eitaa logo
حکایت و داستان قرآنی روایت پند حدیث آموزنده زیبا خواندنی معجزه کلیپ صوتی مذهبی اسلامی
17.9هزار دنبال‌کننده
5.8هزار عکس
4.6هزار ویدیو
14 فایل
﷽ 💚منبع انواع حکایات و روایات‌ جذاب مذهبی،داستان وپندزیبا 💚🌹حضورشما باعث دلگرمی ماست🌹💚 . 💚لطفا کپی باذکرصلوات🙏🌹 . . ❌تبلیغات و تبادلاتی که درکانال قرار میگیرند نه‌ تایید و نه‌ رد می‌شوند . . . .
مشاهده در ایتا
دانلود
📘حکایتی زیبا و خواندنی بنازم به سرت که تا بحال نشکسته وقتی می خواهند از خوش اخلاقی و بخشندگی و شكیبایی كسی تعریف كنند، این مثل را می آورند. در قدیم کشاورزان اکثرا بر سر تقسیم آب و آبیاری مزارع مرافعه و دعوا داشتند و گاه میشد که با بیل و چوب به جان هم افتاده و سر و کله و دست و پای همدیگر را میشکستند. در دهی، مرد رعیتی بود بسیار خوش اخلاق که هرگز بر سر تقسیم آب دعوا نکرده بود. روزی با چند نفر از اهل آبادی مشغول گفت و گو بود که یکی از آنها اشاره به سر رعیت خوش اخلاق کرد و گفت: بنازم به سرت که تا بحال نشکسته. یکی از هم ولایتی ها آهسته میگوید من امروز سر او را می شکنم. پس از این که همه بدنبال کار خود رفتند مرد خوش اخلاق بیلش را برداشته بر سر زمینش رفت و شروع به آبیاری کرد. در این حین مردی که گفته بود امروز با او مرافعه کرده و سرش را میشکند از کمی بالاتر راه آب را بست و شروع کرد بیابان را آب دادن. مرد خوش رفتار چون دید که راه آب را بسته اند؛ از دور فریاد زد: آهای... خدا پدرت را رحمت کند، هر وقت آبیاریت تمام شد راه آب را باز کن که بیاد. آن مرد وقتی این حرف را میشنود خجالت میکشد و جلو آب را باز کرده و میگوید واقعاً بنازم به سرت که تا بحال نشکسته... ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
📘 فریب نخورید! در زمان حضرت سلیمان پرنده‌ای برای نوشیدن آب به سمت حوضی که کنار چشمه‌ای بود پرواز کرد اما چند کودک را به سر برکه دید پس آنقدر صبر کرد تا کودکان از آنجا متفرق شدند! همین‌که قصد فرود به سوی برکه را کرد این بار مردی را با ریش بلند و آراسته دید که برای نوشیدن آب به آن برکه مراجعه نمود. پرنده با خود گفت که این مرد خوبی است از وی آزاری به من نمی‌رسد! وقتی نزدیک شد آن مرد سنگی به‌سویش پرتاب کرد و چشم پرنده کور شد! پرنده از مرد نزد حضرت سلیمان شکایت برد! پیامبر آن مرد را احضار کرد او را محاکمه و فرمان کور کردن چشم او را داد. اما پرنده به حکم صادر شده اعتراض کرد و‌ گفت: چشم این مرد هیچ آزاری به‌من نرساند بلکه ریش او بود که مرا فریب داد و گمان بردم که از سوی او آزاری به من نمی‌رسد! پس به عدالت نزدیکتر است اگر ریش او را بتراشید تا دیگران مثل من فریب ریش او را نخورند! ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
چه‌قدر آدم‌ها بیراهه می‌روند. از کنار گل بی‌اعتنا می‌گذرند. می‌روند تا شعر گل را در صفحه‌ی یک کتاب پیدا کنند و بخوانند. روبه‌روی زندگی نمی‌ایستند تا مشاهده کنند. برای همین است که حرف‌ها به دل نمی‌نشیند، برای همین است که در شعرها شوری نیست، در نقاشی‌ها جوشش زندگی گم شده‌است. چرا نگویم که من صدای قورباغه را در بهار بر بسیاری از آهنگ‌ها برتری میدهم. میدانی، ما را ترسانده‌اند. ما را آموخته‌اند. وگرنه چرا می‌ترسیم بگوییم اگر پای سنجش به‌میان آید، اثری که صدای قورباغه در ما می‌گذارد، شاید هم‌تراز تاثیر ژرف‌ترین برخوردها در زندگی ما باشد. 👤سهراب سپهری ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🌹 داشتم به میهمانم می‌گفتم اگر راحت‌تر است رویه نایلونی روی مبل‌های سفید را بردارم؛ البته اراده کرده بودم قبل از رسیدنشان بردارم. او تعارف کرد و گفت: راحت است. من اما گرمم شد و برداشتم. بعد یک دفعه حس کردم چقدر راحت‌تر است! سه سالی می‌شد آن‌ها را خریدم اما هیچ لک و ضربه‌ای تاکنون بر آن‌ها نیفتاده. اگرچه بیشتر اوقات به‌دلیل ماندن همین روپوش نایلونی بر رویشان از لذت راحتی‌شان محروم مانده‌ام. بعد یاد همه روکش‌های زندگی خودم و اطرافیانم افتادم؛ روکش روی موبایل‌ها، شیشه‌ها، صندلی‌های ماشین، کنترل‌های تلویزیون، لباس‌های کمد و... همه این روکش‌ها دال بر دو نکته است؛ یا بر نالایقی خود باور داریم، یا اینکه قرار است چنین چیزهای بی‌ارزشی را به ارث بگذاریم. در روابطمان نیز هر روز انواع روکش‌ها را بر رفتارمان می‌گذاریم؛ روکش می‌گذاریم تا فلانی نفهمد عصبانی هستیم، تا فلانی نفهمد چقدر خوشحالیم، تا فلانی نفهمد چقدر شکست خورده‌ایم. نقاب‌ها و روکش‌ها را استفاده می‌کنیم برای اینکه اعتقاد داریم این‌گونه شخصیت اجتماعی ما برای یک روز مبادا بهتر است. کدام روز مبادا؟! زندگی همین امروز است. ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔘 داستان کوتاه در روزگاران قديم دو دوست بودند که کارشان خشتمالي بود . از صبح تا شب براي ديگران خشت درست مي کردند و اجرت بخور و نميري مي گرفتند. آنها هر روز مقدار زيادي خاک را با آب مخلوط مي کردند تا گل درست کنند ، بعد به کمک قالبي چوبي ، از گل آماده شده خشت مي زدند .يک روز ظهر که هر دو خيلي خسته و گرسنه بودند ، يکي از آنها گفت : " هرچه کار مي کنيم ، باز هم به جايي نمي رسيم . حتي آن قدر پول نداريم که غذايي بخريم و بخوريم . پولمان فقط به خريدن نان مي رسد . بهتر است تو بروي کمي نان بخري و بياوري و من هم کمي بيشتر کار کنم تا چند تا خشت بيشتر بزنم . " دوستش با پولي که داشتند ، رفت تا نان بخرد . به بازار که رسيد ، ديد يکجا کباب مي فروشند و يکجا آش، دلش از ديدن غذاهاي گوناگون ضعف رفت . اما چه مي توانست بکند ، پولش بسيار کم بود . به سختي توانست جلوي خودش را بگيرد و به طرف کباب و آش و غذاهاي متنوع ديگر نرود .وقتي كه به سوي نانوايي مي رفت ، از جلوي يک ميوه فروشي گذشت . ميوه فروش چه خربزه هايي داشت! مدتها بودکه خربزه نخورده بود . ديگر حتي قدرت آن را نداشت که قدم از قدم بردارد . با خود گفت : کاش کمي بيشتر پول داشتيم و امروز ناهار نان و خربزه مي خورديم . حيف که نداريم . تصميم گرفت از خربزه چشم پوشي كند و به طرف نانوايي برود. اما نتوانست. اين بار با خود گفت: اصلا ً چه طور است به جاي نان، خربزه بخرم. خربزه هم بد نيست، آدم را سير مي کند. با اين فکر ، هرچه پول داشت، به ميوه فروش داد و خربزه اي خريد و به محل کار ، برگشت.در راه در اين فكر بود كه آيا دوستش از او تشکر خواهد کرد؟ فکر مي کرد کار مهمي کرده که توانسته به جاي نان، خربزه بخرد. وقتي به دوستش رسيد ، او هنوز مشغول کار بود . عرق از سر و صورتش مي ريخت و از حالش معلوم بود که خيلي گرسنه است . او درحالي که خربزه را پشت خودش پنهان کرده بود ، به دوستش گفت : " اگر گفتي چي خريده ام؟ "دوستش گفت : " نان را بياور بخوريم که خيلي گرسنه ام . مگر با پولي که داشتيم ، چيزي جز نان هم مي توانستي بخري؟ زود باش . تا من دستهايم را بشويم، سفره را باز کن."مرد وقتي اين حرفها را شنيد ، کمي نگران شد و با خود گفت: " نکند خربزه سيرمان نکند. " دوستش که برگشت ، ديد که او زانوي غم بغل گرفته و به جاي نان ، خربزه اي درکنار اوست.در همان نگاه اول همه چيز را فهميد . جلوي عصبانيت خودش را گرفت و گفت:" پس خربزه دلت را برد؟ حتما ً انتظار داري با خوردن خربزه بتوانيم تا شب گل لگد کنيم و خشت بزنيم ، نه جان من ، نان قوت ديگري دارد . خربزه هر چقدر هم شيرين باشد ، فقط آب است. "آن روز دو دوست خشتمال به جاي ناهار ، خربزه خوردند و تا عصر با قار و قور شکم و گرسنگي به کارشان ادامه دادند .از آن پس ، هر وقت بخواهند از اهميت چيزي و درمقابل ،بي اهميت بودن چيز ديگري حرف بزنند ، مي گويند : " فکر نان کن که خربزه آب است . " ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✅چرا برای اموات حمد میخوانیم 🍃 قیصر روم برای یکی از خلفای بنی عباس ، در ضمن نامه ای نوشت: ما در کتاب انجیل دیده ایم که هرکس از روی حقیقت، سوره ای بخواند که خالی از هفت حرف باشد، خداوند جسدش را بر آتش دوزخ حرام میکند ، و آن هفت حرف عبارتند از: « ث ، ج ، خ ، ز ، ش ، ظ ، ف » 🍃 ما هر چه بررسی کردیم ، چنین سوره ای را در کتاب های تورات و زبور و انجیل نیافتیم ، آیا شما در کتاب آسمانی خود ، چنین سوره ای را دیده اید؟ 🍃خلیفه عباسی دانشمندان را جمع کرد، و این مسئله را با آنها در میان گذاشت، آنها از جواب آن درماندند، سرانجام این سوال را از امام هادی علیه السلام پرسیدند. آن حضرت در پاسخ فرمودند: آن سوره ، سوره « حــمد » است، که این حروف هفتگانه در آن نیست... پرسیدند: فلسفه ی نبودن این هفت حرف، در این سوره چیست؟ حضرت فرمودند: ❶حرف «ث» اشاره به «ثبور» (هلاکت) ❷حرف «ج» اشاره به «جحیم» (نام یکی از درکات دوزخ) ❸حرف «خ» اشاره به «خبیث» (ناپاک) ❹حرف «ز» اشاره به «زقوم» (غذای بسیار تلخ دوزخ) ❺حرف «ش» اشاره به «شقاوت» (بدبختی) ❻حرف «ظ» اشاره به «ظلمت» (تاریکی) ❼حرف «ف» اشاره به «آفت» است خلیفه ، این پاسخ را برای قیصر روم نوشت. قیصر پس از دریافت نامه ، بسیار خوشحال شد ، و به اسلام گروید ، و در حالی که مسلمان بود از دنیا رفت. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
رسول خدا صلی الله علیه فرمودند: ❤️دل سه گونه است: ➊⇜ گرفتار دنیا ➋⇜ گرفتار عُقبی ➌⇜ گرفتار مولا 1⃣ 👈دلی که گرفتار دنیا باشد، سختی و رنج نصیب اوست 2⃣ 👈دلی که گرفتار عقبی باشد، درجات بلند نصیبش شود 3⃣👈 دلی که گرفتار مولا باشد، هم دنیا دارد و هم عقبی را و هم مولا را 📚 محاسبه النفس (سید بن طاووس) ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁شب چه زیباست ✨سکوتش ، آرامشش 🍁ستارگانش ، آسمانش ✨و چه زیباتر خلوت باتو 🍁که به آرامش میرسم ✨خـدایـا... 🍁زیبایی مـاه و ✨ستارگان و آرامش 🍁شب را نصیب ✨دوستان و عزیزانم بگردان 💫شبتـون زیبـا و در پنـاه خدا💫💖 🍃🌸JOiN👇🏼 •••❥ @haal_e_khoob🦋 .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
همیشه که نباید همه چیز، خوب باشد! در دلِ مشکلات است که آدم، ساخته می‌شود. گاهی همین سختی‌ها و مشکلات؛ پله‌ای می‌شوند به سمتِ بزرگترین موفقیت‌ها. در مواقعِ سختی، نا امید نباش. برایِ آرزوهایت بجنگ. و محکم‌تر از قبل، ادامه بده... چه بسیارند؛ جاده‌های همواری‌، که به مرداب ختم می‌شوند، و چه بسیارتر؛ جاده‌های ناهموار و صعب‌العبوری؛ که به زیباترین باغ‌ها می‌رسند. تسلیم نشو...! شاید پله‌ی بعد؛ ایستگاهِ خوشبختی‌ات باشد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ╭✹••••••••••••••••••🌸 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرام بودن شراب 🔥ضررهای وحشتناک‌شراب‌ 🔥یكی از پزشكان آلمان ثابت كرده كه تأثیر الكل تا سه نسل به طور حتمی باقی است به شرط این كه این سه نسل الكلی نباشد ۱)الكل و شراب بطور شگفت انگیزی بر مغز و اعصاب تأثیر می گذارد و باعث اختلال در كار آن ها میشود و عقل را زایل میکند ۲)در تحقیقی كه توسط دكتر «لورمی» به عمل آمده است مشخص گردیده كه ۵۱ بیمار از ۵۸ بیمار مبتلا به سرطان لوزه، زبان و حنجره از معتادان به الكل بوده اند 🍃این در حالی است که قرآن از ۱۴۰۰ سال پیش خردن شراب را حرام اعلام کرده است اما با پیشرفت علم باز هم فرهنگ غرب به مصرف آن اصرار دارد ⁉️آیا نباید شاکر این باشیم که مسلمانیم و قران کتاب ماست؟؟ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 نزدیک‌ترین آدمها به خدا، چجوری به دنیا نگاه می‌کنند؟ و چجوری با دنیا ارتباط برقرار میکنند؟ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تناسب اعداد در قرآن قسمت ۱ 🔸نمونه ای از تناسب عجیب در تکرار کلمات قرآن .... 1⃣کلمه یوم(روز)به صورت مفرد 365 مرتبه(دقیقا به تعداد روزهای سال)و به صورت مثنی و جمع 30 مرتبه (به تعداد روزهای ماه). 2⃣کلمه شهر(به معنای ماه)در کل قرآن 12 مرتبه (به تعداد ماه‏های سال) 3⃣کلمه امام به صورت مفرد و جمع 12 مرتبه 4⃣دنیا و آخرت 115 مرتبه 5⃣شیطان و ملائکه 68 مرتبه 6⃣حیات و موت 145 مرتبه 7⃣سیّئات(گناهان)و صالحات(کارهای نیک) 167 مرتبه 8⃣کفر و ایمان 25 مرتبه 9⃣نفع و فساد 50 مرتبه 0⃣1⃣حرّ(گرما)و برد(سرما)4 مرتبه 1⃣1⃣صیف(تابستان)و شتا(زمستان)1 مرتبه ‼️تذکر : ما باید هدفمان فهم درک و عمق قرآن باشد و این مسائل حاشیه است اما بد نیست این عجایب قرآن‌راهم که‌زیاد به آن پرداخته‌شده است یه نگاهی بیندازیم هرچند که این موضوعات در تفاسیرمعتبر بیان نشده اند و فقط توسط بعضی اشخاص مطرح شده است که جای تحقیق بیشتر دارد اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
✨🕊پیامبر اکرم صلے الله علیه وآله✨ « هنگام ورود به خانه «حمد و توحید» بخوان.. تا خدا فقر رادورکرده، و برکت را به حدّی زیاد کند که به همسایگانت نیز برسد »🌹🍃 ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• رمز و رازهایی در کهکشان ها که ۱۴۰۰ سال پیش قرآن آن را فاش کرده است ! «أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ كَانَتَا رَتْقًا فَفَتَقْنَاهُمَا» آیه ۳۰ سوره الانبیاء ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
⭕️ حکایتی از قدرت‌های شیطانی 👤 یکی از متمالین به صوفیه که در عصر قاجار می‌زیسته، در شرح حال خود می‌نویسد: در ایام جوانی خاطرخواه دختر عمویم شدم و هرچه از او خواستگاری کردم مرا رد کردند. یک شب در اتاقی در صحن امیرالمومنین علیه السلام نشسته بودم که درویشی آمد و گفت: یا هو! گفتم بفرمایید! گفت: در پیشانی تو حقیقتی می‌بینم. تو به مقامات عالی می رسی. تو عاشق دختر عمویت هستی. آنگاه نام دختر عمو و عمویم را برده و گفت: دختر عمویت را که در فراقش می‌سوزی امر می‌کنم امشب نزد تو بیاید. با او حرف بزن و هر نشانه‌ای که خواستی از او بگیر. انگشتری را هم که خودت به او داده‌ای به تو می‌دهد تا مطمئن شوی که خود اوست. لکن حق نداری به او دست بزنی. نیم ساعت نزد تو می‌نشیند و می‌رود. درویش این را گفت و رفت. تا اینکه اواخر شب بود که دختر عمویم سراسیمه و نفس زنان وارد اتاق من شد. گفتم: اینجا چه می‌کنی؟! گفت: تو مرا آورده‌ای! آنگاه از هر کدام از نشانه هایی که بین ما بود از عمویم، از شهر تبریز و ... سوال کردم و همه را درست و صحیح پاسخ داد! بعد از دقایقی که گفتگو کردیم گفت: من مامورم این انگشتر را به تو بدهم. سپس انگشتر را داد و رفت. صبح فردا درویش آمد و گفت: یا هو! بنده به او گفتم: تمام نشانه‌ها صحیح بود و من به تو ایمان آوردم. گفت شرط این راه (سلوک با من) تسلیم بودن است! اگر مخالفت من را نکنی تو را به مقامات عالیه می‌رسانم. دستور اول من این است که وضو نگیری و با تیمم نماز بخوانی! خلاصه او هر روز دستور تازه‌ای صادر می‌کرد و من نیز که به او ایمان آورده بودم امتثال می‌کردم. روزی می‌گفت بدون وضو، فردا بدون تیمم، روز دیگر می گفت در حالت جنابت نماز بخوان. روز بعدی گفت حق نداری دیگر به حرم اهل بیت علیهم السلام بروی. تا اینکه به من گفت دیگر نماز هم نباید بخوانی! من نیز یکی دو روز غسل نکردم و با حالت جنابت بودم و حرم هم نمی‌رفتم و نماز هم نخواندم تا اینکه یک شب متوجه شدم قلبم سیاه شده است. گفتم خدایا چه کنم، دارم می‌میرم! صبح روز بعد غسل کردم و به حرم رفتم و نماز و دعا خواندم و تصمیم گرفتم درویش را فراموش کنم. نیمه‌های شب در اتاق نشسته بودم که قدرت قوی و مرموزی مرا بی اختیار از اتاق خارج کرد به طرف قبرستان وادی‌السلام در نجف رفت و از پله‌های سردابی که گاهی اموات را در آن می‌گذاشتند پایین رفتم. دیدم درویش آنجا نشسته و مقداری استخوان جلوی خود جمع کرده و شمعی مقابلش روشن است و با عصبانیت درحالیکه بمن فحش می‌دهد می‌گوید: چرا مخالف کردی از دستوراتم؟! پدرت را در می‌آورم. سپس گفت من اگر بخواهم می‌توانم سرت را از تن تو جدا کنم. برو و هر امری که می‌کنم اجرا کن. سپس به او گفتم چشم و احساس کردم از آن قدرت مرموز رها شدم و به اتاق خود بازگشتم. مجددا فردا صبح به حمام رفتم و غسل کردم و به حرم رفتم و استغفار و توبه جدی کردم و شب نیز از ترس به اتاقم باز نگشتم و در همان ایوان مبارک امیرالمومنین علیه السلام خوابیدم و دیگر از درویش خبری نشد. 📚سفینة الصادقین،ص ١٥٢ پی‌نوشت: الف) بی‌شک آن دختر، جِنی بوده که برای فریب آن شخص به شکل دخترعموی او درآمده زیرا پیشتر هم بیان شد که جنیان به هرشکلی درمی‌آیند. و از همین باب است احضار روح، که جنی را بجای روحِ یک شخصی که از دنیا رفته معرفی می‌کنند، زیرا روح قابل احضار نیست. ب) غالب دستورات این جماعت، مانند موارد فوق است، که البته در ابتدا سریع نمی‌گویند خلاف شرع مرتکب شو، یا دست از خدا و اهل بیت علیهم السلام بکش. بلکه مرحله به مرحله انسان را از ولایت خدا و اهل بیت علیهم السلام خارج کرده، و در ولایت شیطان داخل می‌کنند، و با چند فعل خارق‌العاده و عجیب و غریب، او را می‌فریبند و او نمی‌داند این قدرت‌ها شیطانی‌ست، و به مرور بنده ‌شیطان می‌شود. اما در هر مرحله‌ای از این امور، فرصت توبه و بازگشت وجود دارد، خصوصا برای افرادی که از روی جهل و نادانی وارد این مسائل می‌شوند ⁉️آیا خدا و اهل‌بیت کافی نیستند؟ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🌟 ✨امام صادق(علیه السلام)✨ کسی که زمان خوابیدن صد مرتبه استغفار کند؛ گناهانش همچون برگ درختان فرو می‌ریزد و صبح که بلند شود گناهی برایش نماند✨ 📚مکارم الاخلاق،ص۶۱۰ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴امام علی (ع) فرمودند: اگر سه چیز را در زندگیتان اصلاح‌ کنید، خداوند سه چیز دیگر را برای شما اصلاح میکند: ۱_ باطنت را اصلاح کن ؛ خداوندظاهرت را اصلاح میکند و خوبی‌ات را سر زبانها می اندازد. ۲_ رابطه ات را با خدا اصلاح کن ؛ خداوند رابطه ات را با مردم اصلاح میکند و باعث احترام خلق به تو میشود .. ۳_ آخرتت را اصلاح کن ؛ خداوند امر دنیای تو را اصلاح میکند .. "خصال شیخ صدوق" ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🔴حکایت مخترع دين و توبه امام صادق عليه السلام فرمود : مردي در زمانهاي گذشته زندگي مي كرد و مي خواست دنيا را از راه حلال بدست آورد ، و ثروتي فراهم نمايد كه نتوانست . از راه حرام كوشش كرد تا مالي بدست آورد نتوانست . شيطان برايش مجسم و آشكار شد و گفت : از حلال و حرام نتوانستي مالي پيدا كني ، مي خواهي من راهي به تو بياموزم كه اگر عمل كني به ثروت سرشاري برسي و عده اي هم پيرو پيدا كني ؟ گفت : آري مايلم . شيطان گفت : از نزد خودت ديني اختراع كن و مردم را به آن دعوت نما . او كيشي اختراع كرد و مردم گردش را گرفته و به مال زيادي دست يافت . روزي متوجه شد كار ناشايستي كرده و مردمي را گمراه نموده است ؛ تصميم گرفت به پيروانش بگويد كه گفته ها و دستوراتم باطل و اساسي نداشته است . هر چه گفت : آنها قبول نكردند و گفتند : حرفهاي گذشته ات حق بوده است و اكنون خودت در دينت شك كرده اي ؟ چون اين جواب را شنيد غل و زنجيري تهيه نمود و به گردن خود آويخت و مي گفت : اين زنجيرها را باز نمي كنم تا خداي توبه مرا قبول كند . خداوند به پيامبر صلي الله عليه و آله آن زمان وحي نمود كه به او بگويد : قسم به عزتم اگر آنقدر مرا بخواني و ناله كني كه بند بندت از هم جدا شود دعايت را مستجاب نمي كنم ، مگر كساني كه به مذهب تو مرده اند و آنها را گمراه كرده بودي به حقيقت كار خود اطلاع دهي و از كيش تو برگردند . نکته: توبه یعنی جبران. 📚پند تاریخ ج۴ ص۲۵۱، بحار ج۲ ص۲۷۷ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨تنها خداست که میداند ⭐️بهترین در زندگی تو ✨چگونه معنا می‌شود ⭐️من آن بهترین را ✨امشب برایت از خدا میخواهم ⭐️خدایا...🧚‍♀ ✨بهترین ها را نصیب ⭐️دوستان و عزیزانم بگردان ✨لحظه هاتون آروم ⭐️خوابتون شیرین ✨آسمون دلتون پر ستاره در پناه خـدای مهربان🌙 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼خودم جانم 🌻من به تو یک زندگی پر از عشق 🌼و لذت و زیبایی بدهکارم 🌻و دارم نهایت تلاشم را میکنم 🌼تا تو را به همان چیزهایی که 🌻همیشه دوست داشتی، نزدیک تر کنم. 🌼دارم تلاش میکنم فردای تو 🌻از امروزت بهتر باشد و بعد از این، 🌼دلایل بیشتری برای لبخند داشته باشی. I'm not in competition with anyone, just me, Trying to be better than who I was yesterday من در رقابت با کسی نیستم ، من فقط در تلاشم از کسی که دیروز بودم بهتر باشم ┅✿❀🍃🌷🍃❀✿┅ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فکر کردین خدا به هرکسی شیرینی مناجات رو میده؟ خیال کردین هرکسی توفیق سحرخیزی پیدا می‌کنه؟ هر کسی توفیق تلاوت قرآن پیدا می‌کنه؟ اینطور نیست آقا 🔹 علامه حسن زاده آملی (ره) اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🌸🍃🌸🍃 «شبلی» به مسجدی رفت تا دو رکعت نماز گزارد و قدری استراحت کند. کودکانی در مسجد مشغول تحصیل بودند و اتفاقاً وقت غذا خوردن آنها فرا رسیده بود. دو کودک نزدیک شبلی نشسته بودند، یکی از آنها ثروتمندزاده و دیگری فرزند مرد فقیری بود. دو زنبیل گذارده بودند و از آن غذا می‌خوردند. در زنبیل ثروتمندزاده نان و حلوا بود و در زنبیل فرزند فقیر تنها نان وجود داشت. وقتی فرزند مرد ثروتمند شروع به خوردن نان و حلوا کرد، فقیرزاده از او درخواست حلوا کرد. امّا او گفت: اگر به تو حلوا دهم سگ من خواهی شد؟؟! کودک فقیر در جواب گفت: می‌شوم. ثروتمندزاده به او گفت: عوعوی سگ کن تا به تو حلوا دهم!! آن بیچاره صدای سگ می‌داد و حلوا می‌گرفت. شبلی به آنها نگاه می‌کرد و می‌گریست. مریدان او گفتند: "چرا گریه می‌کنید؟" در جواب گفت: "نگاه کنید طمعکاری و بی قناعتی با انسان چه می‌کند؟ چه می‌شد اگر آن فقیرزاده به نان تنهای خود قناعت می‌کرد و به حلوای آن کودک طمع نمی ورزید تا او را سگ خود نگرداند." 👈امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: نتیجه طمع، ذلّت دنیا و بدبختی آخرت است. •┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈• ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌✍ @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تناسب اعداد در قرآن قسمت ۱ 🔸نمونه ای از تناسب عجیب در تکرار کلمات قرآن .... 1⃣کلمه یوم(روز)به صورت مفرد 365 مرتبه(دقیقا به تعداد روزهای سال)و به صورت مثنی و جمع 30 مرتبه (به تعداد روزهای ماه). 2⃣کلمه شهر(به معنای ماه)در کل قرآن 12 مرتبه (به تعداد ماه‏های سال) 3⃣کلمه امام به صورت مفرد و جمع 12 مرتبه 4⃣دنیا و آخرت 115 مرتبه 5⃣شیطان و ملائکه 68 مرتبه 6⃣حیات و موت 145 مرتبه 7⃣سیّئات(گناهان)و صالحات(کارهای نیک) 167 مرتبه 8⃣کفر و ایمان 25 مرتبه 9⃣نفع و فساد 50 مرتبه 0⃣1⃣حرّ(گرما)و برد(سرما)4 مرتبه 1⃣1⃣صیف(تابستان)و شتا(زمستان)1 مرتبه ‼️تذکر : ما باید هدفمان فهم درک و عمق قرآن باشد و این مسائل حاشیه است اما بد نیست این عجایب قرآن‌راهم که‌زیاد به آن پرداخته‌شده است یه نگاهی بیندازیم هرچند که این موضوعات در تفاسیرمعتبر بیان نشده اند و فقط توسط بعضی اشخاص مطرح شده است که جای تحقیق بیشتر دارد اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
⚠️فلسفه حضور تازه به دوران رسیده‌ها⚠️ ✅شاید برای شما هم پیش آمده باشد که از ثروتمند بودن برخی اشخاص که دانش و آگاهی و فرهنگ، متناسب با میزان ثروتشان ندارند تعجب کنید. مثل کسی که بدون دانایی وعلم ثروت داشتن یا تجربه یا پشتکار، به ثروتی هنگفت رسیده و فرهنگ استفاده از این ثروت را هم ندارد. همیشه درک اینگونه افراد برایم سخت بود؛ حتی با وجود آیه ۲۷ سوره آل عمران: {وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ} {و هر كه را بخواهى بى‏حساب روزى مى‏‌دهى} ✅تا اینکه این روایت جالب را دیدم: امام صادق علیه‌السلام به عبداللّه‌بن‌سليمان فرمودند: ((خداوند به روزىِ افرادِ احمق، توسعه بخشيده‌است تا عاقلانِ انديشمند، عبرت بگيرند؛ و بدانند كه متعلّقات دنيا چيزى نيست كه بتوان با زرنگى و نيرنگ به دست آورد.)) 🔹إِنَّ اللَّهَ وَسَّعَ فِي أَرْزَاقِ الْحَمْقَى لِيَعْتَبِرَ الْعُقَلَاءُ، وَ يَعْلَمُوا أَنَّ الدُّنْيَا لَيْسَ يُنَالُ مَا فِيهَا بِعَمَلٍ، وَ لَاحِيلَةٍ 📚بحارالانوار، جلد۱۰۰، صفحه۳۵، شماره۷۰ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
فقیری به ثروتمندی گفت: اگر من در خانه ی تو بمیرم، با من چه می کنی؟ ثروتمند گفت: تو را کفن می کنم و به گور می سپارم. فقیر گفت: امروز که هنوز هم زنده ام، مرا پیراهن بپوشان و چون مُردم، بی کفن مرا به خاک بسپار. این حکایت بسیاری از ماست که تا زنده ایم قدر یکدیگر را نمی دانیم ولی بعد از مردن، می خواهیم برای یکدیگر سنگ تمام بگذاریم! ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
👌حکایت بسیار زیبا 🔴آیا جنبه و ظرفیت دانستن اسرار غیب را داریم؟ روزی شخصی به اصرار از شیخ جعفر مجتهدی میخواست تا راز دستیابی به “ علم جفر ” را برای او بیان کنند و ایشان به او می گفتند: آیا در خود این قدرت را می بینی که از آن استفاده نکنی و آن را سرمایه دکانداری خود قرار ندهی؟! پس از رفتن آن شخص ، حضرت آقای مجتهدی فرمودند : اینها نمیدانند که جهل به بعضی از مسائل برای آنها در حکم نعمت است ائمه اطهار (علیهم السلام ) فقط برای اصحاب خاص خود برخی از اسرار را در حد مرتبه ای که داشتند ، فاش میکردند... اینها مسائلی نیست که در کوچه و بازار بر سر زبانها بیفتد و در امور مادی از انها استفاده شود ! سپس این ماجرا را تعریف کردند : مردی از دوستان امام صادق (علیه السلام) در طلب یافتن “ اسم اعظم ” بود و هر روز به خدمت آن حضرت شرفیاب می شد و از امام معصوم می خواست تا حرفی از حروف اسم اعظم را به او تعلیم دهد. ولی امام صادق (علیه السلام) او را از این امر بر حذر می داشت و میفرمود : هنوز قابلیت و ظرفیت لازم را پیدا نکرده ای ! ولی آن مرد دست بردار نبود و هر روز خواسته خود را تکرار می کرد ! 🌷روزی امام صادق (علیه السلام) به او گفتند : امروز مقارن ظهر ، به خارج از شهر می روی و در کنار پلی که در آنجا هست می نشینی صحنه ای را در آنجا خواهی دید که باید بیائی و برای من بازگو کنی . آن مرد دستور امام را اطاعت کرد و به محل موعود رفت . چیزی از توقف او نگذشته بود که مشاهده کرد پیرمرد قد خمیده ای با پشته نسبتا بزرگی از خار و خاشاک اهسته اهسته به آن پل نزدیک شد و با زحمت بسیار، دو سوم از درازی پل را طی کرد . در همان اثنا مرد جوانی تازیانه بدست و سوار بر اسب از طرف مقابل قصد عبور از پل را داشت جوان سوار به آن مرد کهنسال نهیب می زند که راه آمده را برگرد تا او از پل عبور کند ! و پیرمرد به او میگفت که : من دو سوم از پل را پشت سر گذاشته ام و با این بار سنگین و ضعف جسمانی انصاف نیست که از من چنین توقعی داشته باشی بلکه انصاف حکم می کند که تو بخاطر جوانی و سوار بر اسب بودن فاصله کوتاهی را که آمده ای باز گردی و راه را بر من سد نکنی. جوان مغرور با شنیدن سخن پیرمرد،او را به تازیانه میگیرد و با نواختن ضربات پی در پی او را به عقب نشینی از پل وا میدارد ! و پیرمرد پس از رفتن سوار ، دوباره با کوله بار سنگینی که بر دوش داشته راه رفته را مجددا طی می کند و پس از عبور از پل به طرف خیمه ای که در آن حوالی بود رهسپار می شود. آن مرد که ستم آشکار جوان سوار را بر آن مرد سالخورده می بیند به محضر امام شرفیاب می شود و ماجرا را با ناراحتی برای حضرت تعریف میکند . امام از او می پرسند : اگر تو حرفی از حروف اسم اعظم را می دانستی با آن جوان سرکش و مغرور چه می کردی ؟! عرض می کند : به سختی ادبش می کردم به گونه ای که تا پایان عمر آن را فراموش نکند ! امام علیه السلام فرمود : آن مرد سالخورده خارکنی را که دیدی از اصحاب سرّ ما بود و از اسم اعظم نصیب داشت ، ولی از آن برای مقابله با آن جوان استفاده نکرد و قابلیت خود را برای چندمین بار به اثبات رسانید...! آن مرد وقتی که از حقیقت امر آگاهی یافت ، به خواسته نابجای خود از امام پی برد و از آن پس در صدد تزکیه نفس برآمد و دیگر در مورد اسم اعظم با امام سخنی نگفت... 📘منبع: کتاب لاله ای از ملکوت ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi
🌺🌺💕💕💕💕💕💕 🔔 ضمانت بهشت ! امیرالمومنین علی علیه السلام: هر کسی یک عمل را برای من عهده دار شود من چهار چیز را برای او ضمانت می کنم هر کس به من تعهد بدهد که کند و با خانواده اش رفت و آمد داشته باشد من هم ضمانت می دهم که: 🌹‍ ⇐بستگانش به او علاقه مند شوند 🌹‍ ⇐مال و دارایی او زیاد شود 🌹‍ ⇐عمرش طولانی گردد 🌹‍ ⇐و داخل بهشت پروردگارش شود ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ اخلاقی و آموزنده و های ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌📝 @hekayate_qurani 💚 @Mojezeh_Elaahi