✍#گناه_سوزی_عابد!
عابدی در بنی اسرائیل زندگی میکرد. زنی شبانه در خانه ی عابد را زد و گفت: مرا میهمان خودگردان. عابد گفت: بودن زن و مرد نامحرم در یک محل صحیح نیست. زن گفت: میترسم که درندگان به من زیان رسانند. عابد متأثر شد و زن را به منزل خود راه داد و چراغ را خاموش کرد. زن گفت: تو مرا در تاریکی وارد ساخته ای. عابد چراغ را روشن کرد، مقدار کمی که نشست، شهوت بر او غالب شد و چون بر نفس خویش ترسید، انگشت کوچک خود را به سوی آتش گرفت و آن را سوزاند و هر وقت شهوت بر او غلبه میکرد، یکی از انگشتان خود را میسوزاند تا این که هر پنج انگشت خود را سوزاند. هنگامی که صبح شد، به زن گفت: بیرون برو که تو میهمان بدی برای من بودی!
📙بحار الانوار 401/70.
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi