eitaa logo
حکایت و داستان قرآنی روایت پند حدیث آموزنده زیبا خواندنی معجزه کلیپ صوتی مذهبی اسلامی
17.9هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
14 فایل
﷽ 💚منبع انواع حکایات و روایات‌ جذاب مذهبی،داستان وپندزیبا 💚🌹حضورشما باعث دلگرمی ماست🌹💚 . 💚لطفا کپی باذکرصلوات🙏🌹 . . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه‌ تایید و نه‌ رد می‌شوند . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
اگر پیامبر و ائمه معصوم بودند پس دلیل استغفار کردن پیغمبر اکرم(ص) و سایر معصومین(ع) چیست؟ مگر معصومین گناه میکنند؟ شهید مطهری: استغفار برای پاکان و نیکان علامت شدت حساسیت روح است. استغفار واقعی حکم این را دارد که انسان یک آینه صاف پاکی داشته باشد و مرتب روی این آینه را با یک دستمال صاف نازکی پاک کند؛ یک گرد مختصری می‌آید زود دستمال می‌کشد. یک آینه اگر صاف و شفاف باشد چیزهایی را که چشم هم هرگز آن را نمی‌بیند و درک نمی‌کند، نشان می‌دهد. اما ممکن است روی دیواری گرد فراوانی بنشیند به طوری که اگر شما یک دستمال روی قسمتی از آن بکشید و نگاه کنید، پر از گرد و خاک باشد ولی وقتی به آن دیوار به همین صورت نگاه می‌کنید، روی آن گرد و غباری احساس نمی‌کنید. تازه اگر دیوارِ سیاهی باشد، چنانچه مرکب هم روی آن بریزید این دیوار حساسیتی ندارد و چیزی را نشان نمی‌دهد. اما اگر یک ذره گرد روی آینه بنشیند آینه نشان می‌دهد. برای شخصی مثل پیغمبر اکرم(ص) هر گونه توجهی به غیر خدا حکم گرد روی آینه را دارد. با اینکه در همان حالی که به بنده‌ای توجه دارد یا دارد موعظه می‌کند یا با زن خودش حرف می‌زند و یا غذا می‌خورد هرگز و یک ذره غافل از خدا نیست، اما باز فرق است میان اینکه او همیشه با خدا خلوت کرده باشد و اینکه لحظه‌ای با خلق خدا در عین حال محشور باشد. همه اینها برای او حکم آن گرد را دارد که روی آینه می‌نشیند. هر چه که بیشتر استغفار کند حساسیتِ بیشترِ آن آینه را نشان می‌دهد. 📚 آشنایی با قرآن، ج14، ص249-248 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴راهکاری برای حفظ جان و مال در برابر حوادث روزگار! امام رضا علیه السلام داستانی را درباره امام صادق علیه السلام از زبان پدرشان امام موسی کاظم نقل کردند: امام صادق عليه السّلام با گروهى كه اموالى براى تجارت به داشتند از راهى ميگذشتند، به ايشان خبر دادند كه راهزنانى مسلّح در راه هستند..ان به وحشت افتادند.. پس امام صادق عليه السّلام به آنان فرمود: چرا چنين پريشانيد؟ گفتند: با ما اموالى است و ميترسيم كه از ما به سرقت ببرند.. تو آنها را به امانت میگیری؟ شاید با تو کاری نداشته باشند! امام فرمود: شما از كجا مى‌دانيد، ممكن است آنها فقط به دنبال من باشند! گفتند: پس چه كار كنيم؟ آيا آن را دفن كنيم؟ فرمود: اين بدتر است شايد غريب تازه واردى آن را بفهمد و مال را ببرد.. گفتند: پس چه كنيم؟ ما را راهنمائى كن! حضرت فرمود: آن را نزد كسى به وديعه گذاريد، كسى كه آن را كاملا حفظ نمايد و نگهدارى كند و هر واحدى از آن را بزرگتر از دنيا و آنچه در آنست نمايد، سپس به شما باز گرداند با زياده و بهره، هنگامى كه شما سخت بدان محتاج باشيد. پرسيدند: او كيست؟ فرمود: او خداوند عالم است. پرسيدند چگونه به او وديعه دهیم؟ فرمود: به ضعفا و تهى‌دستان از مسلمانان صدقه دهيد. گفتند: اكنون به ضعفا دسترسى نداريم (چه كنيم)؟ فرمود: قصد كنيد كه يك سوّم آن را صدقه دهيد تا خداوند از ما بقى آن دفاع كند و آن را از آنچه شما از آن مى‌ترسيد حفظ نمايد. گفتند: قبول كرديم و عهد كرديم كه چنين كنيم... فرمود: اكنون در امان خداوند عزّ و جلّ هستيد، پس حركت كنيد. همه به راه افتادند، ناگهان علامت حراميان ظاهر گشت و همه قافله را ترس گرفت، امام عليه السّلام فرمود: نترسید،شما در امان خداى تعالى هستيد. گروه راهزنان رسيدند، از اسبان به زير آمده نزد امام صادق شدند و دست مبارك آن حضرت را بوسيده و اظهار نمودند كه: در خواب رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله را ديديم و به ما فرمان داده تا خود را به تو معرّفى كنيم و اكنون در اختيار شما هستيم تا همه را محافظت نموده به منزل رسانيم. امام صادق عليه السّلام فرمود: ما نيازى به شما نداريم، همان كس كه ما را از خطر شما حفظ فرمود،حافظ و يار و ياور ما خواهد بود و از شرّ دشمنان حفظمان خواهد فرمود. پس همگى به سلامت گذشتند و به منزل رسيدند و یک سوم مال را به عنوان صدقه به فقرا و بى‌نوايان دادند و سپس سود زیادی کردند.. آنها با تعجب گفتند:چه بسيار بود بركت (ى با حضرت) صادق! سپس امام به ايشان فرمودند: اكنون بخوبى دانستيد كه معامله با خداوند چقدر پربركت و سودمند است، پس بر آن مداومت كنيد. پیوست:‌ منظور این است كه صدقه دادن علاوه بر اينكه جان و مال را حفظ مى‌كند سبب زیاد شدن و بركت مال و عمر نيز هست. 📔عیون اخبار الرضا، باب سی ام حدیث۹. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌جمله‌ای که استاد پناهیان به سید حسن گفت 🚩 همۀ مجاهدت‌های سید یک طرف، این کار ایشان یک طرف دیگر ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توکل برخدایت کن؛ کفایت میکندحتما؛ اگرخالص شوی بااو؛ صدایت میکندحتما"؛ اگربیهوده رنجیدی؛ ازاین دنیای بی رحمی؛ به درگاهش قناعت کن؛ عنایت میکند حتما"؛ دلت درمانده میمیرد؛ اگرغافل شوی از او؛ به هر وقتی صدایش کن؛ حمایت میکند حتما"؛ خطاگرمیروی گاهی؛ به خلوت توبه کن با او؛ گناهت ساده میبخشد؛ رهایت میکند حتما"؛ به لطفش شک نکن هرگز اگردنیاحقیرت کرد؛ تورسم بندگی آموز؛ حمایت میکندحتما"؛ اگرغمگین اگر شادی؛ خدایی را پرستش کن؛ که هردم بهترینها را عطایت میکندحتما"، اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
عاقبت تملّق کریم‌خان زند پس از آنکه به پادشاهی رسید، شیراز را به پایتختی انتخاب کرد و از چنان محبوبیتی برخوردار شد که نامش به‌عنوان سرسلسله زندیه در سراسر ایران پیچید. روزی عموی او برای دیدنش به پایتخت آمد. کریم‌خان دستور داد از وی پذیرای کنند و لباس‌های فاخر به او بپوشانند. چند روزی از اقامتش نگذشته بود که در یکی از جلسات مهم مملکتی شرکت کرد. با دیدن قدرت و منزلت برادرزاده‌اش بادی به غبغب انداخت و گفت: کریم‌خان، دیشب خواب پدرت را دیدم که در بهشت کنار حوض کوثر ایستاده بود و حضرت علی (علیه‌السلام) جامی از آب کوثر به او می‌داد. کریم‌خان اخم‌هایش را درهم کشید و دستور داد وی را از مجلس اخراج و سپس از شهر بیرون کنند. رؤسای طوایف از او علت این رفتار خشونت‌آمیز را جویا شدند. کریم‌خان گفت: من پدر خود را می‌شناسم. او مردی نیست که لایق گرفتن جامی از آب کوثر از دست حضرت علی باشد. این مرد می‌خواهد با تملّق و چاپلوسی مورد توجه قرار گیرد و اگر تملّق و چاپلوسی به‌صورت عادت درآید، پادشاه دچار غرور و بدبینی می‌شود و کار رعیت هرگز به سامان نمی‌رسد. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔘 داستان کوتاه یک روز گرم شاخه ای مغرورانه و با تمام قدرت خودش را تکاند. به دنبال ان برگهای ضعیف جدا شدند و آرام بر روی زمین افتادند. شاخه چندین بار این کار را با غرور خاصی تکرار کرد، تا این که تمام برگها جدا شدند شاخه از کارش بسیار لذت می برد. برگی سبز و درشت و زیبا به انتهای شاخه محکم چسبید ه بود و همچنان از افتادن مقاومت می کرد. در این حین باغبان تبر به دست داخل باغ در حال گشت و گذار بود و به هر شاخه ی خشکی که می رسید آن را از بیخ جدا می کرد و با خود می برد. وقتی باغبان چشمش به آن شاخه افتاد، با دیدن تنها برگ آن از قطع کردنش صرف نظر کرد. بعد از رفتن باغبان، مشاجره بین شاخه و برگ بالا گرفت و بالاخره دوباره شاخه مغرورانه و با تمام قدرت چندین بار خودش را تکاند، تا این که به ناچاربرگ با تمام مقاومتی که از خود نشان می داد، از شاخه جدا شد و بر روی زمین قرار گرفت. باغبان در راه برگشت وقتی چشمش به آن شاخه افتاد، بی درنگ با یک ضربه آن را از بیخ کند. شاخه بدون آنکه مجال اعتراض داشته باشد، بر روی زمین افتاد. ناگهان صدای برگ جوان را شنید که می گفت: “اگر چه به خیالت زندگی ناچیزم در دست تو بود، ولی همین خیال واهی پرده ای بود بر چشمان واقع نگرت، که فراموش کنی نشانه حیاتت من بودم!!!” ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
❤️ ضرب المثل های تاریخی ریشه ی ضرب المثل"بادمجان دور قاب چین" کنایه از افراد متملق و چاپلوس...به دوره ی ناصرالدین شاه برمیگردد..در آنزمان برخی رجال سیاسی ودرباریان برای تظاهر وریا واظهار مراتب چاکری وارادت به شاه و نوکری به آشپزخانه ی سلطنتی میرفتند ومشغول پوست کندن بادمجان وچیدن آن به دور ظرف آش یا بشقاب خورشت میشدند. (اینکار را عامدانه طوری انجام میدادند که ناصرالدین شاه هنگام سرزدن به آشپزخانه آنها را ببیند)..!! دکتر فورویه مینویسد"اعلیحضرت از من هم خواست که در آشپزان شرکت کنم..بنده هم اطاعت کردم ومشغول پوست کندن بادمجان شدم..درهمین موقع ملیجک به شاه گفت بادمجان هایی که توسط یک فرنگی پوست گرفته میشود نجس است.. شاه این حرف را به شوخی گرفت ولی محمدخان(پدر ملیجک) با نوک کارد بادمجان هایی را که من پوست کنده بودم برچید و جمع کرد تا مبادا دستش به آنها نخورد..!!! به روایت وقلم عبدالله مستوفی(مورخ و نویسنده شهیر ایرانی) ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
💌 خوشی‌های دنیا با آسیب است ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش شبانه با حضرت عشق❤️❤️ 🌟 الهـی از تـو می‌خواهیم ڪه همۀ نیروهای منفی و پلیـد و حضـور تاریكیها و شرور شیاطین را از جسـم و جـان، روح و روان قلب و ذهن و از تمامی هستی و وجود و از گرداگرد حریـم زندگانیمان ریشه كن خارج و دور گردانی 🌟 ای خدایی ڪه جز تـو شفـا دهنـده و فریـادرسی نیسـت الهـی از تـو تقاضا داریـم تـا مـا را از بـاران‌های شفـابخش ابر نورانی‌ات از توجه زنـده كنندۀ نگاهـت از نـدای بیـدار كنندۀ كلمـه‌ات و از حمایت و پشتیبانی مخصوص روح الهـی‌ات، سرشار و برخوردار گردانی 🌙شبتون پر از عطر خدا🌟 التماس دعا ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
توجه لطفا ! هيچ كس نمياد نجاتت بده ! اين زندگى 100% مسئوليتش با خودته. لطفا بر همين اساس برنامه ريزى كن . تجارتی رو شروع کن که مال خودت هست و هر زمان میتونی ازش درامد داشته باشی ⏰💰📲💻 ✅برای هدفت بجنگ🔥 باید با چیزهائی که دوست نداری❌ بجنگی تا چیزهای دوست داشتنیت رو به دست بیاری😍 فرصت رو غنیمت بدون🔥 We must accept the end of something in order to begin something new. باید پایان بعضی چیزها رو به منظور شروع چیزهای جدید، بپذیریم. . ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
تجربه نزدیک به مرگ 🔹بهترین باقیات الصالحات چیست؟ ✍ بسیاری از خیـرات انسـان، توسط فرزند برای او ارسال می شود. شایـد هیچ باقیات الصالحاتی بهتر از فرزند صالح برای انسان نباشد. بـرای هـمیـن است کـه امام رضا (ع) می فـرمایـد: وقـتـی خـداونـد خـیـر بنده‌اش را خواهد، وی را نمی‌میراند تا فرزندش را ببیند. بنده از نوجوانی یاد گرفتم که هر کار خوبی انجام می دهم یا اگر صدقه ای می‌دهم، ثواب آن را به روح تمام کسانی که به گردن من حق دارند، از آدم تا خاتم و تمام اموات شیعه و پدران و مادرانم نثار کنم. در آن سوی هستی، پدر بزرگم را همراه با جمعی که در کنارش بودند مشاهده کردم. آن‌ها مرتب از من تشکر می کردند و می گفتند: ما به وجود اولادی مثل تو افتخار می کنیم. خیرات و برکاتی که از سوی تو برای ما ارسال شده، بسیار مهم و کارگشا بود. ما همیشـه بـرایت دعـا می کنیم تا خداوند بـر توفیقات تو بیفزاید... 📚 کتاب سه دقیقه در قیامت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺امام علی علیه السلام: سخاوتمند و خوش اخلاق باشید زیرا این دو روزی را زیاد می‌کنند و محبت می‌آورند ... غرر جلد ۴ صفحه ۳۰۴ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
📛 کوچکترین ظلم به مردم را باید جواب بدهیم...! همه چیز در پیشگاه خداوند دقیق بود. هیچ عمل ناپسند یا کوچکترین ظلمی در آن سوی هستی بی جواب نمی‌ماند. حتی اگر کسی فقط بر اساس شنیده ها یا به دلایل دیگر از ظالمی حمایت کرده باشد، این کار او یک ظلم است و باید جوابگو باشد. یکی از چیزهایی که من در آن لحظات دیدم، مربوط میشد به ظلمِ هر چند کوچک من به مردم. چیزی که ما هر روزه با آن روبه رو هستیم و به سادگی از کنار آن می گذریم. مدتی قبل میخواستم ماشین را در یک خیابان باریک پارک کنم و به بیمارستان پیش همسرم بروم. می‌توانستم کمی جلوتر بروم که جای پارک زیاد بود، اما گفتم همین جا لا به لای خودروها پارک میکنم. در این فاصله چند بار جلو و عقب رفتم تا ماشین در جا پارک قرار بگیرد. حدود یک دقیقه این ماجرا طول کشید. هفت دستگاه خودرو منتظر بودند تا من داخل جا پارک بروم و راه برای آنها باز شود. این صحنه را در مرور زندگی ام دیدم من هر چند کوتاه اما وقت آنها را گرفته و اعصاب آنها را خراب کرده بودم. دو نفر از آنها مرتب بوق می زدند. خیلی عجله داشتند اما به محل کارشان دیر رسیدند. من تا حدودی مقصر این ماجرا بودم. در مرور اعمال میخواستم بگویم که خیابان باریک بود و پارک کردن سخت. اما به من فهماندند که کمی جلوتر جا بود و تو میخواستی نزدیک تر باشی. دیگر حرفی برای گفتن نداشتم به من گفتند که در وادی حق الناس از این هفت نفر باید حلالیت بطلبی! با خودم گفتم پس این همه آدم هایی که با توقف نابجا و پارک دوبل و مسائل دیگر مزاحم مردم می‌شوند، وای... عجیب جایی است این وادی حق الناس! 📕 کتاب تقاص ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
📿 نماز اول وقت راه گشایش گره های دنیا و آخرت... آیت الله حق شناس نقل میکردند: موقعی که در قم ساکن بودم یکی از جوانان تهرانی که با من در ارتباط بود نامه‌ای نوشت. او گفت می‌خواهند مرا برای سربازی ببرند شما دعا کنید تا شاید از آن خلاص شوم. من هم به حرم حضرت معصومه (س) رفتم و برای نجات او دعا کردم. شب بود که خواب آن جوان را دیدم به اتاقم آمده بود و بی تابی میکرد و سینه می زد و حسین حسین می گفت.‌ خواب خود را برای آیت الله بهجت نقل کردم. ایشان فرمودند برای این شخص بیشتر دعا کن، او گرفتار است. من هم بیشتر برای او دعا کردم تا این که شبی به من گفتند: ما گرفتاری و رفتن به سربازی را از رو بر می‌داریم به شرط آنکه او نماز بخواند و هرگاه در نماز خواندن کوتاهی کند دوباره او را مبتلا میکنیم! پس از بیدار شدن از خواب بسیار تعجب کردم و دستوری که شنیده بودم را در نامه برای او نوشتم. آن جوان در جواب من با تعجب نوشت شما از کجا فهمیدید که من نماز نمیخوانم؟! حتی والدین من نیز از آن موضوع اطلاع ندارند. مرحوم آیت الله حق شناس به موضوع نماز بسیار اهمیت میداد به خصوص نماز اول وقت. او راه حل بسیاری از گرفتاری ها را توجه به نماز اول وقت می‌دانست. شخصی برای ساخت پنجره به منزل ایشان آمده بود اما خیلی در هم و ناراحت بود. حاج آقا از ایشان سؤال کرد چرا ناراحتی؟ او هم گفت از منزل مجاور ما دزدی شده و به من تهمت زدند. من باید فردا به دادگاه مراجعه کنم. حاج آقا با لبخندی بر لب گفت: داداش جون مشکلی نیست شما به نماز اهمیت می دهید؟ او هم گفت: بله. حاج آقا گفت شما قول بدهید نمازتان را اول وقت بخوانید مطمئن باشید گرفتار نخواهید شد. ایشان میگفت روز بعد به دادگاه رفتم. شاکی هم آماده بود اما قاضی دیر کرد. وقتی صدای اذان پخش شد یاد حرف حاج آقا حق شناس افتاده و به نمازخانه نماز اول وقت را به جماعت خوانده و برگشتم. دیدم قاضی پشت میز خودش نشسته شاکی مرا نشان داد و گفت خودش است. جلو رفتم و سلام کردم جناب قاضی پرسید کجا بودی؟ گفتم صدای اذان آمد، رفتم نماز خواندم و آمدم. نگاه معنادار به من کرد و پرونده را باز کرد و آن را خواند و به شاکی گفت به چه دلیل این آقا را متهم کردی؟! چیزی که اینجا نوشته هیچ دلیلی برای اتهام نیست. وقتی شاکی دلیل قانع کننده ای نداشت، قاضی پرونده را امضا کرد و مرا تبرئه نمود و به شاکی گفت: کسی که به نماز اول وقت اهمیت میده دزدی نمی کنه. آیت الله حق شناس در یکی از منبرها میگفت: یک آقای فرش فروش که اهل نماز اول وقت بود به بنده گفت: یک کسی برای خریدن فرش وارد مغازه بنده شد. گفتم: وقت نماز است. گفت: من وقت ندارم مسافرم و می خواهم بروم. هر چه اصرار کردم دیدم نمیشود و گول شیطان را خوردم و یک قدری که از نماز اول وقت گذشت، دیدم همین آقای مشتری که خیلی شیفته این معامله بود گفت: من باید قدری فکر بکنم و از خرید منصرف شد!! آنجا فهمیدم که شیطان هم دنیای مرا گرفت و هم نماز اول وقت مرا. 🗝 بعد حاج آقا به یک حدیث قدسی اشاره کرد که پروردگار می فرماید: «چرا برخی ها نماز را تند میخوانند؟! مگر رفع حوائج او و قضای حاجات او در دست کسی غیر از من است؟!» 📘کتاب نسیمی از ملکوت ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
❤️ پاره دوز روشن ضمیر بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرحیم آخوند ملا علی همدانی فرمود: آیت اللَّه العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری قدس سره هیچ وقت از پارچه خارجی و گران قیمت استفاده نمی کرد، بعضی از آقایان به ایشان عرض کردند: اگر برای خودتان از پارچه های وطنی استفاده می کنید حداقل برای فرزندان و آقازاده ها که جوانند و لباس خوب را دوست دارند پارچه خارجی و نسبتاً گران قیمت بخرید، مرحوم حاج شیخ اول چیزی نفرمود تا اینکه این پیشنهاد تکرار شد آن وقت فرمود: گوش بدهید داستانی را برای شما نقل کنم: یک وقتی من به عتبات مشرف شدم و در کربلا مدت اقامتم طول کشید چند نفر از آقایان طلاب از من خواستند که درسی بگویم من درس لمعه را برای آنها شروع کردم، در کنار آن مسجدی که من درس می گفتم پاره دوزی بود که هر روز در پای درس به موقع حاضر می شد و خوب گوش می داد یک روز من وقتی او را در پای درس دیدم پیش خود فکر می کردم که این پاره دوز چرا وقت خود را ضایع می کند او که چیزی از این درس نمی فهمد برای چه در درس شرکت می کند. فردای آن روز که برای درس آمد و من شروع کردم به گفتن درس، دیدم این پاره دوز اشکال کرد من پاسخ دادم، دوباره اشکال کرد و ایرادهای درست می گرفت و من جواب می دادم، معلوم شد که پاره دوز عادی نیست بلکه عالمی برجسته و ملا است من از او خوشم آمد و خواهش کردم که یک روز نهار مهمان ما باشد، گفت: قبول می کنم ولی به این شرط که در این مهمانی چیزی بر غذای هر روز خود اضافه نکنید. من نیز قبول کردم، قرار شد روز جمعه نهار تشریف بیاورند و ما معمولًا نان با پیاز می خوردیم، اتفاقاً روز جمعه فراموش کردم که ایشان تشریف می آورند، برای نهار همان نان و پیاز را داشتیم ناگهان ایشان تشریف آوردند و من خجالت کشیدم که نان و پیاز بیاورم، مقداری پول امانت پیشم بود که قرار بود به ایران آورده و به کسی رد کنم و صاحبش اجازه تصرف داده بود، از آن پول بردم و دو سیخ کباب خریده در میان سفره نهادم و هر چه تعارف کردم آن مرد دست به کباب نزد و تنها با نان و پیاز نهار خورد و گفت: مگر من با شما شرطی نکردم چیزی بر نهار هر روز اضافه نکنی چرا از پول امانت بردی کباب خریدی؟ این را گفت و رفت و من تعجب کردم که این مرد از کجا فهمید که من با پول امانت کباب را خریده ام. فردا که برای درس آمدم خواستم اول به در دکان او رفته از او عذرخواهی کنم هرچه در اطراف مسجد نگاه کردم نه دکانی بود و نه پاره دوز، و هرچه پرسیدم چنین کسی در چنین دکانی اینجا بود گفتند: چنین کسی را ما نمی شناسیم و دیگر او را ندیدم، معلوم شد که ما مراقب داریم که کارها و مخارج ما را زیر نظر دارن. منبع : پاک نیا، عبدالکریم؛ خاطرات ماندگار از خوبان روزگار، ص: 95 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 حضرت امام علی علیه السلام میفرمایند ‌ در شگفتم از كسى كه در وجود خداوند شك مى‌كند ، در حالى كه آفرینش خداوند را مى‌بيند. در شگفتم از بخيل به سوى فقرى مى شتابد كه از آن مى گريزد ، و سرمايه اى را از دست مى دهد كه براى آن تلاش مى كند. در دنيا چون تهيدستان زندگى مى كند، امّا در آخرت چون سرمايه داران محاكمه مى شود. و در شگفتم از متكبّرى كه ديروز نطفه اى بى ارزش ، و فردا مردارى گنديده خواهد بود. و در شگفتم از آن كس كه آفرينش پديده ها را مي نگرد ، و در وجود خدا ترديد دارد. و در شگفتم از آن كس كه مردگان را مى بيند ، و مرگ را از ياد برده است. و در شگفتم از آن كس كه پيدايش دوباره را انكار مى كند ، در حالى كه پيدايش آغازين را مى نگرد. و در شگفتم از آن كس كه خانه نابود شدنى را آباد مى كند ، امّا جايگاه هميشگى را از ياد برده است . ‌ 📚 نهج البلاغة ، حکمت ۱۲۶ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💡 کسی که در «جنگ نماز» پیروز شده و موفق به «توجه» شود: در تمام جنگ‌های بیرونی پیروز می‌شود! ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✘ استحکام شخصیتی، و قدرت درونی و بیرونی یک فرد را از «نماز» او می‌توان سنجید! «این یک شعار یا ادعا نیست.» ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش شبانه با حضرت عشق❤️❤️ 🌟 الهـی از تـو می‌خواهیم ڪه همۀ نیروهای منفی و پلیـد و حضـور تاریكیها و شرور شیاطین را از جسـم و جـان، روح و روان قلب و ذهن و از تمامی هستی و وجود و از گرداگرد حریـم زندگانیمان ریشه كن خارج و دور گردانی 🌟 ای خدایی ڪه جز تـو شفـا دهنـده و فریـادرسی نیسـت الهـی از تـو تقاضا داریـم تـا مـا را از بـاران‌های شفـابخش ابر نورانی‌ات از توجه زنـده كنندۀ نگاهـت از نـدای بیـدار كنندۀ كلمـه‌ات و از حمایت و پشتیبانی مخصوص روح الهـی‌ات، سرشار و برخوردار گردانی 🌙شبتون پر از عطر خدا🌟 التماس دعا ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔺نیاز نیست بهترین باشی تا شروع کنی شروع کن و تبدیل به بهترین ورژن خودت شو. . برای موفق شدن همان اندازه که به توانایی خود اهمیت می دهید به نگرشتان نیز اهمیت دهید 🙂👌 . LIFE ɴᴇᴠᴇʀ ʙᴇᴄᴏᴍᴇs ᴇᴀsɪᴇʀ ʏᴏᴜ ᴍᴜsᴛ ʙᴇᴄᴏᴍᴇ sᴛʀᴏɴɢᴇʀ زندگی هیچوقت آسون­تر نمیشه، تو قوی­‌تر شو...! ‌‌‌ روزتون بخیر رفقا ❤️ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️عوامل بی حیایی انسان 🎤 استاد دانشمند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📜 اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
‌ یکی از صالحان دعا میکرد: پروردگارا در روزی ام برکت ده » کسی پرسید:چرا نمیگویی روزی ام ده؟ ڱفت رو‌زی را خدا برای همه ضمانت کرده است... اما من برکت را در رزق طلب میکنم چیزی‌ست که خدا به هرکس بخواهد میدهد (نه به همگان) اگر در مال بیاید ، زیادش میکند . اگر درفرزند بیاید ،صالحش میکند . اگر درجسم بیاید، قوی وسالمش میکند . و اگر درقلب بیاید،خوشبختش می کند اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
ذکر یونسیه جهت استجابت دعا و رها شدن از غم / سفارش آیت الله بهاء الدینی حضرت امام صادق (ع) می فرماید : حیرانم از کسی که محزون است ، ولی به گفتن این قول خداوند « لا اِلهَ اِلّا اَنتَ سُبحانَکَ اِنِّی کُنتُ مِنَ الظّالِمین » پناه نمی برد . زیرا خودم از خداوند عزوجل شنیدم که پس از آن می گوید : « پس دعای او را برآورده کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مومنان را نیز چنین نجات دهیم . » ( ذکر های شگفت عارفان ۱ ، انتشارات عطر یاس ، ص ۱۷) ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📜 اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴 گفت و گوی مردی که مرگ را تجربه کرده است با نویسنده کتاب: 🚨ساختار بدن بهشتی‌ها طوری است که اصلا نیازی به آب و غذای اثیری ندارند 🚨آنها، فقط برای لذت بردن، می خورند و می نوشند. ➖دارید می گویید که هرگز تشنه یا گرسنه نمی شوند. چه طور ممکن است یک روح، در حالی که گرسنه نیست از غذا لذت ببرد؟! یا وقتی تشنه نیست از نوشیدن محظوظ شود؟! جوابش: ✔️موقعی که ارواح به قصد لذت بردن به سمت آب می روند، احساس تشنگی می کنند. همچنین، زمانی که به قصد حظ بردن به سوی غذا می روند، احساس گرسنگی می کنند. در چنین مواقعی، حال کسی را دارند که هزار سال غذا یا آب نخورده باشد. ➖ غذا و مایعاتی که می خورند از راه دهان، وارد معده آنها می شود؟ ✔️بدن برزخی، روده و معده ندارد. یک موجود برزخی، غذا را در دهانش می گذارد، می جود و با حظ فرو می برد؛ اما غذا وارد شکمش نمی شود. یک جور ها‌یی محو می شود. ✖️خلاصه این که سیستم بدن خاکی با بدن برزخی فرق دارد. ✔️دقيقا. همان طور که بدن برزخی ما با بدن اُخروی مان تفاوت دارد. مقصودم از بدن اُخروی، همان بدنی است که پس از برزخ، یعنی در قیامت خواهیم داشت. 📚 کتاب آن سوی مرگ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📜 اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔎سر کتاب رایـ گان نتیجه🔻 (الف -ب) باشد نتیجه کار مطلوب است. (ت) باشد باید از انجام کار پرهیز نماید. (ث) باشد این کار خوشبختی و سعادت را برای فرد به دنبال دارد. (جیم و ح) ‌‌‌‌ باشد سود فراوانی برای فرد خواهد داشت. (خ) باشد باید از انجام آن پرهیز نماید. (د) باشد در پی این کار کمکی حاصل می شود و نتیجه کار مطلوب است. (ذ) باشد شکست دشمنان را در پی خواهد داشت. (ر) ‌‌‌‌ باشد پیروزی به دنبال آن خواهد بود. (ز) ‌‌ نشان از خصومت، ترس و تنفر دارد. (سین) ‌ نشانه سعادت است، (ش) ‌ ‌ نشانه این است که فرد بایداز دشمنانش بترسد. (صاد) باشد باید سریعتر صدقه بدهد. (ض) مال و خیر. (ط) نشانه موفقیت. (ظ) آشکار شدن راز پنهان در کار. (عین، ف، ق، لام) یعنی که این کار نتایج خوبی را به دنبال دارد. (میم) باید از انجام کار دوری شود . (نون ، واو ) نتایج خوب. (ی) ‌‌‌ مژده به دنبال دارد. (ه ) توقف و تاخیر است اما نتیجه کار مطلوب است. (ک ، غ ) بهتر است فرد صدقه دهد زیرا در خصومت و دشمنی می‌افتد. اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ابلیس را به اسارت بگیر...🔥 منابع این روایت : كتاب انوار المجالس تالیف عالم بزرگوار مرحوم ملا محمد حسین شهرابی اردستانی است كه حاصل عمری مطالعه و تحقیق برای احیای مكتب حسینی به شمار می‌رود. نشر از تو دوست من ❤️ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔘 قصه کوتاه سلیمان‌بن داوود از نادر پیامبرانی است که خداوند پادشاهی مشرق و مغرب زمین را به او داد و سال‌ها بر انسان‌ها، چهارپایان، مرغان و درندگان غالب و حاکم بود و زبان همه موجودات را می‌دانست که زبان از توصیف قدرت عظیم او قاصر است. درباره ثروت ایشان آورده‌اند که: فرشی داشت که جنیان آن را از حریر و طلا بافته بودند و هر زمان که می‌خواست به جایی برود روی آن فرش می‌نشست و هر جا و با هر سرعتی که می‌خواست، آن فرش وی را به مقصد می‌رساند. آنقدر قدرت داشت که حتی باد نیز تحت اختیار او بود و با باد سخن می‌گفت. میزی داشت از طلا که با یاقوت و جواهرات آراسته شده بود و سه هزار میز دیگر در اطراف او بودند (مخصوص علما، وزرا و بزرگان بنی‌ اسرائیل). سلیمان (ع) صد فرسخ لشکر داشت، ۲۵ فرسخ از جنیان، ۲۵ فرسخ از پرندگان، ۲۵ فرسخ از انسان و ۲۵ فرسخ از حیوانات چهارپا. جنیان گوهرهای درخشان برایشان می‌آوردند. در آشپزخانه‌های آن حضرت روزی ۱۰۰ هزار گوسفند، ۴۰ هزار گاو برای فقرا و مساکین و لشکریانش طبخ می‌شد ولی غذای خودش نان جو بود که آن را نیز با دست خود می‌پخت. روزی دستور داد که کسی وارد قصر من نشود و خود عصایش را به دست گرفت و به بالاترین جای قصر رفت در حالی که به عصایش تکیه داده بود به مملکت خویش نگاه کرده و شکرگذار خداوند بود. ناگاه نظرش به جوانی خوش چهره و پاکیزه افتاد که از گوشه قصرش پیدا شد، فرمود: چه کسی به تو اجازه ورود به قصر را داده است، گفت: پروردگار تو، فرمود:‌ تو کیستی، گفت: عزرائیل، فرمود: برای چه کاری آمدید، گفت: برای قبض روح تو. سلیمان (ع) چون هیچ وابستگی به دنیا نداشت فرمود: به آنچه ماموری، انجام بده. عزرائیل جان ایشان را در همان حالت که به عصا تکیه داده بود قبض کرد، چند روزی گذشت مردم و اطرافیان او را می‌دیدند و گمان می‌کردند که زنده است. بعضی می‌گفتند چند روز غذا نخورده و نیاشامیده، پس او پروردگار ماست. عده‌ای می‌گفتند او جادوگر است و در دید ما سحر کرده که ما گمان کنیم ایستاده است. گروهی گفتند او پیامبر خداست و … و خلاصه خداوند موریانه‌هایی را فرستاد که میان عصای او را بخورند تا عصا بشکند، وقتی عصا شکست و او به زمین افتاد به داخل قصر رفتند و متوجه شدند که چند روز است از دنیا رحلت کرده است. نکته مهم داستان این است که سلیمان (ع) با این همه ثروت فریب دنیا را نخورد و دنیا را در مسیر آخرت خرج کرد اما با این حال آخرین پیامبری است که در فردای قیامت به بهشت می‌رود زیرا خاصیت دنیا در این است که در حرام آن عقاب و در حلال آن حساب است. حسابرسی طولانی اموال سلیمان سبب می‌شود که او به عنوان آخرین پیامبر و فرستاده خدا قدم به بهشت گذارد. پس از این داستان درس می‌گیریم که نه تنها دنیا به خودی خود مذموم نیست بلکه دنیادوستی و استفاده صحیح از مخلوقات هم مذموم نیست. استفاده غیرشرعی و وابستگی و یا پرستش دنیا مورد مذمت واقع شده که از آن به دنیای ملعون و یا مظلوم تعبیر می‌شود. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
👀 داستان عبرت‌آموز سلطان حسین👀 👑 شاه سلطان حسین خیلی آدم بیخیالی بود ایشان به‌قدری به امور کشور بی‌اعتنا بود که در پاسخ به هر چیزی که به او اطلاع می‌دادند و هر کاری که انجام می‌دادند فقط به گفتن «یَخشی دور» بسنده می‌کرد. 🟢ایران تازه مملکت شیعه شده بود و برای افغانستان که یکی از ایالتهای ایران بود مالیات زیادی بسته بودند. ✨محمود افغان پیغام فرستاد که این مقدار مالیات زیاد است اما سلطان حسین در جوابش گفت: 🥊 غلط کرده‌اید و باید بپردازید. گفتند: نمیتوانیم بپردازیم؛ چکار کنیم؟ فشار زیادی به آنها آمد تا اینکه بالأخره تصمیم گرفتند برای اعتراض، به اصفهان که پایتخت کشور بود بیایند. طبیعتاً استاندار که جایی میرود بخشی از نظامیان نیز با او میشوند. 💥نظامیان افغان آمدند و به کرمان که رسیدند دیدند چقدر اوضاع بی‌سامان و فشل است لذا با کرمانی‌ها جنگیده و آنجا را تصرف کردند. به شاه سلطان حسین گفتند محمود افغان با سپاه آمده، کرمان را فتح کرده و والی آنجا را کشته است. 🔥سلطان حسین گفت: «محمود افغان غلط کرده! مگر میتواند؟ مملکت، علی دارد؛ امام زمان دارد. مگر کشور بی در و پیکر است؟ ما برای خودمان ولی داریم. سپاه محمود افغان به مورچه‌خورت در اطراف اصفهان رسیدند. باز سلطان حسین گفت ما صاحب داریم. 👓 🍁بعد از اندک زمانی خبر دادند که سپاه محمود افغان به پشت درهای اصفهان رسیدند. سلطان حسین به علماء گفت استخاره بگیرید؛ علماء برایش استخاره گرفته و گفتند بد است. محمود افغان آمد و وارد اصفهان شد و چقدر ویرانی و کشتار بجا گذاشت. سلطان حسین هم که میگفت: «غلط کرده، مگر میشود؟ مملکت، امام زمان دارد! خودش دو دستی تاجش را بر سر محمود گذاشت و مملکت را تقدیمش کرد و دخترش را نیز به عقد او در آورد 🌿🌿اینها وهم است که ما بنشینیم تا یکدفعه خدا یاری‌مان کند؛ ✨✨ اصلاً از این خبرها نیست. حتی به قیمت اینکه ولیّ کامل عرشی و فوق عرشی خداوند زیر سم اسبان برود، تا ما حرکت نکنیم خداوند کاری نمیکند. ⛈وقتی خداوند دستور میدهد که قتال کنید، اگر نجنگیم خداوند کسی را جایگزین نمیکند تا با دشمنان ما بجنگد. در اینصورت یا ننگ ذلت را می‌پذیریم و یا سقوط و کشته شدن با ننگ را. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi