eitaa logo
حکایت و داستان قرآنی روایت پند حدیث آموزنده زیبا خواندنی معجزه کلیپ صوتی مذهبی اسلامی
17.9هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
4.7هزار ویدیو
15 فایل
﷽ 💚منبع انواع حکایات و روایات‌ جذاب مذهبی،داستان وپندزیبا 💚🌹حضورشما باعث دلگرمی ماست🌹💚 . 💚لطفا کپی باذکرصلوات🙏🌹 . . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه‌ تایید و نه‌ رد می‌شوند . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️ریخت بر دامن 🖤محراب زفرق سراو ▪️آنچه اندوخته 🖤از خون جگرکرد على ▪️گرچه درهر نفسى 🖤بود على را مـــعراج ▪️غوطه در خون 🖤زد و معراج دگر کرد على ▪️سالروز شهادت امیرالمومنین علی علیه السلام تسلیت باد.🏴 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi | (ع) (ع)
"احنف بن قیس" نقل می کند: روزی به دربار معاویه رفتم و دیدم آنقدر طعام مختلف آوردند که نام برخی را نمی دانستم. پرسیدم: ((این چه طعامی است؟)) معاویه جواب داد: ((مرغابی است ، که شکم آنرا با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و نِیشکر در آن ریخته‏اند.)) بی اختیار گریه ‏ام گرفت. معاویه با شگفتی پرسید: ((علّت گریه ‏ات چیست؟)) گفتم: به یاد علی ابن ابیطالب افتادم. روزی در خانه او میهمان بودم. آنگاه سفره‏ای مُهر و مُوم شده آوردند. از علی پرسیدم: ((در این سفره چیست؟)) پاسخ داد: ((نان جو)) گفتم: ((شما اهل سخاوت می‏ باشید، پس چرا غذای خود را پنهان می ‏کنید؟)) علی فرمود: ((این کار از روی خساست نیست، بلکه می‏ ترسم حسن و حسین‏، نان ها را با روغن زیتون یا روغن حیوانی، نرم و خوش طعم کنند.)) گفتم: ((مگر این کار حرام است؟)) علی فرمود: ((نه، بلکه بر حاکم امت اسلام لازم است در طعام خوردن، مانند فقیرترین مردم باشد که فقر مردم، باعث کفر آنها نگردد تا هر وقت فقر به آنها فشار آورد بگویند: بر ما چه باک، سفره امیرالمؤمنین نیز مانند ماست.)) معاویه گفت: ((ای احنف! مردی را یاد کردی که فضیلت او را نمی توان انکار کرد.)) 📚الفصول العلیه ،ینابیع الموده اصل الشّیعه و اصُولُها اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فرعون فرمان داد، تا یک کاخ آسمان خراش برای او بسازند، دژخیمان ستمگر او، همه مردم، از زن و مرد را برای ساختن آن کاخ به کار و بیگاری، گرفته بودند، حتی زن‌های آبستن از این فرمان استثناء نشده بودند. یکی از زنان جوان که آبستن بود، سنگ‌های سنگین را برای آن ساختمان حمال می کرد، چاره ای جز این نداشت زیرا همه تحت کنترل ماموران خونخوار فرعون بودند. اگر او از بردن آن سنگ‌ها، شانه خالی می‌کرد، زیر تازیانه و چکمه‌های جلادان خون آشام، به هلاکت می رسید. آن زن جوان در برابر چنین فشاری قرار گرفت و بار سنگین سنگ را همچنان حمل می کرد، ولی ناگهان حالش منقلب شد، بچه اش سقط گردید، در این تنگنای سخت از اعماق دل غمبارش ناله کرد و در حالی که گریه گلویش را گرفته بود، گفت: «آی خدا آیا خوابی؟ آیا نمی بینی این طاغوت زورگو با ما چه می کند؟» چند ماهی از این ماجرا گذشت که همین زن در کنار رود نیل نشسته بود، که ناگهان نعش فرعون را در روبروی خود دید (آن هنگام که فرعون و فرعونیان غرق شدند) آن زن، در درون وجود خود، صدای هاتفی را شنید که به او گفت: «هان ای زن! ما در خواب نیستیم، ما در کمین ستمگران می باشیم » منبع. حکایتهای شنیدنی، اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
به بهلول گفتن: ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺁﻣﺪﺕ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻣﯿﭽﺮﺧﻪ؟ ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺷﮑﺮ، ﮐﻢ ﻭ ﺑﯿﺶ ﻣﯿﺴﺎﺯﯾﻢ. ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺩﺵ میرﺳﻮﻧﻪ. گفتند : ﺣﺎﻻ ﻣﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﻟﻮ ﻧﻤﯿﺪﯼ؟ ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﯾﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻫﻢ کاﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﺟﻮﺭ ﺑﺸﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻡ، ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮔﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻩ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻤﻮﻧﻢ. گفتند : ﻧﻪ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ. ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺣﻞ ﺷﺪﻩ، ﺧﺪﺍ ﺭﺯّﺍﻗﻪ، ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻪ. گفتند : ﻣﺎ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ. ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ دﯾﮕﻪ. ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﯾﻪ ﺗﺎﺟﺮ یهودی ﺗﻮﯼ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺴﺖ ﻫﺮ ﻣﺎﻩ ﯾﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﭘﻮﻝ ﺑﺮﺍﻡ ﻣﯿﺎﺭﻩ ﮐﻤﮏ ﺧﺮﺟﻢ ﺑﺎﺷﻪ. گفتند : ﺁﻫﺎﻥ، ﺩﯾﺪﯼ ﮔﻔﺘﻢ. ﺣﺎﻻ ﺷﺪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ. ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﻧﻤﯿﮕﯽ؟ ﮔﻔﺖ : ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺮﺳﻮنه ﺑﺎﻭﺭﻧﮑﺮﺩﯼ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻪ تاجر یهودی ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻪ ﺑﺎﻭﺭﮐﺮﺩﯼ. ﯾﻌﻨﯽ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ تاجریهودی ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭﻩ؟! اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
مرد عرب نگران بود نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمد … عرض کرد:اکنون حدود دو سال است که خدا فرزند پسری به من داده است… من و همسرم هر دو سفید پوستیم ولی بچه ی ما سیاه به دنیا آمده است در طول این دو سال نگران نبودم که این پسر فرزند من نباشد …اما ، کسی در دلم نگرانی ای ایجاد کرد و گفت: همسرت به تو خیانت کرده است و این پسر ، پسر تو نیست چرا که همرنگ تو به دنیا نیامده است... اکنون این فکر تمام وجودم راه فرا گرفته است که نکند همسرم به من خیانت کرده باشد و این پسر ، فرزند من نباشد! رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: به بیرون از مدینه برو ! آدرسی به او داده و فرمودند : در این محل جوانی مشغول به کار است و در حال ساختن خانه ای می باشد ، او را پیدا کن و فرزندت را کنار او رها کرده و نظاره گر باش اگر فرزندت به نزد او رفت بدان حلال زاده است اما اگر پسرت از آن جوان دوری کرد نطفه اش از تو نیست ! مرد چنین کرد ؛ بیرون از مدینه رفته و آدرسی را که پیامبر صلی الله علیه و آله داده بودند پیدا کرد ، جوان را دید … فرزندش را کنار او رها کرد و خود عقب رفت… کودک کمی به مرد که در حال کار کردن بود نگاه کرد ، کمی اطراف او راه رفت و اطرافش را نگاه کرد ؛ مرد عرب ایستاده بود و از دور تماشا می کرد که کودک چه می کند ، در دلش غوغایی بود . دید پسرکش گوشه ی پیراهن جوان را گرفت و تکان داد و دستهایش را باز کرد تا جوان او را بغل کند دید که جوان ، دست از کار شست و کودک را بغل کرد ، از دور لبخند کودک و آن مرد جوان را دید ؛ دلش آرام گرفت ؛ به نزد جوان آمده و سلام کرد و کودک را خواست که از آغوش جوان بگیرد ، کودک خودش را به آغوش مرد جوان چسبانیده بود بالاخره پدر ، پسرش را گرفته و از مرد جوان عذر خواست و خداحافظی کرد به مدینه و مسجد پیامبر آمد و ماجرا را تعریف نمود ؛ رسول گرامی اسلام سلام الله علیه و علی آله , به او فرمودند : شک نکن که این پسر ، فرزند توست و ممکن است در اعقاب تو فردی سیاه بوده باشد که این فرزند به او تمایل پیدا کرده و نطفه به شکل او منعقد شده است؛ مرد عرب از رسول گرامی اسلام پرسید : یا رسول الله ! می شود آن جوان را به من معرفی کنید ؟ حضرت فرمودند : او برادر و عموزاده ی من علی بن ابیطالب (علیهما السلام) است ؛ سپس رو به مرد عرب فرمودند : کَذِبَ مَنْ زَعَمَ اَنَّهُ وُلِدَ مِن حَلالٍ وَ هو یَبغِضُ عَلیًا دروغ می گوید آنکس که می گوید حلال زاده است در حاليكه با دشمنی دارد . 📚امالی صدوق اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌ 💫بارالهـا 🍁تنهـاکوچه ای 💫که بن بست نيست 🍁کوچه ياد توست 💫از تو خالصانه ميخواهم 🍁که دوستـان 💫خوبم و هيـچ انسانی 🍁در کوچه پس کوچه هاي 💫زندگی اسيـر وگرفتـار 🍁هيچ بن بستی نگـردند شب همه عزیزان بخیر💫🍁 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
. هر چیزی که برایت پیش می‌آید، محصول اندیشه‌های توست...☝️ پس اگر می‌خواهی زندگیت را عوض کنی باید از عوض کردن اندیشه‌هایت آغاز کنی. الان شروع کن. از جایی که هستی شروع کن. با ترس شروع کن. با درد شروع کن. با تردید شروع کن. با دستای لرزان شروع کن. با صدای لرزان شروع کن. با چیزی که داری شروع کن. اما شروع کن. شروع کن و متوقف نشو. فقط شروع کن. اولین قدمو با ایمان بردار. نیازی نیست تموم راه پله رو ببینی، همین که اولین قدمو برداری کافیه، نصف راه رو رفتی. همه چی خود به خود برای کسی که شروع کرده و داره ادامه می‌ده و کنار نمی کشه فراهم می شه و به نتیجه می رسه. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔘 داستان کوتاه یکی از بزرگان عرب برای مهمانی نزد امام حسن مجتبی علیه السلام رفت و موقعی که سفره پهن کردند تا شام بخورند،یک دفعه مرد اظهار غصه و ناراحتی کرد و گفت: من چیزی نمی‌خورم. امام حسن-علیه السلام- به او فرمود: چرا چیزی نمی‌خوری؟ آن مرد عرض کرد: ساعتی قبل فقیری را دیدم اکنون که چشمم به غذا می‌افتد به یاد آن فقیر افتادم و دلم سوخت. من نمی‌توانم چیزی بخورم مگر این‌که شما دستور بدهید مقداری از این غذا را برای آن فقیر ببرند. امام حسن-علیه السلام- فرمود: آن فقیر کیست؟ مرد عرض کرد: ساعتی قبل که برای نماز به مسجد رفته بودم، مرد فقیری را دیدم که نماز می‌خواند. بعد از این که وی از نماز فارغ شد، دستمالش را باز کرد تا افطار کند. شام او نان جو و آب بود. وقتی آن فقیر مرا دید از من دعوت کرد که با او هم غذا شوم ولی من‌ که عادت به خوردن چنان غذای فقیرانه‌ای نداشتم،دعوت وی را رد کردم، حالا، اگر می‌شود مقداری از این شام خود را برای وی بفرستید. امام حسن مجتبی-علیه السلام- باشنیدن این سخنان گریه کرد و فرمود: او پدرم، امیرمؤمنان و خلیفه مسلمان علی-علیه السلام- است، او با اینکه بر سرزمینی بزرگ حکومت می‌کند، مانند فقیر‌ترین مردم زندگی می‌کند و همیشه غذای ساده می‌خورد. آیت الله شهید دستغیب/آدابی از قرآن/ص۲۸۲ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 دعایت زودتر مستجاب می‌شود! سید بن طاووس می‌فرماید: تا می‌توانی مواظب باش دیگری را در محبت و دعا بر امام زمانت مقدم نداری و هنگامی که خواستی برای آن مولای عظیم الشأن دعا کنی با تمام وجود دعا کن. مبادا فکر کنی او به دعای تو محتاج است، هرگز چنین نیست و هرکس چنین فکری کند بیمار است. اینکه می‌گویم برای او دعا کن، فقط برای این است که او حق بزرگی بر تو دارد و بسیار در حق تو احسان نموده است و اگر قبل از دعا برای خودت برای او دعا کنی، ابواب اجابت زودتر به رویت گشوده می‌شود، زیرا تو با گناهت باب دعا را بر روی خود بسته‌ای، ولی هنگامی که برای آن مولایی دعا کنی که از خواص درگاه خداست، به احترام او باب اجابت به رویت گشوده می‌شود و آنگاه خود و همه کسانی که در حقشان دعا می‌کنی بر خوان و احسان او نشسته و مشمول رحمت، کرم و عنایت الهی می‌شوید. 📚 نجم الثاقب، ج۲، ص۴۵۳ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 حکمت عبادت روزی جوانی نزد حضرت موسی علیه السلام آمد و گفت: ای موسی علیه السلام خدا را از عبادت من چه سودی می رسد؟ که چنین امر و اصرار بر عبادت اش دارد؟ حضرت موسی علیه السلام گفت: یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می کردم. روزی بز ضعیفی بالای صخره ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد. با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم: ای بز ، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو وصدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می رود. می دانی موسی از سکه ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی نیاز است. دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر ، خطر گرگی است که تو نمی بینی و نمی شناسی و او هر لحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست. ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی رسد، بلکه با عبادت می خواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم. وَ مَنْ‌ يَعْشُ‌ عَنْ‌ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ‌ نُقَيِّضْ‌ لَهُ‌ شَيْطَاناً فَهُوَ لَهُ‌ قَرِينٌ‌ و هر کس از یاد خدا روی‌گردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم پس همواره قرین اوست (زخرف 36) الانوار النعمانیه ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 داستانهای علما: حاضر جوابی علامه حلی در مجلس علما که به دستور شاه خدابنده تشکیل شده بود. سید رکن الدین موصلی (یکی از علمای برجسته اهل تسنن) به علامه گفت: دلیل بر جواز صلوات بر غیر پیامبران چیست؟ علامه بی درنگ این آیه را خواند: «الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِيبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ * أُولَـئِكَ عَلَيْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولَـئِكَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ». (صابران کسانی هستند که هرگاه مصیبتی به آنان رسد، می گویند: ما از آن خدا هستیم و به سوی او باز می گردیم، اینان همانها هستند که الطاف و رحمت و صلوات خدا شامل حالشان شده و آنان هستند هدایت یافتگان). سید موصلی از روی بی اعتنایی گفت: بر غیر پیامبران (یعنی امامان معصوم) چه مصیبتی وارد شده است که سزاوار صلوات باشند؟ علامه بی درنگ گفت: از سخت ترین و جانکاه ترین مصایب اینکه از نواده های آنان شخصی مثل تو به وجود آمده، که منافقان مشمول عذاب را بر آل رسول (علیهم السلام) ترجیح می دهد. حاضران، از حاضر جوابی علامه، خندیدند. منبع: نگاهی بر زندگی دوازده امام (علیهم السلام)، علامه حلی، ترجمه محمد محمدی اشتهاردی‏، بخش پیشگفتار مترجم ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi