وصیت کرده بود وسط راهروی مدرسه دفنش کنند که هر روز بچه ها از روی گورش رد شوند و صدایشان را بشنود!
میرزا حسن رشدیه (١٣٢٣_١٢٦٧)
بنیانگذار مدرسه و آموزش نوین در ایران
🗞 @hekayathayetarikh
واژههایی از زبان هخامنشی که هنوز هم استفاده میشن:
هخامنشی: تونوا 👈🏻 امروزی: توانا
هخامنشی: گوسپندا 👈🏻 امروزی: گوسفند
هخامنشی دروگ 👈🏻 امروزی: دروغ
هخامنشی: دریَ 👈🏻 امروزی: دریا
هخامنشی:داریامی 👈🏻 امروزی: دارم
هخامنشی: مِرغا 👈🏻 امروزی: مرغ
هخامنشی: وزرگ 👈🏻 امروزی: بزرگ
هخامنشی: راستام 👈🏻 امروزی: راست
هخامنشی: زورَ 👈🏻 امروزی: زور
هخامنشی: روت 👈🏻 امروزی: رودخانه
🗞 @hekayathayetarikh
عارفی به شاگردانش گفت:
بر سر دنیا کلاه بگذارید
(دنیا را فریب دهید)
پرسیدند : چگونه؟
فرمود:
نان دنیا را بخورید
ولی برای آخرت کار کنید.
🗞 @hekayathayetarikh
مردی به شهری مسافرت كرد و غريب بود . اتفاقا همان شب فردی به قتل ميرسد . نگهبانان مرد غريب را نزدیگ محل قتل دستگير می كنند . و او را نزد قاضی می برند . و چون مرد ناشناس نتوانست بی گناهی خود را ثابت كند ، قاضی دستور اعدام صادر كرد
فردا مرد مسافر را به یک ستون بستند تا اعدام كنند . مرد هرچه گفت كه بی گناه است و بعدا از اين كار پشيمان خواهند شد ، جلاد گفت من بايد دستور را اجرا كنم .
جلاد به او گفت كه آخرين خواسته اش چيست .
مرد كه ديد مرگ نزدیک است گفت : مرا به آن يكی ستون ببنديد و اعدام كنيد .
جلاد فكركرد كه مرد قصد فرار دارد و اين یک بهانه است و به او گفت اين چه خواهش مسخره ای است !
مرد گفت : رسم اين است كه آخرين خواهش يك محكوم به اعدام اگر ضرری برای كسی نداشته باشد اجرا شود .
جلاد با احتياط دست او را باز كرد و به ستون بعدی بست .
در همين هنگام حاكم و سوارانش از آنجا گذشتند و ديدند عده ای از مردم دور ميدان جمع شدند ، علت را پرسيدند گفتند مردی را به دار می زنند . حاكم پرسيد : چه كسی را ؟
جلاد جلو آمد و حكم قاضی را نشان داد .
حاكم گفت : مگر دستور جديد قاضی به شما نرسيده است ؟
جلاد گفت : آخرين دستور همين است .
حاكم گفت : اين مرد بی گناه است ، او را آزاد كنيد . قاتل اصلی ديشب به كاخ من آمد و گفت وقتی خبر اعدام اين مرد را شنيده ، ناراحت شده كه خون اين مرد هم به گردن او بيافتد و با اينكه ميترسيده خودش را معرفی كرد . من هم او را نزد قاضی فرستادم و سفارش كردم كه مجازاتش را تخفيف دهد .
مرد مسافر را آزاد كردند و او گفت : اگر مرا از آن ستون به اين ستون نمی بستيد تا حالا مرا اعدام كرده بوديد . اگر خدا بخواهد از اين ستون به آن ستون فرج است .
اين ضرب المثل را هنگامی به كار می برند كه فردی نااميد است و او را دلداری می دهند كه در اندک فرصتی راه چاره پيدا می شود . ( فرج به معنای گشايش در كار و رفع مشكل )
🗞 @hekayathayetarikh
خلیجفارس پس از خلیج مکزیک و خلیج هودسن،سومین خلیج بزرگ جهان میباشد👌
زمینشناسان معتقدند صورت نخستین خلیجفارس در دشتهای جنوبی ایران تشکیل شد به مرور،شکل ثابت کنونی خود را یافت!
@hekayathayetarikh
در زمان قحطی بزرگ ایران یکی از محتکران عمده غلات، خود احمدشاه بود! شاه در برابر پیشنهادهای خرید به صدراعظم خود اظهار داشت: «جز به قیمت روز به صورت دیگر حاضر برای فروش نیستم»!
🗞 @hekayathayetarikh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک روستا؛ زیر سایه قرآن
🔹روایتی جالب از تلاش های یک زن روستایی که توانسته است بیش از ۱۰۰ حافظ قرآن در یک روستا تربیت کند
در زمان طاعون سیاه مردم برای درمان خود به کلیسا پناه بردند و کلیسا هم برای اینکه بی جواب نباشد روش هایی چون دار زدن یا سوزاندن یهودیان، بیگانگان و جادوگران را ارائه داد که هیچ اثری نداشت!
🗞 @hekayathayetarikh
ایشون ملکنسا خانم هستند همسر امیر کبیر
البته به ظاهر خشنش نرید چون گفته شده ایشون به قدری عاشق امیرکبیر بودن که هرچی غذا میاوردن برای امیرکبیر اول خودش میخورده تا مبادا مسموم باشه!
🗞 @hekayathayetarikh
نقشه متصرفات نادرشاه افشار از سال ١١١٤ تا ١١٢٦ هجرى
نادرشاه اقوام ایرانی را متحد و منسجم در زیر پرچم ایران درآورد و بار دیگر ایران قدرتمند ترین کشور آسیا گشت.
🗞 @hekayathayetarikh
دیدم که درخت هست
وقتی که درخت هست
پیداست که باید بود.
سهراب سپهری
ما هیچ ما نگاه
🗞 @hekayathayetarikh
قدیمیها میگفتند
سه موجود خداوند ضامن انتقام آنهاست :
*اول زنى که از نظر بنیه از مرد ضعیف تر است و مورد ضرب و شتم قرار گيرد
*دوم صغیرى که مالش خورده شود
*و سوم حیوانی که اسیر گشته است
🗞 @hekayathayetarikh