چرا تبریز شهر اولینهاست؟
※ اولین مرکز تلفن، اولین شهرداری، اولین اتاق تجارت و... در این شهر به وجود آمدند.
※ آتش نشانی تبریز اولین آتش نشانی ایران است که در سال ۱۲۲۱ شمسی و زمانی که نیروهای روسی در ایران بودند، ساخته شد.
※ مدرسهی رشدیه تبریز، اولین مدرسهی تحصیلات ابتدایی به شیوه مدرن در ایران است که توسط میرزا حسن رشدیه در تبریز بنا شد.
※ اولین چاپخانهِ ایران در سال ۱۲۲۷ توسط عباس میرزا در تبریز تاسیس شد.
※ نخستین سینمای عمومی ایران، ۵ سال بعد از اختراع آن توسط برادران لومیر، در تبریز شروع به کار کرد. این سالن سینما در سال ۱۲۷۹ توسط کاتولیکها، با نام سینما سولی تاسیس شد.
※ نخستین کتابخانه دولتی و عمومی در سال ۱۳۰۰ در تبریز ایجاد شده است. نام آن کتابخانه تربیت بوده و بانی ساخت آن محمد علی تربیت است.
تبریز امن ترین شهر بین شهرهای ایران و یکی از القاب شهر تبریز شهر "بدون گدا" است!
#کانال حکایت های تاریخ
🛕 @hekayathayetarikh
دکل 25 صفحه.pdf
243.8K
🚨 ۲۵ صفحه از کتاب دکل را به عنوان نمونه مشاهده بفرمایید
🌹لینک خرید کتاب دکل👇
https://idpay.ir/rvarva110/shop/292749
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽داستان بسیار زیبای
روباه و دروغ
#پیشنهاد_دانلود 👌👌👌
👆👆👆👆👆👆👆👆
👌👌👌👌👌👌👌👌
✅✅✅✅✅✅✅✅
@babolmorad11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🔴 ❗️اینجا ایرانی است که ۸۰ ساعته سقوط کرد!
💢💢💢❗️ ایران در جنگ جهانی دوم طی ۳ روز اشغال شد، در حالی که رضا شاه کبیر!!! نگران اموال غصبی خود بود.
🔴❗️آنان که دم از اقتدار رضا خان میزنند ببینند👆
🔴❗️او برای ملت مظلوم ایران رضا قلدر بود
و جلوی بیگانگان چون موش یخ زده و...
.
.
.
👌حکایت این روزای ما !!!
در زمان یکی از شاهان شایعه شد که شاه مرده است.
شاه دستور داد که عامل شایعه پراکنی را پیدا کنند.
عامل را که یک پیر زن بود پیدا کردند و نزد پادشاه بردند.
پادشاه به پیرزن گفت: چرا شایعه مرگ مرا درست کرده ای، در حالی که من زنده هستم!؟
پیرزن پاسخ داد: من از اوضاع مملکت به این نتیجه رسیدم که شما دار فانی را وداع گفته اید.
چون هرکسی هرکاری که دلش بخواهد انجام می دهد.
قاضی رشوه می گیرد.
داروغه به همه زور میگوید و باج خواهی می کند.
کاسب ها هم که کم فروشی و گران فروشی می کنند.
هیچ دادخواهی هم پیدا نمیشود و هیچکس به فکر مردم نیست و مردم به حال خود رها شده اند.
لاجرم فکر کردم که شما در قید حیات نیستید و مملکت صاحب ندارد...
👈 کانال حکایت های تاریخ
🕌 @babolmorad11
روزی به کریم خان زند گفتند، فردی میخواهد شما را ببیند و مدام گریه میکند. کریم خان گفت: "وقتی گریه هایش تمام شد بیاریدش نزد من". پس از ساعت ها گریه کردن شخص ساکت شد و گفت قربان من کور مادر زاد بودم به زیارت قبر پدر بزرگوار شما رفتم و شفایم را از او گرفتم .
کریمخان دستور داد چشم های این فرد را کور کنید! تا برود دوباره شفایش را بگیرد! اطرافیان به شاه گفتند قربان این شفا گرفته پدر شماست. ایشان را به پدرتان ببخشید.
وکیل الرعایا گفت: پدر من تا زنده بود در گردنه بید سرخ دزدی میکرد، من نمیدانم قبرش کجاست و من به زور این شمشیر حکمران شدم. پس از اینکه من به شاهی رسیدم عدهای چاپلوس برایش آرامگاه ساختند و آنجا را ابوالوکیل نامیدند. پدر من چگونه می تواند شفا دهنده باشد؟
اگر متملقین میدان پیدا کنند دین و دنیای مان را به تباهی میکشند!
📚کتاب “کریم خان زند” از پناهی سمنانی
👈 کانال حکایت های تاریخ
🆔 @hekayathayetarikh
داستان جالبی از كتاب فارسى دبستان در سال ١٣٢٤
دو برادر مادر پیر و بيماري داشتند.
با خود قرار گذاشتند که يکي خدمت خدا کند و ديگري در خدمت مادر باشد يکي به صومعه رفت و به عبادت مشغول شد و ديگري در خانه ماند و به پرستاری مادر مشغول شد.
چندی نگذشت برادر صومعه نشين مشهور عام و خاص شد و به خود غره شد که خدمت من ارزشمندتر از خدمت برادرم است، چرا که او در اختيار مخلوق است و من در خدمت خالق.
همان شب پروردگار را در خواب ديد که وي را خطاب کرد: به حرمت برادرت تو را بخشيدم
برادر صومعه نشين اشک در چشمانش آمد و گفت: يا رب ، من در خدمت تو بودم و او در خدمت مادر ، چگونه است مرا به حرمت او مي بخشي ، آيا آنچه کرده ام مايه رضاي تو نيست .َ ندا رسيد : آنچه تو ميکنی من از آن بینيازم ولی مادرت از آنچه او مي کند بي نياز نيست...
محتوای کتابهای آموزشی الان چگونه اند؟!!!
👈 کانال حکایت های تاریخ
🆔 @hekayathayetarikh
پس از محاصره اصفهان توسط تیمور لنگ جنایتکار، علمای شهر به اتفاق حاکم شهر توافق کردند که به او باج بدهند تا شهر دچار قتل و کشتار نشود.
اما هنگامی که سه هزار سرباز تاتار برای گرفتن باج به زور وارد منازل مردم اصفهان شدند. یکی از اهالی اصفهان گروهی را دور خود جمع کرد و گفت در نیمه شب به همه سربازان تاتار حمله برده و آنان را بکشید.
فردای آن شب تیمور شنید که سه هزار سرباز او کشته شده اند، لذا دستور قتل عام صادر کرد و برای آوردن هر سر از اهالی اصفهان بیست دینار جایزه تعیین کرد.
سربازان تاتار آن قدر با خود سر آوردند که تیمور دیگر نمی خواست پول بدهد و قیمت هر سر را به نیم دینار رسانید.
همچنین تیمور پس از ورود به اصفهان وقتی دید تمام بچه های کشته شدگان در یک منطقه بلند جمع شدهاند اسب خود را به سوی آنها راند و سواران را نیز از پی خود خواند و کودکان را در زیر پای اسبان با خاک یکسان کرد...
کانال حکایت های تاریخ
📖 @hekayathayetarikh
بدترین گناه در سامانههای #باورشناختی ایرانی دروغ است. ایرانیان #دروغ را خاستگاه هر زشتی و پلشتی و سیاهی و تباهی میدانند؛ از همین روست که شهریار نامدار هخامنشی، در آغاز سنگنبشتهی خویش، از اهورامزدا میخواهد که #ایران را از دروغ برکنار بدارد و بزنهار.
از همین روست که #زرتشت گفته است:
«راه یکی است و آن راستی است.»
همین گفتهی زرتشت در بیتی
از #شاهنامه آورده شده است:
به فرزند پاسخ چنین داد شاه:
«چو از راستی بگذری، نیست راه».
میر جلال الدین کزازی_استاد دانشگاه_نویسنده و مترجم
#کانال حکایت های تاریخ
🛕 @hekayathayetarikh
عبدالرحمن صوفی دانشمند ایرانی که نام او بر یک سیّاره و یک فرورفتگی ماه گذارده شده است !
عبدالرحمن صوفی فضاشناس ایرانی قرن دهم بود.
وی هفتم دسامبر 903 در ری به دنیا آمده بود و بسیاری از سا لهای عُمر را در اصفهان زیست کرده بود و مورد حمایت عضدالدوله دیلمی ـ حکمران وقت بود.
صوفی که درغرب به نام «اَل صوفی ـ تلفظ اروپایی؛ اَز زوفی Azophi شناخته می شود به کشفیات وسیع در منظومه شمسی و ترکیب ستارگان دست یافته و در این باره در سال 964 میلادی کتابی زیر عنوان «صوَر الکواکب» که با هر شرح و تعریف دارای تصویر (به ترسیم خود او) است، تألیف و این کتاب را با نام عضدالدوله که مشوّق و حامی او بود آغاز کرده است. از آنجا که در قرون وسطی در سرزمین های اسلامی، نگارش کتاب های عِلمی و فلسفی به زبان عربی مرسوم بود، عبدالرحمن به رغم علاقه مندی تمام به زبان مادری، کتاب خودرا به زبان عربی تألیف کرد.
اهمیت عبدالرحمن صوفی در فضاشناسی به حدّی است که یک فررفتگی در کره ماه را به نام او گذارده اند و پس از کشف یک سیاره تازه در منظومه شمسی توسط فضاپیمایانِ اواخر قرن 20، که ابعاد آن حدود 7 کیلومتر است، این سیّاره نیز به نام او؛ «اَل صوفی» اسم گذاری شده است. این سیّاره که با هر تلسکوپ از زمین قابل رویت نیست بمانند سیّاره های دیگر، به گِرد خورشید در حرکت است.
#کانال حکایت های تاریخ
🛕 @hekayathayetarikh
✅ شهر بدون زباله❗️
شهر کامیکاتسو با ۱۷۰۰ نفر در ژاپن تنها شهری است که فاقد آشغال و زباله میباشد این اقدام توسط شهروندان این شهر عملی شده است.
بدون شک داستان های بسیاری را درباره ی افرادی از گوشه و کنار دنیا شنیده اید که یک زندگی بدون تولید زباله را در پیش گرفته اند، اما کم پیش می آید که کل یک جامعه چنین سبک زندگی را دنبال کند. ساکنین شهر کامیکاتسوی ژاپن آن قدر کار بازیافت زباله را با جدیت دنبال می کنند که در واقع امیدوارند عنوان نخستین شهر بدون زباله جهان را تا سال ۲۰۲۰ به نام خود به ثبت برسانند.
🛕 @hekayathayetarikh