eitaa logo
حکایت و داستان قرآنی روایت پند حدیث آموزنده زیبا خواندنی معجزه کلیپ صوتی مذهبی اسلامی
17.9هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
14 فایل
﷽ 💚منبع انواع حکایات و روایات‌ جذاب مذهبی،داستان وپندزیبا 💚🌹حضورشما باعث دلگرمی ماست🌹💚 . 💚لطفا کپی باذکرصلوات🙏🌹 . . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه‌ تایید و نه‌ رد می‌شوند . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
از پیرمرد حکیمی پرسیدند: از عمری که سپری نمودی چه چیز یاد گرفتی؟ پاسخ داد: *یاد گرفتم* که دنیا قرض است باید دیر یا زود پس بدهیم *یاد گرفتم* که مظلوم دیر یا زود حقش را خواهد گرفت. *یاد گرفتم* که دنیا ی ماهر لحظه ممکن است تمام شود اما ماغافل هستیم. *یاد گرفتم* که سخن شیرین ،گشاده رویی وبخشش سرمایه اصلی ما در زندگیست. *یاد گرفتم* که ثروتمند ترین مردم در دنیا کسی است که از سلامتی، امنیت وآرامش بهره مند باشد. *یاد گرفتم* که:بساط عمرو زندگیمان رادردنیا طوری پهن کنیم که درموقع جمع کردن دست و پایمان را گم نکنیم. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️از حضرت عباس (ع) حاجت بخواهیم - فوق العاده زیبا 👌 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
❗️ روزی شیطان همه جا اعلام کرد قصد دارد از کارش دست بکشد و وسایلش را با تخفیف ویژه به حراج بگذارد! همه مردم جمع شدن و شیطان وسایلی از قبیل : غرور، خودبینی، مال اندوزی، خشم، حسادت، شهرت طلبی و دیگر شرارت ها را عرضه کرد... در میان همه وسایل یکی از آنها بسیار کهنه و مستعمل بود و بهای گرانی داشت! کسی پرسید : این عتیقه چیست !؟ شیطان گفت : این نا امیدی است... شخص گفت : چرا اینقدر گران است !؟ شیطان با لحنی مرموز گفت : این موثرترین وسیله من است ! شخص گفت : چرا اینگونه است !؟ شیطان گفت : هرگاه سایر ابزارم اثر نکند فقط با این میتوانم در قلب انسان رخنه کنم و وقتی اثر کند با او هر کاری بخواهم میکنم... این وسیله را برای تمام انسانها بکار برده ام، برای همین اینقدر کهنه است ⚠️مراقب "اميدمان" باشيم... ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
عابدی بود که شاگردان زیادی داشت و حتی مردم عامه هم مرید او بودند و آوازه اش همه جا پیچیده بود... روزی به آبادی دیگری رفت...عابد به نانوایی رفت و چونکه لباس درستی نپوشیده بود نانوا به او نان نداد و عابد با حزن و اندوه رفت... مردی که در آنجا بود عابد را شناخت و به نانوا گفت: که آن مرد را نشناختی؟ نانوا پاسخ داد نه... مرد گفت:فلان عابد بود... نانوا گفت: که من از مریدان اویم و با عجله به دنبال عابد روان شد و به ایشان گفت میخواهم از شاگردان شما باشم...عابد قبول نکرد... نانوا گفت که اگر قبول کنی من امشب تمام آبادی را طعام خواهم داد... عابد پذیرفت ...وقتی همه شام خوردند نانوا رو به عابد گفت:سرورم دوزخ یعنی چه؟ عابد پاسخ داد:دوزخ یعنی اینکه تو برای خاطر رضای خدا یک تکه نان به بنده خدا ندادی ولی برای رضایت دل بنده خدا یک آبادی را نان دادی!! ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
گفت: سی سال بود تا مرا آرزوی حج بود و ازوصله دوزی سیصد و پنجاه درم جمع کردم امسال قصد حج کردم تا بروم. روزی سرپوشیده ای که در خانه است حامله بود از همسایه بوی طعامی می‌آمد. مرا گفت: برو و پاره ای بیار از آن طعام. من رفتم. به در خانه همسایه آن حال خبر دادم. همسایه گریست و گفت: بدانکه سه شبانروز بود که اطفال من هیچ نخورده بودند. امروز خری مرده دیدم. باررا از وی جدا کردم و طعام ساختم، بر شما حلال نباشد. چون این بشنیدم آتش در جان من افتاد. آن سیصد و پنجاه درهم برداشتم و بدو دادم. گفتم: نفقه ی اطفال کن که حج ما این است. تذکرة الاولیا عطار نیشابوری ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬تصاویری زیبا از حرم امام حسین(ع) ❣السلام علی الحُسیْن✨ ❣و علی علی بن الحُسیْن✨ ❣و علی اولاد الحُسیْن✨ ❣و علی اصحاب الحُسیْن✨ ••✾🌻🍂🌻✾•• ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
📚یحیی ع و ارشاد مردم یحیی بن زکریا هفت سال بیشتر نداشت که در میان مردم به ایراد خطبه می پرداخت. کتاب خدا را آموخت. بنی اسرائیل را از رنج های رفته بر صالحان و گناهان و نافرمانی هایی که صورت گرفته آگاه می ساخت. مردم را به ظهور عیسی بن مریم پس از بیست و چند سال بشارت می داد. هنگامی که رهبانان و مسافران بیت المقدس را در لباس ها و شب کلاه های بلند و پشمینه می دید و هنگامی که می دید چگونه از سینه خود زنجیرها را عبور داده و به ستون های مسجد بسته اند. از مادرش خواست تا برای او نیز جامه ای مثل آنان تهیه کند تا به بیت المقدس برود و همراه عابدان به ریاضت و تضرع بپردازد. زکریا با خواسته او مخالفت کرد. زیرا که او هنوز خردسال بود. اما یحیی از پدرش پرسید؛ آیا کوچکتر از من از این دنیا چشم فرو نبسته اند؟ زکریا آگاهی و شوق فرزندش را دید، از همسرش خواست تا برای او لباسی تهیه کند. مدتی از رفتن یحیی به بیت المقدس می گذشت. تا آنکه از شدت عبادت و شب زنده داری به استخوان پاره ای تبدیل شد. یحیی چنان عاشق و شیفته عبادت شده بود که از شدت عبادت جسمش ضعیف و اندامش نحیف گشته بود، پوست صورتش به استخوان چسبیده و عضلاتش تحلیل رفته بود. در آن لحظه یحیی از وضع خود به خداوند زاری نمود. خداوند خطاب به او فرمود؛ به عزتم سوگند اگر می دانستی که آتش جهنم چه سوزشی دارد به جای لباس پشمی، لباسی از آهن به تن می کردی. بعد از این گفته پروردگار، یحیی آن قدر گریست تا گونه هایش زخم گردید. وقتی خبر این اتفاق به گوش زکریا رسید، سراسیمه نزد پسرش حاضر شد و گفت؛ ای فرزندم چرا با خود چنین می کنی، من از خدا خواستم تا تو را روشنی چشم من قرار دهد. یحیی گفت؛ آیا شما بارها به من نگفتید که میان بهشت و جهنم گذرگاهی است که فقط گریه کنندگان از ترس خدا، قادر به عبور از آن خواهند بود؟ یحیی با برخورداری از توانایی علمی، مسائل تورات را مورد بررسی و دقت قرار می داد و مشکلات آن را حل می نمود و بر اصول و فروع آن مسلط شد. او برای مردم مشهور شده بود که در اجرای حق، شجاع و در مخالفت با باطل سرسخت است و در راه خدا از سرزنش نکوهش کنندگان باکی ندارد و از قدرت خودسران ستمگر ترسی به خود راه نمی دهد. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
🕊🌷 چه زیبا گفتـ اسطوره اخلاص: قلم مےزنید براے خدا باشد؛ قدم برمےدارید براے خدا باشد؛ حرفـ مےزنید براے خدا باشد؛ همه چے؛ همه چے براے خدا باشد ... ♥️ ••✾🌻🍂🌻✾•• ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
👌 زنی که صاحب فرزند نمی شد پیش پیامبر زمانش میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه. پیامبر وقتی دعا میکند و وحی میرسد او را بدون فرزند خلق کردم. زن میگویدخدا رحیم است و میرود. سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که او فرزندی ندارد زن اینبار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود. سال سوم پیامبر وقت زن را با کودکی در آغوش میبیند. با تعجب از خدا میپرسد :بارالها،چگونه کودکی دارد اوکه بدون فرزندخلق شده بود!!!؟ وحی میرسد:هر بار گفتم فرزندی نخواهدداشت ،او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت. با دعا سرنوشت تغییر میکند... از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود... ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
⭐️خــــــدای من 🌙میان این همه چشم ⭐️نگاه تو تنها نگاهی ست 🌙ڪہ مرا از هرنگهبان ⭐️و محافظی بی نیازمی کند ⭐️نگاهت را دراین شبهای 🌙نورانی برای تمام ⭐️عزیزان و دوستانم آرزو می کنم 🌙شبتون آرام و در پناه خدا ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
خداے من... 🌺 اے خالق بے مدد 🍃 و اے واحد بے عدد 🌺 اے مهربان بر خلایق ... 🍃 با نامت آغاز میڪنم 🌺 ڪه بهترین نامهاست 🌸 بسم الله الرحمن الرحیم 🌸 هفته ای ناب و پرخیروبرکت در پیش داشته باشید💚🌹 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
♥️ باز هم زائرتان نیستم از دور سلام رفاعه_نخاس می گوید : خدمت امام_صادق عليه السلام رسیدم . به من فرمود : اى رفاعه ! آيا امسال ، به جا نیاورده ای ؟ گفتم : فدايت شوم ! مالی نداشتم كه با آن حج بروم . امّا روز_عرفه را در كنار قبر عليه السلام بودم و آن را زیارت کردم . امام عليه السلام فرمود : اى رفاعه _ ثوابی _ كمتر از آنچه در مِنا به دست آوردند ، نداشته اى . اگر نگران نبودم که مردم ، حج را رها بکنند ، حديثى را برايت بازگو مى كردم كه هيچ گاه ، زيارت قبر حسين عليه السلام را رها نکنی . سپس حضرت به زمين ، خيره شد و مدّتى طولانى سكوت كرد و آن گاه فرمود : پدرم به من خبر داد و فرمود : هر كس با شناخت و معرفت حقّ حسين عليه السلام و بدون تكبر ، به سوى قبر حسين عليه السلام بيرون رود ، يك هزار فرشته از سمت راست ، و يك هزار فرشته از سمت چپ ، او را همراهى مى كنند و يك هزار حج و يك هزار عمره همراه با پيامبر خدا صلی الله علیه و آله يا وصىّ پيامبر ، برايش نوشته مى شود . 📚منبع : مصباح المتهجد ، ص ۷۱۶ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬مقایسه جالب فاصله صفا و مروه و حرم سیدالشهدا علیه السلام و حضرت عباس علیه السلام، با ♦️نتیجه نیست ... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
👌 زنی که صاحب فرزند نمی شد پیش پیامبر زمانش میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه. پیامبر وقتی دعا میکند و وحی میرسد او را بدون فرزند خلق کردم. زن میگویدخدا رحیم است و میرود. سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که او فرزندی ندارد زن اینبار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود. سال سوم پیامبر وقت زن را با کودکی در آغوش میبیند. با تعجب از خدا میپرسد :بارالها،چگونه کودکی دارد اوکه بدون فرزندخلق شده بود!!!؟ وحی میرسد:هر بار گفتم فرزندی نخواهدداشت ،او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت. با دعا سرنوشت تغییر میکند... از رحمت الهی ناامید نشوید اینقدر به درگاهی الهی بزنید تا در باز شود... ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ کلیپی بسیار زیبا و تاثیرگذار از مهربونی حیوانات به همدیگه !👌 دیدن این فیلم حالتونو خوب میکنه... 🌼🌿🌼🌿🌼 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
💠فواید گوش كردن اذان ✨۱. شنیدن اذان انسان را از اهل آسمان قرار مى دهد. پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: همانا اهل آسمان از اهل زمین چیزى نمى شنوند مگر اذان ✨2. شنیدنِ اذان اخلاق را نیكو مى كند، امام على(علیه السلام) مى فرماید: كسى كه اخلاقش بد است در گوش او اذان بگویید ✨3. شنیدن اذان انسان را سعادت مند مى كند. پیامبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: كسى كه صداى اذان را بشنود و به آن روى آورد، نزد خداوند از سعادت مندان است ✨4. شنیدن اذان سبب دورى شیطان مى شود. رسول اكرم(صلى الله علیه وآله) مى فرماید: شیطان وقتى نداى اذان را مى شنود فرار مى كند. 📚منبع: میزان الحكمه، ج1، ص82. . همان، ج1، ص84. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
کارگردان دنیا خــــ♡ــــداست ! مهم نیست نقش ما ثروتمند است یا تنگدست سالم است یا بیمار ! مهم این است که محبوبترین کارگردان عالم نقشی به ما داده ! نباید از سخت بودن نقش گله مند بود، چرا که سخت بودن نقش، نشانه اعتماد کارگردان به شایستگی بازیگر است. امیدوارم خوش بدرخشید ! غر نزن گله نکن خدا حکمت همه کارها را میدونه فقط بهش بگو: 【 ای که مراخوانده ای راه نشانم بده ...♥️】° ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
📚دو ركعت عشق دختر امام خمینی رحمة الله علیه درباره یكی از خاطرات زمان دستگیری ایشان می‌گوید: امام برای من تعریف كردند: توی راه من گفتم كه نماز نخوانده‌ام، یك جایی نگه دارید كه من وضو بگیرم. گفتند:«ما اجازه نداریم.» گفتم: شما كه مسلح هستید و من كه اسلحه ای ندارم. به علاوه شما همه با هم هستید و من یك نفرم، كاری كه نمی توانم بكنم. گفتند:« ما اجازه نداریم .» فهمیدم كه فایده‌ای ندارد و اینها نگه نمی‌دارند. گفتم: خوب، اقلا ً نگه دارید تا من تیمم كنم. این را گوش كردند و ماشین را نگه داشتند، اما اجازه پیاده شدن به من ندادند. من همین طور كه توی ماشین نشسته بودم، از توی ماشین خم شدم و دست خود را به زمین زدم و تیمم كردم. نمازی كه خواندم، پشت به قبله بود. چرا كه از قم به تهران می‌رفتیم و قبله در جنوب بود. نماز با تیمم و پشت به قبله و ماشین در حال حركت! این طور نماز صبح خود را خواندم. شاید همین دو ركعت نماز من مورد رضای خدا واقع شود یكی از استادان حوزه علمیه قمی می‌گویند: از مرحوم آیت الله حاج آقا مصطفی خمینی (قدس سره) شنیدم كه فرمودند: دیدم آقا امام خمینی رحمة الله علیه در اتاق خود هستند و صدای گریه ایشان بلند است. از مادرم پرسیدم: چه شده كه آقا گریه می‌كنند؟ مادرم فرمودند: ایشان در شبی كه موفق به نماز شب و راز و نیاز به خدا نشود روز آن، چنین حالی را دارد. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
🏠دور کردن فقر از خانه ↯ 🌸✨ پیامبر اڪرم ص ؛ هرڪس هنگامی ڪہ وارد خانہ خود مےشود【سوره حمد و توحید】را قرائت نماید خداوند فقر را از خانہ او دور ڪرده و برڪت زندگے او را زیاد مےڪند✨ 📚 قرآن درمانی روحی وجسمی ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
‌ .....✋🏻 ـ وقتے در گنــــــاه زندگے میکنی ـ شیطـــان کاری با تـــو ندارد. امــا.... ـ وقتے تلاش میکنے تــا از اسارتــــ ـ گنــــاه بیرون بیایے، اذیتتـــ خواهد کرد.🌱 ایمان آوردن سخت نیست آن را نگه داشتن سخت است به خدا گرویدن سخت نیست با خدا ماندن سخت است بهشت را به بها دهند نه به بهانه!! عمل میخواهد... بهشت رفتن سخت است ولی گنج گرانبها وفیرزی بزرگیست بهشت پرنعمت ارزش گناه نکردن دارد ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
شیخ ابوسعید ابوالخیر در راه بود گفت : هر جا كه نظر می‌كنم بر زمین همه گوهر ریخته  و بر در و دیوار همه زر آویخته! كسی نمی‌بیند و كسی نمی‌چیند .... گفتند : كو؟ كجاست؟ گفت : همه جاست هر جا كه می‌توان خدمتی كرد ، یا هر جا كه می‌توان راحتی به دلی آورد آن جا كه غمگینی هست و آن جا كه مسكینی هست.  آن جا كه یاری طالب محبت است و آن جا كه رفیقی محتاج مُرُوَت .... ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
🍂🍂🍂🍂🍂🍂 🌼🍃مرد جوانی کنار "نهر آب" نشسته بود و غمگين و افسرده به سطح آب زل زده بود. 🌼🍃"استادی از آنجا می گذشت." او را ديد و متوجه "حالت پريشانش" شد و کنارش نشست. 🌼🍃مرد جوان وقتی استاد را ديد بی اختيار گفت: عجيب "آشفته ام" و همه چيز زندگی ام به هم ريخته است. به شدت "نيازمند آرامش" هستم و نمی دانم اين آرامش را کجا پيدا کنم؟ 🌼🍃استاد برگی از شاخه افتاده روی زمين را داخل نهر آب انداخت و گفت: به اين "برگ" نگاه کن وقتی داخل آب می افتد خود را به جريان آن می سپارد و با آن می رود. 🌼🍃سپس استاد "سنگی بزرگ" را از کنار جوی آب برداشت و داخل نهر انداخت. سنگ به خاطر سنگینی اش داخل نهر فرو رفت و در "عمق" آن کنار بقيه سنگ ها قرار گرفت. 🌼🍃استاد گفت: اين سنگ را هم که ديدى، به خاطر سنگینی اش توانست بر نيروی جريان آب "غلبه" کند و در عمق نهر قرار گيرد. حال تو به من بگو آيا آرامش سنگ را می خواهی يا آرامش برگ را؟! 🌼🍃مرد جوان مات و متحير به استاد نگاه کرد و گفت: "اما برگ که آرام نيست." او با هر "افت و خيز" آب نهر بالا و پائين می رود و الان معلوم نيست کجاست! 🌼🍃لااقل سنگ می داند کجا ايستاده و با وجودی که در بالا و اطرافش آب جريان دارد اما محکم ايستاده و تکان نمی خورد. من آرامش سنگ را "ترجيح" می دهم! 🌼🍃استاد لبخندی زد و گفت: پس چرا از جريان های مخالف و "ناملايمات" جاری زندگی ات می نالی؟! اگر آرامش سنگ را برگزيده ای پس، تاب "ناملايمات" را هم داشته باش و "محکم" هر جایی که هستی آرام و قرار خود را از دست مده. 🌼🍃استاد اين را گفت و بلند شد تا برود. مرد جوان که "آرام" شده بود نفس عميقی کشيد و از جا برخاست و مسافتی با استاد همراه شد. 🌼🍃چند دقيقه که گذشت موقع خداحافظی مرد جوان از استاد پرسيد: "شما اگر جای من بوديد آرامش سنگ را انتخاب می کرديد يا آرامش برگ را؟!" 🌼🍃استاد لبخندی زد و گفت: من "تمام زندگی ام" خودم را با اطمينان به "خالق" رودخانه "هستی" و به جريان زندگی سپرده ام و چون می دانم در آغوش رودخانه ای هستم که همه ذرات آن نشان از حضور يار دارد از افت و خيزهايش هرگز "دل آشوب" نمی شوم و من آرامش برگ را می پسندم… 🌼🍃خود را به خدا بسپار و از طوفانهای زندگی هراسی نداشته باش چون خدا کنار تو و مواظب توست. 🌺🌿🌺🌿🌺 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
🌸تنها خداست که میداند ⭐️بهترین در زندگی تو 🌸چگونه معنا می‌شود ⭐️من آن بهترین را 🌸امشب برایت از خدا میخواهم ⭐️خدایا... 🌸بهترین ها را نصیب ⭐️دوستان و عزیزانم بگردان ✨ شب بهاریتون زیبـا ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
سلام صبحتون بخیر🌻🌿 خداوندا بهترین دلخوشی‌ها🌻🌿 را در این صبح زیبا و نورانی نصیب دوستانم بگردان🌻🌿 وبهترین تقدیرهارابرایشان رقم بزن🌻🌿 وپربرکت ترین روزیهارانصیبش ┏━━━🌺🍃💐🍃🌺━━━┓ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani ┗━━━🌺🍃💐🍃🌺━━━┛
شاگردی از حکیمی پرسید: تقوا را برایم توصیف کنید؟ حکیم گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شدی، چه می کنی؟ شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه می روم تا خود را حفظ کنم. حکیم گفت: در دنیا نیز چنین کن، تقوا همین است! از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار، زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند... 🔅امیرمؤ منان على (علیه السلام) : بدترین گناهان ، آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمرد. 📚كلمة التقوی، ج2، ص294 ✍ ✍ ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
میدونستین کلمه «لااله الا الله»جمله کاملیست که هنگام تلفظش لب تکون نمیخوره؟ وگفتن این ذکر باعث رفع تشنگی میشه؟ دانشمندان ثابت کرده اند که گفتن«لااله الا الله»بزاق دهان را به ترشح ماده ای وا می دارد که تشنگی را از بین می برد. هیچ کار خدا بی حکمت نیست، حتی گفتن اذكارش ✍ ✍ ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
📖 چرا در قرآن کریم همسر به لباس، تشبیه شده است⁉️ (هُنَّ لِبَاسٌ لَّکُمْ وَ أَنْتُمْ لِبَاسٌ لَّهُن: بقره/187) ✅ پاسخ: در تشبیه همسر به لباس لطایفى نهفته است، که در این مطلب به هشت مورد از آن اشاره میشود: 1⃣ لباس باید در اندازه، طرح، رنگ و جنس مناسب انسان باشد، همسر نیز باید کفو انسان و متناسب با فکر، فرهنگ و شخصیّت انسان باشد. 2⃣ لباس، مایه ى زینت و آرامش است، همسر وفرزند نیز مایه ى زینت و آرامش خانواده اند. 3⃣ لباس، عیوب انسان را مىپوشاند، هریک از زن و مرد نیز باید عیوب و نارسایى هاى یکدیگر را بپوشانند. 4⃣ لباس انسان را از سرما و گرما حفظ میکند، وجود همسر نیز کانون خانواده را گرم و زندگى را از سردى میرهاند. 5⃣ نداشتن لباس، مایه ى رسوایى است؛ نداشتن همسر نیز بستر انحراف است. 6⃣ در هواى سرد، لباس ضخیم ودر هواى گرم، لباس نازک استفاده مىشود، هر یک از دو همسر نیز باید اخلاق و رفتار خود را متناسب با شرایط روحى طرف مقابل تنظیم کند؛ اگر مرد عصبانى است، زن با لطافت با او برخورد کند و اگر زن خسته است، مرد با او مدارا کند. 7⃣ انسان باید لباس خود را از آلودگى حفظ کند، هر یک از دو همسر نیز باید دیگرى را از آلوده شدن به گناه حفظ نماید.(تمثیلات تفسیر نور، ص: 27) 8⃣ این تعبیر نهایتا ارتباط معنوى مرد و زن و نزدیکى آنها را به یکدیگر و نیز مساوی بودن آنها را در این زمینه کاملا روشن میکند، زیرا همان تعبیر که در باره مردان آمده، بدون هیچ تغییر در باره زنان هم آمده است. 📚برگرفته از تفسیر نمونه،ج1 ✍ ✍ ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃👆ده ثانیه روی تصویر بالا تمرکزکنید 🍃همه مادران دنیا روزی اینجوری زیبا بودن ✅قدر مادرامون را بدانیم ‌ ✍ ✍ ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
🌸🍃پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: ⚜«دشمنان تو از جن، ابلیس و سپاهیان او است. ⬅️ پس اگر نزد تو آمد و گفت: فرزندت مُرد، ⬅️⬅️ به خود بگو: زندگان برای مردن آفریده شده ‏اند. ⬅️ اگر آمد و گفت: مال تو از دست رفت، ⬅️⬅️ بگو: ستایش خدای را که می‌دهد و می‌گیرد و زکات را از من برد. ⬅️ اگر آمد و گفت: مردم به تو ستم می‌کنند، ولی تو ستم نمی‌کنی ⬅️⬅️ بگو: روز قیامت آنان که ستم کردند گرفتارند. ⬅️ اگر آمد و گفت: چه قدر نیکی می‌کنی، ⬅️⬅️ بگو: گناهان من بیش از نیکی‏های من است. ⬅️ اگر آمد و گفت: چه قدر نماز می‌گزاری ⬅️⬅️ بگو: غفلت من از نمازهایم بیش تر است. ⬅️ اگر آمد و گفت: چه قدر بخشش می‌کنی، ⬅️⬅️ بگو آن قدر که می‌گیرم، از آن چه می‌بخشم زیادتر است. ⬅️ اگر گفت: چه قدر به تو ستم می‌کنند ⬅️⬅️ بگو: من بیش تر ستم کرده ‏ام. ⬅️ اگر گفت: چه قدر برای خدا کار می‌کنی، ⬅️⬅️ بگو: چه بسیار معصیت‏ها کرده ‏ام». ✍ ✍ ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌾ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺣﮑﯿﻢ ﮔﻮﯾﺪ : 💫 ﺭﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺸﺘﺰﺍﺭﯼ 🌾ﺍﺯﮔﻨﺪﻡ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ بوﺩﻡ؛ 💫ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯﮔﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ 🌾ﺗﮑﺒﺮ ﺳﺮﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ 💫ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ 🌾ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮﺁﻭﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، 💫ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩﺟﻠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪﻭ 🌾ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ 💫ﻟﻤﺲ ﻧﻤﻮﺩﻡ، ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻡ؛ 🌾 ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﺭﺍ 💫ﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻭﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮ ﺭﺍ 🌾 ﭘﺮ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﯾﺎﻓﺘﻢ . 💫ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ : 🌾ﺩﺭﮐﺸﺘﺰﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻧﯿﺰ ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ 💫 ﺳﺮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ 🌾ﺍﻣﺎ ﺩﺭﺣﻘﯿﻘﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺍﻧﺪ... ✍ ✍ ✍ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani