و بیچارگانی که به مردمان دل بستند و به عطا و عفو و گذشت آنان امیدوار شدند و دست خالی و محروم نماندند ، چه رسد به کسی که دل به تو بندد و به گذشت و عفو و عطای تو امیدوار شود .
عطار در کتاب « الهی نامه » روایت می کند : زنی آوازه خوان و اهل فسق و فجور در مکه اقامت داشت که در مجالس لهو و لعب شرکت می کرد و با آواز و رقص و پایکوبی مجالس لهو و لعب را گرم نگاه می داشت .
پس از سالیانی از هجرت پیامبر ، بازارش به خاطر این که از جمال افتاده بود و از آوازه خوانی و مطربی وامانده بود کساد شد و به فقر و فاقه و تهی دستی افتاد ، از شدت پریشانی و اضطرار به مدینه آمد و به محضر پیامبر رحمت مشرف شد ....
حضرت فرمود : برای چه هدفی به مدینه آمده ای ، به هدف تجارت آخرتی یا تجارت دنیایی ؟
عرضه داشت : نه برای آن آمده ام نه برای این ، بلکه چون وصف جود و سخاوت و عطا و کرمت را شنیده بودم با امید به تو به این شهر آمدم ؟
پیامبر از بیان او شاد شد و ردای مبارکش را به او بخشید و به اصحاب فرمود : هر یک به اندازه تمکن و توانایی چیزی به او ببخشند .
آری ، زنی بدکار به امید عطا و کرم و جود بنده ات پیامبر ، که مظهری از مظاهر کرم بی پایان توست ، به مدینه می آید و با عطایی سرشار و فراوان برمی گردد ، مگر ممکن است من امید به عفو و گذشت و لطف و احسان تو داشته باشم و از درگاهت مأیوس و دست خالی برگردم ؟!
منبع: کتاب عبرت آموز: مجموعه ای از نکته ها و داستان های کتب استاد حسین انصاریان
اللهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عجل فرجهم
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎦 انسانی که خودش را از هرکسی بیشتر دوست دارد چگونه دشمن ترین فرد به خودش میشود
#استاد_ابراهیمی_دینانی
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 حکایت کوتاه
روزی مردی به نزد عارفی آمد که بسیار عبادت می کرد و دارای کرامت بود مرد به عارف گفت: خسته ام از این روزگار بی معرفت که مرام سرش نمی شود خسته ام از این آدم ها که هیچکدام جوانمردی ندارند عارف از او پرسید چرا این حرف ها را می زنی مرد پاسخ داد: خب این مردم اگر روزشان را با کلاهبرداری و غیبت و تهمت زدن شروع نکنند به شب نخواهد رسید شیخ پیش خودمان بماند آدم نمی داند در این روزگار چه کند دارم با طناب این مردم ته چاه می روم و شیطان هم تا می تواند خودش را آماده کرده تا مرا اغفال کند اصلا حس می کنم ایمانم را برده و همین حوالی است که مرا با آتش خودش بسوزاند نمی دانم از دست این ملعون چه کنم راه چاره ای به من نشان ده
مرد عارف لبخندی زد و گفت:
الان تو داری شکایت شیطان را پیش من می آوری؟؟!!
جالب است بدانی زود تر از تو شیطان پیش من آمده بود و از تو شکایت می کرد
مرد مات و مبهوت پرسید از من؟!
مرد عارف پاسخ داد بله او ادعا می کرد که تمام دنیا از اوست و کسی با او شریک نیست و هر که بخواهد دنیا را صاحب شود یا باید دوستش باشد یا دشمنش شیطان به من گفت تو مقداری از دنیایش را از او دزدیده ای و او هم به تلافی ایمان تو را خواهد دزدید
مرد زیر لب گفت من دزدیده ام مگر می شود
عارف ادامه داد شیطان گفت کسی که کار به دنیا نداشته باشد او هم کاری به کارش ندارد پس دنیای شیطان را به او پس بده تا ایمانت را به تو برگرداند...
بی خود هم همه چیز را گردن شیطان مینداز...تا خودت نخواهی به سمت او بروی او به تو کاری نخواهد داشت
این تو هستی که با کارهایت مدام شیطان را صدا می زنی، وقتی هم که جوابت را داد شاکی می شی که چرا جوابت را داده است
خب به طرفش نرو و صدایش نکن تا بعد ادعا نکنی ایمانت را از تو دزدیده است
📙منطق الطیر
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
9.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ امید بدون عمل
جمعى از شیعیان در محضر امام باقر علیه السلام بودند، حضرت به آنها فرمود: اى گروه شیعه شما تکیه گاه میانه باشید و (از افراط و تفریط بپرهیزید) تا آنکه غلو کرده به شما باز گردد و کسى که عقب مانده است خود را به شما برساند.
مردى از انصار که سعد نام داشت عرض کرد: فدایت شوم : غلو کننده کیست ؟
حضرت فرمود: مردمى که درباره ما چیزى گویند که ما خود نمى گوئیم اینها از ما نیستند و ما هم از آنها نیستیم .
آن مرد سوال کرد: عقب مانده کدام است ؟
امام علیه السلام فرمود: کسى که طالب خیر است ، خیر و نیکى به او مى رسد و به همان مقدار نیتش پاداش دارد.
آنگاه رو به ما کرد و فرمود: به خدا سوگند ما از جانب خداوند براتى نداریم و میان ما او خویشاوندى نیست و بر خدا حجتى تداریم و جز با اطاعت بسوى خدا تقرب نجوییم .
پس هر کس از شما که مطیع خدا باشد دوستى مابراى او سودند باشد و هر کس از شما نافرمانى خداوند کند دوستى ما سودش ندهد. واى بر شما مبادا فریفته شوید.
اصول کافى ، باب الطاعة و التقوى
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚نقطه گذاری
مرد ثروتمند بدون فرزندی بود که به پایان زندگیاش رسیده بود، کاغذ و قلمی برداشت تا وصیتنامه خود را بنویسد.
تمام اموالم را برای خواهرم می گذارم نه برای برادر زاده ام هرگز به خیاط هیچ برای فقیران
اما اجل به او فرصت نداد تا نوشته اش را کامل کند و آنرا نقطه گذاری کند. پس تکلیف آن همه ثروت چه می شد؟؟؟
برادر زاده او تصمیم گرفت آن را اینگونه تغییر دهد: تمام اموالم را برای خواهرم می گذارم؟ نه! برای برادر زاده ام. هرگز به خیاط. هیچ برای فقیران.
خواهر او که موافق نبود، آن را اینگونه نقطه گذاری کرد: تمام اموالم را برای خواهرم می گذارم. نه برای برادر زاده ام. هرگز به خیاط. هیچ برای فقیران.
خیاط مخصوصش هم یک کپی از وصیت نامه را پیدا کرد و آن را به روش خودش نقطه گذاری کرد:تمام اموالم را برای خواهرم می گذارم؟ نه. برای برادرزاده ام؟ هرگز. به خیاط. هیچ برای فقیران.
پس از شنیدن این ماجرا، فقیران شهر جمع شدند تا نظر خود را اعلام کنند: تمام اموالم را برای خواهرم می گذارم؟ نه. برای برادر زاده ام؟ هرگز. به خیاط؟ هیچ. برای فقیران.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📌وصیت امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) به پسرشان امام حسن مجتبی (علیهالسلام)،
پسرم هرگز از تاخیر دعا ناامید مباش، زیرا بخشش الهی به اندازه نیت است، چه بسا در اجابت دعا تاخیر میشود، تا پاداش درخواست کننده بیشتر، و جزای آرزومند کاملتر شود.
گاهی چیزی خواستهای ولی آن را به تو ندادهاند، و در عوض بهتر از آن را در این جهان یا آن جهان به تو دادهاند، و گاهی دعایت به اجابت نرسیده است، زیرا چیزی طلب کردهای که اگر داده شود، مایه تباهی دین تو خواهد بود.
پس چیزی بخواه که نیکی و زیباییاش برایت ماندگار باشد، و رنج سختیاش از تو بر کنار.
📚نهجالبلاغه
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
پيامبر اکرم صلىالله عليه وآله:
براى رياكار، چهار نشانه است:
1️⃣ در حضور ديگرى خود را بر طاعت خدا حريص نشان مىدهد؛
2️⃣ در تنهايى، سستى مىورزد؛
3️⃣ در هر كارى شيفته ستايش است؛
4️⃣ و در ظاهرسازى مىكوشد.
📚 تحف العقول، صفحه ۲۲
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
11.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حكايت شده كه يك روز صبحى بود كه ابوبكر و عمر آمدند درب خانه رسول اكرم (صلىالله عليه و آله و سلم).
به هر دو فرمودند: برويد در خانه على (عليه السلام) كه من نيز از عقب سر شما مىآيم كه آنچه امشب بر او واقع شده بشنويد انس بن مالك مىگويد: من نيز بودم چون رسيدم در خانه على (عليه السلام) آن حضرت از خانه بيرون آمد، فرمود: خير است مگر چيزى جادث شده است.
ابوبكر گفت: خير است، در اين صبحت بودند كه پيغمبر خدا رسيد فرمودند: يا على آنچه كه امشب بر تو واقع شده از براى ايشان نقل كن، گفت: يا رسول الله از نقل آن شرم دارم، فرمودند: خداوند از كلمه حق شرم نمىآورد شما هم در اظهار هر چيزى حادث شده است.
ابوبكر گفت: خير است، در اين صحبت بودند كه پيغمبر خدا رسيد فرمودند: يا على آنچه كه امشب بر تو واقع شده از براى ايشان نقل كن، گفت: يا رسول الله از نقل آنشرم دارم، فرمودند: خداوند از كلمه حق شرم نمىآورد شما هم در اظهار هر چه حق و راست باشد شرم نكنيد.
پس على (عليه السلام) فرمودند: كه مرا احتياج به غسل شد و آب حاضر نبود حسن را از پى آب به راهى فرستادم و حسين را به راه ديگر و آنها دير آمدند و من دلگير بودم كه مبادا به نماز نرسم ناگاه ديدم سقف خانه شكافته شد و سطلى پايين آمد، منديلى بر سر آن هست، آن منديل را برداشتم سطل را پر از آب ديدم از آن غسل كردم و با آن منديل بدنم را خشك كردم پس از آن سلط با منديل بطرف آسمان رفت و من به نماز آمدم بعد حضرت رسول (صلىالله عليه و آله) فرمودند: آب از كوثر بود و آورنده آب جبرئيل بود، منديل از بهشت بود و سطلهاى جنت بود، كيست مثل تو يا على در اين شب و حال آنكه جبرئيل خادم تو بود(1).
1- حديقه الشيعه ص 164
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️خدایا با امید به رحمت تو
💫شب میخوابیم و امید داریم
❄️که بهترینها را برایمان رقم بزنی
💫چون به لطف و مهربانیت یقین داریم
❄️بارالها تو را سوگند
💫به رحمت بی منتهایت
❄️نور امید را در قلبمان
💫همیشه روشن نگهدار
شبتـ🌙ـون پراز مهر الهی🌟
التماس دعااااا
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi