✍امام علی علیه السلام:
✅خدا شما را رحمت كند، بدانيد كه همانا شما در روزگاري هستيد كه:
گوينده حق اندك
و زبان از راستگويي عاجز
و حق طلبان بي ارزشند
مردم گرفتار گناه
و به سازشكاري هم داستانند
جوانشان بداخلاق
و پيرانشان گناهكار
و عالمشان دورو
و نزديكشان سودجويند
نه خردسالانشان بزرگان را حرمت مي نهند
و نه توانگرانشان دست مستمندان را مي گيرند.
📚خطبه ٢٣٣نهج البلاغه
💠: 🌷
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
👌کوتاه پند آموز
حتما حرفهایمان را از سه صافی رد کنیم
شخصی نزد همسایهاش رفت و گفت:“گوش کن، میخواهم چیزی برایت تعریف کنم، دوستی به تازگی در مورد تو میگفت…”
همسایه حرف او را قطع کرد و گفت:
“قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا
حرفت را از میان سه صافی گذراندهای یا نه؟
”گفت: “کدام سه صافی؟”
اول از میان صافی واقعیت.
آیا مطمئنی چیزی که تعریف میکنی واقعیت دارد؟
گفت: “نه… من فقط آن را شنیدهام. شخصی آن را برایم تعریف کرده است.”
سری تکان داد و گفت:“پس حتما آن را از میان صافی دوم یعنی خوشحالی گذراندهای.
یعنی چیزی را که میخواهی تعریف کنی، حتی اگر واقعیت نداشته باشد، باعث خوشحالیام میشود.”
گفت: “دوست عزیز، فکر نکنم تو را خوشحال کند.”
بسیار خوب، پس اگر مرا خوشحال نمیکند، حتما از صافی سوم، یعنی فایده، رد شده است.
آیا چیزی که میخواهی تعریف کنی، برایم مفید است و به دردم میخورد؟
نه، به هیچ وجه!
همسایه گفت:
“پس اگر این حرف، نه واقعیت دارد، نه خوشحال کننده است و نه مفید، آن را پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی.”✨
💠••• حدیثی از معصوم •••💠
🔷 حضرت علے علیه السلام:
«بین حق و باطل، بیش از چهار انگشت، فاصله نیست.
باطل آن است که بگوئی شنیدم، و حق آنست که بگوئی دیدم»
بر اساس شنیدهاتون مردم رو قضاوت نکنید!!
💠
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✅رحمت و حکمت
آرزوکن،آنچه خواهی ازخدا
فضل او شامل شود شاه وگدا
آنچه بخشیدت، به رحمت یادکن
گرندادت آن، به حکمت یادکن
رحمت وحکمت زسویش الفت است
درسپاس «حق» مزید نعمت است
شکراو واجب بدان درهردوحال
ناپسندت گربُوَد یا ایده آل
بس تمناها که خواهدشد عذاب
برسرت چون سقف آوار وخراب
خوبِ ظاهر،گاه درباطن بلاست
آنکه می داند صلاح ما خداست
شِکوِه ازکارخدا انصاف نیست
حکمت یزدان بجز الطاف نیست
💠: 🌷
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
💎 از دوستے با چهار دسته از مردم بپرهیز!!
۱- از دوستے با احمق بپرهيز، چرا كه مے خواهد به تو نفعے رساند اما دچار زيانت مے كند.
۲- از دوستے با بخيل بپرهيز، زيرا آنچه را كه سخت به آن نياز دارے از تو دريغ مے دارد.
۳- از دوستے با بدكار بپرهيز، كه با اندک بهایے تو را مے فروشد.
۴- و از دوستے با دروغگو بپرهيز، كه او به سراب ماند، دور را به تو نزديک، و نزدیک را دور مے نماياند
✍
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
✍🏻 صبورانه در انتظار زمان بمان!
هر چیز در زمان خودش رخ میدهد.
باغبان حتی اگر باغش را
غرق آب کند
درختان خارج از فصل خود
میوه نمی دهند.
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
هدایت شده از گسترده معراج✔
سوتی بارداری😁
دوره بارداری دکتر من شب ها نوبت ميداد و تا دم دمای صبح مریض میدید آقا منم از ساعت 11تو مطب بودم و دیگه ساعت حدود 3/30 صبح بود که خسته شده بودم و رفتم روی تخت اتاق بغل دراز کشیدم و خوابم برد و شوهرمم قبل من رفته بود تو ماشين بخوابه آقا نوبت من شده بود اومد بيدارم کرد و گفت دکتر شمارو ببينه ميره خلاصه منم در کمال آرامش سرحال چرتم زده بودمو رفتم پیش دکتر
يه هو دیدم صدای دادو بیداده شوهرم مياد که درو باز کن درو باز کن که دیدم شوهرم و پلیس ها ریختن تو مطب 😨😨😨😂😂
http://eitaa.com/joinchat/2238513161C70e8a50686
داستان واقعی واقعی ارسال از اعضا😅👆
هدایت شده از معجزه های الهی | مطالب تکان دهنده قرآن قیامت و آخرت شب اول قبر عالم برزخ عجایب خلقت حکایت
#کتک_زدن_خواسگار😰😅
من دختر محجبه و مذهبی بودم چندوقت بودازمدرسه تاخونه یه موتوری دنبالم میکرد زنگ اخربودوایستادیم تاهمه برن بیرون روبه رو مدرسه باموتور (دوستشم بودپشتش)وایستاده بودن😎😎اونها مارونگاه میکردن😳😳نمدونم چیشدپام پیچ خورد شتلق افتادم زمین خیلی ضایع خوردم زمین ....باعصبانیت بلندشدم رفتم سمتشون گفتم چی از جونم میخای دنبالم راه افتادی اونم سرشوانداخته بودپایین منم سریع کفشمو دراوردم و.....🙊🙈
https://eitaa.com/joinchat/4077715504Cb8c9a9d5d2
✨﷽✨
✅اعتراض کوبنده
معاويه عده اي از صحابه و تابعين دروغگو را با پول خريده بود تا آنها بر ضد امام علي (علیه السلام)، حديث جعل كنند، مانند ابوهريره، عمروعاص و مغيره بن شعبه از صحابه، و مانند عروه بن زبير از تابعين. ابوهريره بعد از شهادت علي (ع) به كوفه آمده بود، و با طرفندهاي عجيبي،(با حمايت از قدرت معاويه) مطالبي را كه با شأن علي (ع) نامناسب بود، مي بافت و به پيامبر(ص) نسبت مي داد، شبها كنار باب الكنده مسجد كوفه مي نشست و عده اي را با اراجيف خود منحرف مي كرد.
شبي يكي از جوانان غيور و آگاه كوفه در جلسه او شركت كرد، پس از شنيدن گفتار بي اساس او، خطاب به او گفت: تو را به خدا سوگند مي دهم آيا شنيده اي كه رسول خدا در مورد علي (ع) اين دعا را كرد: اللهم و ال من والاه و عاد من عاداه: خدايا دوست بدار، كسي را كه علي (ع) را دوست بدارد و دشمن بدار كسي را كه علي (ع) را دشمن دارد. ابوهريره (ديد نمي تواند اين حديث روشن و قاطع را رد كند) گفت: اللهم نعم: خدا را گواه مي گيرم آري شنيده ام.
جوان غيور گفت: بنابرين، خدا را گواه مي گيرم كه تو دشمن علي (ع) را دوست مي داري و دوست علي (ع) را دشمن داري (پس مشمول نفرين رسول خداص هستي)، سپس آن جوان بر خاست و با كمال بي اعتنائي آن جلسه را ترك نمود.
📚داستان دوستان(نوشته ی محمد محمدی اشتهاردی)
↶【به ما بپیوندید 】↷
_____________________
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
21.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📚#داستان_غلام_سیاه
🎙شهيد احمد كافے
مغرور نباش ، خودتو خوب ندون
از همه خوب تر باش ، خودتو از همه بدتر بدان
👈سه رکعت دیشب پاشده تو تاریکی ، نماز شب خونده
روز روشن دیگه همه ی مردم رو کافر میدونه
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
خــدایـا🙏
ما گمشده دریای متلاطم روزگاریم
و تو بزرگواری
پس خدایا
تو می دانی که بزرگوار آن است که
گمشده ای را به مقصد برساند
تا ابد محتاج یاری تو
رحمت تو
توجه تو
عشق تو
گذشت تو
عفو تو
مهربانی تو ...
و در یک کلام محتاج توایم ...
خدایا ما را محتاج غیر خودت نکن🌸🍃
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده اوج ✔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫 اعضای کانال لطفا توجه فرمائید 🚫
😳👆به دقت بهتصویر بالانگاه کنید👆😳
حالا به دو سوال زیر پاسخ دهید😱👇
🅰 آیا ماسک از یک طرف برجسته است یا از دو طرف؟
🅱 آیا ماسک به یک جهت می چرخد یا به دو جهت؟
این تست مشخص می کند که شما باهوش هستید یا اختلال روان دارید!😴
http://eitaa.com/joinchat/2839543841C2c03888c1f
#پاسخ تو این کاناله خیلی عجیبه😨👆
هدایت شده از معجزه های الهی | مطالب تکان دهنده قرآن قیامت و آخرت شب اول قبر عالم برزخ عجایب خلقت حکایت
اگر میخای خصوصیات #همسرآیندت رو بدونی بزن روی #ماهتولدت📛❌
فروردین🍀 اردیبهشت🌸 خرداد🌹
تیر❣ مرداد💕 شهریور💞
مهر🍁 ابان🍂 اذر🥀
دی😨 بهمن😰 اسفند😱
خصوصیاتی که این کانال بهم گفت واقعااا مسه خصوصیات همسرم بود📛♨️❌
مردی بود خیاط در عفاف و صلاح و زنی داشت عفیفه و مستوره و با جمال و کمال. هرگز خیانتی از وی ظاهر نگشته بود. روزی زن نزد شوهر خود نشسته بود و به زبان منت گفت:
تو قدر عفاف من چه دانی و قیمت صلاح من چه شناسی که من در صلاح و عفاف زبیده ی وقت و رابعه ی عهدم.
مرد گفت راست میگویی اما عفاف تو به نتیجه عفاف من است. چون من در نزد پروردگار عفیف باشم او تو را در عصمت نگاه بدارد.
زن خشمگین شد و گفت:
هیچ کس زن را نگاه نتواند داشت و اگر مرا عفاف و عصمت نبود هرچه خواستمی بکردمی.
مرد گفت تو را اجازت دادم به هرجا که خواهی برو و هرچه میخواهی بکن.
روز دیگر زن خود را بیاراست و چادر در سر کشید و از خانه برون شد و تا شب بیرون بود, اما هیچ کس به وی التفات نکرد مگر یک مرد که چادر او را کشید و رفت.
چون زن به خانه باز آمد مرد گفت:
همه روز گشتی و هیچ کس به تو التفات نکرد مگر یک مرد که او نیز رها کرد و رفت.
زن گفت تو از کجا دیدی؟
مرد جواب داد من در خانه ی خود بودم, اما در عمر خود به هیچ زن نامحرم به چشم خیانت نگاه نکردم , مگر وقتی در نوجوانی که گوشه ی چادر زنی را گرفتم و در حال پشیمان شدم و رها کردم دانستم اگر کسی قصد حرم من کند بیش از این نباشد.
زن در پای شوهر افتاد و گفت: مرا معلوم شد که عفاف من از عفاف تو است.
گفتم که مکن، گفت مکن تا نکنند
این یک سخنم چنان خوش آمد که مپرس
سدیدالدین محمد عوفی ( جوامع الحکایات )
✍
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
داستان کوتاه👌
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻫﺎﻟﯽ ﺩﻩ ﺑﻪ اسم مش مراد به ﺻﺤﺮﺍ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺷﺐ ﺍﺯ ﻗﻀﺎ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩ. ﭘﺲ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺩﺭﮔﯿﺮﯼ ﺳﺨﺖ، ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺑﺮ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﻏﺎﻟﺐ ﺷﺪ ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﮐﺸﺖ ﻭ ﺣﯿﻮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻭﺵ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﻭ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺁﺑﺎﺩﯼ ﺭﺍﻩ ﺍﻓﺘﺎﺩ...
ﭘﺲ ﺍﺯ ﻭﺭﻭﺩ ﺑﻪ ﺩﻩ، ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺍﺵ ﺍﺯ ﺑﺎﻻﯼ ﺑﺎﻡ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩ: "ﺁﻫﺎﯼ ﻣﺮﺩﻡ، ﻣﺶ مراد ﯾﮏ ﺷﯿﺮ ﺷﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻩ
ﻣﺶ مراد با ﺷﻨﯿﺪﻥ ﺍﺳﻢ ﺷﯿﺮ ﻟﺮﺯﯾﺪ ﻭ ﻏﺶ ﮐﺮﺩ! ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﺴﺖ ﺣﯿﻮﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﻭ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺷﯿﺮ ﺑﻮﺩﻩ!
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭﮔﯿﺮ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺳﮓ ﻗﺪﯾﻤﯽ ﻣﺶ ﺗﯿﻤﻮﺭ ﺍﺳﺖ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻭﻝ ﻏﺶ ﻣﯽﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﻤﺎﻝ ﺯﯾﺎﺩ ﺧﻮﺭﺍﮎ ﺷﯿﺮ ﻣﯽﺷﺪ .
ﺍﮔﺮ ﺍﺯ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺍﺳﻢ ﯾﮏ "ﻣﺸﮑﻞ" ﺑﺘﺮﺳﯿﺪ
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺑﺠﻨﮕﯿﺪ ﺍﺯ ﭘﺎ ﺩﺭﺗﺎﻥ ﻣﯽﺁﻭﺭﺩ...
تو زندگی مشكل وجود نداره
همه چيز مسئله است و قابل حل...
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#اشرف_خر
اصطلاح "اشرف خر" برای افراد حریص و طماع به کار می رود، مخصوصا اشخاصی که حرص و طمع آنها در نهایت به پشیمانی و ندامت منجر شود و به قول معروف طرف در طول زندگیش نه خودش خورد و نه به دیگران خوراند.حال ببینم این عبارت از کجا آمده است.
در واقع این اصطلاح از نام «ملک اشرف بن تیمور تاش چوپانی» معروف به #اشرف آمده است. اشرف از امرای ستمگر و بی رحم چوپانیان در آذربایجان بود که در حرص، طمع و بخل نظیر نداشت. اشرف به حدی به سکه ی طلا عشق می ورزید که پس از رسیدن به قدرت هر جا و نزد هر کس از زر ناب و سکه های طلا اثر و نشانی می یافت آن را به زور می ستاند و در خزانه خودش جمع می کرد، برخی از مورخان اعتقاد دارند که شدت علاقه ملک اشرف به مسکوکات طلا موجب شد که سکه زر از آن تاریخ به نام اشرفیه نامگذاری شود و مقصود از کلمه اشرفی همان ملک اشرف چوپانی است . (البته این نظر بین همه ی تاریخ نگاران مورد قبول نيست.)
ظلم وستم ملک اشرف به حدی بالا گرفت که علما و روحانیون و مشایخ بزرگ را نیز از خود رنجانید در نهایت عده ای از بزرگان به نزد «جانی بیگ خان» از فرمانروایان غازان رفتن و از او خواستن که آنها را از دست ظلم و ستم اشرف نجات دهد. سرانجام جانی بیگ خان با سپاهی متشکل از ناراضیان، ستم کشیده ها و افراد خودش که در طول یک ماه جمع آوری کرده بود به سوی آذربایجان حمله کرد و چون سکنه ی آذربایجان همه ناراضی بودن، جنگ خیلی زود به نتیجه رسید و اشرف شکست خورد و در نهایت کشته شد. بعد از مرگ اشرف حکومت چوپانیان نیز منقرض شد و تمام ثروتی که در طی چهارده سال جمع کرده بود به دست دیگران افتاد و این بیت شعر میان مردم آن روزگار با دیدن سرنوشت اشرف رایج شد که :
دیدی که چه کرد اشرف خر
او مظلمه برد و جانی بیک زر
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سرآغاز هر نامه نام خداست
که بی نام او نامه یکسر خطاست
🌸بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم🌸
✨الهی به امید تو✨
🦋🧚♀🧚♀🦋
دو تا گنجشک بودن..
یکی داخل اتاق ،
یکی بیرون پشت شیشه
گنجشک کوچولو از پشت شیشه گفت: من همیشه باهات میمونم.......قول میدم!
و گنجشک توی اتاق فقط نگاهش کرد........!!
گنجشک کوچولو گفت :من واقعأ "عاشقتم" !! اما گنجشک توی اتاق فقط نگاش کرد....!! امروز دیدم گنجشک کوچولو پشت شیشه اتاقم "یخ زده" اون هیچوقت نفهمید ......گنجشک توی اتاقم "چوبی" بود !
حکایت بعضی ماهاست .......... خودمونو نابود میکنیم، واسه "آدمای چوبی" کسانی که نه ما رو میبینن ، نه صدامونو میشنوند..
ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ :
ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺍﺯ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﻌﯿﺪ ﻧﯿﺴﺖ...
🌷ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ:
ﺍﺯ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺑﺖ ﻧﺴﺎﺯﻡ
🌷ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ:
ﺍﮔﺮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ،
ﺣﺘﻤﺎ ﺍﺯ ﺁﻧﻬﺎ ﺑﺮﺗﺮﻡ.
🌷ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ:
ﺗﻼﻓﯽ ﮐﺮﺩﻥ، ﺍﺯ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺧﻮﺩﻡ ﻣﯽ ﮐﺎﻫﺪ .
🌷ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ:
ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻥ، ﻗﺴﻤﺘﯽ ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯿﺴﺖ.
🌷ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ:
ﮐﻪ ﮔﺎﻫﯽ ﻭﻗﺘﻬﺎ ﻫﯿﭻ ﻭﺍﮊﻩ ﺍﯼ ﺁﺭﺍﻣﺖ ﻧﻤﯿﮑﻨﺪ.
🌷ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ:
ﺑﻪ ﺑﻮﺩﻧﻬﺎ ﺩﯾﺮ ﻋﺎﺩﺕ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺑﻪ ﻧﺒﻮﺩﻧﻬﺎ ﺯﻭﺩ.
🌷ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ:
ﮔﺎﻫﯽ ﺍﺯ ﺯﯾﺎﺩ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪﻥ،
ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ.
🌷ﺁﻣﻮﺧﺘﻢ:
ﺗﺎ ﺑﺎ ﮐﻔﺶ ﮐﺴﯽ ﺭﺍﻩ ﻧﺮﻓﺘﻢ،
ﺭﺍﻩ ﺭﻓﺘﻨﺶ ﺭﺍ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻧﮑﻨﻢ .
🦋🧚♀🧚♀🦋
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
پيرمرد هر بار كه می خواست اجرت
پسرک واكسی كر و لال را بدهد،
جملهای را برای خنداندن او بر روی
اسكناس می نوشت.
اين بار هم همين كار را كرد.
پسرک با اشتياق پول را گرفت و
جملهای را كه پيرمرد نوشته بود، خواند.
روی اسكناس نوشته شده بود: وقتی
خيلی پولدار شدی به پشت اين اسكناس نگاه كن.
پسر با تعجب و كنجكاوی اسكناس
را برگرداند تا به پشت آن نگاه كند.
پشت اسكناس نوشته شده بود:
كلک، تو كه هنوز پولدار نشدی
پسرک خنديد با صدای بلند؛ هر
چند صدای خنده خود را نمیشنيد ...
♥️اگر می خواهی خوشبخت باشی
♥️براي خوشبختی ديگران بكوش...
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
داستان زیبا
چند سال پیش ، در یک روز گرم تابستان ، پسر کوچکی با عجله لباسهایش را درآورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت مادرش از پنجره نگاهش می کرد و از شادی کودکش لذت میبرد. مادر ناگهان تمساحی را دید که به سوی پسرش شنا می کرد مادر وحشتزده به سمت دریاچه دوید و با فریادش پسرش را صدا زد . پسرش سرش را برگرداند ولی دیگر دیر شده بود
تمساح با یک چرخش پاهای کودک را گرفت تا زیر آب بکشد، مادر از راه رسید و از روی اسکله بازوی پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت می کشید ولی عشق مادر آنقدر زیاد بود که نمی گذاشت پسر در کام تمساح رها شود.کشاورزی که در حال عبور از آن حوالی بود ، صدای فریاد مادر را شنید، به طرف آنها دوید و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را فراری داد پسر را سریع به بیمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودی پیدا کند.
پاهایش با آرواره های تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روی بازوهایش جای زخم ناخنهای مادرش مانده بود
خبرنگاری که با کودک مصاحبه می کرد از او خواست تا جای زخمهایش را به او نشان دهد. پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتی زخمها را نشان داد ، سپس با غرور بازوهایش را نشان داد و گفت
" این زخمها را دوست دارم ، اینها خراشهای عشق مادرم هستند"
گاهی مثل یک کودک قدرشناس
خراشهای عشق خداوند را به خودت نشان بده
خواهی دید چقدر دوست داشتنی هستند
🦋🧚♀🧚♀🦋
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
مهربانی را اگر قسمت کنیم🕊
من یقین دارم🕊
به ما هم میرسد
آدمی گر ایستد بر بام عـشق🕊
دستهایش تا
خـدا هم میرسد🕊
🦋🧚♀🧚♀🦋
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📗📘#حرف_مردم
مادرش میگفت: "دخترم! بگذار راحتت کنم تمام زندگی آینده ات بستگی به همین چند دقیقه چای آوردن دارد. پایت را که از آشپزخانه گذاشتی بیرون اول خوب همه جا را نگاه کن بعد سرت را پایین بنداز و با صدای آرام بگو سلام! نمیخواهم پشت سر دخترم حرف درست کنند که چقدر خودخواه و بی تربیت بود. یک وقت هول نشوی! رنگت عوض میشود با خودشان میگویند:
"دختره آدم ندیده است" سینی چای را محکم بگیر مثل دفعه قبل نشود که دستت بلرزد و آقای داماد را شرمنده کنی. حواست جمع باشد اول بزرگتر. یک وقت نبینم که سینی را یکراست بردی جلوی آقای داماد فکر میکنند که حالا پسرشان چه آش دهان سوزی است. آرام و باحوصله راه برو دوبار کمتر تعارف نکن سرت را بلند نکن آرام حرف بزن حتی اگر جک هم تعریف کردند نخند و گرنه از فردا رویت عیب میگذارند که دختره بی حیا و پر رو بود. عزیزم! میدانم که سخت است ولی چند دقیقه بیشتر نیست. تحمل کن از قدیم گفته اند: "در دروازه شهر را میشود بست ولی در دهان مردم را نه..."
لحظه موعود فرا رسیده بود دستورها را مو به مو اجرا میکرد سینی چای را دو دستی چسبیده بود سعی کرد به هیچ چیزی فکر نکند شانه هایش را پایین انداخت محکم و استوار قدم بر میداشت. همه چیز روبراه بود چند قدم بیشتر راه نرفته بود چشمش به مادر داماد افتاد که چادرش را جلو کشیده بود و در گوش دخترش پچ پچ میکرد ...
گوشهایش را تیز کرد صدای مادر را شنید که میگفت : ماشاالله هزار ماشاالله همچین چایی میاره که انگار نسل اند نسل قهوه چی بوده اند ...
💐نتیجه اخلاقی: واقعا در دروازه رو میشه بست ولی در دهن مردم رو نه....برای خودتون زندگی کنید نه حرف مردم
🦋🧚♀🧚♀🦋
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
ﺧﺪﺍﻫﻤﯿﺸﻪ ﺁﻧﻼﯾﻨﻪ...
ﮐﺎﻓﯿﻪ ..
ﺩﻟﺖ ﺭﻭﺑﻪ ﺭﻭﺯﺭﺳﺎﻧﯽ ﮐﻨﯽ ..
ﺍﻭﻥ ﻣﻮﻗﻊ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ
ﺗﮏ ﺗﮏ ﻟﺤﻈﺎﺕ
ﮐﻨﺎﺭﺕ ﺑﻮﺩﻩ،
ﻭ ﻫﺴﺖ،
ﻭﺧﻮﺍﻫﺪ ﺑﻮﺩ...🌹
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚"مواظب خودت باش"
معنی این جمله این نیست که از خودت مواظبت کن!
معنیش این است که هیچکس به اندازه خودت نمیتونه بهت صدمه بزنه!
تحقیقات نشان داده که بیشترین عامل بیماری ها، سختی ها، مشکلات و ناکامی های انسان ها خود آنها هستند...
اگر دوست دارید بعد از سالها زندگی زمانی که برمیگردید و به منظره گذشته خود نگاه میکنید، تصویری زیبا و خاطراتی پر از خرسندی ببینید اینها را به هم پیوند بزنید:
تصمیم را با تحقیق
هوس را با عقل
عصبانیت را با صبر
انتقام را با فراموشی
عبادت را با بی توقعی
خدمت به خلق را با گمنامی
و در آخر قلبت را با خدا پیوند بزن.
مواظب خودت باش.
خیلی خیلی مواظب خودت باش ...
🦋🧚♀🧚♀🦋
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📝✍🏻مرد فقیری از خدا سوال کرد: چرا من اینقدر فقیر هستم؟!
خدا پاسخ داد: چون یاد نگرفته ای که بخشش کنی!
مرد گفت: من چیزی ندارم که ببخشم
خدا پاسخ داد: دارایی هایت کم نیست!
یک صورت، که میتوانی لبخند بر آن داشته باشی!
📝✍🏻یک دهان، که میتوانی با آن از دیگران تمجید کنی و حرف خوب بزنی!
یک قلب، که میتوانی به روی دیگران بگشایی!
و چشمانی که میتوانی با آنها به دیگران با نیت خوب نگاه کنی!
🔘فقر واقعی فقر روحی است..
✍
✍
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
" آدرس امام زمان (عج) "
از علامه حسن زاده پرسیدند: آدرس امام زمان (عج) کجاست؟ کجا می شود حضرت را پیدا کرد؟
ایشان فرمودند:
آدرس حضرت در قرآن کریم آیه ۵۵ سوره قمر است...
که میفرماید: "فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر"
هر جا که صدق و درستی باشد،
هر جا که دغل کاری و فریب کاری نباشد،
هرجا که یاد و ذکر پروردگار متعال باشد،
حضرت آنجا تشریف دارند...🍃🌺
✍
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
برای زیبایی دستها؛
با دستهایتان صدقه بدهید!
برای زیبایی صدا؛
قرآن کریم را تلاوت کنید!
برای زیبایی چشمها؛
از ترس خدا اشک بریزید!
برای زیبایی صورت؛
عادت وضو را ترک نکنید!
برای زیبایی اعصاب؛
در بارگاه خدا سجده کنید!
برای زیبایی دل؛
در دلتان یاد خدا را جای دهید!
✍
✍
✍
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
حکایت 👌👇
مردی پنج سکه به قاضی شهر داد
تا در محکمه ی روز بعد به نفع او
رأی صادر کند
ولی در روز مقرر،
قاضی خلاف وعده کرد و
به نفع دیگری رأی داد
مرد، برای یادآوری در جلسه دادگاه
به قاضی گفت :
« مگر من دیروز شما را به پنج تن آل عبا قسم ندادم که حق با من است؟!»
قاضی پاسخ داد :
« چرا... و لیکن پس از تو،
شخص دیگری مرا به چهارده معصوم سوگند داد!!»
🦋🧚♀🧚♀🦋
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi