956.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🪴حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
آقایی میگفت: محضر حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف مشرّف شدم، ولی نمیدانستم اصلاً محضر چه کسی هستم!
کمی صحبت کردیم و با هم حرف زدیم. بعد از اینکه دیدارمان تمام شد، یکدفعه به خود آمدم که ای وای کجا بودم؟! محضر چه کسی بودم؟! این آقا چه کسی بودند؟! اما دیدم دیگر گذشته است.
این آقا میگفت که من ضمن صحبتهایم به ایشان عرض کردم: خیلی میل دارم یک کاری انجام دهم؛ یک عملی را انجام دهم که بدانم مورد توجه حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف است و بدانم اگر من آن کار را انجام دهم، مورد توجه حضرت میشوم. کار خوبی باشد و مورد پسند حضرت باشد. مدام اینها را تکرار کردم.
🪴حضرت فرمود: یکی از آن کارهایی که خیلی مورد توجه واقع میشود، این است که به محض اینکه صدای اذان بلند شد، دعای «اللَّهُمَّ کُن لِوَلِیَّكَ...» را بخوانی!
[این نقل] خیلی موافق اعتبار است!
📙بشارت از حضرت حجت (عج)، ص٣٢٧
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 مقام عجیب امام علی علیه السلام
🌕 سليم بن قيس نقل میکند كه گفت: به ابوذر گفتم: خدا تو را رحمت كند، عجيبترين مطلبى كه از پيامبر ص شنيده اى كه در باره على بن ابى طالب (ع) فرموده برايم نقل كن. ابوذر گفت از پيامبر ص شنيدم كه میفرمودند:
«در اطراف عرش نود هزار ملائكه هستند كه تسبيحى و عبادتى جز اطاعت على بن ابى طالب و برائت از دشمنانش و طلب مغفرت براى شيعيانش ندارند»
🌕 گفتم خدا تو را رحمت كند مطلب ديگرى هم بگو گفت: از آن حضرت شنيدم كه میفرمودند:
«خداوند جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل را به اطاعت على و برائت از دشمنان او و استغفار براى شيعيانش اختصاص داده است»
🌕 گفتم: مطلب ديگرى هم بگو گفت: از پيامبر ص شنيدم كه میفرمودند: «خداوند همچنان بوسيله على (صلوات الله علیه) در هر امتی كه پيامبر مرسلى در آنان بوده اتمام حجت مینمود، و آنكه بيشتر به على معرفت داشت درجه او نزد خداوند عظيمتر بود
📜 كتاب سليم بن قيس الهلالی 2/858
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
2.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
' ﷽
امیرالمومنین (ع) خطاب به محمد بن ابی بکر: (جلد ۸۳ بحار الانوار)
اِرتَقِبْ وقتَ الصَّلاةِ فَصَلِّها لِوَقتِها ، ولا تَعَجَّلْ بها قَبلَهُ لِفَرَاغٍ ، ولا تُؤخِّرْها عَنهُ لِشُغلٍ.
مراقب وقت نماز باش و آن را در وقتش (اول وقت) بخوان و همچنین نه به سبب فراغت آن را پيش از موقعش بخوان و نه به دلیل كارى آن را از وقتش به تأخير بینداز.
.
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
4.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
349.1K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آرامـــــش مهمـــــون
همیشــــگى دلاتـــــون
امشب بهترینها را براتون آرزو دارم
شبتون بخیر در پناه خدای مهربون
╔═════════ ೋღ
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
ღೋ ═════════╗
آوای رود را گوش کن
زندگی جاریست
لحظه ها را لبخند بزن
تا آوای زندگی در قلبت به صدا درآید
💡 هرگز از یک روز زندگیت هم پشیمان نباش
روزهای خوب شادی بخشند،
روزهای بد تجربه آورند،
روزهای بدتر درس میدهند،
و روزهای بهتر خاطره آورند
The day that broke you
In the end, the day will come
They make you . .
روزایی که تو رو درهم شکست
در نهایت همون روزایی میشن که
تو رو میسازن . . .🌸
سلام صبح بخیر🌤
▣
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
💎جوان ثروتمندی نزد یک عالمی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. فرد عالم او را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می بینی؟ جواب داد: آدمهایی که میآیند و میروند و گدای کوری که در خیابان صدقه میگیرد.
بعد آینه ی بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در این آینه نگاه کن و بعد بگو چه میبینی؟ جواب داد: خودم را میبینم.
دیگر دیگران را نمیبینی! آینه و پنجره هر دو از یک ماده ی اولیه ساخته شدهاند، شیشه. اما در آینه لایه ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمیبینی. این دو شی شیشه ای را با هم مقایسه کن.
وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را میبیند و به آنها احساس محبت میکند. اما وقتی از نقره (یعنی ثروت) پوشیده میشود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقره ای را از جلو چشمهایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری.
.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✌️ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺩﻭﺩﺳﺘﻪ ﺍﻧﺪ:
ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﺎ ﭘﻮﻟﺪﺍﺭﺗﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ
ﻣﺎﻝ ﻣﺮﺩﻡ ﺧﻮﺭ!
ﯾﺎ ﺑﯽ ﭘﻮﻝ ﺗﺮﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ
ﮔﺪﺍﮔﺸﻨﻪ!
ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ..
ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢﺧﺮﺣﻤﺎﻝ!
ﯾﺎ ﮐﻤﺘﺮﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ..
ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ ﺗﻨﺒﻞ!
ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺳﺮﺳﺨﺖ ﺗﺮند.
ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢﮐﻠﻪ ﺧﺮ!
ﯾﺎ ﺑﯿﺨﯿﺎﻝ ﺗﺮﻧﺪ..
ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥﻣﯿﮕﯿﻢ ﻣﺸﻨﮓ!
ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻫﻮﺷﯿﺎﺭﺗﺮﻧﺪ..
ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢﭘﺮﺍﻓﺎﺩﻩ!
ﯾﺎ ﺳﺎﺩﻩ ﺗﺮﻥ...
ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢﻫﺎﻟﻮ!
ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﺎ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺧﺮﯾﺪ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ..
ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢﻭﻟﺨﺮﺝ!
ﯾﺎ ﺍﻫﻞ ﺣﺴﺎﺏ ﻭ ﮐﺘﺎﺑﻦ..
ﮐﻪ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢﺧﺴﯿﺲ!
ﯾﺎ ﺍﺯ ﻣﺎ ﻣﺮﺩﻡﺩﺍﺭﺗﺮﻥ...
ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢﺑﻮﻗﻠﻤﻮﻥ ﺻﻔﺖ!
ﯾﺎ ﺭﻭ ﺭﺍﺳﺖ ﺗﺮﻥ..
که ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻣﯿﮕﯿﻢ ﺍﺣﻤﻖ!
ﻭﺍﯼ ﺑﺮ ﻣﺎ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺩﺧﻮﺍﻫﯽ ﻭ ﻗﻀﺎﻭﺕ...
✍
❌
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 داستانهای علما: مرجعیت دینی و کار در مزرعه
در اعیان الشیعه درباره مرحوم شیخ حسن بحرانی از کتاب «انوار البدرین» نقل کرده است:
شیخ حسن با آن همه علم وفضل کار یدی انجام می داد و برای گذران زندگی خود وخانواده اش کار می کرد، شیخ ثقه احمد بن صالح برای من نقل کرد که مسائلی چند از جانب علمای اصفهان به وسیله حاکم بحرین که منصوب از طرف دولت ایران بود برای علمای بحرین فرستاده شده بود، تا جواب آن را بدهند. از جمله برای مرحوم شیخ حسن بحرانی مسائلی فرستاده شده بود.
قاصد برای رساندن مسائل وگرفتن جواب به «دهستان» رفت که قریه ای کوچک است ومردمی فقیر دارد که با دلو از چاه آب کشیده و باغات اندک خود را آبیاری می کنند.
در آنجا سراغ شیخ را گرفت. او را به آن قاصد نشان دادند، قاصد مردی را دید ضعیف الجثه که بوسیله دلو برای مرزعه کوچک خود آب می کشد.
گمان کرد او را مسخره کرده اند، خشمگین شد و آنهایی را که او را به او نشان دادند بزد.
شیخ ماجرا را دانست و کسی به نزد او فرستاد وبه او فهماند که شیخ حسن بحرانی خود اوست.
آنگاه دختر بچه خود را که به او کمک می کرد فرستاد قلم و دوات آورد و بدون مراجعه به کتابی جواب مسائل را نوشت.
مرد قاصد که ابهت و جلالت علمای ایران را دیده بود از دیدن آن منظر متعجب شد. (اعیان الشیعه، ج5،ص260)
منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
7.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚 داستان کوتاه
🔹️گویند: شبی ابراهیم ادهم همۂ تاج و تخت و پادشاهیاش را برای رسیدن به خدا از دست داد و درویشی بیاباننشین شد. تابستانی روزی گرم به میدان شهر رفت تا او را شاید کسی برای لقمهای نان به کارگری برد.
آنقدر گرسنگی بر تن خود داده بود که بسیار لاغر و نحیف شده بود و کسی او را برای کارگری هم نمیبرد. جوانی دلش به حال او سوخت او را با خود به مزرعهاش برد و بیل به دستش داد تا زمین را شخم زند، ابراهیم از فرط گرسنگی و ضعف زمین خورد ولی از خدای خود شرم کرد که لقمهای نان از او بخواهد. جوان گرسنگی او را چون دید، لقمهای نان به او داد و چون ابراهیم قوّت گرفت به سرعت کار کرد.
🔹نزدیک غروب، جوان دستمزد او حاضر کرد اما ابراهیم نگرفت و گفت: دستمزد من لقمهای نان بود که خوردم و تا دو روز مرا سرپا نگه میدارد. جوان گفت: با این حال نحیف در شگفتم در حسرت این باغ من نیستی؟
⁉️ابراهیم گفت: به یاد داری بیست سال پیش این باغ را چه کسی به تو هدیه داد؟ آن کس امیر لشگر من و تو سرباز او بودی و این باغ یکی از دهها هزار باغهای ابراهیم ادهم بود و من ابراهیم ادهم هستم.
🔹بدان! زمانی پادشاهی داشتم ولی خدا را نداشتم، هر چه سرزمین فتح میکردم سیر نمیشدم چون میدانستم برای من نیست و روزی کسی که مرا سرنگون میکند همۂ آنها را از من خواهد گرفت. نفسام هرگز سیر نمیشد.
🔹 اکنون که همۂ باغ و ملک و تاج و تخت را رها کردهام و خدا را یافتهام، هر باغ و کوهی را که مینگرم آن را از آنِ خود میدانم.
☝بدان! هر کس خدا را داشته باشد هر چه خدا هم دارد از برایِ اوست و هر کس خدا را در زندگیاش ندارد، اگر دنیا را هم فتح کند سوزنی از آن، مال او نیست.
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌸 امام رضا عليه السلام:
✍ هر كه به روى برادر مؤمن خود #لبخند بزند، خداوند برايش ثوابى خواهـد نوشت.
📚مستدرک الوسائل ج ۱۲ ص ۴۱۸
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi