eitaa logo
حکایت های تاریخ
126 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
13 فایل
ملتی که تاریخ نداندمجبوربه تکراراست 👈 https://eitaa.com/joinchat/2146566226C88c03a0498
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 آب معدنی! 🥀 پدری توی بیمارستان نفس های آخرش رو می کشید و سه تا پسرهاش بالای سرش بودند. 🍀رو کرد به پسر اولی و گفت: رستوران‌ها مال تو! 🌿 رو کرد به پسر دومی گفت: هتل‌ها هم‌ مال تو! 🌱 به پسر آخری هم گفت: عزیزم! سوپر مارکت ها هم مال تو و از دنیا رفت. 🌻سه تا پسر شروع کردند به گریه و زاری، دکتر که شاهد ماجرا بود گفت: صبر داشته باشید. فردا پس فردا سرتون به املاک گرم میشه و داغتون یادتون میره؛ ولی هیچ وقت پدرتون رو فراموش نکنید و براش فاتحه و خیرات کنین. 🍁 پسرها گفتند: چی میگی واسه خودت آقای دکتر؟! کدوم مِلک؟! کدوم هتل؟! پدر ما از دار دنیا هیچی نداشت، اون با نیسان، آب معدنی می فروخت، داشت کارهاشو بین بچه‌ها تقسیم می کرد!
🌹 با اینها یک زندگی راحت و روان و ▫️شیک و شاد برای خودت بساز: 🍃 هدف 🍃 امید 🍃 انتخاب عالی و مفید 🍃 پشتکار و برنامه ریزی 🍃 انضباط و اعتماد و 🍃 توکل بسیار به خداوند عزیز و مهربان ✾📚 http://eitaa.com/cognizable_wan
🔴 اکبر درگذشت 🔹اکبر گلپا خواننده پیشکسوت کشور و عضو موسسه هنرمندان پیشکسوت در سن ۸۹ سالگی عصر امروز (شنبه ۱۳ آبان) بر اثر بیماری درگذشت. ✅ محمدعلی گلریز برادر این‌خواننده پیشکسوت این خبر را اعلام کرد. اکبر گلپایگانی ۱۰ بهمن سال ۱۳۱۲ در تهران متولد شد. ⬅️ در سال ۱۳۱۸ گلپا وارد دبستان فرهنگ شد و به عنوان قاری قرآن در کلاسش برگزیده شد. پس از این فعالیتها، اکبر گلپایگانی با آشنایی با تعدادی قاری قرآن و تعزیه خوان و کار کردن زیر نظر آنها اصول اولیه آوازخوانی را آموخت. در سال ۱۳۲۰ وی به‌طور جدی و منظم تعلیم موسیقی و دستگاه‌ها را نزد پدرش آغاز کرد. اکبر گلپایگانی در سال ۱۳۲۶ اولین تجربه شرکت در یک گروه ارکستر کر و در سال ۱۳۲۷ در انجمن موسیقی مدرسه نظام عضو شد و از سال ۱۳۲۸ به بعد کم‌کم با اساتید طراز اول موسیقی آشنا شد و تعلیم را زیر نظر این اساتید آغاز کرد.
8.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹جانباز جنگ تحمیلی براثر موج انفجار حافظه اش از بین میره و بعداز 34 سال بر اثر زمین خوردن در آسایشگاه حافظه اش کامل بر می گرده و معلوم میشه اهل روستایی در کردستان... 🟢 هر زمین خوردنی آسیب نیست، درد داره ولی نتیجه خوبی داره، ،* 🌹این جانباز اواخر جنگ از ناحيه سر مجروح می شود و تمام حافظه اش را از دست میده، حتى نام و نشانى‌اش را . ⚪️٣٠ سال هم در يك آسايشگاه روان درمانى بسترى مي‌شه تا اینکه يك روز از پله هاى آسايشگاه با سر به پايين پرت میشه و سرش به نبش پله اصابت مى كنه و بعداسمش بخاطرش مياد. توسط بخش نيكوكارى دنبال خانواده اش می گرده و در نهايت درشهرى از توابع كردستان خانواده اش را پيدا مى كنند. 🌸با برادرش تماس مى گيرند، و حالا دراين فیلم لحظه ورود این جانباز را به منزل و ملاقات با مادر و خانواده‌اش راببینید. الله اکبر 🔸🔸🔸🔸
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هزاران سال قبل از هخامنشیان، چه کسانی بر ایران حکومت میکردند؟ ( تاریخ ایران ) https://eitaa.com/joinchat/2146566226C88c03a0498
‏ماجرای عکس تاریخی استاد «گلپا» و ‎هوشنگ ظریف با بازیکنان منچستر یونایتد در سال ۱۳۸۹ ‎گلپا کنسرتی در لندن داشت که این موضوع باعث شد چند تا از ستاره های بزرگ آن زمان تیم منچستر یونایتد برای شنیدن موسیقی و صدای گلپا به کنسرت او بروند ‏مرحوم ‎هوشنگ ظریف هم در این کنسرت نوازنده تار بود و گویا یکی از شاگردان ‎گلپا که با اعضای تیم منچستر در ارتباط بوده، از سوابق هنری و آثار او برای آن ها می گوید و بازیکنان منچستریونایتد نیز بعد از شنیدن چند قطعه از ترانه های گلپا تصمیم می گیرند که به کنسرت این خواننده ایرانی بروند. https://eitaa.com/joinchat/2146566226C88c03a0498
از آب گل آلود ماهی گرفتن🤍🕊 •• این ضرب‌المثل بیشتر دلالت بر افراد سودجو و منفعت‌طلب دارد. داستان این ضرب‌المثل از این قرار است که: مرد ماهیگیری، در حال ماهیگیری از رودخانه‌ای بود. تور ماهیگیری خود را به میان جریان آب قرار داده بود. همزمان ریسمانی را هم در آب قرار داده بود که تکه سنگی به آن وصل بود. آن ریسمان را تکان می‌داد و آب را گل‌آلود می‌کرد. رهگذری او را در این حال می‌بیند و ‌به ماهیگیر می‌گوید: این چه کاری است که می‌کنی؟ این آب آشامیدنی است و تو با این کار آن را آلوده می‌کنی و دیگر برای ما قابل استفاده نیست؟! ماهیگیر اما در جواب می‌گوید: من هم مجبورم، می‌خواهم ماهی بگیرم که از گرسنگی نمیرم. با این کار و تکان دادن این ریسمان آب گل‌آلود می‌شود، و ماهیان راه خود را گم می‌کنند و در دام من گرفتار می‌شوند. این ضرب‌المثل کنایه از افرادی است که از موقعیتی خراب و آشفته سوءاستفاده می‌کنند و منفعت خود را می‌طلبند.••
رقابت کلاه‌فروشی روزی از جنگلی می‌گذشت. تصمیم گرفت زیر درخت مدتی استراحت کند. کلاه‌هایش را کنار گذاشت و خوابید. وقتی بیدار شد متوجه شد که کلاه‌ها نیست. بالای سرش را نگاه کرد، تعدادی میمون را دید که کلاه‌ها را برداشته‌اند. فکر کرد که چگونه کلاه‌ها را پس بگیرد. در حال فکرکردن سرش را خاراند و دید که میمون‌ها هم این کار را کردند. او کلاهش را از سرش برداشت و دید که میمون‌ها هم از او تقلید کردند. به فکرش رسید که کلاه خود را روی زمین پرت کند. پس این کار را کرد. میمون‌ها هم کلاه‌ها را به ‌طرف زمین پرت کردند. او همه‌ي کلاه‌ها را جمع کرد و روانه‌ي شهر شد. سال‌ها بعد نوه‌ي او هم کلاه‌فروش شد. پدربزرگ این داستان را برای نوه‌اش تعریف کرد و تأکید کرد که اگر چنین وضعی برایش پیش آمد چگونه برخورد کند. یک روز که او از همان جنگل گذشت در زیر درختی استراحت کرد و همان ماجرا برایش اتفاق افتاد. او شروع به خاراندن سرش کرد. میمون‌ها هم همان کار را کردند. او کلاهش را برداشت، میمون‌ها هم این کار را کردند. در نهايت کلاهش را بر روی زمین انداخت. ولی میمون‌ها این کار را نکردند. یکی از میمون‌ها از درخت پایین آمد و کلاه را از سرش برداشت و پس‌گردنی محکمی به او زد و گفت: «فکر می‌کنی فقط تو پدربزرگ داری!» ✅ براي اين‌كه در صدر رقابت قرار گيريم، بايد در جست‌وجوي شيوه‌هايي بهتر و متفاوت‌تر باشيم. كاري كه امروز از انجام آن نتیجه می‌گیریم، شاید فردا نتیجه ندهد.
13.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماشین بخار باستانی، اختراعی که میتوانست جهان را تغییر دهد! | اسکندریه، پایتخت علم و هنر جهان باستان
🥀🌾🥀🌾🥀🌾🥀🌾🥀 🔆چاپلوسان دربار ناصرى ☘روزى ناصرالدين شاه قاجار با گروهى از درباريان به ديدن طاق كسرى (كه در مدائن نزديك بغداد واقع است و از آثار انوشيروان مى باشد) رفتند، در آنجا ناصرالدين شاه از همراهان پرسيد: به نظر شما من عادلترم يا انوشيروان ؟!. ☘آنها ديدند اگر بگويند تو، دروغ گفته اند و اگر بگويند انوشيروان ، كلاهشان پس معركه است ، در سكوت فرو رفتند و چيزى نگفتند، ناصرالدين شاه پس از مكث طولانى آنها گفت : من خودم به اين سؤ ال پاسخ مى دهم ، من خيلى از انوشيروان عادلترم . ☘درباريان چاپلوس همگى از اين پاسخ نفس راحتى كشيدند و تقريبا همگى يكصدا گفتند: صحيح است ، كاملا همينطور است كه مى فرمائيد. ☘ناصر با حالتى طعن آلود گفت : شما بى آنكه منتظر بمانيد تا من دلايلم را ذكر كنم ، حرفم را تصديق مى كنيد و اين كارتان يك كار صد در صد احمقانه است ، اكنون من دليلهاى خود را ذكر مى كنم . ☘او پس از لحظاتى سكوت ، گفت : انوشيروان داراى وزيرى دانشمند و آگاه مثل بوذرجمهر بود كه هر وقت از عدالت منحرف مى شد به او گوشزد مى كرد و او را از انحراف باز مى داشت ، ولى وزير مشاور من شماها هستيد كه هميشه سعى داريد كه مرا از جاده صاف ، منحرف سازيد بنابراين من در همين حد هم مانده ام جاى تعجب است ، و اگر نسبت انوشيروان و راهنمائيهاى وزيرش را با نسبت من و مشاورهائى كه شما باشيد، بسنجيد، من ولو عادل نباشم ولى از انوشيروان عادلترم . نويسنده در اينجا حاشيه اى دارد و آن اينكه گر چه ناصرالدين شاه زيركانه خواست خود را تبرئه كند، اما مى بايست از او پرسيد كه تو اگر مرد درست بودى ، چرا چنان مشاورانى براى خود برگزيدى ؟ ☘ و چرا جلو چاپلوسى آنها را نگرفتى ؟ و چرا اگر كسى با گوشه چشمى به تو چپ چپ نگريست جانش به خطر مى افتاد و چرا و چرا؟ 📚داستان دوستان، جلد اول، محمد محمدى اشتهاردى