📚مادری از جنس گل
شخصی به نام #مهزم می گوید :
شبی بعد از اینکه از خدمت #امام_صادق علیه السلام مرخص شدم ، به سمت منزلی که در مدینه گرفته بودم رفتم .
#مادرم نیز همراه من بود .
گفتگویی میان من و او واقع شد .
با عصبانیت با او صحبت کردم .
فردا که شد بعد از نماز صبح خدمت حضرت رسیدم .
بدون هیچ ذهنیت قبلی ، امام صادق علیهالسلام فرمود :
ای مهزم ! چرا دیشب در سخن گفتن با مادرت خالده درشتی کردی ؟!
مگر نمی دانی شکم او منزلی بود که در آن مسکن داشتی و دامنش گهواره ای بود که همیشه در آنجا بودی ؟! و پستانش ظرفی بود که از آن میخوردی ؟!
عرض کردم : بله .
فرمود : پس دیگر با او درشتی نکن .
📚منبع :
بصائر الدرجات ، ج ۱ ، ص ۲۴۳
#مکاشفه_ایت_الله_هاشم_قزوینی
🔆 آیت الله شبیری زنجانی فرمودند:
🔆 روزی مرحوم آیت الله شیخ هاشم قزوینی در قبرستان پیغمبریه #قزوین از کنار قبری می گذشت.
🔆 برایش #مکاشفه شد و دید سگی برروی قبری نشسته و عاجزانه می گوید: شیخ هاشم! من صاحب این قبر هستم.
علت اینکه به این صورت در آمده ام این است که#مادرم از من ناراضی است شما بروید و ایشان را از من راضی کنید تا خلاص شوم.
کتاب کرامات شگفت عارفان ص67.
.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi