⚠️ #تـلـنگـــر
بعضی از آیات هستند ڪه وقتۍ
اونا رو میخـونم شـرمنده ی خدا
میــــشم مـثل همـــــین آیه ⇩⇩
«أَلَیْــسَ اللَّهُ بِـــڪَافٍـــ »
آیاخدا برای بندهاش کافۍنیست؟
🌿🌺🌿🌺🌿
✍ @hekayate_qurani
داستان ابوریحان و سگ آسیابان
آورده اند که روزی ابوریحان بیرونی به همراه یکی از شاگردانش برای بررسی ستارگان از شهر محل سکونتش بیرون شد و در بیابان کنار یک آسیاب بیتوته نمود تا اینکه غروب شد و کمی هم از شب گذشت که آسیابان بیرون آمد و خطاب به ابوریحان و شاگردش گفت که میخواهد در آسیاب را ببندد اگر می خواهید درون بیایید همین اکنون با من به درون آیید، چون من گوش هایم نمی شنود و امشب هم باران می آید شما خیس می شوید و نیمه شب هم هر چقدر در را بکوبید من نمی شنوم وشما باید زیر باران بمانید!
ناگهان شاگرد ابوریحان سخنان آسیابان را قطع کرد و گفت: مردک چه می گوئی ؟ این که اینجا نشسته بزرگترین دانشمند و ریاضیدان و همچنین منجم جهان است و طبق برآورد ایشان امشب باران نمی آید! آسیابان گفت به هر روی من گفتم . من گوش هایم نمی شنود و شب اگر شما در را بکوبید من متوجه نمی شوم.
شب از نیمه گذشت باران شدیدی شروع به باریدن کرد و ابوریحان و شاگردش هر چه بر در آسیاب کوفتند آسیابان بیدار نشد که نشد تا اینکه صبح شد و آسیابان بیرون آمد و دید که شاگرد و استاد هر دو از شدت سرما به خود می لرزند و هر دو با هم به آسیابان گفتند که تو از کجا می دانستی که دیشب باران می آید؟
آسیابان پاسخ داد من نمی دانستم، سگ من می دانست! شاگرد ابوریحان گفت: آخر چگونه سگ می داند که باران میآید ؟ آسیابان گفت : هر شبی که قرار است باران بیاید سگ به درون آسیاب می آید تا خیس نشود". ناگهان ابوریحان آواز داد و گفت خدایا آنقدر می دانم که می دانم به اندازه یک سگ، هنوز نمی دانم".
✍ @hekayate_qurani
🌹🗯🗯🗯🗯🗯🗯🌹🗯🗯🗯
🗯
آنگاه که خداوند پیامبرش ﷺ را توصیف می کند،
🗯
از مال و زیبایی واصل و نسبش حرف نمی زند،
🗯
بلکه می فرماید « وانک لعلیٰ خلق عظیم »
🗯
“براستیکه تو دارای اخلاق عظیمی هستی”
🗯
🌹🗯🗯🗯🗯🗯🗯
✍ @hekayate_qurani
گاهی دعای انسان های خوب نیز به اجابت نمی رسد در حالی که هیچ یک از موانع مذکور نیز وجود ندارد. این دعاها به عنوان اندوخته ای گرانقدر در قیامت به آنها می رسد.
از رسول خدا(ص) روایت شده است:
دو نفر در بهشت وارد می شوند که هر دوی آنها یکسان عمل کرده اند، ولی یکی از آن دو، دیگری را می بیند که جایگاهش از او بالاتر است؛ پس می گوید: پروردگارا! به خاطر چه این جایگاه را به او دادی، با اینکه عمل ما یکسان بود؟ خدای متعال پاسخ می دهد: [به این سبب که] او از من درخواست کرد و تو درخواست نکردی.»
در روایت دیگری، از امام صادق(ع) نقل شده است که فرمود:
مؤمن، خدای عزوجل را در مورد حاجت خود می خواند، پس خداوند بلند مرتبه و سترگ [به ملائکه] می گوید: اجابتش را به تاخیر اندازید؛ به خاطر اشتیاق به [شنیدن] صدا و دعای او.»
۱.بحار الانوار
۲.اصول كافي
✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨برایت چه بخواهم ز "خـدا"
🌟بهتر از اینكه
✨خودش پنجره باز اتاقت باشد
🌟عشق، محتاج نگاهت باشد
✨خلق، لبریز دعایت باشد
🌟و دلت تا به ابد
✨وصل خدایی باشد
🌟که همین نزدیکیست
✨شبتون گرم از نگاه خدا
•••✾~🍃🌸🍃~✾•••
✍ @hekayate_qurani
سلام🌹
صبحتان از رحمت
«الرَّحْمَنُ الرَّحِیم» لبریز
سفرهٔ تان از نعمت
«رَبُّ الْعَالَمِين» سرشار
روزتون پرازلطف عنایت خدا
صبحتون بخیر و نیـکی❤️💚
✍ @hekayate_qurani
#حکایت_کنیزک_زیبا_و_غلام_امانتدار
اربابی آوازه کنیزی نوجوان و زیباروی را شنید، که قدی بلند و چشمانی خمار و صدایی دلکش داشت. 20 هزار دینار قیمتش بود و هر کسی را توان پرداخت این مبلغ برای خرید آن نبود، این کنیز ماهها در خانه بود، همه میدیدند، اما کسی توان خرید او را نداشت.
ارباب به غلام خود یک گونی سکه داد و او را روانه شهر کرد تا آن کنیز ماهرخ را بخرد.
پسر ارباب به پدر گفت: «پدر میخواهم دیوانگان شهر را لیست کنم تا به آنها طعامی دهیم.»
پدر گفت: «اول مرا بنویس و دوم غلام مرا.»
پسر پرسید: «چرا پدرم؟»
گفت: «اولین دیوانه منم که به غلامی اعتماد کرده و یک گونی زر به او دادم. اگر او هم کنیز را بخرد و برای من بیاورد او هم دیوانه است، چون من بهجای او بودم، اگر پول را نمیدزدیدم، کنیز زیباروی را دزدیده و به بیابانی روان شده و تا آخر عمر با او زندگی میکردم. در این حالت هر دو دیوانهایم.»
غلام کنیز را خرید و در حال برگشت کنیز گفت: «بیا هر دو سمت بیابانی روان شویم، من دوست ندارم دیگر در بند و همخوابی اربابی باشم. به خود و من رحم کن.»
غلام گفت: «من غلامم و هیچ گنجی روی زمین ندارم، اما در دلم گنجی به نام امانتداری و صداقت است که هرگز آن را با آزادی و لذت خود عوض نمیکنم و جواب ارباب را با خیانت نمیدهم، چون اگر چنین کنم مردهام و مرده از لذت بینصیب است.»
غلام کنیز را به خانه آورده و به ارباب تسلیم کرد. ارباب چون داستان را شنید از صداقت غلام گریست و کنیز زیباروی را به او بخشید و هر دو را آزاد کرد.
✍ @hekayate_qurani
بعد ازمرگ به اسمت صدایت نمیکنند
میگویند:جسد کجاست؟
بعدازغسل میگویند:جنازه کجاست؟
بعدازخاکسپاری میگویند:قبرمیت کجاست؟ همه القاب دنیا فانیه
🔻فروتن و متواضع باش نه مغرورو متكبر
✍ @hekayate_qurani
داستان کوتاه
راستگوئی!
روزی شاهزاده ای تصمیم به ازدواج گرفت. با یکی از دانایان شهرش در این باره مشورت کرد. دستور دادند
که همه ی دختران شهر به میهمانی شاهزاده دعوتند. شاهزاده در این جشن همسر خود را انتخاب می
کند.دختر خدمتکار قصر از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شد چرا که عاشق شاهزاده بود.اما تصمیم گرفت که در
میهمانی شرکت کند تا حداقل یکبار شاهزاده را از نزدیک ببیند.روز جشن همه در تالار کاخ جمع بودند. شاهزاده به
هر یک از دختران دانه ای داد و گفت کسی که بهترین گل را پرورش دهد و برایم بیاورد همسر آینده ی من خواهد
بود. شش ماه گذشت و با اینکه دختر خدمتکار با باغبانان مشورت کرد و از گل بسیار مراقبت کرد ولی گلی در گلدان
نرویید. روز موعود همه ی دختران شهر با گلهایی زیبا و رنگارنگ در گلدان هایشان به کاخ آمدند. شاهزاده بعد از
اینکه گلدان ها را نگاه کرد اعلام کرد که دختر خدکمتکار همسر اوست. همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را
انتخاب کرده که در گلدانش گلی نبوده. شاهزاده گفت این دختر گلی را برایم پرورش داده که او را شایسته ی
همسری من می کند، گل صداقت.
همه دانه هایی که به شما دادم عقیم بودند و ممکن نبود گلی از آنها بروید
🌼🌿🌼🌿🌼.
✍ @hekayate_qurani
✨آیت الله بهاء الدینی«ره»:✨
عرقی که زن زیر چـادر مےریزد،
سه جا برای او نور میشود...
✅ درون قبــر
✅ در بــرزخ
✅ در قیـامـت
✍ @hekayate_qurani
❤️امام صادق (ع) :
✨ هنگامی که کودک به سه سالگی رسید لا اله الا اللّه را به او بیاموزید و او را رها کنید (همین مقدار کافی است). وقتی هفت ماه دیگر گذشت محمد رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) را به او آموزش دهید و سپس او را رها کنید تا چهار ساله شود. آنگاه صلوات فرستادن را به او بیاموزید. در پنج سالگی به او سمت راست و چپ را آموزش دهید و قبله را نشان او داده و بگویید سجده کند. آنگاه او را تا شش سالگی واگذارید. فقط پیش روی او نماز بخوانید و رکوع و سجود را یادش دهید تا هفت سالش هم تمام شود. وقتی هفت سالگی را پشت سر گذاشت، وضو ساختن را به او تعلیم دهید و به او بگویید نماز بخواند، تا هنگامی که نه ساله شد وضو و نماز را به نیکی آموخته باشد. و هنگامی که آن دو را به خوبی یاد گرفت خدا پدر و مادر او را به خاطر این آموزششان خواهد آمرزید.
📚(وسائل الشیعه، ج15، ص193 )
✍ @hekayate_qurani
این متن خیلی قشنگه 🌺🍃🌺
گفتم گرفتارم خدا گفتی که آزادت کنم
گفتم گنه کارم خدا گفتی که عفوت میکنم
گفتم خطا کارم خدا گفتی که می بخشم خطا
گفتم جفا کارم خدا گفتی وفایت میدهم
گفتم صدایت میکنم گفتی جوابت می دهم
گفتم ز پا افتاده ام گفتی بلندت میکنم
گفتم نظر بر من نما گفتی نگاهت می کنم
گفتم بهشتم می بری؟ گفتی ضمانت می کنم
گفتم که من شرمنده ام گفتی که پاکت می کنم
گفتم که یارم می شوی گفتی رفاقت میکنم
گفتم ندارم توشه ای گفتی عطایت میکنم
گفتم دردمندم خدا گفتی مداوایت کنم
گفتم پناهی نی مرا گفتی پناهت می دهم
خدا تنها کسیست که وقتی همه تنهایت
میگذارند او آغوش میگشاید
✍ @hekayate_qurani
🌸🍃پیامبر اکرم(ص) میفرماید:
«دشمنان تو از جن، ابلیس و سپاهیان او است:
👈پس اگر نزد تو آمد و گفت: فرزندت مُرد،
به خود بگو: زندگان برای مردن آفریده شده اند.
👈اگر آمد و گفت: مال تو از دست رفت،
بگو: ستایش خدای را که میدهد و میگیرد و زکات را از من برد.
👈اگر آمد و گفت: مردم به تو ستم میکنند، ولی تو ستم نمیکنی
بگو: روز قیامت آنان که ستم کردند گرفتارند.
👈اگر آمد و گفت: چه قدر نیکی میکنی،
بگو: گناهان من بیش از نیکیهای من است.
👈اگر آمد و گفت: چه قدر نماز میگزاری
بگو: غفلت من از نمازهایم بیش تر است.
👈اگر آمد و گفت: چه قدر بخشش میکنی،
بگو آن قدر که میگیرم، از آن چه میبخشم زیادتر است.
👈اگر گفت: چه قدر به تو ستم میکنند
بگو: من بیش تر ستم کرده ام.
👈اگر گفت: چه قدر برای خدا کار میکنی،
بگو: چه بسیار معصیتها کرده ام».
✍ @hekayate_qurani
🕋پیامی از خداوند متعال:
فقیر کسی است که کفیل و کارسازی مثل من ندارد
و بیمار کسی است که طیبی مانند من ندارد
و غریب کسی است که همدمی مثل من ندارد.
📙حدیث قدسی، الجواهرالسینیه،ص۶۱
✍ @hekayate_qurani
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
در زمان حضرت موسى عليه السلام در بنى اسرائيل به جهت نيامدن باران قحطى شد مردم خدمت حضرت موسى رسيدند و گفتند: براى ما نماز استسقاء (نماز باران) بخوان. حضرت موسى عليه السلام برخواست كه با قوم خود براى دعاى باران بروند و بيشتر از هفتاد هزار نفر بودند هرچه دعا كردند باران نيامد.
حضرت موسى عليه السلام عرض كرد: خدايا چرا باران نمى آيد، مگر قدر و منزلت من نزد تو از بین رفته؟
خطاب رسيد: نه، ليكن ميان شما يک نفر است كه چهل سال مرا معصيت مى كند. به او بگو از جمعيت خارج شود تا باران رحمتم را نازل كنم.
موسى عليه السلام عرض كرد: الهى صداى من ضعيف است، چگونه به هفتاد هزار جمعيت برسد؟
خطاب شد: اى موسى تو بگو من صداى تو را به مردم مى رسانم حضرت موسى به صداى بلند صدا زد: اى كسى كه چهل سال است معصيت خدا را مى كنى از ميان ما برخيز و بيرون رو كه خداوند به جهت شومى و بدى تو باران رحمتش را از ما قطع كرده.
آن مرد عاصى برخواست نگاهى به اطراف كرد، ديد كسى بيرون نرفت. فهميد خودش بايد بيرون برود با خود گفت چه كنم اگر برخيزم و از ميان مردم بروم كه مردم مرا مى بينند و مى شناسند و رسوا مى شوم و اگر نروم كه خدا باران نمى دهد همانجا نشست و از روى حقيقت توبه كرد و از كرده خود پشيمان شد. يكدفعه ابرها آمده و به هم متصل شد و چنان بارانى آمد كه تمام سيراب شدند.
موسى عرض كرد: الهى كسى كه از ميان ما بيرون نرفت چگونه شد كه باران آمد؟
خطاب شد: سقيتكم بالذى منعتكم به به شما باران دادم، به سبب آن كسى كه شما را منع كردم و گفتم از ميان شما بيرون برود.
موسى عليه السلام عرض كرد: خدايا! اين بنده را به من بنما.
خطاب شد: اى موسى آن وقتى كه مرا معصيت مى كرد رسوايش نكردم، حال كه توبه كرده او را رسوا كنم؟ حاشا، من نمامين و سخن چينان را دشمن مى دارم، خود نمامى كنم؟
✍ @hekayate_qurani
وقتی شما در حال حمل قرآن هستید؛
شیطان دچار درد شدید در سر میشود
و باز کردن قرآن ، شیطان را تجزیه می کند.
و با خواندن قرآن ، به حالت غش فرو میرود..
و خواندن قرآن باعث در اغما رفتنش میشود؟؟؟؟
و آیا شما می دانید که هنگامی که می خواهید
این پیام را به دیگران ارسال کنید ، شیطان سعی خواهد کرد تا شما را منصرف کند؟؟؟؟
فریب شیطان را نخور!!!!!
✍ @hekayate_qurani
10 نکته در خصوص سلامتی در قرآن
1 . بخورید و بیاشامید ; اما به اندازه کافی و لازم ; زیرا پرخوری و زیاده روی، سلامت شما را به خطر می اندازد; (اعراف/31) .
2 . همه دردها و ناراحتی های خود را می توانید با قرآن ریشه کن سازید; قرآن بخوانید و به آن عمل کنید و با روح قرآن مرتبط و همنوا گردید تا همه سیستم های روح و جسم شما در تعادل مطلوب خود قرار گیرند; (یونس/57 و اسراء/82) .
3 . در فرهنگ قرآنی، این خداوند است که بیماری ها را شفا می دهد و دیگران، وسیله و واسطه اند ; (شعرا/80) .
4 . اصل اول در سلامتی و صحت غذاها به فرموده قرآن، آن است که حلال و پاکیزه باشند .
این گونه غذا، می تواند مقدمات سلامتی را در بدن انسان فراهم نماید; اما این که یک ماده خوراکی واحد با ترکیبات غذایی ثابت و مشخص، در اثر حلال یا حرام بودن، دارای آثار متفاوتی بر سلامت انسان گردد، بحث علمی بسیار عمیقی می طلبد; (نحل/114 و بقره 168) . حلال یعنی چیزی که ممنوعیت شرعی ندارد و طیب یعنی چیزی که موافق طبع سالم انسانی باشد .
5 . بهترین نحوه تغذیه برای سلامت انسان که مورد سفارش قرآن کریم است، خوردن صبحانه و شام است ; یعنی غذای روزانه در دو وعده اصلی در اول روز و آخر روز صرف گردد . این شیوه غذا خوردن بهشتیان است که در سوره مریم، آیه 62 آمده است .
6 . به فرمان قرآن، مؤمنان شایسته ترین افراد در استفاده از نعمت های الهی - مانند غذاهای پاکیزه - می باشند . خداوند می فرماید: چه کسی این غذاهای پاکیزه را بر شما حرام کرده است؟ این ها زیبایی های زندگی دنیاست که خداوند برای بهترین بندگانش خلق نموده است . پس از نعمت های خداوند استفاده کنید; (اعراف/32 و مائده/87 و 88) . به قول امام علی (ع)، خداوند همان قدر از حرام شمردن آن چه حلال نموده است، ناراحت می شود که حرام او را نادیده بگیرید و مانند یک امر حلال انجام دهید .
7 . جالب است بدانید که خداوند مستقیما در قرآن به خوردن گوشت و ماهی و میوه اشاره می کند و آنها را از نعمت های زندگی بخش الهی برمی شمارد و از ما می خواهد که از آنها بخوریم که به ترتیب در سوره مائده آیه 1 و 96، سوره نحل، آیه 14 و سوره مؤمنون آیه 19 آمده است .
8 . مسئله خوراک در قرآن، آن قدر مهم است که در یک آیه مستقیما فرمان داده شده است که انسان با دقت و تامل در غذایی که می خورد، بنگرد; (عبس/24) ; یعنی این که یک انسان قرآنی، باید در نحوه تغذیه خود، نهایت دقت را داشته باشد .
✍ @hekayate_qurani
خدای خوبم...
امشب دلم میخواد
برای همه بنده هایت دعا کنم دعایی از اعماق وجودم...
خدایا شاد کن دلی را که گرفته و تنگ است...
بی نیاز کن کسی را که بدرگاهت نیازمند است امیدوار کن کسی که نا امید است..!
و بگیر دستانی که اکنون به سوی تو بلند است..
شب بخیر💚
✍ @hekayate_qurani
الهی امروزتون
"متبرك به نگاه خدا"
دلتون گرم از آفتاب امید
ذهنتون پر از افکار ناب
قلبتون مملو از مهربانی
دست تون سرشار از بخشندگی
سلام صبح بخیر
.:::| ✍ @hekayate_qurani
✨﷽✨
✅سنگ حسرت
✍گروهی در حال عبور از غار تاریکی بودند که سنگهایی را زیر پایشان احساس کردند. بزرگشان گفت: اینها سنگ حسرتند. هرکس بردارد حسرت می خورد، هر کس هم برندارد باز هم حسرت می خورد. برخی گفتند پس چرا بارمان را سنگین کنیم؟ برخی هم گفتند ضرر که ندارد مقداری را برای سوغاتی بر می داریم.
وقتی از غار بیرون آمدند فهمیدند که غار پر بوده از سنگهای قیمتی و الماس. آنهایی که برنداشته بودند حسرت خوردند و بقیه هم حسرت خوردند که چرا کم برداشتند.
زندگی هم بدین شکل است، اگر از لحظات استفاده نکینم حسرت می خوریم و اگر استفاده کنیم باز هم حسرت میخوریم که چرا کم. پس تلاشمان را بکنیم که هرچه بیشتر از این لحظات استفاده کنیم.
⇦•کسی که در دنیا صلوات زیاد بفرستد در قیامت جزو کسانی است که حسرت کمتر می خورد.
✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎧 ببینید _یک_دقیقه_اشک❣
🎼 خورشید نه آن است که هر روز بچرخد..
🎤 #حاج_محمود_کریمی
🌙 #رزق_حسینی
✍ @hekayate_qurani
✨﷽✨
#تلنگر
تاحالا دندونپزشکی رفتین؟؟؟
اول دکتر چند تا سوزن میزنه تو لثه تون،بعد اون مته رو میگیره دستش...
بعضی وقتا از شدت درد دسته های صندلی رو محکم فشار میدیم و اشک تو چشمامون جمع میشه...
چرا نمیزنین تو گوشش؟
چرا داد و هوار نمی کنید؟
این همه درد رو تحمل کردید،این همه سوزن و آمپول و مته و انبر و ...
خوب اعتراض کنید بهش!
چرا اعتراض نمی کنید؟
تازه کلی هم ازش تشکر میکنیم و میخوایم بیایم بیرون میگیم:آقای دکتر ببخشید وقت بعدی کی هستش؟!
نمی خوای خدا رو اندازه یه"دندونپزشک" قبول داشته باشی...؟؟
به دکتر اعتراض نمی کنیم چون می دونیم این درد فلسفه داره و منجر به بهبود میشه،میدونیم یه حکمتی داره،خوب خدا هم حکیمه...
اصلا قبلا هم به دکتر می گفتند حکیم...
یعنی کارهای او از روی حکمت است.
وقتی درد و رنجی رو تو زندگی ما فرستاد،ازش تشکر کنیم،بگیم نوبت بعدی کی هستش؟
رنج بعدی؟
به من بگو مدرک خدا رو قبول نداری؟؟؟
حتی قد یه"دندون پزشک"؟؟؟
یادت نره اون خیــلی وقته خداست...
✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽💿📽💿📽
📿استادرائفی پور📿
🔷🔸🔷🔸🔷🔸
🔮حیای واقعی در زنان و مردان یعنی ....
حضرت یوسف علیه السلام. ..
✍ @hekayate_qurani
💕داستان کوتاه
"از کوزه همان برون تراود که در اوست"👌
روزی "لئو تولستوی" در خیابانی راه میرفت که ناآگاهانه به زنی تنه زد!
زن بیوقفه شروع به فحش دادن و بد و بیراه گفتن کرد!
بعد از مدتی که خوب فحش داد، تولستوی کلاهش را از سر برداشت و محترمانه معذرتخواهی کرد، و در پایان گفت:
من لئو تولستوی هستم!
زن که بسیار شرمگین شده بود، عذرخواهی کرد و گفت:
چرا خودتان را زودتر معرفی نکردید؟!
تولستوی در جواب گفت:
شما داشتید با توهینهایتان خودتان را معرفی میکردید و من هم صبر کردم تا توضیحات شما تمام شود و من هم خودم را معرفی کردم...!
( تولستوی یکی از مشهورترین نویسندگان جهان است که در زمان حیاتش هم محبوبیتی جهانی داشت، رمانهای "جنگ و صلح "و " آنا کارنینا" از بهترین آثار اوست. متوفی 1910)
✍ @hekayate_qurani
تشکر از مردم مثل تشکر از خدا
✅ امام سجاد(علیه السلام):
خداوند هر دل غمگين و هر بندهی سپاسگزارى را دوست دارد. روز قيامت، خداوند بهيكى از بندگانش ميفرمايد: چرا از فلانى سپاسگزارى نكردى؟ بنده عرض ميكند: پروردگارا ! من تورا سپاس گفتم. خداوند فرمايد: چون از او سپاسگزارى نکردی، مرا هم سپاس نگفتهای
سپس امام سجاد(ع) فرمودند:
شكر گزارترين شما از خدا، كسى است كه از مردم بيشتر تشکر كند.
📚اصول كافى، ج۳ ،ص ۱۵۶
✍ @hekayate_qurani
✍🏼 گویند دهقانی مقداری گندم در دامن لباس پیرمرد فقیری ریخت. پیرمرد خوشحال شد و گوشههای دامن را گره زد و رفت!
در راه با پروردگار سخن میگفت: ای گشاینده گرههای ناگشوده! عنایتی فرما و گرهای از گرههای زندگی ما بگشای.
در همین حال ناگهان گرهای از گرههایش باز شد و گندمها به زمین ریخت!
او با ناراحتی گفت:
من تو را کی گفتم ای یار عزیز
که این گره بگشای و گندم را بریز!
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت دیگر چه بود؟
نشست تا گندمها را از زمین جمع کند، در کمال ناباوری دید دانهها روی ظرفی از طلا ریختهاند!
ندا آمد که:
تو مبین اندر درختی یا به چاه
تو مرا بین که منم مفتــاح راه💚
《 مولانـــــا 》
✍ @hekayate_qurani
#آسان_شدن_کارها
🌸✨چـون خواهے ڪاری را شروع
ڪنے اول ۵۶ بار این نام را بگو
سپس به ڪار اقدام نما که
ان شاء الله به انجام میرسد✨🌸
✍ @hekayate_qurani
#یک_داستان_یک_پند
🔰روزی رسول اکرم (ص) با یکی از اصحاب از صحرایی نزدیک مدینه میگذشتند. پیرزنی بر سر چاه آبی میخواست آب بکشد و نمیتوانست. رسول خدا (ص) پیش رفت و فرمود: حاضری من برای تو آب بکشم؟ پیرزن که حضرت را نشناخته بود گفت: ای بنده خدا اگر چنین کنی برای خود کردهای و پاداش عملت را خواهی دید. حضرت دلو را به چاه انداخت و آب کشید و مشک را پر کرد و بر دوش نهاد و به پیرزن فرمود: تو جلو برو و خیمه خود را نشان بده، پیرزن به راه افتاد و حضرت از پی او روان شد.
✍آن مرد صحابی که همراه حضرت بود، گفت: یا رسولالله! مشک را به من بدهید اما پیامبر (ص) قبول نکردند، صحابی اصرار کرد ولی حضرت فرمودند: من سزاوارترم که بار امت را به دوش بگیرم. رسول خدا (ص) مشک را به خیمه رساندند و از آنجا دور شدند. پیرزن به خیمه رفت و به پسران خود گفت: برخیزید و مشک آب را به خیمه بیاورید.
‼️پسران وقتی مشک را برداشتند تعجب کردند و پرسیدند: این مشک سنگین را چگونه آوردهای؟ گفت: مردی خوشروی، شیرینکلام، خوشاخلاق، با من تلطف بسیار کرد و مشک را آورد. پسران از پِی حضرت آمدند و ایشان را شناختند، دوان دوان به خیمه برگشتند و گفتند: مادر! این همان پیغمبری است که تو به او ایمان آوردهای و پیوسته مشتاق دیدارش بودی. پیرزن بیرون دوید و خود را به حضرت رساند و به قدمهای مبارکش افتاد. گریه میکرد و معذرت میخواست. حضرت در حق او و فرزندانش دعا کرد و او را با مهربانی بازگرداند. جبرئیل نازل شد و این آیه را آورد:
✨📖✨ وَإِنَّكَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِيمٍ (4 - قلم)
⚡️و تو اخلاق عظیم و برجستهاى دارى.
📚قصصالروایات
✍ @hekayate_qurani
🌿 امام سجاد(علیه السلام) فرمودند :
بعضی گناهان سبب براورده نشدن دعا میشود که باید از انها دوری کرد از آن جمله میتوان اشاره کرد به؛
☀️۱-نيت بد
☀️۲-خرابی باطن
☀️۳-دورويي
☀️۴-ایمان و اعتقاد به براورده شدن دعا نداشته باشیم
☀️۵-تاخير در نمازهای واجب
☀️۶-ترک كار خير و صدقه
☀️۷-گفتن كلمات زشت و ناپسند
📗 ميزان الحكمه، ج۴، ص۲۸۷
✍ @hekayate_qurani
#داستان_پندآموز
🍃شهری که که مردمش اصلاً فیل ندیده بودند...
از هند فیلی آوردند و به خانه تاریکی بردند و مردم را به تماشای آن دعوت کردند؛
مردم در آن تاریکی نمیتوانستند فیل را با چشم ببینید.
ناچار بودند با دست آن را لمس کنند. کسی که دستش به خرطوم فیل رسید.
گفت: فیل مانند یک لوله بزرگ است.
🍃دیگری که گوش فیل را با دست گرفت گفت:
فیل مثل بادبزن است. یکی بر پای فیل دست کشید و گفت:
فیل مثل ستون است. و کسی دیگر پشت فیل را با دست لمس کرد
و فکر کرد که فیل مانند تخت خواب است.
آنها وقتی نام فیل را میشنیدند هر کدام گمان میکردند
که فیل همان است که تصور کردهاند.
🍃فهم و تصور آنها از فیل مختلف بود و سخنانشان نیز متفاوت بود.
اگر در آن خانه شمعی میبود، اختلاف سخنان آنان از بین میرفت.
ادراک حسی مانند ادراک کف دست، ناقص و نارسا است.
نمیتوان همه چیز را با حس و عقل شناخت.
گاهی دیدن هم لازم است.
🌟 نکته : همیشه قضاوت ما این چنین است .آنچه حس می کنیم ملاک قضاوت ماست .
اگرحتی به اندازه نور شمعی بینش ودانش درقضاوت ما باشد بهترقضاوت می کنیم 🌟
✍ @hekayate_qurani