6.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹داستان آموزنده🌹.
روزی امیرالمؤمنین امام علی علیهالسلام برای نماز به مسجد رفتند.
به غلامی که در کنار در مسجد بود فرمودند: این مرکب مرا نگه دار تا برگردم.
بعد از رفتن حضرت ، غلام افسار را دزدید و فرار کرد.
امیرالمؤمنین در حالی که دو درهم در دست داشتند تا به عنوان حق الزحمه به مرد بدهند از مسجد بیرون آمدند.
چون دیدند مرد رفته و لجام را نیز برده دو درهم را به غلامی دادند تا از بازار افساری بخرد.
غلام رفت و در بازار افسار سرقت شده را یافت که مرد آن را به دو درهم فروخته بود.
دو درهم را داد و افسار را گرفت و نزد حضرت آورد. حضرت فرمودند :
انسان بر اثر عجله ، روزی حلال را بر خودش حرام می کند؛ در صورتی که با عجله نمیتوان روزی را زیاد کرد!
🌹
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌼با رفتار یا گفتار
امام علي علیهالسلام در يكي از سفرها، به طرف كوفه ميآمدند. يكي از يهوديان نيز در همان راه حركت میکرد و قصد داشت از کوفه گذر کند. آن یهودی که امام علی را نميشناخت، چون تا کوفه، هممسیر بودند، با هم به سفر خود ادامه دادند.
وقتی به دو راهي کوفه رسيدند، مرد يهودی متوجه شد كه امام علي علیهالسلام به راه كوفه نرفت، بلكه در همان راه كه یهودی حركت مي كرد آمد. يهودي پرسيد: مگر نگفتي كه عازم كوفه هستی؟ پس چرا به راه كوفه نرفتي و در اين راه با من ميآیي؟ امام علي علیه السلام فرمودند: پيامبر اسلام، اينگونه به ما دستور داده است. هر مسلمان باید رفيق راهش را هنگام جدائي، تا چند قدم، بدرقه كند.
مرد يهودي گفت: براستي پيامبر شما اين گونه دستور داده است؟ پس مسلماً هر كس از پيامبر شما پيروي كرده، به خاطر اينگونه كارهاي بزرگوارانه و خصلتهای نيكو بوده كه از او ديده است. من تو را گواه ميگيرم كه بر دين تو هستم و دين تو را پذيرفتم.
آن مرد، امام علي علیه السلام به سوي كوفه آمد، و تازه در كوفه متوجه شد که آن حضرت، حاکم مسلمانان است!
📚اصول کافی ، جلد ۲ باب حسن الصحابه و حق الصاحب في السفر، صفحه ۶۷۰
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
در غم به دنبال چه هستید؟
❤️پیری برای جمعی سخن میراند...
لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.
بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.
او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.
او لبخندی زد و گفت: وقتی که نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید، پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید؟
🌿(امام علی(ع)می فرمایند:
اندوه ،نیمی از پیری است.)
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌹❣🌹❣🌹❣🌹❣🌹❣🌹❣🌹
پیر زنی روبروی مسجد گدائی می کرد. روزی امام مسجد که زن را می شناخت از او پرسید: مادر جان! تو که وضعت خوب بود و پسرت اهل مسجد و نماز بود، پس چرا گدائی می کنی؟
زنگفت: ای شیخ! شما باخبرید که شوهرم چند سال پیش وفات کرد و تنها پسرم نیز یکسال پیش مقداری پول برایم گذاشت و سپس برای کار و تجارت به خارج رفت و چند ماه هست که پول ها تمام شدند و من مجبور هستم گدائی کنم.
امام مسجد از او پرسید: پسرت برایت پول نمی فرستد؟
پیر زن گفت: پسرم پول نمی فرستد اما هر ماه توسط پُست یک عکس می فرستد و من آن عکس ها را می بوسم و در گوشۀ خانه سرِ طاق می گذارم.
امامِ مسجد برای مشاهدۀ وضعیت پیر زن به خانه اش رفت. پیر زن عکس هائی را که پسرش برای او فرستاده بود به امام نشان داد. امام از آنچه دید بسیار تعجب کرد. پسر پیر زن هر ماه برای مادرش هزار دلار چک می فرستد اما مادرش چون خواندن و نوشتن بلد نیست فکر می کند اینها عکس هستند و آن چک ها را بوسیده بر طاق می گذارد.
امام جماعت محله چک ها را برای پیر زن نقد کرد و پیر زن بسیار خوشحال شده و زندگیش متحول شد و امام جماعت را دعا می کرد.
💥این داستان چقدر با زندگی ما شباهت دارد!!
بسیاری از ما به دنبال خوشبختی و آرامش در زندگی هستیم اما غافل از آنکه گنج و راهنمای بزرگی در اختیار داریم که به علت اینکه یا خواندن آن را بلد نیستیم و یا وقتش را نداریم آن را در گوشه ای از خانه سرِ طاق گذاشته ایم و بجز بوسیدن استفاده ای از آن نمی کنیم و دست خود را برای گدائیِ خوشبختی و سکون قلبی در این جهان بزرگ دراز کرده ایم اما بدستش نمی آوریم.
این گنج بزرگ خوشبختی و آرامش، آیات بابرکت قرآن مجید واحادیث وروایات اهلبیت علیه السلام ونهج البلاغه ودعاهامخصوصادرمفاتیح الجنان وصحیفه سجادیه است، واین یعنی بزرگترین وارزشمندترین ثروت دنیا
ایکاش کسی بود مارا بیدار میکرد.🌹
❣اللهم عجل لولیک❣ .
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
14.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مناجات شیرین امام سجاد علیه السلام
با صدای حاج شيخ احمد كافی
«الهی وَ رَبِّی مَن لِی غَیرُک، أسئَلُهُ کَشفَ ضُرِّی، وَالنَّظَرَ فِی أمرِی»
خداي من جز تو که را دارم تا از او درخواست کنم که غم و رنجم را
برطرف سازد و از لطف به حالم توجه کند ؟
▫️
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 داستان تغییر نگرش
وقتی کـه نشستم تا مطالعه کنم، نیمکت پارک خالی بود. در زیر شاخههاي طویل و پیچیدهي درخت بید کهنسال، دلسردی از زندگی دلیل خوبی برای اخم کردنم شده بود، چون دنیا می خواست مرا درهم بکوبد. پسر کوچکی با نفس بریده بـه من نزدیک شد. درست مقابلم ایستاد و با هیجان بسیار گفت: “نگاه کن چه پیدا کردهام!”
در دستش یک شاخه گل بودو چه منظرهي رقتانگیزی! گلی با گلبرگ هاي پژمرده. از او خواستم گل پژمردهاش را بردارد و برود بازی کند. تبسمی کردم، سپس سرم را برگرداندم. اما او بـه جای ان کـه دور شود، کنارم نشست و گل را جلوی بینی اش گرفت و با شگفتی فراوان گفت: “مطمئنا بوی خوبی میدهد و زیبا نیز هست!
بـه همین دلیل ان را چیدم. بفرمایید! این مال شماست. ان علف هرز پژمرده شده بود، و رنگی نداشت، اما میدانستم کـه باید ان را بگیرم و گرنه امکان داشت او هرگز نرود. از اینرو دستم را بـه سوی گل دراز کردم و پاسخ دادم: “ممنونم، درست همان چیزی اسـت کـه لازم داشتم.”
“ولی او بـه جای این کـه گل را در دستم بگذارد، ان را در وسط هوا نگه داشته بود، بدون دلیل یا نقشهاي داشت!”
ان وقت بود کـه برای اولین بار مشاهده کردم پسری کـه علف هرز را در دست داشت، نمیتوانست ببیند، او نابینا بود! ناگهان صدایم لرزید، چشمانم از اشک پر شد. او تبسمی کرد و گفت: “قابلی ندارد.” سپس دوید و رفت تا بازی کند.
توسط چشمان بچهاي نابینا، سرانجام توانستم ببینم، مشکل از دنیا نبود، مشکل از خودم بودو بـه جبران تمام ان زمانی کـه خودم نابینا بودم، با خود عهد کردم زیبایی زندگی را ببینم و قدر هر ثانیهاي کـه مال من اسـت را بدانم و ان وقت ان گل پژمرده را جلوی بینی ام گرفتم و رایحهي گل سرخی زیبا را احساس کردم.
مدتی بعد دیدم ان پسرک، علف هرز دیگری در دست دارد، تبسمی کردم: “او در حال تغییر دادن زندگی مرد سال خورده دیگری بود.”
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 مگر می شود این عالم خدایی نداشته باشد
پادشاهی بود دهری مذهب. وزیری بسیار عاقل و زیرک داشت.هرچه ادله و براهین برای شاه بر اثبات وجود صانع اقامه می کردند که این آسمان ها و زمین را خدا خلق کرده و ممکن نیست این بناهای به این عظمت بدون صانع و خالق موجود شود و ممکن نیست یک بنایی بدون بنا و استاد و معمار ساخته شود، پادشاه قبول نمی کرد.
بنابراین وزیر، بنای یک باغ و درخت ها و عمارتی در بیرون شهر گذارد.بعد از اینکه تمام شد، یک روز پادشاه را به بهانه شکار از آن راه برد.چون چشم پادشاه بر آن عمارت عالی افتاد متعجب شد.
از وزیر پرسید این عمارت را که بنا کرده و چه وقت بنا شده است؟ وزیر گفت کسی نساخته، خودش موجود شده است. پادشاه اعتراض شدیدی کرد. گفت این چه حرفی است که می زنی، چگونه می شود بنایی بدون معمار ساخته شود؟ وزیر جواب داد چگونه یک بنایی کوچک بدون معمار غیر معقول است؟
چگونه می شود بنای این آسمان ها و زمین ها و گردش ماه و خورشید و ستاره ها بدون صانع و خالق موجود شده باشد؟ آن وقت پادشاه تصدیق نمود و مسلمان و موحد شد.
📚منبع:داستان هایی از خدا، نوشته احمد میر
خلف زاده و قاسم میرخلف زاده، جلد ۱
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
6.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏻از محدودیتها و شکستهای زندگیات نترس!
مطمئن باش هر شکستی، مقدمهی پیروزیِ تو، و هر محدودیتی، پُلی برای ارتقای دنیای توست.
👈🏻ساموئل مورس، پیام بیماری همسرش را دریافت کرد؛ اما به قدری دیر که وقتی به بالین او رسید که از دنیا رفته بود. این نقاش و مخترع آمریکایی، از روند کُند انتقال پیام، به شدت خشمگین شدهبود؛ او کمی بعد از این واقعه، تلگراف را اختراع کرد!
👈🏻جان کوم، نتوانست از آمریکا با پدرش در اوکراین تماس بگیرد چون استطاعت مالی آن را نداشت، همین محدودیت، نقطهی عطفی در مسیر اهدافش شد. او بعدها واتس اپ را تاسیس کرد.
👈🏻نیک وودمن، به موجسواری رفت و دوست داشت از خودش حین موج سواری عکس بگیرد، اما امکان آن نبود. او بعدتر، شرکتی با نام گوپرو بنیانگذاری کرد؛ با هدف تولید دوربینهای ورزشی با کیفیت بالا.
👈🏻اینگوارد کمپارد کسی بود که در کودکیاش و در جنوب شهر سوئد، کبریتهای دانهای میفروخت، بزرگتر که شد؛ یک روز هنگام جابجایی وسایلش، نتوانست یک میز را در ماشین خود قرار دهد و ناچار شد پایه های آن را بیرون بیاورد. او بعدترها بنیانگذار شرکت ایکیا، یکی از شرکتهای پیشتاز در تولید لوازم خانه و مبلمان و محصولات آمادهی مونتاژ شد.
معمولا بزرگترین پیشرفتها، از عمق شکست و محدودیتها، سرچشمه میگیرند، پس، از محدودیتهایت نترس، از آنها انگیزه بگیر.
و در مقابل شکستهایت تسلیم نشو، آنها را زیر پایت قرار بده و از آنها سکویی برای اوج گرفتنت بساز.
آدمهای موفق، کسانیاند که هم شکست را تجربه کردهاند، هم محدودیت را، درست شبیه سایر آدمها؛ با این تفاوت که آنها در نهایتِ خستگیشان هم ادامه دادهاند ...
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸خدایا
💫صفحه ای دیگر
🌸از عمرمان ورق خورد
💫روز را در پناهت
🌸به شب رساندیم
🌸پروردگارا
💫شب را بر همه عزیزانمان
🌸سرشار از آرامش بفـــرما
💫و در پناهت حافظشان باش
شبتون بخیر در پناه خـدا 🌸
شبتون بخیر ❤️
─━━━━⊱🎁⊰━━━━─
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
12.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
هیچ چیز غیر ممکن نیست
خودت رو باور داشته باش رفیق😌💛
به هر قدمی که برمیداری توی این راه به خودت افتخار کن🐾☘
حس غیرت مندیت رو به رویاهات نشون بده
این رویا این زندگی عالی حق تو هست😉
گاهى وقتا فقط بايد صبور باشی و باور داشته باشی طوفان هاى زندگى تو رو به ساحل هاى بهترى ميبرن.
باور داشته باش که میتونی 🔥
باورتو تغییر بده تا برسـی
به اون چیزی که میخوای 🫀
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi