eitaa logo
حکایت های تاریخ
127 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1.7هزار ویدیو
12 فایل
ملتی که تاریخ نداندمجبوربه تکراراست 👈 https://eitaa.com/joinchat/2146566226C88c03a0498
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادش بخیر قدیما، چه خوش بودن رفیقا همه ساده و خاکی، لوطی بودن رقیبا قدیما نمیدونم دل ما خوش بود ؛ یا بیشتر خوش می گذشت!! نمیدونم چی داشتیم ،چی نداشتیم ولی روزای خوبی داشتیم😍😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منصور حکمت رهبر " حزب کمونیست کارگری ایران"، فدرالیسم در ایران را نکوهش میکند!! حرف های جناب حکمت که مارکسیست و جهان وطن نیز هستند تیر خلاصی بود بر پیکر کسانی که حامی فدرالیسم در ایران هستند. فدرالیسم نوعی نظام است که در آن مناطق مجزا و جدا از هم تصمیم میگیرند زیر لوای یک حکومت واحد متحد شوند، اما برای ایرانی که سالیان سال مردمش در کنار هم زندگی کرده اند و بین آنها پیوندهای عمیق فرهنگی و عاطفی وجود دارد نه تنها عملی پوچ، بلکه مضر نیز میباشد. این نظم در ایران نیز سرنوشت دیگری ندارد، جز حمام خونی که به راه خواهد افتاد!
15.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تمسخر محمدرضا شاه پهلوی با تقلید از برنامه های فریدون فرخزاد 😁 و شادی و خنده مردم در پی خروج شاه از ایران و پیروزی انقلاب اسفند 1357
19.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا پارسه در مکانی خشک بنا شده است؟ برشی از مستند امپراتوری گمشده پارس به کارگردانی حسام دهقانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بافت تاریخی یزد به عنوان دست‌نخورده‌ترین و وسیع ترین بافت مسکونی تاریخی ایران شناخته شده و وسعتی بیش از ۷۰۰ هکتار را به خود اختصاص داده ‌است. این بافت ترکیبی منحصر‌به‌فرد از کوچه پس کوچه های قدیمی، خانه ها، ساباط ها و بناهای خشتی است که همه امکانات زندگی فردی و اجتماعی را دارد. کاهگل اصلی ترین و شاخص ترین مصالح شناخته شده در معماری بافت تاریخی یزد به شمار می‌رود. این ماده به خاطر ویژگی های عایقی و استقامت بالا، عبور نکردن گرما و سرما از آن، نشت نکردن باران در پوشش های گنبدی و سقف های طاقی کاهگلی، ارزان بودن، آسان اندودن آن و… از ابتدا با زندگی مردمان ایران زمین آمیخته شده است. کاهگل به همه ساختمان های بافت قدیمی یزد راه یافته و رنگ گرم آن نیز روح و حیات به شهر بخشیده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پایان کار اعراب و بنی عباس با دخالت یک ایرانی زیرک
خداوند شری بدهد که خیر ما ،در آن باشد! روزگاری، مردی پرهیزگاری در شهری زندگی می کرد. شبی از شب ها مرد برای سر زدن به حیواناتشان به سوی طویله رفت و دید که گاوش مرده است. فردای آن روز مرد به بازار رفت و گاو جدیدی خرید. در راه برگشت دزدی اورا دید و خواست گاو مرد را بدزدد پس مرد را تعقیب کرد. اندکی بعد دزد مرد دیگری را در کنار خود دید و از او پرسید:« تو که هستی؟» و آن مرد پاسخ داد:«من دیوم و می خواهم این مرد زاهد را بکشم زیرا من از انسان های خوب بیزارم. اکنون تو بگو کیستی؟» دزد که می خواست خودش را محکم نشان بدهد گفت:«من می خواهم گاو این مرد را بدزدم. آن دو که همدیگر را همکار می دانستند با هم به دنبال مرد پرهیزگار می رفتند تا اینکه مرد به خانه اش رسید و گاو را در طویله گذاشت و خود به اتاقش رفت. بین این دو نفر سکوت عمیقی حکم فرما شد هرکدام از آنها با خود فکر می‌کردند که اگر آن یکی کارش را زودتر انجام بدهد، می‌تواند کار فرد دیگر را خراب کند. اگر گاو زودتر دزدیده شود، ممکن است سروصدایی ایجاد کند و مرد از خواب بیدار شود و اگر مرد را زودتر بکشند ممکن است همه بیدار شوند دیگر نشود به طرف طویله رفت و گاو را دزدید. با این فکر دیو رو کرد به دزد و گفت:«بگذار من اول مرد را بکشم و سپس تو گاوش را بدزد». مرد دزد گفت:« نه خیر من اول گاو را می دزدم و سپس تو او را بکش».و کم کم دعوا و سروصدای مرد دزد و دیو بالا گرفت. ناگهان دزد فریاد زد:« بیا که این دیو می‌خواست تو را بکشد». دیو که اوضاع را اینگونه دید برای اینکه از خود دفاع کرده باشد فریاد زد:«ای مرد بیدار شو که این مرد آمده تا گاوت را بدزدد». مرد پرهیزگار و خانواده اش با چوب و چماقی بزرگ به بیرون خانه آمدند. دیو و دزد که صحنه را دیدند پا به فرار گذاشتند و مرد پرهیزگار که سخنان دیو و دزد را شنیده بود پس از اندیشه گفت:« به راستی اینجاست که بعضی از شر ها خیر به دنبال دارند و یا خداوند شری بدهد که خیر ما در آن باشد»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلایل مبارزه کمونیست ها با رژیم سابق از زبان غلامحسین ساعدی نویسنده کمونیست و چریک فدایی خلق
15.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ماجرای مردی که نسیه به به حساب علیه السلام میداد 💠 🇮🇷🌸🌹🌸
♦️ضرب المثل ♦️ 🔶قمپز در کردن 🔶 قمپوز توپی بود کوهستانی و سرپر به نام قمپوز کوهی که دولت امپراطوری عثمانی در جنگهای با ایران مورد استفاده قرار میداد .این توپ اثر تخریبی نداشت زیرا گلوله در آن بهکار نمی رفت بلکه مقدار زیادی باروت در آن می ریختند و پارچه های کهنه و مستعمل را با سنبه در آن به فشار جای می دادند و می کوبیدند تا کاملا سفت و محکم شود . سپس این توپها را در مناطق کوهستانی که موجب انعکاس و تقویت صدا می شد به طرف دشمن آتش می کردند . صدایی آنچنان مهیب و هولناک داشت که تمام کوهستان را به لرزه در می آورد و تا مدتی صحنه جنگ را تحت الشعاع قرار می داد ولی کاری صورت نمی داد زیرا گلوله نداشت .در جنگهای اولیه بین ایران و عثمانی صدای عجیب و مهیب آن در روحیه سربازان ایرانیان اثر می گذاشت و از پیشروی آنان تا حدود موثری جلوگیری می کرد ولی بعدها که ایرانیان به ماهیت و توخالی بودن آن پی بردند هرگاه صدای گوشخراشش را می شنیدند به یکدیگر می گفتند :" نترسید قمپوز درمی کنند." یعنی تو خالی است وگلوله ندارد .کلمه قمپوز مانند بسیاری از کلمات تحریف و تصحیف شده رفته رفته به صورت قمپز تغییر شکل داده ضرب المثل شده است . 💠 🇮🇷🌸🌹🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 گربه ماهیِ لجن‌خوار موقعی‌ که به فصل خشکی بر می‌خورد می‌تواند تا ماه‌ها به حالتی شبیه خواب زمستانی برود و غیرفعال شود. برای این که کاملا خشک نشود و نَمیرد ماده‌ای از خودش ترشح می‌کند که مثل پوسته سخت می‌شود. این شرایط تا وقتی دوباره آب بهش برسد ادامه دارد! 🌏 💠 🇮🇷🌸🌹🌸
پیشینه ضرب المثل «وعده سر خرمن» می گویند روزی مالک یک آبادی به خانه کدخدا می رود. ساززن آبادی پیش مالک می آید و یک پنجه عالی ساز می زند. مالک که خوشش آمده بود، وعده می دهد، سر خرمن که شد، یک خروار گندم به ساززن بدهد. ساززن هم خوشحال شده و تا موعد خرمن روزشماری می کند. رفته رفته سر خرمن می رسد و مالک برای برداشت محصول به آبادی می آید و ساززن با خوشحالی پیش مالک می رود و بعد از عرض سلام به یادش می اندازد که: من همان ساززن هستم که وعده نمودید، سر خرمن یک خروار گندم می دهید لطف بفرمایید. مالک خنده ای می کند و می گوید:« ساده دل، تو یک چیزی زدی، من خوشم آمد، من هم یک چیزی گفتم که تو خوشت بیاید. حوصله داری؟» و ساززَن بیچاره را محروم می کند. 💠 🇮🇷🌸🌹🌸
کلمه "مدرسه" در اصل در یونان باستان اختراع شد و به معنای "تفریح" بود ─═ঊঈ🧠 🧠ঊঈ═─
این جوانمرد، همیشه با و‌ضو بود. می گفتند: عبدالحسین، چه خبر از وضع کسب و کار؟ می گفت: الحمدلله، ما از خدا راضی هستیم، او از ما راضی باشه......!! هیچکس دو کفه ترازوی عبدالحسین را مساوی ندیده بود، سمت گوشت مشتری همیشه سنگین تر بود. اگر مشتری مبلغ کمی گوشت میخواست، عبدالحسین دریغ نمی کرد. می گفت: «برای هر مقدار پول، سنگ ترازو هست.» وقتی که میشناخت که مشتری فقیر است، نمی گذاشت بجز سلام و احوالپرسی چیزی بگوید. مقداری گوشت می پیچید توی کاغذ و می داد دستش.‌ کسی که وضع مادی خوبی نداشت یا حدس می زد که نیازمند باشد یا عائله زیادی داشت، را دو برابر پول مشتری، گوشت می داد. گاهی برای این که بقیه مشتری ها متوجه نشوند، وانمود می کرد که پول گرفته است. گاهی هم پول را می گرفت و کنار گوشت، توی روزنامه، دوباره بر میگرداند به مشتری. گاهی هم پول را میگرفت و دستش را می برد سمت دخل و دوباره همان پول را می داد دست مشتری و می گفت: «بفرما ما بقی پولت.» عزت نفس مشتری نیازمند را نمی شکست.....!! این جوانمرد با مرام، چهل و سه بهار از عمرش را گذراند و در نهایت در یکی از عملیات های دفاع مقدس با 12 گلوله به شهادت رسید. ''شهید عبدالحسین کیانی'' همان ''جوانمرد قصاب'' است! به این میگن جوانمرد
💙🍃🦋 🍃🍁 🦋 لقمان حكیم پسر را گفت: امروز طعام مخور و روزه دار، و هر چه بر زبان راندى، بنویس. شبانگاه همه آنچه را كه نوشتى، بر من بخوان؛ آن گاه روزه‏ات را بگشا و طعام خور. شبانگاه، پسر هر چه نوشته بود، خواند. دیر وقت شد و طعام نتوانست خورد. روز دوم نیز چنین شد و پسر هیچ طعام نخورد. روز سوم باز هر چه گفته بود، نوشت و تا نوشته را بر خواند، آفتاب روز چهارم طلوع كرد و او هیچ طعام نخورد. روز چهارم، هیچ نگفت. شب، پدر از او خواست كه كاغذها بیاورد و نوشته‏ها بخواند. پسر گفت: امروز هیچ نگفته‏ام تا برخوانم. لقمان گفت: پس بیا و از این نان كه بر سفره است بخور و بدان كه روز قیامت، آنان كه كم گفته‏اند، چنان حال خوشى دارند كه اكنون تو دارى. ↶【به ما بپیوندید 】↷ ┄┄┅┅┅❅🌼❅┅┅┅┄┄
♣️سالروز درگذشت 🎼محمود محمودی خوانساری در ۲۳ خرداد ماه سال ۱۳۱۳ در محله «رئیسان» خوانسار در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. پدرش سید جمال‌الدین موسوی محمودی از نوادگان سید ابوالقاسم خوانساری (میرکبیر) از روحانیون نامدار خوانسار بود و تسلط نسبی محمودی خوانساری بر زبان عربی و تعلیمات دینی را می‌توان حاصل ۱۳ سال زندگی در کنار پدرش دانست. 🎼 او در سال ۱۳۳۵ پس از اتمام دوره سربازی، در محفلی با ابوالحسن صبا آشنا شد و به پیشنهاد او به یادگیری ردیف موسیقی ایرانی اقدام کرد. آشنایی او با ابوالحسن صبا در سال ۱۳۳۵ آغاز کار هنری محمودی خوانساری بود که تا پایان عمرش ادامه یافت. 🎼 پس از فوت صبا در سال ۱۳۳۷ تهران را ترک کرد و به شیراز رفت و در آنجا با رادیو شیراز به همکاری پرداخت. او علاوه بر اجرای برنامه، سرپرستی موسیقی اصیل این رادیو را نیز به عهده داشت. این برنامه‌های هنری با اقبال مردم شیراز روبرو شد و به سرعت به چهره‌ای شناخته‌شده تبدیل شد. 🎼 محمودی خوانساری صدایی گرم داشت و در آواز از سبکی مخصوص به خود برخوردار بود. او ضرب می‌نواخت و به سه‌تار علاقه‌مند و آشنا بود. مطالعات مستمرش در شعر و موضوع تلفیق شعر و هنر آواز تأثیر زیادی بر آثارش گذاشت. 🎼 سرانجام محمود محمودی خوانساری در دوم اردیبهشت ۱۳۶۶ درگذشت. در قطعه ۱۰۱ ردیف ۸۵ شماره ۱۹ بهشت زهرا در تهران به خاک سپرده شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی صدام تصور کرد به او حمله کرده!! ♨️ پیچیده‌ترین و عجیب‌ترین عملیات هوایی جنگ‌های جهان! ___________________ 🔰 برشی از سخنرانی به مناسبت روز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروفسور ایلبر اورتایلی مورخ برجسته اهل ترکیه : ‏زمانی که ایرانی‌ها شعر می‌سرودند، ملت‌های دیگر روی درخت زندگی میکردند! ‏پدران ما از روی شعر ایرانی، تقلید کردند ‏زبان ترکی کاستی‌هایی دارد، آهنگین نیست و یکنواخت است و از فارسی برای رفع آن کمک گرفته است ‏به احترام شعر پارسی باید ایستاد؛ آن نه شعر فرانسوی است نه روسی...
18.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سبحان الله به توانمندی انسان... بعضیا صبح از خواب پا میشن جاشونو جمع نمی کنن 😄
20.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چی بودیم، چی شدیم؟ روزگاری گوش به فرمان ابرقدرتها و امروز یک ابرقدرت جهانی مقایسه الان با دوران پهلوی👌
👆تصویری ازامام خامنه ای در کنار مزار شیخ بهایی رحمت الله علیه /مراسم غبارروبی ۱۳۹۰/۶/۲۳ 🕊روز بزرگداشت شیخ بهایی /صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹ببینید/سپهبد قرنی که‌ بود و چرا پهلوی او را از ارتش اخراج کرد ؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ویدیوی دیدنی از سریال ملاصدرا چرا خداوند همه مردم جهان را مسلمان نیافرید؟
نقشه ایران درسال ۱۸۹۶
‍ نسخه اصلی کتاب رباعیات خیام در تایتانیک شایدخیلی از ایرانیان ندانند که نسخهٔ اصلی و دستنویس کتاب رباعیات خیام باکشتی تایتانیک به عمق اقیانوس رفت و متأسفانه نابود شد. این کتاب بسیار پرارزش که «عمر اعظم» نام داشت سرگذشت بسیار غم‌انگیزی دارد و سه روایت دربارهٔ آن نقل شده است. بر اساس یک روایت، این کتاب را یکی از شاهزادگان قاجار برای فروش به آمریکا می‌برده است و چون او یکی از سرنشینان کشتی تایتانیک بود این کتاب را با خود به قعر اقیانوس برد و به این ترتیب، برگی دیگر بر ماجرای قاچاق ثروتهای ملی ایران افزوده و یک اثر نفیس نابود شد. روایت دوم نیز دست کمی از روایت نخست ندارد. «بنیامین عمر بوساژ» که باخبر می‌شود نسخهٔ دستنویس رباعیات خیام (عمر اعظم) در دست یکی از شاهزادگان ایرانی است به ایران سفر می‌کند، دیگ طمع این شاهزادهٔ ضدملی را به جوش می‌آورد، کتاب را از او می‌خرد و هنگام بازگشت به آمریکا چون با کشتی تایتانیک سفر می‌کرده است این کتاب به قعر اقیانوس می‌رود و یک اثر نایاب از فرهنگ ایران‌زمین متأسفانه نابود می‌شود. روایت سوم نیز شبیه به همین اتفاق است،البته بعضی ازکارشناسان این ادعا را رد کرده اند.