.
🚩⭕️ آهوی بیابان
روزی #امام_سجاد علیه السلام در میان اصحابش نشسته بود که #آهوی مادهای از صحرا به سوی او آمد و در برابر او ایستاد ، دُمش را به زمین زد و از دهان خود صداهایی خارج کرد.
بعضی از افراد پرسیدند : یاابن رسول الله ! این آهو چه می گوید؟
فرمودند : می گوید دیروز یکی از افراد قریش بچه ام را صید کرده و از دیروز تا به حال به او شیر نداده ام .
یکی از اصحاب نسبت به کلام حضرت شک کرد .
حضرت کسی را نزد آن مرد قریشی فرستاد تا او را بیاورد .
فرمود : چرا این آهو از تو #شکایت می کند ؟
گفت : چه می گوید ؟
فرمودند : اظهار می کند که تو دیروز در فلان زمان بچه اش را گرفته ای و از آن وقت تا به حال شیرش نداده و از من خواهش کرده تا از تو بخواهم بچه اش را بیاوری تا شیرش دهد و دوباره او را با خود ببری .
مرد قریشی گفت : به آن کسی که - حضرت - محمد صلیالله علیه و آله را مبعوث کرد ، راست گفته است .
حضرت فرمود : پس بچه اش را بیاور .
بچه را آورد و نزد مادرش فرستاد . وقتی چشمش به او افتاد صدایی کرد ، دمش را حرکت داد و او را شیر داد .
امام به مرد فرمود : به حق من بر تو ! او را به من ببخش .
مرد قبول کرد و حضرت نیز او را به مادرش برگرداند و به زبان او با او سخن گفت . آهو صدایی کرد و با بچه اش رفت .
اطرافیان گفتند : این آهو چه گفت ؟
امام فرمود : در حق شما #دعا کرد و از خدا برای شما طلب خیر کرد .
« ... فقالوا : يا ابن رسول الله ما قالت؟ قال : دعت الله و جزتكم خيرا . »
📕مدینة المعاجز ، ج ۴ ، ص ۲۶۱
📕اثبات الهداة ، ج ۵ ، ص ۲۴۴
✍ @hekayate_quran