eitaa logo
حکایت های تاریخ
126 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
13 فایل
ملتی که تاریخ نداندمجبوربه تکراراست 👈 https://eitaa.com/joinchat/2146566226C88c03a0498
مشاهده در ایتا
دانلود
قحطی هفت ساله ایران و اقدامات پیروز ساسانی تاکنون روایات‌ها و فیلم‌های بسیاری از قحطی هفت ساله و تاریخی در مصر خوانده و دیده‌اید. اما شاید ندانید که در ایران باستان و در دوره حکومت پیروز اول ساسانی، در ایران بواسطه خشکسالی، قحطی هفت ساله‌ای پدید آمد که با تدابیر پیروز ساسانی، کمترین تلفات را در پی داشت. پیروز که در بسیاری از منابع تاریخی، پادشاهی عادل و مردم‌دار معرفی شده، بر اثر هفت سال خشکسالی، تدابیر ویژه‌ای اتخاذ کرد و توانست با مدیریت شایسته‌ای بر قحطی فائق آید. پیروز پنج دستور برای مقابله با قحطی صادر کرد: یک: تمام مردم، معاف از خراج (مالیات) شدند. دو: دستور داده شد انبارهای سلطنتی و دولتی باز شوند و تمام محتویات انبارها که شامل گندم و جو و دیگر غلات بود، در فواصل زمانی منظم، بین مردم به طور عادلانه تقسیم شود. سه: پیروز با جمله معروف «اگر یک نفر در اثر گرسنگی، جان بدهد، خون انبارداران در ازای مرگ وی ریخته می‌شود» تجار، سرمایه داران و بازرگانان را موظف کرد تا انبارهای خود را با قیمت دلخواه به پادشاه بفروشند تا پادشاه محتویات انبارها را بین مردم تقسیم کند. براساس این دستور، هیچ بازرگانی حق نداشت محصول غله خود را انبار کند. باید برای غله خود قیمت تعیین می‌کرد و آن را به پادشاه می‌فروخت. چهار: پس از پایان یافتن مهلت مقرر که به تجار داده شده بود، پیروز دستور داد انبارهای بزرگان و سرمایه‌دارانی که حاضر نشده بودند اجناس خود را به پادشاه، برای تقسیم کردن بین مردم، بفروشند، مصادره کنند و بین مردم قحطی زده تقسیم شود. پنج: پیروز از خزانه شاهی، سرمایه‌های هنگفتی در اختیار کاروان‌های قابل اعتماد گذاشت و آنان را راهی مشرق زمین (هندوستان) کرد تا غلات خریده و آن را به ایران بیاورند. اقدامات پیروز در مقابله با خشکسالی بقدری خردمندانه بود که فردوسی نیز در شاهنامه زبان به تحسین پیروز گشوده است. فردوسی می‌نویسد: «پیروز برای نجات مردم خود از خطر مرگ در اثر قحطی، بسیار فداکاری کرد و هرآنچه که در توان داشت را در این راه بکار گرفت و حتی خزانه شاهی که پشتوانه حکومت او بود را طی هفت سال صرف خرید غلات برای مردم کرد. اقدامات پیروز بقدری صادقانه بود که چون پس از هفت سال، خزانه او تهی شد و دیگر توانی برای یاری مردم نداشت، یزدان باران فروفرستاد و خشکسالی و قحطی در ایران از میان رفت. با نزول باران، مردم از شوق بر روی یکدیگر آب می‌ریختند و بر اثر این شادی، جشن آبریزگان در ایران، بنیاد نهاده شد» نکته آخر اینکه برخی منابع از مرگ صدها ایرانی در این قحطی سخن گفته‌اند اما طبری می‌نویسد: «طی هفت سال قحطی، در پادشاهیِ پیروز، جز یک تَن درویش، کسی از گرسنگی نمُرد و پیروز بفرمود تا صد هزار درم به درویشان بدادند از جهت آن مَرد که مُرد» منابع فرهنگ شاهنامه ص 217، حسین مازندرانی. فرهنگ زرتشتیان: گنجینه‌ای از تاریخ و فرهنگ ایرانی ص 164، صدیقه رمضان‌خانی تاریخ طبری، محمد جریر طبری
17.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بمب اتمی هیروشیما، بمبی که به زمین نرسید اما به اهداف خود دست یافت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بشکن زدن استاد «محمود فرنام» به من یاد داد که حتی نمیتونم درست بشکن بزنم!! بسیار زیبا و تماشایی 👌👌👌
‍ "نسیه و وجه دستی داده میشود ٬ به قدر قوه" در ضلع شرقی مسجد جامع بازار تهران، دکان غذاخوری بود که بالای پیشخوان دکانش نوشته بود : نسیه و پول نقد داده میشود، بقدر قوه... هر وقت کودکانی که برای بردن غذا برای صاحبکارشان می آمدند لقمه ای چرب و لذیذ از گوشت و کباب و ته دیگ زعفرانی درست میکرد و خود با دستانش بر دهان آنها میگذاشت و میگفت مبادا صاحبکارش به او از این غذا ندهد و او چشمش به این غذا بماند و من شرمنده خدا بشم... این کاسب نمونه حاج میرزا عابد نهاوندی بود معروف به "مرشدچلویی" پیر مردی بلند قامت با چهره ای بسیار نورانی و خوشرو و با محاسنی سفید... خدا رحمتش کنه... این روزها چقدر جای خالی این مرشدها حس می شه..
💢 آب معدنی! 🥀 پدری توی بیمارستان نفس های آخرش رو می کشید و سه تا پسرهاش بالای سرش بودند. 🍀رو کرد به پسر اولی و گفت: رستوران‌ها مال تو! 🌿 رو کرد به پسر دومی گفت: هتل‌ها هم‌ مال تو! 🌱 به پسر آخری هم گفت: عزیزم! سوپر مارکت ها هم مال تو و از دنیا رفت. 🌻سه تا پسر شروع کردند به گریه و زاری، دکتر که شاهد ماجرا بود گفت: صبر داشته باشید. فردا پس فردا سرتون به املاک گرم میشه و داغتون یادتون میره؛ ولی هیچ وقت پدرتون رو فراموش نکنید و براش فاتحه و خیرات کنین. 🍁 پسرها گفتند: چی میگی واسه خودت آقای دکتر؟! کدوم مِلک؟! کدوم هتل؟! پدر ما از دار دنیا هیچی نداشت، اون با نیسان، آب معدنی می فروخت، داشت کارهاشو بین بچه‌ها تقسیم می کرد!
🌹 با اینها یک زندگی راحت و روان و ▫️شیک و شاد برای خودت بساز: 🍃 هدف 🍃 امید 🍃 انتخاب عالی و مفید 🍃 پشتکار و برنامه ریزی 🍃 انضباط و اعتماد و 🍃 توکل بسیار به خداوند عزیز و مهربان ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 اکبر درگذشت 🔹اکبر گلپا خواننده پیشکسوت کشور و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت در سن ۸۹ سالگی عصر امروز (شنبه ۱۳ آبان) بر اثر بیماری درگذشت. ✅ محمدعلی گلریز برادر این‌خواننده پیشکسوت این خبر را اعلام کرد. اکبر گلپایگانی ۱۰ بهمن سال ۱۳۱۲ در تهران متولد شد. ⬅️ در سال ۱۳۱۸ گلپا وارد دبستان فرهنگ شد و به عنوان قاری قرآن در کلاسش برگزیده شد. پس از این فعالیتها، اکبر گلپایگانی با آشنایی با تعدادی قاری قرآن و تعزیه خوان و کار کردن زیر نظر آنها اصول اولیه آوازخوانی را آموخت. در سال ۱۳۲۰ وی به‌طور جدی و منظم تعلیم موسیقی و دستگاه‌ها را نزد پدرش آغاز کرد. اکبر گلپایگانی در سال ۱۳۲۶ اولین تجربه شرکت در یک گروه ارکستر کر و در سال ۱۳۲۷ در انجمن موسیقی مدرسه نظام عضو شد و از سال ۱۳۲۸ به بعد کم‌کم با اساتید طراز اول موسیقی آشنا شد و تعلیم را زیر نظر این اساتید آغاز کرد.
8.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹جانباز جنگ تحمیلی براثر موج انفجار حافظه اش از بین میره و بعداز 34 سال بر اثر زمین خوردن در آسایشگاه حافظه اش کامل بر می گرده و معلوم میشه اهل روستایی در کردستان... 🟢 هر زمین خوردنی آسیب نیست، درد داره ولی نتیجه خوبی داره، ،* 🌹این جانباز اواخر جنگ از ناحيه سر مجروح می شود و تمام حافظه اش را از دست میده، حتى نام و نشانى‌اش را . ⚪️٣٠ سال هم در يك آسايشگاه روان درمانى بسترى مي‌شه تا اینکه يك روز از پله هاى آسايشگاه با سر به پايين پرت میشه و سرش به نبش پله اصابت مى كنه و بعداسمش بخاطرش مياد. توسط بخش نيكوكارى دنبال خانواده اش می گرده و در نهايت درشهرى از توابع كردستان خانواده اش را پيدا مى كنند. 🌸با برادرش تماس مى گيرند، و حالا دراين فیلم لحظه ورود این جانباز را به منزل و ملاقات با مادر و خانواده‌اش راببینید. الله اکبر 🔸🔸🔸🔸