هدایت شده از اطلاع رسانی گسترده حرفهای
اگر بگم باورت نمیشه😳😱
شغل من خیاطیه...
یه مدت بود شدیدا کمر درد داشتم
هرروز چند تا قرص و مسکن میخوردم و ولی فایده نداشت راه رفتن برام عذاب اور بود.😰
حتی مجبور شدم خیاطی رو بزارم کنار🥺
بالاخره از این دکتر به اون دکتر فهمیدم دیسک کمر دارم😭 دکتر گفت فقط جراحی😱
تا اینکه یک روز.... دخترم این کانال و نشونم داد
رضایتهارو خوندم توی کانالشون منم دل به دریا زدم🤩
باورتون نمیشه چقدر بهتر شدم
اونم فقط با یک راه حل...
بیا اینجا تا از کمردرد و گردن درد ودیسک راحت بشی☺️
https://eitaa.com/joinchat/3498508525Cc3548bddf5
هدایت شده از تبلیغات | ازصبوری شمامتشکریم🙏🌹
درد دیسک کمر و گردن عذابت میده؟ 😖 شبها خواب نداری؟
میخوای دردی نداشته باشی و راحت زندگی کنی؟ 😎✨
فقط کافیه روی لینک بزنی و عضو بشی! 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3498508525Cc3548bddf5
الان وقتشه که از درد راحت بشی! 💥
📚حکایت کوتاه
خضر نبی در سایه درختی نشسته بود
سائلی سمت او آمد و از اول سوال کرد خضر دست در لباسش برده اما چیزی دستش را نگرفت
گفت ای سائل ببخشم چیزی ندارم
سایل گفت تو را به خدا سوگند میدهم نیازم بسیار است کمی بیشتر بگرد شاید چیزی داری و نمیدانی
خضر برخواست گفت صبر کن دارم بیا برویم، به بازار برده فروشان آمد و گفت مرا بفروش و پولش بگیر و ببر چاره علاجت کن
سائل گفت نه هرگز!!!
خضر نبی گفت باید اینکار را انجام دهی
القصه خضر را سائل بفروخت و پول را گرفته و شادمان راهی شد.
خضر را مردی خرید و آورد خانه
دید پیرمردی نورانی است، دلش سوخت و کار زیادی به او نمیسپرد.
روزی مرد قصد سفر کرد و از خضر خواست تا خانه و فرزندانش را در غیاب او محافظت کند و مایحتاج آنها را بخرد.
خضر گفت کاری به من بسپار من از اینکه غلام تو باشم و کاری نکنم ناراحتم
مرد گفت همین بس
خضر اصرار کرد، مرد گفت پس اگر دوست داشتی برای من از دل کوه سنگهای کوچک بیاور تا در حیاط منزل خانه دیگری بسازم
خضر نبی پذیرفت و در غیاب صاحب خانه با قدرت تمام، خانهای زیبا به کمک اجنه و فرشتگان در آن خانه بنا ساخت
صاحب خضر آمد و چون آن خانه را دید باور کرد این پیر مرد انسان معمولی نیست!
گفت تو کیستی ای مرد خود را معرفی کن،
گفت غلام توام
گفت تو را به خدا سوگند خودت را معرفی کن، خضر گفت مرا چرا به خالقم سوگند دادی؟
یکبار سائلی مرا به خالقم سوگند داد، چیزی نداشتم به او دهم
خودم را به بردگی فروختم!!!
من خضر نبی هستم
مرد گریست و گفت مرا ببخش نشناختمت
گفت: اصلاً من خود خواستم نشناسی تا راحت امر و نهی کنی مرا چون غلامان
گفت ای خضر در قبال این خانه که ساختی از من چیزی بخواه
گفت ای صاحب و مولای من
از زمانی که غلام تو شدهام به راحتی نمیتوانم برای خالقم در پنهان عبادت کنم و راحت نمیتوانم اشک بریزم
چرا که میترسم هر لحظه در زمان لذتم با معشوقم مرا احضار کنی و اگر اجابت نکنم معصیت کرده باشم.
مرا لطف فرموده آزاد کن
صاحب خضر گریست و او را آزاد کرد.
حضرت خضر کسی است که برای وصال معشوقش خود را به غلامی فروخت و معشوقش بهای عشق آزادی او را پرداخت.
راستی ما برای خدا چه می کنیم...!؟
"قدری بیندیشیم"
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📚#داستان
روزی حضرت «داود (ع)» در مناجاتش از خداوند متعال خواست همنشین خودش را در بهشت ببیند.
خطاب رسید: «ای پیغمبر ما، فردا صبح از در دروازه بیرون برو، اولین کسی را که دیدی و به او برخورد کردی، او همنشین تو در بهشت است.»
روز بعد حضرت داود (ع) به اتّفاق پسرش «حضرت سلیمان (ع)» از شهر خارج شد. پیر مردی را دید که پشته هیزمی از کوه پائین آورده تا بفروشد.
پیر مرد که «متی» نام داشت، کنار دروازه ایستاده و فریاد زد:
«کیست که هیزمهای مرا بخرد.»
یک نفر پیدا شد و هیزمها را خرید.
حضرت «داود (ع) » پیش او رفت و سلام کرد و فرمود: «آیا ممکن است، امروز ما را مهمان کنی؟!»
پیرمرد فرمود: «مهمان حبیب خداست، بفرمائید.»
سپس پیر مرد، با پولی که از فروش هیزمها بدست آورده بود، مقداری گندم خرید. وقتی آنها به خانه رسیدند، پیر مرد گندم را آرد کرد و سه عدد نان پخت و نان ها را جلویِ مهمانش گذاشت.
وقتی شروع به خوردن کردند، پیرمرد، هر لقمه ای راکه به دهان می برد، ابتدا «بسم الله» و در انتها «الحمد للَّه» می فرمود.
وقتی که ناهار مختصر آنها به پایان رسید، دستش را به طرف آسمان بلند کرد و فرمود:
«خداوندا، هیزمی را که فروختم، درختش را تو کاشتی. آن را تو خشک کردی، نیروی کندن هیزم را تو به من دادی.مشتری را تو فرستادی که هیزم ها را بخرد و گندمی را که خوردیم، بذرش را تو کاشتی. وسایل آرد کردن و نان پختن را نیز به من دادی، در برابر این همه نعمت من چه کرده ام؟!»
پیر مرد این حرفها را می زد و گریه می کرد.
حضرت «داود (ع)» نگاه معنا داری به پسرش کرد. یعنی: همین است علت این که او با پیامبران محشور می شود.
#شکر
#منبع:
(داستانهای شهید دستغیب ص ۳۰- ۳۱)
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
📘#داستان_پندآموز
روزی از روزها در جنگلی سرسبز روباهی درصدد شکار یک خارپشت بود؛ روباه از خارهای خارپشت می ترسید و نمیتوانست به خار پشت نزدیک شود.
خارپشت با کلاغ نیز دوستی داشت، کلاغ هم به پوشش سخت خار پشت غبطه می خورد.
روزی کلاغ به خار پشت گفت: پوشش تو بسیار خوب است؛ حتی روباه هم نمی تواند تو را صید کند.
خار پشت با شنیدن تمجید کلاغ گفت: درسته اما پوشش من نیز نقطه ی ضعفی دارد.
هنگامی که بدنم را جمع می کنم، در شکم من یک سوراخ کوچک دیده می شود. اگر این سوراخ آسیب ببیند، تمام بدن من شروع به خارش خواهد کرد و قدرت دفاعی من کم خواهد شد.
کلاغ با شنیدن سخنان خار پشت بسیار تعجب کرد و در اندیشه نقطه ضعف خار پشت بود.
خار پشت سپس به کلاغ گفت: این راز را فقط به تو گفتم.
باید آن را حفظ کنی، زیرا اگر روباه این راز را بداند، مرا شکار خواهد کرد.
کلاغ سوگند خورد و گفت: راحت باش، تو دوست من هستی، چطور می توانم به تو خیانت کنم؟
چندی بعد کلاغ به چنگ روباه افتاد، زمانی که روباه می خواست کلاغ را بخورد، کلاغ به یاد خار پشت افتاد و به روباه گفت: برادر عزیزم، شنیده ام که تو می خواهی مزه گوشت خار پشت را بچشی.
اگر مرا آزاد کنی، راز خار پشت را به تو می گویم و تو می توانی خار پشت را بگیری.
روباه با شنیدن حرفهای کلاغ او را آزاد کرد، سپس کلاغ راز خار پشت را به روباه گفت و روباه توانست با دانستن این راز خارپشت بینوا را شکار کند.
هنگامی که روباه خار پشت را در دهان گرفت، خار پشت با ناامیدی گفت: کلاغ، تو گفته بودی که راز من را حفظ می کنی؛ پس چرا به من خیانت کردی؟!
این داستان خیانت کلاغ نیست، بلکه خارپشت با افشای راز خود در واقع به خودش خیانت کرد.
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#یک_فنجان_تفکر ☕️
با ده اختلال شخصیتی اشنا شوید:
مترجم:نهال سهیلی فر
۱.اختلال شخصیتی پارانویایی
فرد مبتلا همیشه به همه چیز مشکوک است. فرد به پذیرفته نشدن یا رد شدن بیش از حد حساس است و به راحتی احساس سرخوردگی می کند. شاید حتی احساس شرم و حقارت نیز کرده و کینه به دل بگیرد. کناره گیری از دیگران در بین آنها شایع است و ایجاد روابط صمیمی و نزدیک برای آنها دشوار است
علائم:
عدم اعتماد به دیگران
حساس به واکنش و عکس العمل دیگران
کینه به دل داشتن برای مدت طولانی
۲.اختلال شخصیت اسکیزوئید
آنها بیشتر درون گرا هستند و برای خودشان یک دنیای درونی دارند. نظریه ای وجود دارد که عنوان میکند افرادی که اختلال شخصیتی اسکیزوئید دارند به شدت حساس و عاطفی هستند و زندگی درونی غنی ای دارند
علائم:
دور شدن از دوستان
عدم پاسخ عاطفی
عدم حس شوخ طبعی
۳.اختلال شخصیتی مرزی
. بی ثباتی عاطفی، انفجار خشم هنگام نقد شدن، خودکشی و خود آزاری در بین این افراد شایع است. این افراد به شدت حس پوچی می کنند و از ترک شدن و رها شدن واهمه دارند.
علائم:
غیرقابل پیش بینی هستند
موذیانه عمل می کنند
بی ثبات هستند
۴. اختلال شخصیتی اسکیزوفرنی گونه
افرادی که مبتلا به این اختلال شخصیتی هستند عموما عجیب و غریب توصیف می شوند. آنها اغلب روابط صمیمی و نزدیک کمی دارند یا اصلا ندارند.
علائم:
اعمال عجیب غریب و غیر معمولی
دوستانه رفتار نمی کنند
از مردم دوری می کنند یا از آنها متنفرند
۵. اختلال شخصیت نمایشی
افرادی که به این اختلال مبتلا هستند خود را بسیار زیبا و جذاب می دانند. آنها دائما سعی دارند جلب توجه کنند و اعتماد بنفسشان به تایید و جذب دیگران وابسته است.
علائم:
جلب توجه می کنند
تمایل به اغوا کردن و فریفتن دارند
به دنبال تحت تاثیرقراردادن واکنش دیگران هستند
۶. اختلال شخصیت نارسیسیتی
این افراد نوعی حس خود مهمی و خودخواهی داشته و به تحسین دیگران نیاز دارند. آنها بر این باورند که از همه مهم ترند و به این دلیل به احساسات دیگران توجهی نمی کنند.
علائم:
احساس برتری کردن
بی ادب و متکبر هستند
۷. اختلال وسواس فکری عملی
افراد این دسته اغلب شکاک، محتاط، سخت و جدی و بدن حس شوخ طبعی هستند.
علائم:
براین باورند که عالی هستند
انجام رفتارهای خارج از کنترل مثل شستن بیش از حد دست ها
۸. اختلال شخصیت اجتناب پذیر
این افراد اعتماد به نفس کمی دارند و دائما از خجالت زده شدن، مورد انتقاد قرار گرفتن و پذیرفته نشدن واهمه دارند. آنها ناخوشانید هستند و چون می ترسند که افراد از آنها خوششان نیاید از ملاقات با مردم اجتناب میکنند. آین افراد بیش از حد واکنش ها و عکس العمل های خود و دیگران را مورد بررسی قرار می دهند
علائم:
اعتماد بنفس پایین
ترس از شکست خوردن
۹. اختلال شخصیت ضد اجتماعی
افراد مبتلا به این اختلال معمولا بدون درنظر گرفتن دیدگاه دیگران دست به عمل می زنند. این اختلال در میان مردان شایع تر از زنان است. مشخصه ی آن عدم اهمیت به احساسات دیگران است.
علائم:
بی احترامی به تصمیمات دیگران
براین باورند که فقط حرف و کار خودشان درست است
از هنجارهای اجتماعی پیروی نمی کنند
۱۰. اختلال شخصیتی وابسته یا غیرمستقل
این افراد اعتماد بنفس کمی دارند و بیش از حد نیاز دارند که کسی مراقبشان باشد. این افراد در گرفتن تصمیمان روزانه ی خود به کمک احتیاج دارند. از تنهایی واهمه دارند و هیچ وقت تنها نمی ماند.
علائم:
اجتناب از تنهایی و انزوا
نمی توانند هیچ کاری را به تنهایی انجام دهند
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر شب قبل از خواب بگویید:
💚هر کس و هر چیز را که در گذشته و اکنونم ، به عفو و بخشایشم نیاز دارد را می بخشم و عفو میکنم.
💚 من رها و آزادم و آنها نیز رها و آزاد هستند اکنون همه چیز بین ما پاک شده است.
💫شفای ذهن و تن و امورم را به دست خدا می سپارم.
شبتون ارام🌔
#شب_بخیر
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
.
اگه براى چيزهايى كه دوست دارى نمى جنگى پس براى چيزهاى كه از دست ميدى هم گريه نكن 😎✋
All the roads that lead to success have to pass through hard work and consistency.
تمام جاده هایی که به موفقیت ختم میشن،باید از بین سخت کوشی و پایداری بگذرند.
.
روزتون بخیر رفقا 🤚❤️
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
.
💎داستان کوتاه💎
روزی جوانی نزد حضرت موسی علیه السلام آمد و گفت:
ای موسی ...
خدا را از عبادت من چه سودی می رسد؟ که چنین امر و اصرار بر عبادت اش دارد؟
🌸🍃 حضرت موسی علیه السلام گفت:
یاد دارم در نوجوانی از گوسفندان شعیب نبی چوپانی می کردم.
روزی بز ضعیفی بالای صخره ای رفت که خطرناک بود و ممکن بود در پایین آمدن از آن صخره اتفاقی بر او بیفتد.
با هزار مصیبت و سختی به صخره خود را رساندم و بز را در آغوش گرفتم و در گوشش گفتم:
ای بز، خدا داند این همه دویدن من دنبال تو و صدا کردنت برای برگشتن به سوی من، به خاطر سکه ای نقره نیست که از فروش تو در جیب من می رود.
می دانی موسی از سکه ای نقره که بهای نگهداری و فروش تو است، بی نیاز است.
⬅️ دویدن من به دنبال تو و صدا کردنت به خاطر، خطر گرگی است که تو نمی_بینی و نمی_شناسی
⬅️ و او ، هر لحظه اگر دور از من باشی به دنبال شکار توست.
🌾 ای جوان بدان که خدا را هم از عبادت من و تو سود و زیانی نمی رسد،
بلکه با عبادت می خواهد از او دور نشویم تا در دام شیطان گرفتار آییم.
📚 آیه ای از کلام الله مجید :
✨و مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِکْرِ الرَّحْمٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ✨
و هر کس از یاد خدا رویگردان شود شیطان را به سراغ او میفرستیم ، پس همواره قرین اوست (زخرف/ 36)
📚 الانوار النعمانیه
💎💎
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
💎داستان کوتاه💎
در زمان پادشاهی، دو برادر در دیوان خدمت میکردند که برای گرفتن مالیات و خراج به روستاهای اطراف شهر میرفتند.
🔥یکی از آنها اهل رشوه بود و در برابر پیشنهاد رشوه ضعیف و هر رشوهای میدادند میگرفت و از مالیاتشان کم میکرد. دیگری ایمان قوی داشت و هرگز تسلیم رشوه نمیشد.
🌍روزی برادر رشوهگیر به برادر مؤمن گفت: من تعجب میکنم تو چرا به این حقوق کم دیوان میسازی و رشوه را رد میکنی؟!
🍀برادر مؤمن پاسخ داد: به دو علت، نخست اینکه به من هر چیزی که به عنوان رشوه پیشنهاد میدهند، میاندیشم که چه نیازی به آن دارم و اگر آنها را به خانه نبرم چه میشود؟؟ میبینم چیزی نیست که نیاز ضروری من به آن باشد و من آن را نداشته باشم.
💢دوم اینکه آنچه را که رشوه میگیرم بخاطر اینکه نیازش دارم میاندیشم که خدایم مرا میبیند و زمان گرفتن رشوه میگوید: ای بنده من! آیا به این چیزهایی (مرغ و خروس و گوسفند و...) که رشوه گرفتی و نیاز به آن داشتی، از من خواستی و من آنها را به تو ندادم که از راه گناه و نافرمانی من آن را کسب کردی؟!! پس هرگز رشوه مرا وسوسه نمیکند.
💎💎
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اول بفرست برای کسی که نوزاد دوست داره🫀
🤌از امام صادق(ع) پرسیدن: اینکه کودک بدون هیچ دلیلی در خواب خندیده و بدون هیچ درد و رنجی میگرید سببش چیست؟
⚪آنحضرت فرمودند: « هیچ طفلى نیست مگر آنکه امام خود را دیده و با او مناجات مینماید، پس گریهاش به خاطر غایب شدن امام از او است و خندهاش زمانى است که امام به او رو میکند. و وقتى زبان طفل باز شد این باب بر رویش بسته شده و دیگر امام را ندیده و در دلش نسبت به آنچه قبلاً برایش اتّفاق افتاده فراموشى پیدا میشود».
⚪علامه مجلسی(ره) درباره محتوای این حدیث میگویند: «مقصود از دیدن امام(ع) و مناجاتش، توجه او و شفاعت و لطفش و دعایش براى کودک باشد؛ زیرا آنها در عوالم تصرفى دارند که عقل بدان نرسد».
📕منبع:
علل الشرائع شیخ صدوق، جلد ۲، صفحه۵۸۴
🎁انتشار مطالب جهت نشر معارف و شادی روح امام حسین ع و شهدا برای اعضای مجاز میباشد!
•┈••✾🍃🦋🍃✾••┈•
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۷ توصیه ائمه درباره تربیت فرزند:
🤰فرزندان را پیش از آنکه متولد شوند نامگذاری کنید!
امام علی (ع)،وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۱۲۱
🤱فرزندان خود را زیاد ببوسید به راستی که برای هر بوسه شما در بهشت درجهای است که مسافتش ۵۰۰ سال است
پیامبر اکرم ص، روضه الواعظین، ج۲، ص۳۶۹
🙍♀فرزندانتان را با ادب و رسوم (بیاساس) خود مجبور نسازید،
زیرا آنها به روزگاری غیر از روزگار شما تعلق دارند !
امام علی ع، نهج البلاغه، ک ۲۴۰
👏فرزندانتان را بر سه باور تربیت کنید؛ دوستی پیامبرتان، دوستی اهل بیت او و خواندن قرآن
پیامبر اکرم ص،کترالجال، ج۱۶، ص۴۵۶
🛌هرگاه کودکانتان به هفت سالگی رسیدند تختخوابهایشان را جدا کنید پیامبر اکرم ص، مستدرک علی الصحیحین، ج۱، ص۳۱۷
🎁هرگاه که به کودکانتان وعدهای دادید بدان وفا کنید زیرا آنان بر این باورند که شما رازق آنها هستید
امام کاظم ع کافی، جلد۶، ص۵۰
👨🍼کسی که فرزندی برایش به دنیا آمد در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه بگوید تا از شر شیطان محفوظ باشد
پیامبر اکرم ص، بحارالانوار، ج۸۱، ص۱۶۲
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌷 امام صادق(علیه السلام) می فرمایند :
کسی که در باقیمانده عمر خود اعمال خود را نیکو کند ، از گناهان گذشته اش بازخواست نمی شود. و اگر با همان کردارهای بد ، عمر خود را به پایان ببرد ، از تمامی اعمال او از اول تا به آخر بازخواست خواهد گردید.
📒 بحارالانوار ، ج۷۷ ، ص۱۱۳
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
#تلنگر 📚
یک تحویلدار بانک تعریف میکرد:
روزی ﭘﺴﺮ ﺑﭽﻪ ﺍﯼ ﯾﻪ ﻗﺒﺾ آﻭرد تا ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ کنه.
ﮔﻔﺘﻢ: ﻭقت ﮔﺬﺷﺘﻪ ﺳﺎﯾﺖ ﻫﺎﺭﻭ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﺑﯿﺎﺭ!
ﮔﻔﺖ: ﻣﯿﺪﻭﻧﯽ ﻣﻦ ﭘﺴﺮ ﮐﯿﻢ!
ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭمم ﻫﻤﯿﻨﻮ ﻣﯿﮕﯽ؟!
ﮔﻔﺘﻢ:فرقی نمیکنه! ﺳﺎﯾﺘﻮ ﺑﺴﺘﯿﻢ ﭘﺴﺮ ﺟﺎﻥ!
رفت، ﺑﺎ ﯾﻪ ﻣﺮﺩﯼ ﺍﻭﻣﺪ ﻟﺒﺎﺳﻬﺎﯼ کهنه ﻭ ﭼﻬﺮﻩ ﺭنج دیدﻩ ای داشت،
ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﺑﺎﺑﺎﺷﻪ... .
ﺑﻠﻨﺪﺷﺪﻡ ﻭ ﺑﻪ ﻗﺼﺪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺗﺤﻮیلش ﮔﺮﻓﺘﻢ ﻗﺒﺾ ﻭ ﭘﻮﻟﺸﻮ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮔﻔﺘﻢ:
ﭼﺸﻢ ﺗﻪ ﻗﺒﻀﻮ ﻣﻬﺮ ﮐﺮﺩﻡ ﺩﺍﺩﻡ ﺑﻬﺶ.
ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺗﻪ ﮐﺸﻮ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﮐﻨﻢ...
ﭘﺴﺮﻩ ﮔﻔﺖ ﺩﯾﺪﯼ ﺑﺎﺑﺎﻣﻮ ﺑﯿﺎﺭﻡ ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﯽ ﻧﻪ ﺑﮕﯽ ﺑﻬﺶ!
ﺑﻌﺪﺵ ﺧﻨﺪﯾﺪ...
ﺑﺎﺑﺎﺵ ﺑﻪ ﭘﺴﺮﺵ ﮔﻔﺖ ﺑﺮﻭ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﺭ ﻣﻦ ﻣﯿﺎﻡ
ﺍﻭﻣﺪ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﻢ ﮔﻔﺖ ﻣﻤﻨﻮﻧﻢ ﺍﺯﺕ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﺑﭽﻢ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﮐﺮﺩﯼ!
بعضی وقتا میشه تیغ باشی اما نبُری
تبر باشی اما نشکنی👌
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
علت خیلی از مشکلاتی که ما تو خونه هامون داریم، درگیری ها، بداخلاقی ها، عصبانیت ها، بی حوصلگی ها، غرغرها، دل شکستن ها و ...
اینه که فرشته ها تو خونه مون نیستن.
تو خونه مون پر نمیزنن...
ذکر نمیگن.
خونه ای که توش پر فرشته باشه میشه خود بهشت.
پر از لطف و صفا و شادی و یاد خدا.
حالا چیکار کنیم که فرشته ها مهمون خونه مون بشن؟
چه کارایی نکنیم که فرشته ها رو پر ندیم؟
❶ حدیث کسا زیاد بخونیم.
❷ سعی کنیم نمازها تا جای ممکن اول وقت باشه.
❸ نماز قضا داشتن خیییلی اثر بدی داره.
❹ چیز نجس تو خونه نگه نداریم. همه جای خونه مون همیشه پاک پاک باشه.
❺ توی خونه داد نزنیم.
حتی با صدای بلند هم حرف نزنیم.
فرشته ها از خونه ای که توش با صدای بلند صحبت بشه میرن.
❻ حرف زشت و غیبت و دروغ و مسخره کردن و اینا هم که مشخصه.
❼ سعی کنیم طهارت چشم و گوش و زبان و شکممون رو تا جای ممکن تو خونه حفظ کنیم.
❽ وقتی وارد خونه میشیم با صدای واضح سلام کنیم. حتی اگه هیچ کس نیست.
˝استادآیت الله فاطمی نیاء ره˝
#کلام_بزرگان💌
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
☘ برطرف شدن مشکلات به رضایت والدین
آقای سید صادق شمس الدینی نقل کردند : یک روز که خدمت آقای مجتهدی(ره) بودم به ایشان عرض کردم : یکی از دوستانم که مرد بسیار خوب و با تقوایی است ، دائماً در زندگی خود مشکل پیدا می کند و کارهایش گره میخورد و هر چه به ذوات مقدس اهل بیت (علیهم السلام) متوسل میشود ، نتیجه ای نمیگیرد ، آقای مجتهدی(ره) بعد از چند دقیقه فرمودند :
🖌 آقای سید صادق ، پدر دوست شما که هم اکنون در قید حیات نیست ، از او رضایت ندارد و این مشکلاتی که در زندگی دوست شماست از نارضایتی پدرش سرچشمه میگیرد ، آقای شمس الدینی میگفتند : همانجا با خود نیت کردم که به نیابت پدر دوستم ، عمل خیری انجام دهم ، هنوز چند لحظه از انعقاد این نیت درونی نگذشته بود که آقای مجتهدی(ره) فرمودند :
🖌 دیدم پدر دوستتان لبخندی زده و از پسرش راضی شد و بعد از آن، مشکلات دوستم یکی پس از دیگری برطرف گشت و زندگی او سامان یافت.
📖 لاله ای از ملکوت ، ص۲۰۵
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌷 پيامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) :
🖌 به هر كس در دنيا چهار خصلت داده شود ، خير دنيا و آخرت به او داده شده و بهره خويش را از دنیا و آخرت گرفته است :
1⃣ تقوايی كه او را از حرام های خدا باز دارد
2⃣ اخلاق خوشی كه با آن در ميان مردم زندگی كند
3⃣ حلمی كه با آن جهالت نادان را از خود دور سازد
4⃣ زنی شايسته كه در كار دنيا و آخرت او را ياری رساند.
مَنْ اُعطِي اَربَعَ خِصالٍ فِي الدُّنْيا فَقَد اُعطِي خَيْرَ الدُّنْيا وَ الآخِرَةِ وَ فازَ بِحَظِّهِ مِنْهُما :
وَرَعٌ يَعصِمُهُ عَنْ مَحارِمِ اللّه ،
وَ حُسْنُ خُلُقٍ يَعيشُ بِهِ فِي النّاسِ ،
وَ حِلْمٌ يَدفَع بِهِ جَهْلَ الْجاهِلِ ،
وَ زَوجَةٌ صالِحَةٌ تُعينُهُ عَلی اَمرِ الدُّنْيا وَ الآخِرَةِ.
📚 بحار الأنوار ، ج۶۹ ، ص۴۰۴
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
آیتالله العظمی مرعشی نجفی میفرمودند :
🖌 محضر آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) بودم ، کسی آمد و به ایشان گفت :
🖌 آقا! من به نسخهای که برای شب خیزی به من دادید ، مو به مو عمل کردم امّا موفّق نمیشوم. آیه آخر سوره کهف را خواندهام ، دعایی را که دادهاید ، خواندهام ، صدقه هم فرمودید دادم ، همه کار کردم امّا موفق نشدم.
🖌 آقا فرمودند : گوشَت را جلو بیاور تا چیزی در گوشَت بگویم. چیزی به او گفتند که دیدیم سرخ شد و عقب نشست.
🖌 بعد فرمودند : این را انجام بده ، درست میشود!
🖌 آیتالله العظمی مرعشی نجفی فرمودند : بعدها که آن شخص پیش من آمد ، خودش برایم گفت : آن روز آقا فرمودند :
🖌 تو چند روز است که در منزل بد اخلاقی میکنی و با همسر و بچّه هایت قهری ، با این حال می خواهی خدای متعال باز توفیق شب خیزی به تو بدهد؟!
🖌 هیهات! این ها که هیچ ، اگر خضرِ نبی هم تعلیمی به تو بدهد ، توفیقِ شب خیزی نخواهی داشت!
═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آرزوی امشبم🌸🍂
امشب آرزو میکنم زیبـاترین
و محال تـرین آرزوهایتان 🌸🍂
با مصلحت خدا گره بخورد
شبتون در پناه اَمن خــدای مهربان🌸🍂
#شب_بخیر
🍃🌸JOiN👇🏼
•••❥ @haal_e_khoob🦋
.
آینده ای که فردا منتظرش هستید، حاصل
تصمیمات و اقداماتی ست که امروز گرفته
و انجام می دهید 👌
💎 هوشمندانه انتخاب کنید ...
موفقیت زمان میبرد...
به تلاش خود ادامه دهید💪
.
روزتون بخیر رفقا ❤️
#انگیزشی
✍ @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯 ثوابش دو برابر در نامه اعمال خودت ثبت میشود!!!
سال ۱۳۸۸ توفیق شد که در ماه رجب و ماه شعبان زائر مکه و مدینه باشم. ما مُحرِم شدیم و وارد مسجد الحرام شدیم. بعد از اتمام اعمال به محل قرار آمدم. روحانی کاروان به من گفت: سه تا از خواهران الان آمدند شما زحمت بکش و این سه نفر را برای طواف ببر. خسته بودم اما قبول کردم. سه تا از خانمهای جوان کاروان به سمت من آمدند تا نگاهم به آنها خورد سرم را پایین انداختم. یک حوله اضافه داشتم یک سر حوله را دست خودم گرفتم و سر دیگرش را در اختیار آنها قرار دادم. گفتم: من در طی طواف نباید برگردم، حرم الهی هم به خاطر ماه رجب شلوغ است. شما سر این حوله را بگیرید و دنبال من بیایید. یکی دو ساعت بعد با خستگی فراوان به محل قرار کاروان برگشتم. در کل این مدت اصلاً به آنها نگاه نکردم و حرفی نزدم. وظیفه ای برای انجام طواف آنها نداشتم، اما فقط برای رضای خدا این کار را انجام دادم. در روزهایی که در مکه مستقر بودیم خیلی ها مرتب به بازار می رفتند و... اما من به جای اینگونه کارها چندین بار برای طواف اقدام کردم. ابتدا به نیت رهبر معظم انقلاب و سپس به نیابت شهدا مشغول شدم و از فرصت ها برای کسب معنویات استفاده کردم. در آن لحظاتی که اعمال من محاسبه می شد جوان پشت میز به این موارد اشاره کرد و گفت: به خاطر طواف خالصانه ای که آن خانم ها انجام دادی؛ ثواب حج واجب در نامه اعمالت ثبت شد! بعد گفت: ثواب طوافهایی که به نیابت از دیگران انجام دادی دو برابر در نامه اعمال خودت ثبت میشود!
📚کتاب سه دقیقه در قیامت
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوب است آدمی جوری زندگی کند که آمدنش چیزی به این دنیا اضافه کند…
و رفتنش چیزی از آن کم …!
حضور آدمی باید وزنی در این دنیا داشته باشد🌸🍂
باید که جای پایش در این دنیا بماند
آدم خوب است که آدم بماند و آدم تر از دنیا برود
نیامده ایم تا جمع کنیم
آمده ایم تا ببخشیم
آمده یم تا بازیگر خوب صحنه ی زندگی خود باشیم !!!🌸🍂
💎💎
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi
🌴باغی زیبا برای یتیم مظلوم!
از دیگر اتفاقاتی که در آن بیابان مشاهده کردم این بود که برخی بستگان و آشنایان که قبلاً از دنیا رفته بودند را دیدار کردم. یکی از آنها عموی خدا بیامرز من بود. او در بیمارستان هم کنار من بود. او را دیدم که در یک باغ بزرگ قرار دارد. سؤال کردم عمو این باغ زیبا را در نتیجه کار خاصی به شما دادند؟ گفت: من و پدرت در سنین کودکی یتیم شدیم. پدر ما یک باغ بزرگ را به عنوان ارث برای ما گذاشت. شخصی آمد و قرار شد در باغ ما کار کند و سود فروش محصولات را به مادر ما بدهد. اما او با چند نفر دیگر کاری کردند که باغ از دست ما خارج شد. آنها باغ را بین خودشان تقسیم کردند و فروختند و... البته هیچکدام آنها عاقبت به خیر نشدند. در اینجا نیز همه آنها گرفتارند. چون با اموال چند یتیم این کار را کردند. حالا این باغ را به جای باغی که در دنیا از دست دادم به من دادهاند تا با یاری خدا در قیامت به باغ اصلی برویم. بعد اشاره به درب دیگر باغ کرد و گفت: این باغ دو درب دارد که یکی از دربهای باغ برای پدر شماست که به زودی باز میشود.
📚کتاب سه دقیقه در قیامت
#حکایت #داستان #حدیث #پند اخلاقی و آموزنده
#معجزات و #تلنگر های #قرآن #آخرت #قیامت
📝 @hekayate_qurani
💚 @Mojezeh_Elaahi