eitaa logo
حکایت های تاریخ
126 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
12 فایل
ملتی که تاریخ نداندمجبوربه تکراراست 👈 https://eitaa.com/joinchat/2146566226C88c03a0498
مشاهده در ایتا
دانلود
دو میمون روی شاخه درختی نشسته بودند و به غروب خورشید نگاه میکردند. یکی از دیگری پرسید: چرا هنگام غروب رنگ آسمان تغییر میکند؟ میمون دوم گفت: اگر بخواهیم همه چیز را توضیح بدهیم، مجالی برای زندگی نمی ماند. گاهی اوقات باید بدون توضیح از واقعیتی که در اطرافت میبینی، لذت ببری... میمون اول با ناراحتی گفت: تو فقط به دنبال لذت زندگی هستی و هیچ وقت نمی خواهی واقعیتها را با منطق بیان کنی !!! در همین حال هزار پایی از کنار آنها میگذشت... میمون اول با دیدن هزار پا از او پرسید: هزار پا، تو چگونه این همه پا را با هماهنگی حرکت میدهی؟ هزارپا جواب داد: تا به امروز راجع به این موضوع فکر نکرده ام ؟! میمون دوم گفت: خوب فکر کن چون این میمون راجع به همه چیز توضیح منطقی میخواهد! هزار پا نگاهی به پاهایش کرد و خواست توضیحی بدهد: خوب اول این پا را حرکت میدهم، نه، نه. شاید اول این یکی را. باید اول بدنم را بچرخانم ... هزار پا مدتی سعی کرد تا توضیح مناسبی برای حرکت دادن پاهایش بیان کند ولی هرچه بیشتر سعی میکرد، ناموفقتر بود. پس با ناامیدی سعی کرد به راه خودش ادامه دهد، ولی متوجه شد که نمیتواند. با ناراحتی گفت: ببین چه بلایی به سرم آوردی؟! آنقدر سعی کردم چگونگی حرکتم را توضیح دهم که راه رفتن یادم رفت!!! میمون دوم به اولی گفت: میبینی؟! وقتی سعی میکنی همه چیز را توضیح دهی اینطور میشود...! پس دوباره به غروب آفتاب خیره شد تا از آن لذت ببرد... 🗞 @hekayathayetarikh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یزد را به نام «شهر_بادگیرها» می‏‌شناسند چرا که تحقیقات نشان داده است که یزد بیشترین تعداد بادگیر های ایران را دارد به طوری که در گذشته بر بالای هر خانه‌‌‏ای، بادگیری وجود داشت و در واقع دلیل نامگذاری یزد به عنوان شهر بادگیرها هم همین موضوع است بادگیر برج‌هایی هستند که برای تهویه و خنک سازی بر بام خانه‌ها ساخته می‌شود در خانه‌ها هوای خنک از بادگیر، که نوع ابتدایی تهویهٔ مطبوع به‌شمار می‌رود، به اتاق‌های طبقهٔ همکف یا زیرزمین‌ها فرستاده می‌شود. 🗞 @hekayathayetarikh
18.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیش از اینکه بپرسید آلمان با یهودیان چه کرد ، باید بپرسید یهودیان با آلمان چه کردند؟ خیانت های یهودیان در آلمان و نقششان در مشکلات کشور آلمان 🗞 @hekayathayetarikh
ﭘﺴﺮﻡ ! ﻭﻗﺘﯽ ﻣﯽﺑﯿﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﻟﻬﺠﻪ ﺩﺍﺭﺩ ، ﻣﻌﻨﺎﯾﺶ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺗﻮ ﯾﮏ ﺯﺑﺎﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﯽﺩﺍﻧﺪ . ✍🏻ﻫﺎﯾﻨﺮﯾﺶ ﺑﻞ 🗞 @hekayathayetarikh
گرگ و نعل طلا! یک روز یک مرد روستایی یک کوله بار روی خرش گذاشت و خودش هم سوار شد تا به شهر برود. خر پیر و ناتوان بود و راه دور و ناهموار بود و در صحرا پای خر به سوراخی رفت و به زمین غلطید. بعد از اینکه روستایی به زور خر را از زمین بلند کرد معلوم شد پای خر شکسته و دیگر نمی تواند راه برود. روستایی کوله بار را به دوش گرفت و خر پا شکسته را در بیابان ول کرد و رفت. خر بدبخت در صحرا مانده بود و با خود فکر می کرد که «یک عمر برای این بی انصاف ها بار کشیدم و حالا که پیر و دردمند شده ام مرا به گرگ بیابان می سپارند و می روند.» خر با حسرت به هر طرف نگاه می کرد و یک وقت دید که راستی راستی از دور یک گرگ را می‌بیند. گرگ درنده همین که خر را در صحرا افتاده دید خوشحال شد و فریادی از شادی کشید و شروع کرد به پیش آمدن تا خر را از هم بدرد و بخورد. خر فکر کرد: «اگر می‌توانستم راه بروم، دست و پایی می‌کردم و کوششی به کار می‌بردم و شاید زورم به گرگ می‌رسید. ولی حالا هم نباید ناامید باشم و تسلیم گرگ شوم. پای شکسته مهم نیست. تا وقتی مغز کار می‌کند برای هر گرفتاری چاره‌ای پیدا می‌شود.» نقشه ای کشید، به زحمت از جای خود برخاست و ایستاد اما نمی‌توانست قدم از قدم بردارد. همین که گرگ به او نزدیک شد خر گفت: «ای سالار درندگان، سلام.» گرگ از رفتار خر تعجب کرد و گفت: «سلام، چرا اینجا خوابیده بودی؟» خر گفت: «نخوابیده بودم بلکه افتاده بودم، بیمارم و دردمندم و حالا هم نمی‌توانم از جایم تکان بخورم. این را می‌گویم که بدانی هیچ کاری از دستم بر نمی‌آید، نه فرار، نه دعوا، و درست و حسابی در اختیار تو هستم ولی پیش از مرگم یک خواهش از تو دارم.» گرگ پرسید: «خواهش؟ چه خواهشی؟» خر گفت: «ببین ای گرگ عزیز، درست است که من خرم ولی خر هم تا جان دارد جانش شیرین است، همانطور که جان آدم برای خودش شیرین است. البته مرگ من خیلی نزدیک است و گوشت من هم قسمت تو است. می‌بینی که در این بیابان دیگر هیچ کس نیست. من هم راضی‌ام، نوش جانت و حلالت باشد. ولی خواهشم این است که کمی لطف و مرحمت داشته باشی و تا وقتی هوش و حواس من بجا هست و بیحال نشده‌ام در خوردن من عجله نکنی و بیخود و بی‌جهت گناه کشتن مرا به گردن نگیری، چرا که اکنون دست و پای من دارد می‌لرزد و زورکی خودم را نگاهداشته‌ام و تا چند لحظه دیگر خودم از دنیا می‌روم. در عوض من هم یک خوبی به تو می‌کنم و چیزی را که نمی‌دانی و خبر نداری به تو می‌دهم که با آن بتوانی صد تا خر دیگر هم بخری.» گرگ گفت: «خواهشت را قبول می‌کنم ولی آن چیزی که می‌گویی کجاست؟ خر را با پول می خرند نه با حرف.» خر گفت: «صحیح است، من هم طلای خالص به تو می دهم. خوب گوش کن، صاحب من یک شخص ثروتمند است و آنقدر طلا و نقره دارد که نپرس و چون من در نظرش خیلی عزیز بودم برای من بهترین زندگی را درست کرده بود. آخور مرا با سنگ مرمر ساخته بود، طویله ام را با آجر کاشی فرش می کرد، توبره‌ام را با ابریشم می‌بافت و پالان مرا از مخمل و حریر می‌دوخت و بجای کاه و جو همیشه نقل و نبات به من می‌داد. گوشت من هم خیلی شیرین است حالا می‌خوری و می‌بینی. آنوقت چون خیلی خاطرم عزیز بود همیشه نعل‌های دست و پای مرا هم از طلای خالص می‌ساخت و من امروز تنها و بی اجازه به گردش آمده بودم که حالم به هم خورد. حالا که گذشت ولی من خیلی خر ناز پرورده‌ای هستم و نعلهای دست و پای من از طلا است و تو که گرگ خوبی هستی می‌توانی این نعلها را از دست و پایم بکنی و با آن صد تا خر بخری. بیا نگاه کن ببین چه نعلهای پر قیمتی دارم!» همانطور که دیگران به طمع مال و منال گرفتار می‌شوند گرگ هم به طمع افتاد و رفت تا نعل خر را تماشا کند. اما همین که به پاهای خر نزدیک شد خر وقت را غنیمت شمرد و با همه زوری که داشت لگد محکمی به پوزه گرگ زد و دندانهایش را در دهانش ریخت و دستش را شکست. گرگ از ترس و از درد فریاد کشید و گفت: «عجب خری هستی!» خر گفت: «عجب که ندارد، ولی می‌بینی که هر دیوانه‌ای در کار خودش هوشیار است. تا تو باشی و دیگر هوس گوشت خر نکنی!» گرگ شکست خورده ناله کنان و لنگان لنگان از آنجا فرار کرد. در راه روباهی به او برخورد و با دیدن دست شل و پوزه خونین گرگ از او پرسید: «ای سرور عزیز، این چه حال است و دست و صورتت چه شده، شکارچی تیرانداز کجا بود؟» گرگ گفت: «شکارچی تیرانداز نبود، من این بلا را خودم بر سر خودم آوردم.» روباه گفت: «خودت؟ چطور؟ مگر چه کار کردی؟» گرگ گفت: «هیچی، آمدم شغلم را تغییر بدهم و اینطور شد. کار من سلاخی و قصابی بود، زرگری و آهنگری بلد نبودم ولی امروز رفتم نعلبندی کنم! 🗞 @hekayathayetarikh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گل پامچال گل پامچال بیرون بیا بیرون بیا فصل بهاره عزیز موقع کاره شکوفانه شکوفانه غنچه وا شده غنچه وا شده بلبل سر داره عزیز موقع کاره بیا بریم نغمه بخوانیم دانه بنشانیم موقع کاره بیا بریم نغمه بخوانیم دانه بنشانیم فصل بهاره 🗞 @hekayathayetarikh
دختر صدام در خاطراتش گفته بود: قبل از حمله آمریکا به عراق از پدرم پرسیدم اگر طوری شد چکار کنیم؟! پدرم گفت اگر نتوانستید از عراق خارج شوید به کورد ها پناه ببرید، آنها جوانمرد هستند و هیچگاه به ناموس دشمنشان هم تعرض نمی کنند و در پناه کوردها در امان هستید... 🗞 @hekayathayetarikh
شیر صحرا لقب که بود؟ فرمانده ای که صدام شخصا برای سرش جایزه تعیین کرد. وی فقط با هشت نفر کلاه سبز در دشت عباس کاری کرد که رادیو عراق اعلام کردکه یک لشکر از نیروهای ایرانی در دشت عباس مستقرشده است. درسال 1335 وارد ارتش شد سریعا به نیروهای ویژه پیوست. فارغ التحصیل اولین دوره رنجری درایران بود. دوره سخت چتربازی و تکاوری را در کشور اسکاتلندگذراند. دراسکاتلند در مسابقه نظامی بین تکاوران ارتشهای جهان اول شد وقدرت خود وایران رابرخ کشورهای صاحب نام کشاند. وی اولین کسی بود که در دفاع مقدس نیروهای عراقی را به اسارت گرفت ، او طی نامه ای بصدام او رابه نبرد در دشت عباس فراخواند صدام یک لشکر بفرماندهی ژنرال عبدالحمید معروف به دشت عباس فرستاد ،عبدالحمید کسی بود که در اسکاتلند از این ایرانی شکست خورده و هفتم شده بود،پس ازنبردی نابرابر و طولانی عراقیها شکست خورده و او شخصا ژنرال عبدالحمید را باسارت میگیرد،بخاطر رشادتش درجنگ به او لقب "شیرصحرا " دادند. وی در عملیات قادر درمنطقه سرسول بشهادت رسید سرلشکر شهید حسین آبشناسان فرمانده نیروی ویژه ایران بود که اکثریت مردم وی را نمیشناسند! 🗞 @hekayathayetarikh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مراحل ساخت استادیوم آزادی پروژه ی به این بزرگی سال ۱۳۴۷ شروع شده و سال ۱۳۵۰ افتتاح شد، ورزشگاهی با این عظمت، مجموعه ای به این پیشرفته فقط و فقط تو ۳ سال + هزینه ساخت ورزشگاه هم ۱۷۴ میلیون تومن شده!! @hekayathayetarikh
اولین کاپیتان زن دریانوردی ایران 🔹 سروستانی که پیش از این به عنوان اولین دریانورد زن ایران مورد توجه رسانه‌ها و مسئولان کشوری قرار گرفته بود، اینبار بعنوان اولین کاپیتان زن ایرانی برای استان فارس افتخار آفرینی کرد. 🔹کاپیتان طهماسبی دارای مدرک فوق لیسانس کامپیوتر و فعالیت دریانوردی خویش را از سال ۸۹ با مدرک ملوان نامحدود در منطقه بندرلنگه به عنوان اولین بانوی دریانورد ایران آغاز نمود./ همشهری آنلاین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ویدیو واقعا زیباست! این اولین موزیک ویدیوی ساخته شده با هوش مصنوعی در ایرانه! آهنگ زیبای “ایران من” از همایون شجریان با لب‌خوانی بزرگان تاریخ ایران که توسط فناوری دیپ فِیک ساخته شده! حتما ببینید👌🏻 🗞 @hekayathayetarikh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویر دیده نشده از تهران در سال ۱۳۲۲ در این فیلم، تصاویری از تهران در زمان جنگ جهانی دوم دیده می‌شود. خیابان‌های لاله زار و سعدی، ساختمان تجاری سینگر، مجلس شورای ملی و مسجد سپهسالار از جمله این تصاویر هستند 🗞 @hekayathayetarikh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دیالوگ ماندگار و خاطره انگیز «بهمن مفید» در فیلم بیاد ماندنی «قیصر» فیلم "قیصر" ساخته "مسعود کیمیایی" در سال 1348، به اندازه‌ای بین مردم محبوب شد که سینمایی در نظام‌آباد به مدت 5 سال تمام در همه سانس‌ها فقط و فقط این فیلم رو پخش کرد!!! 🗞 @hekayathayetarikh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علت عقب بودن ایران دﺭ ۱۱۶ سال پیش نسبت به اروپا از نگاه قدیمی ترین کاریکاتور ایران که حدود ۱۱۶ ساﻝ پیش که در روزنامه ادب چاپ شد! 🗞 @hekayathayetarikh
سحرخیز باش تا کامروا باشی! حکایت کرده اند که بزرگمهر وزیر دانشمند انوشیروان هر روز صبح زود خدمت پادشاه میرفت و در جواب وی که چرا اینقدر زود آمدی میگفت: سحرخیز باش تا کامروا شوی. روزی انوشیروان به عده ای از درباریان دستور داد تا نیمه شب بیدار شوند و سر راه بزرگمهر٬ منتظر بمانند. چون خواست به درگاه بیاید٬ از هر طرف به او حمله کنند و لباسهایش را درآورده و بگریزند. صبح روز بعد که بزرگمهر به درگاه میرفت مورد حمله دزدان قرار گرفت و چون لباسهایش را بردند مجبور شد به خانه برگشته و تجدید لباس کند. و چون به درگاه انوشیروان رسید شاه را خندان دید که میگفت: مگر هر روز نمی گفتی٬سحر خیز باش تا کامروا باشی؟ چرا امروز دیر آمدی؟ بزرگمهر گفت: امروز دزدان کامروا شدند زیرا سحرخیزتر از من بودند... 🗞 @hekayathayetarikh
زن و شوهری بیش از 60 سال با یکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند. در مورد همه چیز با هم صحبت می کردند و هیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند مگر یک چیز؛ یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و در مورد آن هم چیزی نپرسد. در همه این سالها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود اما بالاخره یک روز پیرزن به بستر بیماری افتاد و پزشکان از او قطع امید کردند. در حالی که با یکدیگر امور باقی را رفع و رجوع می کردند پیر مرد جعبه کفش را آورد و نزد همسرش برد. پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده است که همه چیز را در مورد جعبه به شوهرش بگوید. پس از او خواست تا در جعبه را باز کند. وقتی پیرمرد در جعبه را باز کرد دو عروسک بافتنی و مقداری زیادی پول پیدا کرد. پیرمرد دراین باره از همسرش سوال نمود. پیرزن گفت: «هنگامی که ما قول و قرار ازدواج گذاشتیم مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید. او به من گفت که هر وقت از دست تو عصبانی شدم ساکت بمانم و یک عروسک ببافم.» پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و سعی کرد اشک هایش سرازیر نشود. فقط دو عروسک در جعبه بود پس همسرش فقط دو بار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجیده بود. از این بابت در دلش شادمان شد. پس رو به همسرش کرد و گفت: «این همه پول چطور؟ پس اینها ازکجا آمده؟» در پاسخ گفت: «آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسک ها به دست آورده ام.» 🗞 @hekayathayetarikh
بوتیک هتل صباغیان؛ با قدمتی بیش از 250 سال از بناهای دوره قاجار و از معدود خانه های تاریخی کاشان می باشد که ثبت ملی شده است. سرای صباغیان نزدیک ترین هتل سنتی به بازار سرپوشیده کاشان که یکی از گنجینه های بی نظیر معماری سنتی ایران است به شمار می آید. این هتل با مساحت حدود 700 مترمربع شامل 17 واحد اقامتی با یک حیاط مرکزی به صورت گودال باغچه در سه طبقه در محله قدیمی پنجه شاه قرار دارد که از ویژگی های بارز این بنا،وجود سه اتاق پنج دری در شمال ،جنوب و غرب حیاط مرکزی و اطاق های گوشواره مرتفع و مشرف به حیاط مرکزی با گچ بری و تزئینات چشم‌نواز است. سرای صباغیان در مسیر ارتباطی بازار بزرگ کاشان و مسجد جامع شهر واقع شده است. 🗞 @babolmorad11
موذن بر فراز مسجد سپهسالار - سال ۱۳۳۰ قسمتی از ساختمان مجلس شورای ملی هم در پشت موذن پیداست اذان گویی در بین استادان موسیقی آوازی از سال های بسیار دور رواج داشته که بیشتر ملودی آن نیز در بیات ترک و گوشه روح الارواح اجرا می شد. از جمله استادان بزرگ آواز که به اذان گویی نیز مشهور بوده اند، می توان به سید حسین عندلیب اصفهانی موذن مسجد سپهسالار (مطهری)، حاج موذن تفرشی پدر حسین قلی خان نکیسا که در عهد محمد علی شاه، موذن مشهوری بود اشاره كرد.
رونالدینیو: پدرم بهم گفت که بهتره کنترل توپ با پای برهنه رو یاد بگیرم تا روی پاهام حساسیت داشته باشم. منم بهش قول دادم که جوری روی توپ کنترل داشته باشم که هیچکس مثل من نتونه. اما دلیل اصلی که اون این حرفا رو به من زد این بود که پول نداشت که برام یه جفت کتونی بخره. بعد از اینکه توپ طلا رو بردم، از خوشحالی اشک نریختم بلکه بخاطر اینکه پدرم دیگه پیشم نبود تا ببینه، گریه کردم.
خونه های قدیم با حوض و شمعدونهاى دورش... واقعاً حس خوبی به آدم می ده...
🏛در نقش شیر و خورشید⁩ در زمان قاجار⁩ چهره ی خورشید زنانه بود. ‏پس از روی کار امدن سلطنت پهلوی⁩، شاه⁩ با خواسته‌ی روحانیت در حذف چهره‌ی زنانه از نقش خورشید موافقت کرد و در نتیجه خورشیدهای دوران پهلوی ساده و بدون چشم و ابرو و گیسوی زن ایرانی⁩ ترسیم شدند!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️به آفتاب، سلام ... که باز می‌شود آهسته، بر دریچه‌ی صبح به شیرِ آب سلام که چکه چکه سخن می‌گوید... و حوض می‌شنود؛ به التهاب، سلام که صبح زود مرا مست می‌کند به بوی تازه نان ... 🗣عمران صلاحی ✋‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ سلام؛ صبح‌تون بخیر و شادی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش حس این‌ صحنه ها قابل لمس بود 😢 خفن😍❤️             
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ هر روز که می‌گذرد، باطن جنبش خودش را بهتر و بیشتر نشان می‌دهد ... الگوی این جماعت یزید است این هم یک یزید کوچولو برانداز بدبخت خبر ندارد که اگر یزیدی بودن نتیجه‌ای داشت، امروز از از گور یزید اصلی اثری باقی مانده بود. تعبیر امام خمینی(ره) هم برای این جماعت تعبیر دقیقی است!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لطفــــی‌که‌کرده‌ای‌تو‌به‌من‌مــــادرم‌نکرد ای‌مهربان‌ترازپدرومادرم‌ ♥️
سـ🌸ـلام روزتون پراز خیر و برکت🌸 🗓 امروز  جمعه ☀️  ۵   خرداد   ١۴٠٢   ه. ش   🌙 ٦   ذیعقده    ١۴۴۴  ه.ق 🌲   ٢٦    می   ٢٠٢٣   
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸ششـم ذیقعده 💫روز بزرگداشت 🌸 حضرت احمد بن موسی (ع) 💫" شاهچـراغ " 🌸 و دهه کرامت گرامی باد 💐