eitaa logo
حکایت و داستان قرآنی روایت پند حدیث آموزنده زیبا خواندنی معجزه کلیپ صوتی مذهبی اسلامی
18هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
14 فایل
﷽ 💚منبع انواع حکایات و روایات‌ جذاب مذهبی،داستان وپندزیبا 💚🌹حضورشما باعث دلگرمی ماست🌹💚 . 💚لطفا کپی باذکرصلوات🙏🌹 . . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه‌ تایید و نه‌ رد می‌شوند . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
. تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا﴾ برگرد .... هر جا رفتی برگرد هر چقدر دور شدی برگرد غافل شدی برگرد ترسیدی برگرد مهم نیست چند بار رفتی و برگشتی مهم اینه که همیشه میتونی برگردی تنبیه و سرزنشی نیست تاوان و بازخواستی نیست . برگرد ‏فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ ‏بهترین جا برای شما آغوش خداست؛ برگرد.. 💟 «قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ» تا منو داری غم‌ نداری. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️سلام عزیزان همراه... ❤️عید سعید فطر بر همه شما مبارک باشه. 👌وقتشه بعد از یک ماه نماز و روزه پرونده اعمال را به خرسندی پدر و مادر و اقوام با صله رحم تکمیل کنیم... ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
کوتاه ‌استادی صاحب اسم اعظم و قدرت الهیه بود؛ شاگردش اصرار داشت که آن را به او نیز یاد دهد اما استاد خودداری می ورزید و میگفت تو تحمل اسم اعظم را نداری! شاگرد بسیار اصرار و‌ التماس کرد؛ استاد برای آزمایش به او گفت: فردا صبح به دروازه شهر برو و آن چه دیدی برای من نقل کن. شاگرد، صبح به دروازه شهر رفت؛ او پیرمرد ریش سفیدی را دید که باری از خار روی پشتش بود که به زحمت آن را برای فروش به شهر میبرد؛ در همین حال سربازی از او پرسید بار را چقدر می فروشی؟ پاسخ داد: ده درهم، سرباز پرسید: آیا به من پنج درهم میفروشی؟ جواب داد نه! سرباز با لگد، بارِ پیرمرد را بر زمین انداخت و به او ناسزا گفت و رفت. شاگرد این صحنه را دید و به شدت خشمگین شد و با خود گفت این پیرمرد با جان کندن بار را به این جا آورده و سرباز به جای کمک کردن، بار او را به زمین انداخت و به او ناسزا هم گفت! . سپس به نزد استاد آمد و آن چه دیده بود برای استاد نقل کرد؛ استاد گفت: اگر اسم اعظم را میدانستی با آن سرباز چه میکردی؟ پاسخ داد به خدا سوگند او را به خرگوش تبدیل کرده و در بیابان رهایش میساختم! استاد خندید و گفت آن پیرمرد استاد من بوده و من اسم اعظم را از او یاد گرفته ام! اگر اسم اعظم دست تو بیفتد روزی ده حیوان درست می کنی! تو هنوز لیاقت و ظرفیت آگاهی از آن را نداری؛ برو و خود را از صفات رذیله پاک کن که برای تو از هر چیزی بهتر است. ❤️ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
زنی به کشیش کلیسا گفت: من نمیخوام در کلیسا حضور داشته باشم! کشیش گفت:میتونم بپرسم چرا؟ زن جواب داد: چون یک عده رو میبینم که دارن با گوشی حرف میزنن عده‌ای در حال پیامک فرستادن موقع دعا خواندن هستند، بعضیا غیبت میکنند و شایعه پراکنی میکنند، بعضیا فقط جسمشان اینجاست، بعضیا خوابند، بعضیا به من خیره شدن کشیش ساکت بود و بعد گفت: میتونم از شما بخواهم کاری رو برای من انجام بدین قبل از اینکه تصمیم آخر خودتون رو بگیرید؟ زن گفت: حتما چه کاری هست؟ کشیش گفت: میخواهم لیوانی آب تو دستتون بگیرین و دو مرتبه دور کلیسا بگردید و نگذارید هیچ آبی از آن بیرون بریزد. زن گفت: بله می توانم! زن لیوان را گرفت و دوبار به دور کلیسا گردید. برگشت و گفت: انجام دادم! کشیش پرسید : کسی رو دیدی که با گوشی در حال حرف زدن باشد؟ کسی رو دیدی که غیبت کند؟ کسی رو دیدی که فکرش جای دیگر باشد؟ کسی رو دیدی که خوابیده باشد؟ زن گفت: نمیتوانستم چیزی ببینم، چون همه حواس من به لیوان آب بود تا چیزی از اون بیرون نریزد... کشیش گفت: وقتی به کلیسا می‌آیید باید همه حواس و تمرکزتان به «خدا» باشد. نگذارید رابطه شما با خدا به رابطه بقیه با خدا ربط پیدا کند. بگذارید این رابطه با چگونگی تمرکز تان بر خدا مشخص شود. ♦️نگاهمان به خداوند باشد نه زندگی و قضاوت دیگران ❤️ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
📚داستان کوتاه همسر پادشاه دیوانه‌ی عاقلی را دید؛ که با کودکان بازی می‌کرد و با انگشت بر زمین خط می‌کشید. پرسید: چه می‌کنی؟ گفت: خانه می‌سازم… پرسید: این خانه را می‌فروشی؟ گفت: می‌فروشم. پرسید: قیمت آن چقدر است؟ دیوانه مبلغی را گفت. همسر پادشاه فرمان داد که آن مبلغ را به او بدهند. دیوانه پول را گرفت و میان فقیران قسمت کرد. هنگام شب پادشاه در خواب دید که وارد بهشت شده، به خانه‌ای رسید. خواست داخل شود اما او را راه ندادند و گفتند این خانه برای همسر توست. روز بعد پادشاه ماجرا را از همسرش پرسید. همسرش قصه‌ی آن دیوانه را تعریف کرد. پادشاه نزد دیوانه رفت و او را دید که با کودکان بازی می‌کند و خانه می‌سازد. گفت: این خانه را می‌فروشی؟ دیوانه گفت: می‌فروشم. پادشاه پرسید: بهایش چه مقدار است؟ دیوانه مبلغی گفت که در جهان نبود! پادشاه گفت: به همسرم به قیمت ناچیزی فروخته‌ای! دیوانه خندید و گفت: همسرت نادیده خرید و تو دیده می‌خری. میان این دو، فرق بسیار است… دوست من! خوبی و نیکی که تردید ندارد! حقیقتی را که دلت به آن گواهی می‌دهد بپذیر هرچند به چشم ندیده باشی! گاهی حقایق آن‌قدر بزرگ‌اند و زیبا که در محدوده‌ی تنگ چشمان ما نمی‌گنجند... ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
هدایت شده از تبلیغات | ازصبوری شمامتشکریم🙏🌹
. 🤔 چکار کنم اعضای کانال هر روز کانالمو دنبال کنند ⁉️ اینجا ببینید👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/685834653C831aede71e .
✳️ نکات مهم و کلیدی زندگی موفق در قرآن کریم (28) ۱. سوره ی مجادله ، آیه ۹ به قصد گناه و ظلم و نافرمانی، با یکدیگر محرمانه سخن نگویید. ۲. سوره ی مجادله ، آیه ۱۱ در مجالس برای تازه واردها، جا باز کنید تا خدا برای شما گشایش کند. ۳. سوره ی مجادله ، آیه ۱۷ در برابر خداوند از اموال و اولادتان کاری ساخته نیست. ۴. سوره ی مجادله ، آیه ۱۹ کسانی که شیطان بر آن ها چیره شده و خدا را فراموش کرده اند، حزب شیطان اند و زیانکار هستند. ۵. سوره ی حشر ، آیه ۹ هر کس از خساست نفس خویش دور باشد، رستگار می شود. ۶. سوره ی ممتحنه ، آیه ۳ خویشان و اولاد شما در قیامت ، به شما سودی نمی رسانند. ۷. سوره ی صف ، آیه ۳ نزد خدا ناپسند است که چیزی را بگویید و عمل نکنید. ۸. سوره ی صف ، آیه ۱۰-۱۲ به خدا و پیامبرش ایمان بیاورید و با مال و جانتان جهاد کنید تا گناهانتان بخشیده شود و این تجارتی نجات دهنده است. ۹. سوره ی طلاق ، آیه۲-۳ هر کس با تقوا باشد، از جایی که فکرش را نمی کند، به او روزی می رسد. ۱۰. سوره ی تغابن ، آیه ۱۶ انفاق کنید که کسی که از خسّت نفس مصون باشد، رستگار است. ۱۱. سوره ی تغابن ، آیه ۱۵ اموال و فرزندان شما وسیله ای برای آزمایش شما هستند. ۱۲. سوره ی جمعه ، آیه ۹ به نماز جمعه بروید و داد و ستد را رها کنید. اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
• 🌹داستان آموزنده🌹. یکی از علمای ربانی نقل می کرد: در ایام طلبگی دوستی داشتم که ساعتی داشت و بسیار آن را دوست میداشت، همواره به یاد آن بود که نشکند و گم نشود یاآسیبی به آن نرسد، روزی بیمار شد و در اثر آن بیماری آنچنان حالش بد شد که به حالت احتضار و جان دادن پیدا کرد،در این میان یکی از علمای قم در آنجا حاضر بود و او را تلقین میداد و میگفت بگو لااله الا الله، او در جواب میگفت “نشکن نمیگویم" ما تعجب کردیم که چرا او به جای ذکر خدا میگوید نشکن نمیگویم، همچنان این معما برای ما باقی ماند تا آن دوست بیمار اندکی بهبود یافت و من از او پرسیدم: این چه حالتی بود پیدا کرده بودی، ما میگفتیم بگو لااله الا الله و تو در جواب میگفتی نشکن نمیگویم. وی گفت اول آن ساعت را بیارید تا بشکنم، آن را آوردند و شکست، سپس گفت من دلبستگی خاصی به آن ساعت داشتم، هنگام احتضار شما میگفتید بگو لااله الا الله، شخصی(شیطان) را دیدم که آن ساعت را در یک دست گرفته بود و میگفت اگر بگویی لا اله الا الله آن را میشکنم، من بخاطر علاقه ام به آن ساعت میگفتم نشکن “لااله الا الله” نمیگویم. . (منبع: هزار و یک داستان نویسنده محمد محمدی اشتهاردی) 🌹 اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
عدالت دقیق و عجیب خداوند! روزى حضرت موسى(ع) از كنار كوهى عبور مى‏كرد، چشمه‏اى در آن جا ديد، از آب آن وضو گرفت، به بالاى كوه رفت، و مشغول نماز شد. در اين هنگام ديد اسب سوارى كنار چشمه آمد و از آب آن نوشيد، و كيسه‏ اش را كه پر از درهم بود از روى فراموشى در آن جا گذاشت و رفت. پس از رفتن او، چوپانى كنار چشمه آمد تا آبی بنوشد چشمش به كيسه پول افتاد، آن را برداشت و رفت. سپس پيرمردى خسته، كه بار هيزمى بر سر نهاده بود كنار چشمه آمد، بار هيزمش را بر زمين گذاشت و به استراحت پرداخت. در اين هنگام، اسب سوار در جستجوى كيسه ی پول خود به چشمه بازگشت و چون كيسه‏اش را نيافت به سراغ پيرمرد كه خوابيده بود رفت و گفت: كيسه مرا تو برداشته ‏اى! چون غير از تو كسى اينجا نيست. پير مرد گفت: من از كيسه تو خبر ندارم. بحث بين اسب سوار و پير مرد شديد شد و منجر به درگيرى گرديد. اسب سوار، پيرمرد را كشت و از آن جا دور شد! موسى(ع) كه ظاهر حادثه را عجيب و بر خلاف عدالت مى‏ديد عرض كرد: پروردگارا! عدالت در اين امور چگونه است؟ خداوند به موسى(ع) وحى كرد: آن پيرمرد هيزم‏شكن، پدر اسب سوار را كشته بود، لذا امروز توسط پسر مقتول قصاص شد. پدر اسب سوار به اندازه همان پولى كه در كيسه بود به پدر چوپان بدهكار بود، امروز چوپان به حق خود رسيد. به اين ترتيب قصاص و اداى دين انجام شد، و من داور عادل هستم. 📜بحارالانوار، ج 61، ص 117 و 118 اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام علی علیه‌السلام: ای مردم! دنیا، سرای گذرا و آخرت، خانه جاودان است، پس، از گذرگاه خویش برای سر منزل جاودانه توشه بر گیرید. و پرده های خود را در نزد کسی که بر اسرار شما آگاه است پاره نکنید (نافرمانی خدا نکنید) پیش از آنکه بدن های شما از دنیا خارج گردد دل هایتان را خارج کنید! شما را در دنیا آزموده اند، و برای غیر دنیا آفریده اند. کسی که بمیرد، مردم می‌گویند:«چه باقی گذاشت؟» اما فرشتگان می‌گویند:«چه پیش فرستاد؟» خدا پدرانتان را بیامرزد، مقداری از ثروت خود را جلوتر بفرستید، تا در نزد خدا باقی ماند، و همه را برای وارثان مگذارید، که پاسخگویی آن بر شما واجب است. (نهج البلاغه، خطبه 203). 🌹 اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
💫خدایا 🍃نعمت سلامتى مبداء 💫همه نیازها ست 🍃و عاقبت بخیرى 💫مقصد همه نیازها 🍃تو را به مهربانیت 💫این دو را به همه 🍃عزیزانم عطا فرما 💫شبتون گـرم از نگـاه خـدا ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
"زندگی" یعنی🌼 بخند ، هرچند که غمگینی ببخش، هرچند که مسکینی🌼 فراموش کن ، هرچند که دلگیری اینگونه بودن زیباست🌼 هر چند ڪه آسان نیست "Become the leader of your life. Lead yourself to where you want to be. Breathe life back into your ambitions, your desires, your goals, your relationships." - Steve Maraboli "رهبر زندگی خود شوید. خود را به جایی که می خواهید هدایت کنید. به جاه طلبی ها، خواسته ها، اهداف و روابطتان، جان دیگری بدهید." ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
. تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحًا﴾ برگرد .... هر جا رفتی برگرد هر چقدر دور شدی برگرد غافل شدی برگرد ترسیدی برگرد مهم نیست چند بار رفتی و برگشتی مهم اینه که همیشه میتونی برگردی تنبیه و سرزنشی نیست تاوان و بازخواستی نیست . برگرد ‏فَإِن تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَّكُمْ ‏بهترین جا برای شما آغوش خداست؛ برگرد.. 💟 «قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ» تا منو داری غم‌ نداری. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi .
🌹داستان آموزنده آقایی نقل می‌کرد، یکی از دوستانم مدتی سردرد عجیبی گرفت و مشکوک به بیماری خطرناک مغزی بود. دکتر برای او آزمایش‌هایی نوشت. بعد از تحمل استرس طولانی و صرف هزینه زیاد برای گرفتن نتیجه آزمایش‌ به بیمارستان رفتیم؛ چشمان و قلبش می‌لرزید. متصدی آزمایشگاه جواب آزمایش را به ما داد و خودش به ما گفت: شکر خدا چیزی نیست. دوستم از خوشحالی از جا پرید؛ انگار تازه متولد شده؛ رفت بسته شکلاتی خرید و با شادی در بیمارستان پخش کرد. متصدی آزمایشگاه به من هم کاغذ سفیدی داد و گفت: این هم نتیجه آزمایش تو! چیزی نیست شکر خدا تو هم سالم هستی!!! از این کار او تعجب کردم! متصدی که مرد عارفی بود گفت: دیدی دوستت الان که فهمید سالم است، چقدر خوشحال شد و اصلا به خاطر هزینه‌ها و وقتی که برای این موضوع گذاشته ناراحت نشد. پس من و تو هم قدر سلامتیمان را بدانیم و با صرف هزینه‌ای کم در راه خدا، با زبان و‌ در عمل شکرگزار باشیم که شکر نعمت باعث دوام و‌ ازدیاد نعمت است. «و نعمتهای پروردگارت را بازگو کن…» (ضحی آیه ۱۱). «اگر شکرگزار باشید قطعا برای شما زیاد میگردانیم…» (ابراهیم آیه ۷). ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 نتیجه حرص بر دنیا بعضیا فکر می کنن اگه به مرحله‌ای از دنیا رسیدن دیگه دست از طلب دنیا بر می دارن و در مسیر خدا حرکت می کنن ،‌ در حالی که خاصیت دنیا این هست که هر چی دنبالش بریم بیشتر گرفتارش می شیم و یه زمان چشم باز می کنیم می بینیم که در دنیا غرق شدیم ، و راه برگشتی هم نداریم... و به جایی خواهیم رسید که با عشق به دنیا خواهیم مرد ! پس بیایید از همین الآن حرص به دنیا رو از دلهامون جدا کنیم که فردا دیر است... حضرت امام باقر (ع) می‌فرمایند : شخصی که حريص بر دنياست ، مانند كرم ابريشم است كه هر چه بيشتر ابريشم بر خود می پيچيد ، راه خروجش دورتر و بسته‌تر می گردد تا اينكه بميرد . مَثَلُ الحَريصِ عَلَی الدنيا مَثَل دُودَةِ القَزّ ، كُلَّما اِزادادَت مِنَ القَزِّ علی نَفسِها لَفّاً ، كان أَبعَدَ لها من الخروج حتی تَموت . 📚 الكافي ، ج ۲ ، ص ۳۱۶ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جاریم با یه هنر جذاب میلیونر شده😬 🚫به جاریم حسودیم میشد 😢 ببین چه ظروف خاصی درست کرده غیراز ظروف، ساعتای خیلی شیک هم درست میکنه چقدم درآمدش بالاست💰 چون هر کسی هر رنگی میخواد واسش درست میکنه همه ی این کاراشو تو خونه انجام میده ساعت و تابلو و ظروف براق😳 منکه تو حسرت مونده بودم تا اینکه دلمو زدم به دریا و خواستم بهم بگه چجوری یاد گرفته؛😏 این کانالو بهم داد گفت آموزش_رایگانم‌ داره 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/920912166C5fe4735c71 .
هدایت شده از تبلیغات | ازصبوری شمامتشکریم🙏🌹
بخون داستان خانم ۴۳ ساله با ۳ تا بچه، که شرایط زندگیش سختی بود😢 ولی با یک هنر جذاب که تو خونه انجام‌ میشه بدون آقا بالاسر به درآمد میلیونی میرسه و به قول خودش این هنر جذاب شد معجزه ی زندگیش🥳 بیا تو کانالم اگه میخوای یه خانم مستقل بشی 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/920912166C5fe4735c71
✨﷽✨ چندی پیش سوار تاکسی شدم. راننده تاکسی مرد محترمی بود که ۶۰سال سن داشت و بسیار شاد بود او با مسافران با شادی برخورد میکرد‌یکی از مسافران از او پرسید با وجود ترافیک و شغلی که خسته‌ کنندست چطور میتواند شاد باشد جواب راننده برایم جالب بود. گفت رمز موفقیت در زندگی را یافته. مسافران مشتاقانه پرسیدند این رمز چیست؟ گفت من 4فرزند دارم 2دختر و 2پسر که همه تحصیل کرده اند در حالیکه هرگز به درسشان رسیدگی نکردم . گفت رمز موفقیتش این بوده که بشدت هوای همسرش را داشته و به او توجه و محبت خاص میکرده و فقط نیازهای همسرش را برآورده کرده است. گفت همسرش را همیشه خوشحال و راضی نگه میداشت و درعوض همسرش همیشه پرانرژی بود و با تمام قوا به بچه‌ها و منزل و هر کار دیگری رسیدگی میکرد. میگفت زنها تواناییهای موازی دارند و میتوانند چند کار را در منزل باهم مدیریت کنند. کافیست آنها را راضی و خوشحال و تحت توجه و محبت کافی نگه داری تا هر کاری از آنها بربیاید. او معتقد بود اگر باطری قلب همسرتان را شارژ نگه دارید میتوانید با آرامش به کارتان رسیدگی و باخوشبختی زندگی کنید. چون همسرش از جان و دل، بقیه امور را سرپرستی خواهد کرد. بنظرمن حق با اوست. رمز موفقیت او میتواند، رمز موفقیت بسیاری از مردها باشد. ‌‌به افتخار همه مادران و همسران عزیز کشورمان ایران❤️🇮🇷 اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 هیچ کار خداوند بی‌حکمت نیست ... پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را می‌طلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بی‌حکمت نیست.» پادشاه از شنیدن این حرف ناراحت‌تر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند ... روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیله‌ای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر می‌اندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایده‌ای داشته؟» وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.» ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
هدایت شده از تبلیغات | ازصبوری شمامتشکریم🙏🌹
. 🤔 چرا مشتری بجای تو از رقیبت خرید میکنه؟⁉️ اینجا ببینید👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/685834653C831aede71e .
پیش نماز: جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: بین شما کسی هست که مسلمان باشد؟ همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکم‌فرما شد. بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخاست و گفت: آری من مسلمانم. جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت: با من بیا. پیرمرد به دنبال جوان به راه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند. جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت: می‌خواهم تمام آنها را قربانی کنم و بین فقرا پخش کنم و به کمک احتیاج دارم. پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد باز گردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد. جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید: آیا مسلمان دیگری در بین شما هست؟ افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را به قتل رسانده نگاهشان را به پیش‌نماز مسجد دوختند. پیش‌نماز رو به جمعیت کرد و گفت: چرا نگاه می‌کنید؟ به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمی‌شود. اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
💕 در عصر یخبندان بسیاری از حیوانات یخ زدند و مردند. خارپشتها وخامت اوضاع را دریافتند و تصمیم گرفتند دورهم جمع شوند و بدین ترتیب خود را حفظ کنند. ولی خارهایشان یکدیگر را زخمی میکرد با اینکه وقتی نزدیکتر بودند گرمتر میشدند ولی تصمیم گرفتند ازکنارهم دور شوند ولی با این وضع از سرما یخ زده می مردند ازاین رو مجبور بودند برگزینند: یا خارهای دوستان را تحمل کنند و یا نسلشان از روی زمین محو گردد ... دریافتند که باز گردند و گردهم آیند. آموختند که با زخم های کوچکی که از همزیستی بسیار نزدیک با کسی بوجود می آید کنار بیایند و زندگی کنند چون گرمای وجود آنها مهمتراست و این چنین توانستند زنده بمانند. بهترین رابطه این نیست که اشخاص بی عیب و نقص را گردهم آورد بلکه آن است هر فرد بیاموزد با معایب دیگران کنارآید و محاسن آنان را تحسین نماید..! ﻭﻗﺘﻲ ﺗﻨﻬﺎﻳﻴﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﻳﻢ ﭘﻴﺪﺍﻳﺶ ﻛﻪ ﻛﺮﺩﻳﻢ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻋﻴﺐ ﻫﺎﻳﺶ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﻳﻢ ﻭﻗﺘﻲ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺩﺳﺘﺶ ﺩﺍﺩﻳﻢ ﺩﺭ ﺗﻨﻬﺎیی ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺧﺎﻃﺮﺍﺗﺶ میگردیم . ❤️ ‎‌‌‌‎ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✳️ نکات مهم و کلیدی زندگی موفق در قرآن کریم (29) . سوره ملک، آیه 2 مرگ و زندگی برای آزمایش و امتحان است. ۲. سوره ملک، آیه 23 ای انسان چه کم سپاسگذارید. ۳. سوره قلم، آیه 9 به نرمی رفتار کن تا به نرمی با تو رفتار کنند. ۴. سوره قلم آیات 11-12-13 از عیب جویی، خبرچینی، تجاوز به حقوق دیگران، گناه، گستاخی و زنا دوری کن. ۵. سوره قلم، آیه 18 برای انجام کارها ان شاءالله بگویید. . سوره حاقه، آیات 33-34 مجازات تشویق نکردن مردم به اطعام فقرا، هم ردیف کفر به خداست. ۷. سوره معارج، آیه 23 بر نمازهای خود مداومت داشته باشید. ۸. سوره معارج آیات 24-25 در اموال خود سهمی برای فقراء و محرومان قرار دهید. ۹. سوره مزمل، آیه 20 دو سوم شب، یا نصف آن و یا یک سوم شب را به نماز برخیزید. ۱۰. سوره جن 18 کسانی که به آیات خدا ایمان ندارند، راه دروغگویی را پیش می گیرند ۱۱. سوره معارج آیه 29 عفت خود را حفظ کن. اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi